eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
164 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت مادر جانم فدایت....❤️ ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت😔 حسن بیابانی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 دردم به جز وصال تو درمان نمی شود بی تو عذابِ فاصله آسان نمی شود افسانه نیست آمدنت، لیک در عیان این قصه بی حضور تو امکان نمی شود. ❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
گفتم از اوست هرچه ما داریم پرچمش را نمی‌دهیم از دست ناگهان آسمـان به حـرف آمد: هنوز هم زندست ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
GholamReza Sanatgar ~ Music-Fa.ComGholamReza Sanatgar - Ghasem Hanooz Zendas (320).mp3
زمان: حجم: 11.95M
گفتم از اوست هرچه ما داریم پرچمش را نمی‌دهیم از دست ناگهان آسمـان به حـرف آمد: هنوز هم زندست 🎤 با صدای ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
در ظلمت این مسیر غوغا کردی ‏بی پرده بهار را هویدا کردی ‏همراه مدافعان دشت گل سرخ ‏امنیّت باغ را مهیا کردی 🔸شاعر: محمدمهدی عبداللهی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
بین خودمان باشد سردار، از وقتی رفتید؛ آسمان کشور هم مثل آسمان دل هایمان تاب ندارد... ابری ست بغض آلود است... اینجا هوا بدجور پس است... از وقتی رفتید؛ روحمان آرام و قرار ندارد... قلب هایمان جلا ندارد... شادی رنگی ندارد... از وقتی رفتید؛ دیگر واژه" امنیت" برای ما آشنا نیست.... راستی سردار، چه خبر؟! از هم نشینی هایت با عباس علی برایمان بگو از دلبری های بی وقفه ات از سید سالار شهیدان از زیبایی های نگاه عمه جانمان... از دغدغه های پدرانه ات برای مام میهن... از راز دست هایت... بی شک، آنجا هم از فکر آسمان شب های میهنت قرار نداری آنجا هم دلت برای دفاع از مردمت پر میزند... پیش اهل آسمان هم عزیزی... مرحم دل های زخمی فرزندان شهدا، حالا دیگر شاخه گل ها را از دستان کوچک رقیه خاتون میگیری... حالا دیگر آرام بخواب... غیرت سرزمینم... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 564) 🌷 *آشنا به زبان!* 🌷 🍃 محمّد بن علی بن متیل می‌گوید: زینب، همسر محمّد بن عبدیل آبی - که اهل آبه [۱] بود - سیصد دینار سهم امام علیه السلام داشت. او نزد پسر عموی من جعفر بن محمّد بن متیل آمد و گفت: می‌خواهم این مال را با دست خودم به ابوالقاسم حسین بن روح - نائب سوم امام علیه السلام - تحویل دهم. من به زبان او آشنا بودم به همین جهت، عمویم مرا به عنوان راهنما و مترجم به همراه او نزد حسین بن روح فرستاد. وقتی به محضر حسین بن روح رسیدیم، رو به آن زن نموده و با لهجه غلیظ آبی گفت: «زینب! چونا؟ چویدا کواید چون ایقنه؟ ». یعنی زینب خانم چطوری؟ قبلاً چطور بودی؟ بچه هات چطورند؟. وقتی دیدم حسین بن روح به زبان او آشنایی دارد، و احتیاجی به ترجمه نیست اموال را تحویل داده و مراجعت نمودم. [۲] 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/ گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۱۴۲. 📚[۱]: آبه: شهری نزدیک ساوه است. 📚[۲]: کمال الدین، ج ۳، ۵۰۳ و ۵۰۴، ذکر التوقیعات؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳۶. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor