🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 1
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾 سعد بن عبداللَّه میگوید:
من نسبت به جمع آوری کتابهایی که محتوی نکات دقیق و مهم مطالب مشکل علوم اسلامی بودند، علاقه و حرص فراوانی داشتم و سعی میکردم که به حقایق آنها هرچند بسیار طاقت فرسا باشد، دست یابم تا آن جا که تمام موارد متشابه و پیچیده را حفظ نموده بر معضلات و مشکلات هر یک فائق میآمدم.
من در مورد مذهب شیعه اثنی عشری تعصّب خاصّی داشتم و بدون هیچ گونه ترس و واهمه ای از درگیری و برخورد، دشمنی، بغض، یاوه گویی و تجاوز معاندین و مخالفین، به انتقاد از کسانی که سعی در ردّ بر حقانیت شیعه داشتند، میپرداختم، و برای بزرگان آنها که در پناه افراد صاحب نفوذ و قدرتمند حاکم، به هتّاکی و سبّ ائمه علیهم السلام میپرداختند، حقایق را بیان مینمودم.
روزی به یکی از آنها که در دشمنی و جدال و تشنیع اهل بیت علیهم السلام از همه کینه توزتر و در باطل خود ثابت تر بود، برخورد نمودم. او رو به من کرد و گفت: وای بر تو و یارانت! ای سعد! شما رافضیان بر بزرگان مهاجر و انصار که از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بوده اند، طعنه زده و از آنها انتقاد نموده به ولایت و امامت خلفای راشدین اعتقاد ندارید و با این کار در برابر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم سرکشی مینمایید.
بدان که همه اصحاب رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم در شرافت ابوبکر صدیق!! به جهت سبقت او در اسلام!! اتفاق دارند. ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۷۷ و ۲۷۸.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 2
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... بدان که همه اصحاب رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم در شرافت ابوبکر صدیق!! به جهت سبقت او در اسلام!! اتفاق دارند.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم او را با خود به غار برد، زیرا میدانست که او خلیفه و جانشین او است! و او است که میتواند آیات الهی را تأویل نموده زمام امور امت را به دست بگیرد! و در برابر شداید و تجاوزات و کاستیها و پراکندگیها از اسلام حمایت نموده و حدود الهی را اقامه کند! و دسته دسته لشکریان را برای فتح سرزمینهای مشرکین گسیل نماید!!
او همان طور که در اندیشه محافظت از مقام نبوّت خویش بود، در فکر جانشینی پس از خویش نیز بود.
علاوه بر این، [شما که میگویید: علی با خوابیدن در بستر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم او را یاری داده است، بی اساس است. زیرا] کسی که در جایی پنهان و متواری شده است، دیگر نیازی به مساعدت و یاری ندارد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم علی را در بستر خود خواباند چون کشته شدن او اهمیت چندانی نداشت و بردن او نیز ممکن نبود و بار اضافی به حساب میآمد.
مضافاً بر این که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مطمئن بود که در صورتی هم که علی کشته شود، مشکلی پیش نخواهد آمد و میتواند فرد دیگری را برای انجام کارهایی که علی به عهده داشت، انتخاب نماید!!
من برای هرکدام از این ایرادات او جوابهایی ارائه دادم، اما او هر کدام را با دلیلی دیگر ردّ و نقض مینمود. ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۷۸ و ۲۷۹.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 3
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... من برای هرکدام از این ایرادات او جوابهایی ارائه دادم، اما او هر کدام را با دلیلی دیگر ردّ و نقض مینمود.
تا این که گفت: ای سعد! غیر از اینها ایراد دیگری نیز میتوانم بگیرم تا بینی شما رافضیان را به خاک بمالم. شما میگویید: ابوبکر و عمر منافقانه به اسلام ایمان آورده اند و به همین جهت، مدّعی هستید که آنها در عقبه - هنگام بازگشت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از تبوک - میخواستند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را به قتل برسانند. بگو ببینم: چطور ممکن است ابوبکر که از شک و تردید مبرّا بوده! و عمر که حامی نهاد اسلام بود! منافق باشند؟ آیا آنها با میل و رغبت اسلام آوردند یا این که اجباراً مسلمان شده بودند؟
من پیش خود گفتم: اگر بگویم آنها مجبور به اقرار به اسلام بوده و منافقانه ایمان آورده اند، صحیح نخواهد بود. زیرا تنها به علّت اعمال فشار و زور بر کسی که قلباً تمایلی به ایمان آوردن ندارد، میتوان قبول کرد که نفاق به دل او راه یافته باشد. چنانچه حقّ تعالی میفرماید:
«فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنْا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ * فَلَمْ یکُ ینْفَعُهُمْ اِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا» [۱].
«هنگامی که شدّت ما را دیدند، گفتند که به خداوند یگانه ایمان آورده و به آنچه به دلیل آن مشرک بودیم، کافر شدیم * اما ایمان آنها هنگامی که شدّت ما را دیدند، سودی برای آنها ندارد».
در صدر اسلام نیز ایمان مردم به دلیل زور و فشار نبود، [بلکه بالعکس فشار بیش تر از ناحیه مشرکین بود]....
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۷۹ و ۲۸۰.
📚[۱]: سوره غافر، آیه ۸۴ و ۸۵.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 4
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... در صدر اسلام نیز ایمان مردم به دلیل زور و فشار نبود، [بلکه بالعکس فشار بیش تر از ناحیه مشرکین بود]. به همین جهت، برای این که به نحوی سخن به ظاهر درست او را نپذیرم و قبول نکنم که آنها با میل و رغبت ایمان آورده باشند، چاره ای اندیشیدم و مزوّرانه صحنه را ترک نمودم در حالی که از شدّت خشم به خود میپیچیدم و جگرم پاره پاره شد.
از سوی دیگر، طوماری داشتم که بیش از چهل مسأله سخت که پاسخگویی برای آنها پیدا نکرده بودم، در آن نوشته بودم تا از بهترین همشهریم یعنی احمد بن اسحاق قمی - که از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام بود - بپرسم.
آن روزها احمد بن اسحاق قمی برای ملاقات امام حسن عسکری علیه السلام به سامرا رفته بود، من نیز به دنبال او به راه افتادم. در یکی از چشمههای سامرا او را ملاقات نمودم. گفت: ای سعد! خیر است. برای چه آمده ای؟
گفتم: میخواستم خدمت شما برسم و در ضمن جواب این سؤالات را از شما بپرسم.
گفت: من برای ملاقات امام حسن عسکری علیه السلام به سامرا میروم در ضمن میخواهم سؤالاتی نیز از حضرت علیه السلام در مورد تأویل بعضی آیات و برخی مشکلات آنها بپرسم. علاوه بر این، شوق شرفیابی به محضر مبارک حضرت علیه السلام را دارم. تو نیز با ما باش، چون وقتی خدمت آن حضرت شرفیاب شوی دریایی بی نهایت از عجایب و غرایب را از اماممان مشاهده خواهی کرد.
با ذوق و شوق تمام به سوی سامرا حرکت کردیم، ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۸۰ و ۲۸۱.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 5
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... با ذوق و شوق تمام به سوی سامرا حرکت کردیم، وقتی به سامرا رسیدیم به درگاه امام حسن عسکری علیه السلام شرفیاب شده و اجازه ورود خواستیم. با اجازه حضرت علیه السلام وارد بیت شریف ایشان شدیم.
احمد بن اسحاق خورجینی به دوش انداخته و آن را با پارچه ای مازندرانی پوشانده بود که حدود صد و شصت کیسه مسکوکات طلا و نقره در آن بود که هر کیسه ای به مُهر صاحبش ممهور بود.
چشمانم به نور رخسار حضرت امام حسن عسکری علیه السلام منوّر شد، و پرتو آن ما را فرا گرفت، نمی دانم آن نور را به چه چیزی تشبیه کنم غیر این که بگویم مانند ماه شب چهارده بود.
پسر بچه ای همچون سیاره مشتری زیبا و نورانی روی زانوی راستش نشسته بود، و موی سرش از فرق سر شکافته و به دو سوی افکنده شده بود همچون الفی که بین دو واو قرار گیرد. انار زرینی که از تکههای کوچک تری به طرز ماهرانه ترکیب یافته بود در برابر مولایمان امام حسن عسکری علیه السلام قرار داشت که نقشهای زیبایی روی آن کشیده شده بود میدرخشید، که یکی از رؤسای بصره به حضرت اهدا کرده بود.
قلمی در دست امام علیه السلام بود که وقتی میخواست چیزی بنویسد آن پسر بچه زیبا انگشتان پدرش را میگرفت و بازی میکرد. در این موقع، امام علیه السلام آن انار را میغلطاند تا آن پسر بچه زیبا با آن بازی کرده و مشغول شود، و آنچه را که حضرت میخواست، بنویسد.
ما سلام عرض کردیم، ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۸۱ و ۲۸۲.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 6
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... ما سلام عرض کردیم، حضرت با لطف و مهربانی پاسخ داد، و اشاره فرمود تا بنشینیم. هنگامی که نوشتن آن نامه را به پایان رساند، احمد بن اسحاق خورجین خود را بیرون آورد و در مقابل امام حسن عسکری علیه السلام نهاد.
حضرت رو به آن پسر بچّه زیبا نموده و فرمود: فرزندم، مُهر هدایای شیعیانت را باز کن!
او فرمود: مولا جان! آیا جایز است دستی پاک بر این هدایا و اموال آلوده و ناپاک که حلال و حرامش به هم آمیخته بخورد؟
در این موقع، امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: ای فرزند اسحاق! آنچه در خورجین داری، بیرون بیاور تا حلال و حرامش را فرزندم جدا سازد.
احمد بن اسحاق، امر امام علیه السلام را اطاعت و اوّلین کیسه را بیرون آورد.
آن کودک زیبا فرمود: این کیسه متعلّق به فلان فرزند فلان است که در فلان محلّه قم ساکن است، و حاوی شصت و دو دینار میباشد که چهل و پنج دینار آن پول زمینی سنگلاخ است که صاحب کیسه از برادر خود به ارث بُرده است، و چهارده دینارش نیز پول نُه قواره پارچه ای است که فروخته، و سه دینار باقی مانده از اجاره دکان هایش میباشد.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: درست گفتی فرزندم. اکنون به این مرد بگو که چه قسمت از این مال حرام است.
آن کودک فرمود: یک دینار آن سکّه ای است که در فلان تاریخ در شهر ری ضرب شده است، و قسمتی از یک روی آن ساییده شده است. همچنین یک ربع سکّه طلایی که در آمل ضرب شده است؛ هر دو حرام هستند. زیرا صاحب آنها در فلان سال و فلان ماه یک من و ربع پنبه کشید و به همسایه اش که پنبه زن بود، داد تا آن را بزند. بعد از مدتی که سراغ آن را گرفت، پنبه زن گفت: دزد آن را ربوده است، امّا او نپذیرفت و وجه معادل آن یک من و ربع پنبه را دقیقاً حساب کرد و از او گرفت، و با پول آن پارچه ای خرید این دو سکه، پول فروش آن پارچه است.
وقتی احمد بن اسحاق آن کیسه را باز کرد، نامه کوچکی در میان سکههای دینار یافت که نام صاحب کیسه و مقدار سکهها را همان طور که آن کودک فرموده بود، نوشته شده بود. سپس کیسه دیگری را درآورد و در مقابل او نهاد. ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۸۲ و ۲۸۳.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 7
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... وقتی احمد بن اسحاق آن کیسه را باز کرد، نامه کوچکی در میان سکههای دینار یافت که نام صاحب کیسه و مقدار سکهها را همان طور که آن کودک فرموده بود، نوشته شده بود. سپس کیسه دیگری را درآورد و در مقابل او نهاد.
آن کودک این بار فرمود: این کیسه نیز متعلّق به فلانی فرزند فلانی است که در فلان محلّه قم زندگی میکند، و حاوی پنجاه دینار است که تصرّف آن حرام است.
احمد بن اسحاق گفت: چرا؟
او فرمود: زیرا این پول گندمی است که صاحبش از ماحصل زارعی که زمین خود را در اختیار او قرار داده بود، به دست آورده است. بدین ترتیب که هنگام تقسیم محصول گندم؛ وقتی پیمانه را برای خود پُر میکرد، آن را لبالب مینمود و هنگامی که برای آن زارع پُر مینمود، کمی از سر آن را خالی میکرد.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: راست گفتی فرزندم. ای فرزند اسحاق! این اموال را جمع کن و به صاحبانش بازگردان که ما نیازی به آنها نداریم. اما آن پارچه ای را که آن پیر زن برای ما فرستاده است، بیاور!
احمد بن اسحاق گفت: آن پارچه را در میان کیسه ای نهادهام و فراموش کردم خدمت شما بیاورم.
احمد بن اسحاق برای آوردن آن پارچه رفت، در این موقع امام حسن عسکری علیه السلام به من التفات نموده، فرمود: ای سعد! برای چه آمده ای؟ ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۸۳ و ۲۸۴.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 8
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... احمد بن اسحاق برای آوردن آن پارچه رفت، در این موقع امام حسن عسکری علیه السلام به من التفات نموده، فرمود: ای سعد! برای چه آمده ای؟
عرض کردم: احمد بن اسحاق مرا تشویق به ملاقات مولایم نموده است.
حضرت علیه السلام فرمود: سؤالاتی را که میخواستی بپرسی، چه کردی؟
عرض کردم: اکنون به همراه دارم.
فرمود: آنچه میخواهی از نور چشمم سؤال کن! و با دست مبارک به آن کودک زیبا اشاره فرمود.
عرض کردم: ای مولای ما و فرزند مولای ما! ما همان طور که از شما شنیده ایم، به دیگران روایت میکنیم که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم طلاق زنان خویش را به امیرالمؤمنین علیه السلام تفویض فرموده اند. چنان که در روز جنگ جمل کسی را نزد عایشه فرستاده و فرمودند: تو بر اسلام تاخته و مسلمین را به فتنه انداخته و فرزندان خود را به ورطه هلاک افکنده ای. اگر دست از این فتنه بکشی، رهایت خواهم نمود و الاّ طلاقت خواهم داد. چطور چنین چیزی ممکن است؟ در حالی که وفات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به معنی طلاق زنان او محسوب میشود.
حضرت فرمود: به نظر تو طلاق یعنی چه؟
عرض کردم: آزاد گذاشتن زن در امر ازدواج.
فرمود: اگر چنین است، پس چرا زنان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پس از وفات ایشان، حق ازدواج ندارند؟
عرض کردم: برای این که خداوند ازدواج ایشان را حرام نموده است.
فرمود: با این حال، چطور رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حکم طلاق زنان ایشان محسوب نمی شود؟ ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۸۴ و ۲۸۵.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 9
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... فرمود: با این حال، چطور رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حکم طلاق زنان ایشان محسوب نمی شود؟
عرض کردم: مولا جان! شما بفرمایید که معنی تفویض حکم طلاق زنان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به امیرالمؤمنین علیه السلام چیست؟
فرمود: خداوند تبارک و تعالی زنان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را نسبت به سایر زنان برتری و شرافت بخشیده، و آنان را اُمّ المؤمنین قرار داده است. به همین دلیل، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: یا علی! این شرافت برای زنان من تا هنگامی که در طاعت حق تعالی هستند؛ باقی است، و اگر زمانی مرتکب معصیتی شوند و با تو ستیزه نمایند، آنها را طلاق داده و از مقامی که دارند، خلع کن!
عرض کردم: چرا زنی را که مرد میتواند او را در ایام عده اش از خانه اخراج کند، فاحشه مبینه میگویند؟
حضرت فرمود: فاحشه مبینه زنی است که با مردی بیگانه تماس داشته، اما زنا نکرده است. زیرا اگر زناکار باشد او را تازیانه زده و به همین دلیل میتواند دوباره ازدواج کند. اما اگر به شکل مساحقه با مردی تماس پیدا کرد، باید او را سنگسار نمود. حکم سنگسار نمودن نیز مایه خواری و ذلت زن است. خدا نیز برای ذلیل نمودن چنین زنی [در انظار مردم بر او حکم سنگسار را واجب نموده است. و کسی را که خدا ذلیل نموده است، در واقع او را از خود دور نموده است و به همین دلیل جایز نیست کسی به او نزدیک شود [و با او ازدواج کند].
عرض کردم: منظور حق تعالی از این که هنگام ورود حضرت موسی علیه السلام به او امر فرمود: ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۸۵ و ۲۸۶.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 10
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... عرض کردم: منظور حق تعالی از این که هنگام ورود حضرت موسی علیه السلام به او امر فرمود:
«فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ اِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوی [۱] .
«کفش هایت را درآور! زیرا تو در سرزمین مقدسی گام نهاده ای؟ »
چه بود؟ زیرا فقهای شیعه و سنّی عقیده دارند که نعلین او از پوست مُردار بوده است.
حضرت علیه السلام فرمود: هر که چنین بگوید، به موسی علیه السلام افترا زده و از مقام نبوت بی اطّلاع است. زیرا موضوع از دو حال خارج نیست: یا حضرت موسی علیه السلام میتوانسته با آن پای پوش نماز بخواند یا نمی توانسته. اگر قایل باشیم که موسی علیه السلام میتوانست که با آن نماز بخواند، پوشیدن آن، در آن سرزمین نیز برای او جایز بوده است. زیرا هر قدر که آن سرزمین مقدس و مطهر بوده باشد، از نماز مقدّس و مطهرتر نخواهد بود. و اگر موسی علیه السلام نمی توانسته با آن نماز بخواند، [چون میخواست به گمان فقها با آن کفش نجس وارد شود]، نه تنها از حلال و حرام خدا مطلع نبوده بلکه نمی دانسته چه چیزی در نماز جایز است و چه چیزی جایز نیست. و این [در حالی است که او پیامبر بوده و از این خطا نیز مصون بوده است. و نسبت جهل به او در مورد احکام الهی کفر است. [پس کفشهای موسی علیه السلام نجس نبوده است. بلکه موسی علیه السلام هنگام مناجات در آن وادی مقدس، گفته بود: پروردگارا مرا در محبت خود خالص گردان! و دلم را از غیر خود بشوی. و چون موسی علیه السلام خانواده و همسر خود را بسیار دوست میداشت. خداوند به او فرمود: کفشهایت را درآور! یعنی محبّت همسر و فرزندانت را از دلت بیرون کن تا در محبت من خالص شوی، و دلت را از غیر من شسته باشی.
عرض کردم: معنی «کهیعص» چیست؟ ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۸۶ و ۲۸۷.
📚[۱]: سوره طه، آیه ۱۲.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 621) قسمت 11
🌺 *شبهات مخالف؛ و پاسخ مولا در سن کودکی!*🌺
🌾... عرض کردم: معنی «کهیعص» چیست؟
فرمود: روزی حضرت زکریا علیه السلام از خداوند خواست تا اسامی پنجگانه را به او بیاموزد. خداوند تعالی جبرییل را برای تعلیم او فرستاد. هنگامی نام محمّد صلی الله علیه وآله وسلم، علی علیه السلام، فاطمه علیها السلام و حسن علیه السلام را ادا مینمود تمام غمها و نگرانیهای خود را فراموش میکرد. اما هنگامی که نام حسین علیه السلام را میبرد. اشک در چشمانش سرازیر شده و بغضش میگرفت.
روزی حضرت زکریا علیه السلام در مناجات خود با پروردگارش گفت: پروردگارا! چرا هنگامی که نام چهار نفر از خمسه مطهره را میبرم، تسلّی یافته و مسرور میشوم، اما هنگامی که نام حسین علیه السلام را میبرم، اشک از دیدگانم جاری شده و آه از نهادم برمی آید؟
آن گاه حق تعالی ماجرای کربلا و به شهادت رسیدن ابا عبداللَّه علیه السلام را برای او وحی میکند و میفرماید: «کاف «کهیعص» یعنی کربلا، «هاء» آن، یعنی هلاک عترة طه، «یاء» آن یعنی یزید، و او کسی است که بر حسین علیه السلام بیداد مینماید. «عین» آن هم یعنی عطش و تشنگی او، و «صاد» آن یعنی صبر او.
وقتی زکریا علیه السلام این کلمات مقدس را میشنود گریه و زاری بسیار نموده و میگوید: پروردگارا! آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزندش مبتلا میکنی، و این بلا را برای نابودی او فرو میفرستی؟
خداوندا! آیا رخت عزا بر تن علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام میپوشانی؟
بارالها! آیا این مصیبت فجیع را به ساحت آن دو روا میداری؟ ...
(ادامه دارد ...)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۸۷ و ۲۸۸.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor