eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
163 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
113 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 473) قسمت 6 🌷قضیّه تکان دهنده🌷 🌻 ... گفت: « آورندهٔ عصا و برندهٔ آن را شناختی؟ ایشان مولای تو امام عصر علیه‌السّلام بود. حال چه حاجتی داری؟ حوائجت را بگو.» من عرض کردم: « حوائجم سه تا بیشتر نیست؛ اول این که می‌خواهم بدانم با ایمان از دنیا خواهم رفت یا نه؟ دوم این که می‌خواهم بدانم از یاوران امام عصر علیه‌السّلام هستم و معامله‌ای که با آن سیّد کرده‌ام درست است یا نه؟ سوم این که می‌خواهم بدانم چه وقت از دنیا می‌روم؟» آن آقا موقّر خداحافظی کردند و تشریف بردند و به قدر یک قدم که برداشتند از نظرم غائب شدند و دیگر ایشان را ندیدم. چند روزی از این قضیه گذشت. پیوسته منتظر خبر بودم. روزی در موقع عصر مجدداً چشمم به جمال ایشان روشن شد، دست مرا گرفتند و باز در گوشهٔ صحن مطهر به جای خلوتی بردند و فرمودند: «سلام تو را به مولایت ابلاغ کردم ایشان هم به تو سلام رساندند و فرمودند: «خاطرت جمع باشد که با ایمان از دنیا خواهی رفت و از یاوران ما هم هستی و اسم تو در زمرهٔ اصحاب ما ثبت شده است و معامله‌ای که با سیّد کرده‌ای صحیح است. اما هر وقت زمان فوت تو برسد علامتش این است که بین هفته در عالم خواب خواهی دید دو ورقه از عالم بالا به سوی تو نازل می‌شود، در یکی از آنها نوشته شده است، لااله‌الاالله محمّد رسول الله و در ورقهٔ دیگر نوشته شده، علی ولی الله حقاً حقاً و طلوع فجر جمعهٔ آن هفته به رحمت خدا واصل خواهی شد.» به مجرد گفتن این کلمه یعنی به رحمت خدا واصل خواهی شد، از نظرم غائب گشت. من هم منتظر وعده شدم. سیّد تقی (ناقل جریان از زبان شیخ حسن کاظمینی رحمةالله) می‌گوید: یک روز دیدم شیخ حسن در نهایت مسرّت و خوشحالی از حرم حضرت رضا علیه‌السّلام به طرف منزل برمی‌گشت. سؤال کردم: ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و جوان عاشق، ص ۳۴ الی ۴۴. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
☀🌈عـصـر ظـهـور🌈☀ 🔹 قسمت 44 ⚡💥نقش یهودیان در دوران ظهور💥⚡ ✴ *دوران حضرت موسی و یوشع (علیهماالسّلام)*✴ 🌴 حضرت موسی علیه‌السلام، یک صد و بیست سال زندگی کرد، از این مدت، نزدیک به سی سال در کاخ فرعون مصر، و ده سال نزد شعیب پیامبر علیه‌السّلام در «قادش برنیع» واقع در انتهای صحرای سینا از سمت فلسطین نزدیک درّهٔ «عرّبّه» سپری کرد.✨ 👈 در تورات فعلی، تعداد افراد بنی اسرائیل (بجز کودکان) که همراه موسی علیه‌السّلام حرکت کردند ششصد هزار مرد پیاده اعلام شده.(1) اما برخی تاریخ نگاران این نظر را برمی‌گزینند که خروج آنها از مصر در اوایل قرن سیزدهم قبل از میلاد، یعنی حدود سال ۱۲۳۰ ق.م در زمان فرعون «منفتاح» بوده و حضرت موسی علیه‌السّلام نیز در کوهی نزدیک «قادش» بود و وصی او یوشع بن نون علیه‌السّلام وی را در آنجا دفن و قبرش را پنهان ساخت. در حالی که حضرت انواع آزار و اذیت را از بنی اسرائیل در زمان حیات و پس از مرگش تحمل نمود!❗ 👈 تورات، دربارهٔ او و هارون علیهماالسّلام می‌گوید: 💫« خدا به موسی گفت: در این کوه بمیر همانگونه که برادرت هارون در کوه هور جان سپرد. زیرا شما دو تن به من خیانت ورزیدید، و مرا در کنار چشمه صحرای «مریبه قادش» در بیابان سینا تقدیس نکردید. پس براستی تو به سرزمینی که من به بنی اسرائیل عطا کردم داخل نمی‌شوی.»(2)❗ 👈 و می‌گوید: 💫« یوشع بن نون وارد آنجا خواهد شد.»(3)❗ ➖ پس از موسی علیه‌السّلام رهبری بنی اسرائیل را وصی او یوشع بر عهده گرفت و آنها را به کرانهٔ غربی رود اردن برد و فعالیت خود را از شهر «اریحا» آغاز نمود و ۳۱ شهر از شهرها و آبادی‌های اطراف را که هر یک دارای روستاهای کشاورزی بودند، فتح نمود. ساکنین آن مناطق بت‌پرستان کنعانی بودند.❗ 👈 یوشع آن منطقه را میان فرزندان بنی‌اسرائیل که نسبت به یکدیگر حسادت می‌ورزیدند، تقسیم نمود. فصل‌های ۱۵ تا ۱۹ از سفر یوشع، شهرها و شهرکهای منطقه را که طبق برآورد خود ۲۱۶ پارچه بودند، نام می‌برد. 👈 یوشع علیه‌السّلام حوالی سال ۱۱۳۰ ق.م در سن نزدیک به یک صد و ده سالگی بدرود حیات گفت.🍃🍂 ♻ *دورهٔ داوران و سلطهٔ فرمانروایان محلی*♻ (ادامه دارد) ... 〰〰〰〰〰〰〰 📚: عصر ظهور، (علی کورانی)، ص ۸۲ - ۸۴. 📚:1- سفر خروج، باب ۱۲ : ۳۷ و سفر عدد، باب ۳۳ : ۳۶. 📚:2- کتاب دوم، باب ۳۳ : ۵۰ - ۵۳. 📚:3- کتاب دوم، باب ۱ : ۳۸. ⛈🌤بـوی ظـهـور🌤⛈ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor @resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💐موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍃(داستان 473) قسمت 7 🌷قضیّه تکان دهنده🌷 🌼 ... سیّد تقی (ناقل جریان از زبان شیخ حسن کاظمینی رحمةالله) می‌گوید: یک روز دیدم شیخ حسن در نهایت مسرّت و خوشحالی از حرم حضرت رضا علیه‌السّلام به طرف منزل برمی‌گشت. سؤال کردم: «آقا شیخ حسن! امروز شما را خیلی مسرور می‌بینم؟» گفت: «من همین یک هفته بیشتر میهمان شما نیستم هر طور می‌توانید مهمان نوازی کنید.» شبهای این هفته به کلی خواب نداشت مگر روزها که خواب قیلوله می‌رفت و مضطرب بیدار می‌شد. در این هفته کلاً روزه بود و پیوسته در حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السّلام و در منزل مشغول دعا خواندن بود. روز پنج‌شنبه فرا رسید. آن روز و شب را هم غذا نخورد و حنا گرفت و پاکیزه‌ترین لباس‌های خود را برداشت و به حمام رفت و خود را کاملاً شستشو داد و محاسن و دست و پا را خضاب نمود و خیلی دیر بیرون آمد. بعد از خارج شدن از حمام به حرم حضرت رضا علیه‌السّلام مشرف شد و نزدیک دو ساعت و نیم از شب جمعه گذشته بود که از حرم بیرون آمد و به طرف منزل روانه گردید و به من فرمود: «تمام اهل بیت و بچه‌ها را جمع کن.» همه را حاضر نمودم، قدری با آنها صحبت کرد و مزاح نمود و فرمود: «مرا حلال کنید صحبت من با شما همین است، دیگر مرا نخواهید دید و اینک با شما خداحافظی می‌کنم.» بچه‌ها و اهل بیت را مرخص نمود و فرمود: «همگی را به خدا می‌سپارم.» تمامی بچه‌ها از اتاق بیرون رفتند بعد به من فرمود: «سیّد تقی، شما امشب مرا تنها نگذارید، ساعتی استراحت کنید اما به شرط این که زودتر برخیزید.» ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و جوان عاشق، ص ۳۴ الی ۴۴. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi