🌦امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف ذخیره امامت🌦
☀امام زمان (عج)، انتظار و رسالت منتظران در اندیشه امام خمینی رحمهاللهعلیه☀
🔹 قسمت 10
🔸 فصل اول
🌤 *امام زمان (عج) واسطه فیض و ناظر اعمال*🌤
🌎 به اعتقاد ما ادامه حیات بر کره زمین وابسته به حجت خداست.
👈 بشر و همه موجودات محتاج واسطهای هستند که فیض را از مبداء فیاض گرفته به آنها برساند و این واسطه در هر عصر حجت خدا در زمین است.
👈 حضرت امام خمینی رحمهالله، وجود امام زمان (عج) را واسطه فیض و عنایات الهی میداند و با کمال افتخار اعلام میدارد آن بزرگوار، امروز سکان هدایت را بر عهده دارند:
💫 *«ولی الله اعظم و بقیةالله فی ارضه ارواحنا لمقدمه الفدا* که واسطه فیض و عنایات حق تعالی است و دعای خیرش بدرقه امت جدّ بزرگوارش (ص) میباشد.»(1)👌🙏
👈 و در جایی میفرماید:
💫 «ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر، حضرت مهدی صاحب زمان علیهم آلاف التحیات والسّلام که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.»(2)👌🙏
(ادامه دارد) ...
➖〰➖〰➖〰➖
📚: امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف ذخیره امامت؛ امام زمان (عج)، انتظار و رسالت منتظران در اندیشه امام خمینی رحمهاللهعلیه، ص ۲۳ - ۲۴.
📚:1- صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۳۱۶؛ نک: اصول کافی، ج ۱، ص ۱۷۹.
📚:2- صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۹۶.
🌹💫بوی ظهور💫🌹
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
@booye_zohoor_resane_zohoor
@resane_zohoor
🍃❤🍃
🌼السلام علیک یا بقیةالله فی ارضه🌼
عید است ولی ...
بدون او غم داریم
عاشق شده ایم
و عشق را کم داریم
ای کاش که این عید
#ظهورش برسد
این گونه
هزار عید با هم داریم
🌹 امام عزیز زمانم
هر جا که تو رؤیت بشوی
عید همان جاست ...
🌹 هر کجا هستی
با هزاران عشق سلام
عیدت مبارک ماه من!
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌸
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💐موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 432) قسمت 1
🌼سُـلـطـان آسـمـان🌼
🌸 هیچ واژهای برای تعریف خدا نداشتم، یادم میآید وقتی کوچک بودم به آسمان نگاه میکردم و با خودم میگفتم: «سلطان آسمانها کیست؟»
این حرفهای «یولی» که اهل کشور چین و دختری تحصیل کرده است میباشد. او میگوید: بعد از مدتها، دوستی از دوران کودکیام را دیدم، او مسیحی شده بود. وقتی با هم نشستیم او برایم از خدا و دین مسیحیت گفت و مرا علاقمند به مسیحیت کرد. روزی مرا به کلیسا برد. من از صدای خوبی بهرهمند بودم. لذا بعد از آن گاهی به کلیسا میرفتم و کُر میخواندم.
شبی دوستم از من خواست که خودم را به کلیسا برسانم تا با او در مراسم مذهبی شرکت کنم. سوار تاکسی شدم، اتفاقاً تاکسی مقابل ساختمانی ایستاد که به نظرم کلیسا آمد. پیاده شدم، جمعیت عجیبی داخل آن ساختمان میشدند. سیل جمعیت مرا هم با خود حرکت داد، من آنجا در حین حرکت «سلام علیکم» را یاد گرفتم.
در آن محل حرکات زنان پوشیده شده در لباس سفید، مرا متعجب کرد. این صحنهها احساس قشنگی را در من ایجاد کرد و مرا در حال و هوای دیگری برد. متوجه شدم آنجا مسجد مسلمانان است. خیلی تحت تأثیر معنویت محیط قرار گرفته بودم و اُنس جدیدی در تکمیل احساس خدا جوییام به وجود آمده بود که وجودم را میلرزاند. بعد از مراسم از مسجد بیرون آمدم. با چشمانی پر از اشک زیر بارش سنگین برف «شهر شیانگ» راه میرفتم و هیچ میلی در خودم جهت رفتن به کلیسا و اجرای مراسم احساس نمیکردم. دلم همان حرکات هماهنگ را میخواست. از آن پس، هر وقت دلم میگرفت، پارچهای سفید به سر میانداختم و همان کارهای زنان در مسجد را تکرار میکردم و عجیب این که آرامش خاصی بر وجودم حاکم میشد و در همان حال میگفتم: خدایا! اگر تو هستی لطفاً نشانهای به من بنما تا باورت داشته باشم.
تقریباً مدتی همین گونه سپری شد، دوست مسیحیام از من دلگیر شده بود، درخواست کرد با هم به سفری برویم. ...
(ادامه دارد) ...
📚: ملاقات جوانان با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف، ص ۸۰ الی ۸۶؛ برگرفته از کتاب: فریاد رس.
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi