هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌈موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
☘(داستان 437) قسمت 1
❄اسـیر در برف❄
🌸 عالم معاصر، آخوند ملا محمود عراقی رحمةاللهعلیه فرمود: من در اوائل جوانی در «بروجرد» در «مدرسه شاهزاده» مشغول تحصیل علم بودم. هوای آن شهر معتدل است و در ایام نوروز باغات و اراضی آن سرسبز و خرم میشود و آثار زمستان و برف و سرمای هوا از بین میرود، ولی دو فرسخ از شهر که به سمت «اراک» برویم بلکه کمتر از دو فرسخ، زمستان غالباً تا اول خرداد ثابت و برقرار است. اوائل فروردین چون هوا را معتدل دیدم و درسها هم به خاطر رسومات نوروز تعطیل بود با خود گفتم قبر امامزاده «سهل بن علی علیهالسّلام» را که در روستای «آستانه(1)» است زیارت کنم. جمعی از طلاب هم بعد از اطلاع از قصد من همراهم شدند و با لباس و کفشی که مناسب هوای بروجرد بود پیاده بیرون آمدیم و تا پای گردنه که تقریباً در یک فرسخی شهر واقع است راه پیمودیم. در میان گردنه برف دیده میشد؛ ولی چون در کوهستان تا ایام تابستان هم برف میماند اعتنایی نکردیم. وقتی از گردنه بالا رفتیم صحرا را هم پر از برف دیدیم؛ ولی باز هم چون جاده کوبیده بود و آفتاب میتابید و تا رسیدن به مقصد بیش از شش فرسخ باقی نمانده بود، به راه خود ادامه دادیم. با خود حساب کردیم دو فرسخ دیگر را در آن روز میرویم و شب را که شب چهارشنبه است در یکی از روستاهای بین راه میخوابیم.
فقط یک نفر از همراهان از همان جا برگشت. عصر به روستایی رسیدیم و در آنجا توقف کردیم و شب را همان جا خوابیدیم. صبح وقتی برخاستیم دیدیم برف باریده و راه را بسته و پنهان کرده است. با وجود این وقتی نماز خواندیم و آفتاب طلوع کرد آماده رفتن شدیم. صاحب منزل مطلع شد و ممانعت نمود و گفت: «جادهای نیست که از آن بروید و این برف تازه، همه راهها را بسته است.» گفتیم: «باکی نیست ...
(ادامه دارد) ...
📚: ملاقات جوانان با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف، ص ۱۲۳ الی ۱۲۹؛ ج ۲، ص ۱۱۰، س ۳
📚:1- «آستانه» از روستاهای «کزّاز» است و «کزّاز» از بخشهای «اراک» میباشد. این امامزاده در هشت فرسخی «بروجرد» واقع شده است.
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
🌤اَلْسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یٰا مَوْلایَ يا اَباٰصالِحَ اَلْمَهْدی🌤
🌦نسل ما نسل ظهور است، اگر ما خواهيم
🌦اين زمان فصل حضور است، اگر ما خواهيم
🌦گر که آماده شود لشکر حق، او آيد
🌦زين گذر وقت عبور است، اگر ما خواهيم
🌦وصل و ديدار خوش حضرت مولا تو بدان
🌦نه چنان مُبهَم و دور است، اگر ما خواهيم
🌦رخ نمايد به جهان، گر همه مَحرَم باشيم
🌦وقت آن نور و سُرور است، اگر ما خواهيم
🌦وعدهی حق برسد تا که چو لايق بشويم
🌦لطف او حدِّ وُفور است، اگر ما خواهيم
💠اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ اَلْفَرَجْ وَ اَلْعٰافیَةَ وَ اَلْنَّصْرْ وَ جَعَلْنٰا مِنْ خَیْرِ اَعْوٰانِهِ وَ اَنْصٰارِهْ وَ اَلْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهْ💠
🌤🌷 بوی ظهور🌷🌤
🌼السّلام علیک یا بقیةالله فی ارضه🌼
🍁شیعیان رسم تشیّع این نبود
🍂باید این زنگار غفلت را زدود
🍁شیعه ای؟ سنگین چرا گوشَت شده؟
🍂عهد و پیمانت فراموشت شده
🍁در ازل با او تو پیمان بسته ای
🍂پس چرا پیمان خود بشکسته ای
🍁شیعه مولای خودت را یاد کن
🍂از غم هجران او فریاد کن
🍁هیچ دانی حال مولا چون بُوَد
🍂دیده اش گریان و قلبش خون بُوَد
🍁هیچ می دانی که قلبش خسته است
🍂پشت او از بار غم بشکسته است
🍁شیعیان! بس نیست غفلت هایمان!؟
🍂غربت و تنهایی مولایمان
🍁ما ز خود مولای خود را رانده ایم
🍂از امام خویش غافل مانده ایم
🍁گرچه از یُمن وجودش زنده ایم
🍂قلب او را بارها سوزانده ایم
🍁دست مهدی بسته از رفتار ماست
🍂قفل زندانش همین کردار ماست
🍁ما عبید و عبد دنیا گشته ایم
🍂غافل از مهدی زهرا گشته ایم ....
🍁بی خبر از غصه مولا شدیم
🍂جملگی سرگرم این دنیا شدیم
🍁ای که داری ادعای بندگی
🍂پاسخی داری به جز شرمندگی؟؟؟
🍁غافلی از غربت مهدی اگر
🍂گشته ای کوفی !! نداری خود خبر
🍁غفلت از مولای خوبان تا به کی؟
🍂این چنین مبهوت و حیران تا به کی؟
🍁ای که از آل عبا دم می زنی
🍂دم ز مهدی پس چرا کم می زنی؟؟
🍁مهدی عصر ظهور ..حسینی دیگرست
🍂او که معصومی ز نسل حیدر است
🍁غیبت او کربلایی دیگر است
🍂بهر شیعه ابتلایی دیگر است
🍁کلّ عرض کربلا یعنی همین
🍂خالی از حجت نمی ماند زمین!
🍁شیعان « هل من معین » آید به گوش
🍂بشنوید ای حق پرستان این سروش
🍁کیست مهدی را کنون یاری کند
🍂از امام خود طرفداری کند
🍁کو بُریر و کو زهیر و کو حبیب
🍂تا نماند مهدی زهرا غریب
🍁کو ابوفاضل علمدار شهید
🍂سیصد و اندی صحابی رشید
🍁عون و جعفر، اهل ولا و درد، کیست؟
🍂اندر این وادی غربت، مرد کیست؟
🍁صبح عاشوراست، دین باور شوید
🍂بر امام عصر خود، یاور شوید
🍁اسب های رزمتان را زین کنید
🍂کوچه های شهر را آذین کنید
🍁می رسد از ره ولیّ کردگار
🍂وارث حیدر، به دستش ذوالفقار
💠اللّهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعه💠
🏴☀بـوی ظـهـور☀🏴
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌳موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
☘(داستان 437) قسمت 2
❄اسـیر در برف❄
🌻 ... صاحب منزل مطلع شد و ممانعت نمود و گفت: «جادهای نیست که از آن بروید و این برف تازه، همه راهها را بسته است.» گفتیم: «باکی نیست چون هوا خوب است و روستاها به یکدیگر متصل هستند و میتوانیم راه را پیدا کنیم.» بالاخره اعتنایی نکردیم و به راه افتادیم. آن روز را هم با سختیِ تمام رفتیم. عصر وارد روستایی شدیم که از آنجا تا مقصد تقریباً کمتر از دو فرسخ مسافت بود. شب را در خانه شخصی از خوبان به نام «حاجی مراد» خوابیدیم. صبح وقتی برخاستیم هوا به شدت سرد شده بود و برف هم بیشتر از شب گذشته باریده بود؛ اما ابری دیده نمیشد. نماز صبح را خواندیم، چون مقصد نزدیک بود و فردا شب شب جمعه و مناسب با زیارت و عبادت است و در وقت خروج هم هدف ما درک زیارت این شب بود، باز به راه افتادیم با این حساب که بین ما و مقصدمان روستایی هست که متعلق به بعضی از بستگان من میباشد، اگر هم نتوانستیم به امامزاده برسیم میتوانیم در آن روستا توقف کنیم و من صله رحم کنم.
وقتی صاحب منزل قصد ما را فهمید ما را از حرکت بازداشت و گفت: «احتمال از بین رفتن شما وجود دارد، بنابراین جائز نیست بروید.» گفتیم: «از این جا تا روستای بستگان ما مسافت چندانی نیست و بیشتر از یک گردنه فاصله نداریم و هوای آن طرف هم که مثل این طرف نیست؛ بنابراین فقط یک فرسخ از راه برفی است و در یک فرسخ راه هم ترس از بین رفتن نمیباشد.» به هر حال از او اصرار و از ما انکار و بالاخره وقتی اصرار کردن را بیفائده دید گفت: «پس کمی صبر کنید تا برگردم.» این را گفت و رفت و در اتاق را بست. وقتی رفت به یکدیگر گفتیم مصلحت در این است که تا نیامده برخیزیم و برویم؛ زیرا اگر بیاید باز هم ممانعت میکند. با این تصمیم همگی برخاستیم تا خارج شویم؛ اما دیدیم در بسته است. فهمیدیم آن مرد مؤمن برای این که از رفتن ما جلوگیری کند حیلهای به کار برده و در را بسته است. مجبور شدیم همان جا بنشینیم.
در همین لحظات طفلی را میان ایوان دیدیم که کاسهای در دست دارد و میخواهد از کوزهای که آنجا بود آب ببرد، به او گفتیم: «در را باز کن.» ...
(ادامه دارد) ...
📚: ملاقات جوانان با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف، ص ۱۲۳ الی ۱۲۹؛ ج ۲، ص ۱۱۰، س ۳
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi