🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 608)
🌻 *پول حجّ و فاسق؟!*🌻
🌿 ابو محمّد دعجلی - که از برگزیدگان دانشمندان شیعه بود و روایات زیادی از امامان معصوم علیهم السلام شنیده بود - میگوید:
من دو پسر داشتم. یکی صالح بود و ابو الحسن نام داشت و به غسل مردگان اشتغال داشت. ولی پسر دیگرم ناصالح و منحرف و به دنبال گناه بود.
سالی از طرف شخصی اجیر شدم که به نیابت از امام زمان علیه السلام به حج مشرّف شوم. پیش از سفر مقداری از آن پول را به پسر شراب خوار دادم.
به مکّه مشرّف شدم و مشغول اعمال حجّ بودم، تا این که با حاجیان به سوی عرفات به راه افتادیم، در عرفات جوان گندم گون و زیبایی را دیدم که گیسوانش را به دو سوی افکنده و مشغول گریه، دعا و تضرّع بود. و این زمانی بود که مردم در حال کوچ از صحرای عرفات بودند، در این موقع، آن جوان زیبا، رو به من نموده و فرمود: ای شیخ! حیا نمی کنی؟
گفتم: از چه چیزی؟ آقاجان!
فرمود: از کسی که خودت میشناسی، پولی را برای ادای حج میگیری. آن گاه قسمتی از آن را به یک فاسق شراب خوار میدهی؟ به زودی این چشمت - اشاره به یکی از چشمانم کرد - نابینا میشود.
اعمال حجّ به پایان رسید و من به وطنم برگشتم، و از آن روز به بعد همیشه من در ترس و اضطراب بودم، تا این که چهل روز پس از بازگشت از سفر حجّ، دُملی در همان چشمی که اشاره کرده بود؛ ظاهر شد، و به واسطه آن کور شدم. [۱]
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۴۳ و ۲۴۴.
📚[۱]: خرایج راوندی، ج ۱، ص ۴۸۰ و ۴۸۱، فی معجزات صاحب علیه السلام؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۵۹.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 609)
🌸 *صحرای عرفات و دیدار مولا!*🌸
🍃 یکی از اهالی مداین داستانی را به احمد بن راشد تعریف کرد، او میگوید:
با یکی از دوستانم مشغول ادای مناسک حجّ بودیم، تا این که به صحرای عرفات رفتیم، در آنجا جوانی را دیدیم که با لباسی بسیار فاخر - که حدوداً صد و پنجاه دینار ارزش داشت - نشسته، او نعلینی زرد رنگ، برّاق و تمیز در پا داشت که غباری روی آن ننشسته بود، گویا اصلاً با آن گام برنداشته بود.
در این حال، فقیری را دیدیم که به او نزدیک شد و از او کمکی خواست.
جوان؛ چیزی از زمین برداشت و به آن فقیر داد، گویا بسیار با ارزش بود؛ زیرا فقیر پس از گرفتن آن با خوشحالی او را بسیار دعا کرده و سپاسگزاری نمود.
آن گاه جوان برخاست و رفت، ما به طرف فقیر رفتیم و گفتیم: [آن جوان] چه چیزی به تو داد؟
گفت: سنگ ریزههای طلایی!
وقتی آنها را به دست گرفتیم، حدوداً بیست مثقال بود. به دوستم گفتم: مولایمان با ما بود و او را نشناختیم.
آنگاه به دنبال او همه عرفات را جست و جو کردیم، اما اثری نیافتیم. وقتی بازگشتیم، از آنهایی که در آن اطراف بودند، پرسیدیم: این جوان زیبا که بود؟
گفتند: جوانی است علوی که هر سال از مدینه با پای پیاده به حجّ میآید! [۱]
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۴۴ و ۲۴۵.
📚[۱]: خرایج راوندی، ج ۲، ص ۶۹۴ و ۶۹۵، فی اعلام الامام صاحب علیه السلام؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۵۹ و ۶۰.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 610) قسمت 1
🌷 *دست مسیحایی!* 🌷
🌾 اسماعیل بن حسن هرقلی میگوید:
در ایام جوانی زخمی به اندازه کف دست روی ران چپم پیدا شد، هر سال در فصل بهار این زخم دهان باز کرده و از آن چرک و خون بیرون میریخت، طوری که دیگر زمین گیر شده و نمی توانستم حرکت کنم و به کارهایم برسم.
به همین جهت، روزی از روستای «هرقل» به شهر «حلّه» که فاصله چندانی نداشت رفته، و به خدمت سید رضی الدین علی بن طاووس رحمه اللّه مشرّف شدم و عرض حال نمودم.
سید فرمود: سعی میکنم تو را مداوا کنم.
آن گاه پزشکان حلّه را دعوت کرد، آنها جراحتم را معاینه نمودند و گفتند: این زخم روی رگ «اکحل» به وجود آمده، اگر بخواهیم آن را جرّاحی کنیم، ممکن است رگ قطع شده منجر به مرگ شود.
من با شنیدن تشخیص پزشکان خیلی ناراحت شدم.
سید فرمود: ناراحت نباش! من میخواهم به بغداد بروم. پزشکان آن جا حاذق تر و داناتر از اینها هستند، تو را نیز با خود میبرم.
به همراه سید به طرف بغداد به راه افتادیم، وقتی به بغداد رسیدیم، سید، پزشکان بغداد را به بالین من آورد. آنها بعد از معاینه زخم همان تشخیص را دادند. من دلتنگ و مأیوس شدم که با این وضع خونریزی چگونه به عباداتم میرسم؟
وقتی سید ناراحتی مرا دید گفت: از نظر شرعی هیچ مشکلی نداری. هر قدر هم که لباست آلوده باشد، میتوانی نماز بخوانی. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۴۵ و ۲۴۶.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 610) قسمت 2
🌷 *دست مسیحایی!* 🌷
🌾 ... وقتی سید ناراحتی مرا دید گفت: از نظر شرعی هیچ مشکلی نداری. هر قدر هم که لباست آلوده باشد، میتوانی نماز بخوانی. ولی خوددار باش و فریب نفست را نخور! که خدا و رسول صلی الله علیه وآله وسلم تو را از آن نهی نموده اند.
من به سید عرض کردم: حالا که چنین شد و تقدیر مرا تا بغداد کشاند، میخواهم به زیارت سامرا مشرّف شوم، سپس به نزد خانوادهام بازگردم.
سید نیز نظر مرا پسندید. لباسها و بارهایم را نزد او گذاردم و به طرف سامرا به راه افتادم.
وقتی به سامرا رسیدم، یک راست به زیارت حرم باصفای امام هادی و امام عسکری علیهما السلام رفتم و پس از زیارت آن دو امام بزرگوار وارد سرداب مقدّس امام زمان علیه السلام شدم، در آن مکان مقدّس به درگاه خداوند رو آورده و به امام زمان علیه السلام متوسّل شده و استغاثه نمودم، تا پاسی از شب مشغول دعا بودم، پس از آن، تا شب جمعه در کنار قبور ائمه علیهم السلام ماندم.
روزی پیش از زیارت، به کنار دجله رفتم و غسل کردم، و لباس پاکیزه ای پوشیدم و ظرفم را پر از آب کردم. وقتی به طرف حرم به راه افتادم؛ متوجّه شدم که چهار نفر سوار بر اسب از دروازه شهر خارج شدند.
به نظرم آشنا میآمدند. به نظرم رسید که قبلاً آنها را اطراف حرم دیده بودم ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۴۶ و ۲۴۷.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor