هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍃(داستان 474) قسمت 2
🌺دیدار یار در کربلا🌺
💐کـربـلای عـشـق💐
🌼 ... پانزده روز مانده بود به ماه ذیحجه، خواهر زادهام محمّد مؤمنزاده مدیر آژانس عتیق اصفهان، به من گفت: «خاله من امسال میخواهم به جای مکه، زوارها را ببرم کربلا، دلم نمیخواهد که این راه بسته شود، اگر دلت خواست که بیایی گذرنامهات را به من برسان.» البته قبل از اینکه ایشان بگوید من خودم خیلی مشتاق بودم که به کربلا بروم و به همین خاطر هر وقت که ایشان را میدیدم میپرسیدم کی میروی کربلا؟ هر وقت خواستی بروی من را هم با خودت ببر، البته این دفعه چهارمم بود که میخواستم بروم کربلا، عشق عجیبی از امام حسین علیهالسّلام در سینه داشتم که هر وقت اسمش میآمد نمیتوانستم خودم را کنترل کنم و عجیب بدنم شروع میکرد به لرزیدن!
با خوشحالی گذرنامهام را پیدا کردم اما وقتش تمام شده بود، خواهرزادهام گفت: «دیگه زحمت نکش چون به این زودی گذرنامهات حاضر نمیشه، انشاءالله دفعات بعد.» من گفتم شما کاری به من نداشته باشید آن کسی که من را میخواهد ببرد کسی دیگر است، شما زحمت به خودتان راه ندهید حالا من از یک طرف مشکل گذرنامه داشتم و از طرفی هم شوهرم میگفت: «من نمیتوانم بروم و شما را هم نمیگذارم که بروید»، ولی به هر حال من توسلی کردم و با شوهرم صحبت کردم تا بالاخره قلب ایشان نرم شد و به من اجازه دادند تا به کربلا بروم، ولی کارهای پاسپورت مانده بود. به پسر خواهرم گفتم من پاسپورتم را فرستادم تهران، او گفت «دیگر شما نمیتوانید بیائید، چون من ویزای مسافرانم را گرفتهام.» باز من به ایشان گفتم شما نگران من نباشید اگر من قرار است که بیایم میآیم.
🌷صدور برات کربلا🌷
🌼 به ظاهر خیلی عجیب بود اما حقیقت این است که اگر خدا چیزی را بخواهد دیگر تعجب معنا ندارد، به هر حال با اینکه هیچ کس باور نمیکرد گذرنامه من به این زودی حاضر شود در عرض ۵ روزه آماده شد و به دستم رسید و من خدا را شکر کردم. برات عشق، برات زیارت یار، برات رهایی از حرارت نار و برات سفر به بهترین دیار صادر شد!
🌸از خدا خواستم کربلایم جور دیگر باشد!🌸
🌼 سراسر شوق بودم و برای سفر لحظه شماری میکردم. ...
(ادامه دارد) ...
📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و جوان عاشق، ص ۵۳ الی ۷۲.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
☀🌈عـصـر ظـهـور🌈☀
🔹 قسمت 48
⚡💥نقش یهودیان در دوران ظهور💥⚡
🌳 *دورهٔ داوود و سلیمان (علیهماالسّلام)*🌳
🌾 *دوران تجزیه و کشمکش داخلی*🌾
... ➖ اختلافهای داخلی اسرائیلیان تا آنجا پیش رفت که از نیروهای بتپرست باقی ماندهٔ پیرامون خود و نیز از فراعنه و آشوریان و بابلیان علیه یکدیگر یاری گرفتند.❗
➖ یهودیان پس از درگذشت حضرت سلیمان علیهالسّلام در شکیم (نابلس) گرد آمده و بیشتر آنان با «یربعام بن نباط» بیعت کردند. او از دشمنان حضرت سلیمان در زمان حیاتش بود و از دست آن حضرت به سوی فرعون مصر گریخته بود. و پس از وفات سلیمان دوباره بازگشت و مورد استقبال یهودیان قرار گرفت و در ساحل غربی رود اردن دولتی به نام اسرائیل تأسیس کرد و پایتخت آن را شکیم یا سامره قرار داد. و تعداد اندکی از آنان با «رحَبَعام» پس حضرت سلیمان بیعت نموده و پایتخت خود را قدس قرار دادند و این دولت به نام یهودا معروف گردید.
👈 اما آصف بن برخیا وصی حضرت سلیمان که خداوند او را در قرآن با جملهٔ *«عنده علم من الکتاب»* (نزد او دانشی از کتاب بود) وصف نموده، از بنی اسرائیل جز تکذیب، بهرهای نبرد.❗
👈 تورات بیان میکند که کفر و بتپرستی امری آشکار در میان پیروان یربعام بوده و میگوید:
💫« او دو گوساله از طلا ساخته یکی را در قدس و دیگری را در «دان» قرار داد و در کنار آنها حیواناتی را قربانی کرد و به مردم گفت: اینها خدایان شما هستند که از مصر شما را به سوی (شکیم) روانه ساختند، بنابراین در پیشگاه آنها قربانی کنید و به طرف اورشلیم نروید. پس مردم خواستهٔ او را پذیرفتند.»(1)❗
👈 در کنار پرستش گوساله، یربعام آنان را به پرستش خدایانی دیگر، از جمله «عشتروت» خدای صیدونیها و «کموش» خدای مُو آبیها و «مکلوم» خدای عمونیها، فرمان داد.(2)❗
👈 بعد از سه سال کشور یهودا به همین سرنوشت گرفتار شد و مردم به بتپرستی روی آوردند.(3)❗
👈 «شیشق» فرعون مصر فرصت را غنیمت شمرد و در سال ۹۲۶ ق.م به منظور پشتیبانی از یربعام و پایان دادن به دولت پسر حضرت سلیمان و طرفداران وی، طی هجومی قدس را اشغال نمود: «و خزانههای خانهٔ خدا و کاخ فرمانروا و حتی سپرهای زرینی را که حضرت سلیمان علیهالسّلام ساخته بود با خود به غارت برد.»(4)❗
👈 ظاهراً شرایط عمومی جامعه، فرعون مصر را برای تداوم سلطهٔ خود یا سلطه هم پیمانش یربعام یاری نکرد ...
(ادامه دارد) ...
〰〰〰〰〰〰〰
📚: عصر ظهور، (علی کورانی)، ص ۸۷ - ۸۹.
📚:1- سفر (فرمانروایان)، فصل ۱۲ : ۲۶ - ۳۳.
📚:2- سفر اخبار فرمانروایان، فصل ۱۲ : ۳۱ و سفر دوم فرمانروایان، فصل ۱۱ : ۱۳ - ۱۵ و فصل ۱۳ : ۹.
📚:3- سفر اول اخبار فرمانروایان، فصل ۱۴ : ۲۱ - ۲۴ و سفر دوم فصل ۱۱ : ۱۳ - ۱۷ و فصل ۱۲.
📚:4- سفر اخبار فرمانروایان، فصل ۱۴ : ۲۵ - ۲۶.
⛈🌤بـوی ظـهـور🌤⛈
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
@resane_zohoor