eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
162 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
113 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 ✴موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ❇(داستان 473) قسمت 4 🌷قضیّه تکان دهنده🌷 🌴 ... گفت: «بلی می‌فروشم؛ ولی من که خانه‌ای برای خودم در بهشت نمی‌شناسم، اما چون می‌خواهید بخرید می‌فروشم.» ضمناً من چهل و یک اشرفی جمع کرده بودم که برای اهل بیتم یک خانه بخرم. همین وجه را آوردم و از سیّد خانه را برای آخرتم خریدم. سیّد رفت و برگشت و کاغذ و دوات و قلم آورد و نوشت: فروختم در حضور شاهد عادل حضرت رضا علیه‌السّلام خانه‌ای را که این شخص عقیده دارد من در بهشت دارم به مبلغ چهل و یک اشرفی که از پول‌های دنیاست و پول را تحویل گرفتم. به سیّد گفتم: «بگو بعتُ (فروختم)». گفت: «بعتُ». و من بلافاصله گفتم: «اشتریتُ (خریدم) و وجه را تحویل دادم.» سیّد وجه را گرفت و پی کار خود رفت و من هم ورقه را گرفتم و به خانهٔ صبیّه‌ام مراجعت کردم. دخترم گفت: «پدر جان چه کرده‌ای؟» گفتم: «خانه‌ای برای شما خریداری کردم که آب‌های جاری و درخت‌های سبز و خرم دارد و همه نوع میوه‌جات در آن باغ موجود است.» خیال کردند چنین خانه‌ای در دنیا برایشان خریده‌ام، خیلی مسرور شدند. دخترم گفت: «شما که این خانه را خریدید، می‌بایست ما را ببرید که اول آن را ببینیم و بدانیم همسایه‌های این خانه چه کسانی هستند.» گفتم: «خواهید آمد و خواهید دید.» بعد گفتم: «یک طرف این خانه به خانهٔ حضرت خاتم النبیین (ص) و یک طرف به خانهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و یک طرف به خانهٔ حضرت امام حسن علیه‌السّلام و یک طرف به خانهٔ حضرت سیدالشهداء علیه‌السّلام محدود است. این است حدود چهارگانهٔ این خانه.» آن وقت فهمیدند که من چه کرده‌ام گفتند: «شیخ چه کرده‌ای؟» گفتم: «خانه‌ای خریده‌ام که هرگز خراب نمی‌شود.» ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و جوان عاشق، ص ۳۴ الی ۴۴. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
☀🌈عـصـر ظـهـور🌈☀ 🔹 قسمت 43 ⚡💥نقش یهودیان در دوران ظهور💥⚡ 📆 *نگاهی به تاریخ یهود* 📆 👈 در این جا نگاهی گذرا می‌اندازیم بر اوضاع کلی یهودیان از دورانِ حضرت موسی علیه‌السّلام تا زمان پیامبر اسلام حضرت محمّد (ص). مطالب این بخش با استناد بر دایرةالمعارف «کتاب مقدس» از انتشارات «جامعهٔ کنیسه‌های خاور نزدیک» و کتاب «تاریخ یهود از زبان تورات» تألیف محمّد عزّت دروزه، آورده شده است. ☝ تاریخ یهود در این مدت به ده دوره تقسیم می‌شود: 1- دورهٔ حضرت موسی و یوشع علیهماالسلام: ۱۱۳۰ ق.م ۱۲۷۰ ق.م 2- دورهٔ داوران: ۱۰۲۵ ق.م ۱۱۳۰ ق‌.م 3- دورهٔ حضرت داود و سلیمان علیهماالسّلام: ۹۳۱ ق.م ۱۰۲۵ ق.م 4- دورهٔ تجزیه و کشمکش‌های داخلی: ۸۵۹ ق.م ۹۳۱ ق.م 5- دورهٔ تسلط آشوریان: ۶۱۲ ق.م ۸۵۹ ق.م 6- دورهٔ تسلط بابلیها: ۵۳۹ ق.م ۵۹۷ ق.م 7- دورهٔ سلطهٔ ایرانیان: ۳۳۱ ق.م ۵۳۹ ق.م 8- دورهٔ تسلط یونانی‌ها: ۶۴ ق.م ۳۳۱ ق.م 9- دوران تسلط رومیان: ۶۳۸ م ۶۴ ق.م 10- دوران تسلط اسلام: ۱۹۲۵ م ۶۳۸ م ✴ *دوران حضرت موسی و یوشع (علیهماالسّلام)*✴ (ادامه دارد) ... 〰〰〰〰〰〰〰 📚: عصر ظهور، (علی کورانی)، ص ۸۲. ⛈🌤بـوی ظـهـور🌤⛈ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor @resane_zohoor
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌠(داستان 473) قسمت 5 🌷قضیّه تکان دهنده🌷 🌄 ... آن وقت فهمیدند که من چه کرده‌ام گفتند: «شیخ چه کرده‌ای؟» گفتم: «خانه‌ای خریده‌ام که هرگز خراب نمی‌شود.» از این قضیه مدتی گذشت. روزی با خانواده‌ام نشسته بودم، دیدم از رو به رو آقای موقری تشریف آوردند. من سلام کردم. ایشان جواب دادند، بعد مرا به اسم خطاب نمودند و فرمودند: شیخ حسن! مولای تو امام زمان علیه‌السّلام می‌فرمایند: «چرا این قدر فرزند پیغمبر را اذیت می‌کنی و ایشان را خجالت می‌دهی؟ به امام زمان علیه‌السّلام چه حاجتی داری و از آن حضرت چه می‌خواهی؟» به دامن ایشان چسبیدم و عرض کردم: «قربان‌تان شوم آیا شما خودتان امام زمان علیه‌السّلام هستید؟» فرمودند: «من امام زمان نیستم بلکه فرستادهٔ ایشان می‌باشم، می‌خواهم ببینم چه حاجتی داری؟» و دستم را گرفت و به گوشهٔ صحن مطهر برد و برای اطمینان قلب من چند علامت و نشانی که کسی اطلاع نداشت، بیان نمود. از جمله فرمود: «شیخ حسن تو آن کس نیستی که در رودخانه دجله روی سکویی نشسته بودی، همان وقت یک کشتی رسید و آب را حرکت داد و غرق شدی. در آن موقع متوسل به چه کسی شدی؟ و کی تو را نجات داد؟» من متمسّک به ایشان شدم و عرض کردم: «آقا جان شما خودتان هستید.» فرمود: «نه، من نیستم. اینها علاوت‌هایی است که مولای تو برای من بیان نموده‌اند.» بعد فرمودند: «تو آن کسی نیستی که در کاظمین دکان عطاری داشتی؟» و قضیه عصا که قبلاً گذشت را نقل فرمود و گفت: « آورندهٔ عصا و برندهٔ آن را شناختی؟ ایشان مولای تو امام عصر علیه‌السّلام بود. حال چه حاجتی داری؟ حوائجت را بگو.» من عرض کردم: « حوائجم سه تا بیشتر نیست؛ ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و جوان عاشق، ص ۳۴ الی ۴۴. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi