eitaa logo
داستانهای مهدوی
161 دنبال‌کننده
735 عکس
35 ویدیو
6 فایل
داستانها، ملاقات و معجزات حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ارتباط با ادمین @sh_gerami گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 کانال «بوی ظهور رسانه ظهور» @booye_zohoor_resane_zohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 705) قسمت ۱ 🌸 مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت🌸 ☘ محمّد بن قارون روایت کرده که: مرا برای خدمت به بانویی که می‌دانستم زنی مؤمنه و اهل خیر و نیکی است دعوت کردند. خانواده اش، او را به عقد ازدواج محمود فارسی معروف به اخی بکر درآورده بودند. در آن زمان ساکنان فارس به دشمنی شدید با اهل بیت علیهم السلام شهرت داشتند و محمود فارسی نیز یکی از آن‌ها بود که خداوند به او توفیق شیعه شدن عنایت فرمود. از آن بانو سؤال کردم: پدر شما چگونه رضایت داد که شما در میان اهل سنّت باشید و چگونه شوهرت مذهب خود را ترک نمود و شیعه شد؟ او گفت: حکایت را از خودش بپرس که سؤال تو را پاسخ می‌دهد. هنگامی که خدمت محمود فارسی رسیدم، سؤال نمودم که چه چیزی تو را وارد گروه شیعیان نمود و از مذهب خودت بازداشت؟ در جواب گفت: هنگامی که دین حقّ بر من آشکار شد، آن را پیروی نمودم. رسم مردم فارس چنین بود که هنگامی که می‌شنیدند کاروانی وارد شهر می‌شود، به پیشواز آن بروند. هنگامی که نزدیک به نوجوانی بودم، شنیدم که قافله بزرگی وارد خواهد شد. من و تعداد زیادی از کودکان با نادانی به پیشواز کاروان رفتیم و به عاقبت کار خود نیندیشیدیم و تلاش ما به حدّی بود که اگر یکی از کودکان خسته می‌شد، او را سرزنش می‌کردیم و او باز می‌گشت. در همین اثنا راه را گم کردیم و ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هشتم - مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت - ص ۹۵ و ۹۶. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 705) قسمت ۲ 🌸 مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت🌸 ☘ ... هنگامی که نزدیک به نوجوانی بودم، شنیدم که قافله بزرگی وارد خواهد شد. من و تعداد زیادی از کودکان با نادانی به پیشواز کاروان رفتیم و به عاقبت کار خود نیندیشیدیم و تلاش ما به حدّی بود که اگر یکی از کودکان خسته می‌شد، او را سرزنش می‌کردیم و او باز می‌گشت. در همین اثنا راه را گم کردیم و به مکانی رسیدیم که آن را نمی شناختیم و آن جا مملوّ از خار و درختان درهم پیچیده بود و مانند آن مکان را هرگز ندیده بودیم. سپس به راه خود ادامه دادیم تا جایی که دیگر توان گام برداشتن نداشتیم و از تشنگی زبان ما خشک شده بود. از مردن خود مطمئن شدیم و با صورت به زمین افتادیم، در همین حال سواری را دیدیم که سوار بر اسب سفیدی نزدیک ما شد؛  پیاده شد و در آنجا فرش زیبایی گسترانید که مانند آن را هرگز ندیده بودیم و از آن، بوی عطر استشمام می‌شد. من متوجّه او بودم که ناگهان سوار دیگری را دیدم، او بر اسب قرمزی سوار بود، لباس سفیدی بر تن و عمّامه ای با دو سر، روی سر داشت. هنگامی که ایستاد. نماز گزارد و دوستش نیز با او به نماز ایستاده پس از آن برای تعقیب نماز نشست و متوجّه من شد و فرمود: ای محمود! با صدای ضعیف گفتم: لبیک. ای آقای من! فرمود: نزدیک من بیا! گفتم: از تشنگی و خستگی بسیار، توان ندارم. فرمود: خطری بر تو نیست. بلافاصله پس از شنیدن این جمله، روح تازه ای در وجود خود احساس نمودم و سینه خیز خدمت ایشان رفتم. ایشان دست مبارکش را بر سینه و صورت من کشید. همه درد و رنجی که داشتم، برطرف شد و به حالت قبلی خود بازگشتم. ایشان فرمود: برخیز برو و یک حنظل برای من بیاور! در آن وادی حنظل‌های بسیاری وجود داشت. من یک حنظل بسیار بزرگ برای ایشان آوردم، ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هشتم - مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت - ص ۹۶ و ۹۷. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 705) قسمت ۳ 🌸 مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت🌸 ☘ ... ایشان فرمود: برخیز برو و یک حنظل برای من بیاور! در آن وادی حنظل‌های بسیاری وجود داشت. من یک حنظل بسیار بزرگ برای ایشان آوردم، ایشان حنظل را دو نیمه نمود و به من بازگرداند و فرمود: آن را بخور! حنظل را از ایشان گرفتم و شجاعت مخالفت با ایشان را نداشتم با وجود این که می‌دانستم حنظل بسیار تلخ است. هنگامی که آن را خوردم، از عسل شیرین تر و گواراتر از یخ و معطّرتر از مشک بود، پس من سیر و سیراب گشتم. سپس به من فرمود: به دوست خود بگو بیاید. من، او را صدا زدم. به زبان شکسته ضعیفی گفت: توانایی حرکت کردن ندارم. به او نیز فرمود: بلند شود، تو را باکی نیست! او نیز سینه خیز، خدمت ایشان رسید. پس همان گونه که به من لطف فرموده بود، به او نیز محبّت کرد. سپس برخاست که سوار اسب خود شود. ما به او گفتیم: ای آقای ما! شما را به خداوند قسم می‌دهیم، نعمت خودت را بر ما تمام کن و ما را به خانواده مان برسان. ایشان در جواب فرمود: عجله نکنید. من به دوستم گفتم: از این حنظل بیاور تا بخوریم. او نیز حنظلی آورد، کمی از آن خوردیم، هیچ چیز تا به حال به آن تلخی نخورده بودیم، پس آن را به کناری انداختیم. من به دوستم گفتم: برخیز تا مقابل کوه بایستیم و راه را پیدا کنیم. سپس برخاستیم و چند گام برداشتیم. ناگاه دیواری را در برابر خود دیدیم. پس از جهت دیگری گام برداشتیم و همه چهار طرف ما چنین بود. پس از آن نشستیم و گریستیم و کمی صبر کردیم. ناگهان حیوانات بسیاری ما را احاطه کردند که تعداد آن‌ها را جز خداوند کسی نمی دانست و هرگاه می‌خواستند و به ما نزدیک می‌شدند، دیوارها مانع آن‌ها می‌شد و زمانی که به عقب بر می‌گشتند، دیوارها ناپدید می‌شد و هنگامی که باز می‌گشتند دیوارها آشکار می‌شد. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هشتم - مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت - ص ۹۶ و ۹۷. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 705) قسمت ۴ 🌸 مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت🌸 ☘ ... ناگهان حیوانات بسیاری ما را احاطه کردند که تعداد آن‌ها را جز خداوند کسی نمی دانست و هرگاه می‌خواستند و به ما نزدیک می‌شدند، دیوارها مانع آن‌ها می‌شد و زمانی که به عقب بر می‌گشتند، دیوارها ناپدید می‌شد و هنگامی که باز می‌گشتند دیوارها آشکار می‌شد. آن شب را تا صبح با آسودگی خاطر سپری کردیم. صبح هنگام، آفتاب طلوع کرد، هوا گرم شد و تشنگی بر ما غلبه کرد. ما دچار بی تابی شدیم. ناگهان آن دو سوار آمدند و آن چه روز قبل اتّفاق افتاده بود، دوباره تکرار شد. هنگامی که خواستند بروند، به آن سوار گفتیم: شما را به خداوند قسم می‌دهیم که ما را به خانواده مان برسان! ایشان فرمود: به شما مژده می‌دهم، به زودی شخصی این جا می‌آید که شما را به خانواده تان می‌رساند و سپس غایب شد. آخر روز، مردی از اهل فراسا را دیدیم که برای بردن هیزم می‌آمد و همراه او سه الاغ بود. پس از دیدن ما ترسید و فرار کرد و الاغ‌های خود را نیز رها کرد. او را صدا کردم که من محمود فارسی هستم و نام او را نیز گفتم. او بازگشت و گفت: وای بر شما! خانواده شما عزایتان را بر پا کرده اند، من نیازی به هیزم ندارم، برخیزید برویم. سپس سوار چهارپایان شدیم و حرکت کردیم. هنگامی که نزدیک روستا رسیدیم، قبل از ما وارد شهر شد و به خانواده هایمان خبر داد. آن‌ها بی نهایت شاد گشتند و به او احترام گذاردند و بر او خلعت پوشاندند. هنگامی که در میان خانواده‌های خود رفتیم، از چگونگی این اتّفاق سؤال کردند، آن چه را دیده بودیم، بیان کردیم ولی آن‌ها گفتند: به دلیل عطش بسیار، دچار آن خیالات شده اید. سپس با گذشت زمان این داستان را فراموش کردم. گویا اصلاً چنین اتّفاقی رخ نداده بود. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هشتم - مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت - ص ۹۷ و ۹۸. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 705) قسمت ۵ 🌸 مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت🌸 ☘ ... آن‌ها گفتند: به دلیل عطش بسیار، دچار آن خیالات شده اید. سپس با گذشت زمان این داستان را فراموش کردم. گویا اصلاً چنین اتّفاقی رخ نداده بود. در سنّ بیست سالگی زن گرفتم و وارد گروه مکاریان شدم و در خانواده ما در دشمنی با محبّان اهل بیت علیهم السلام، هیچ کس بدتر (سخت تر) از من نبود. من به زائرانی که به سامرّا می‌رفتند، حیوان کرایه می‌دادم تا آن‌ها را با دزدی و هر گونه اذیت و آزار که می‌توانستم، بیازارم و معتقد بودم، این از جمله اعمالی است که موجب قرب خداوند می‌شود. یک بار حیوان‌های خود را به کاروانی از اهل حلّه که تعدادی از آن‌ها ابن السهیلی، ابن عرفه، ابن حارث و ابن الزهدری و اهل صلاح بودند کرایه دادم. از آن جا به سمت بغداد حرکت نمودیم. آن‌ها که از دشمنی من با شیعیان آگاه بودند، نسبت به من کینه بسیار داشتند، لذا تا در طول مسیر من را به اندازه ای که می‌توانستند آزردند و هیچ کار ناشایستی نبود که انجام نداده باشند. من نیز ساکت بودم و به دلیل تعداد زیاد آن‌ها توان مقابله نداشتم. هنگامی که وارد بغداد شدیم، آن گروه به سمت غربی رفتند و من نسبت به آن‌ها کینه و غیظ شدیدی پیدا کردم. پس از اینکه دوستان من آمدند، بسیار گریستم. آنها گفتند: چه آزاری به تو رسیده؟ تمام وقایع را برایشان تعریف کردم. آنها نیز آن گروه را لعن کرده و گفتند: شاد باش که در راه همراه تو می‌آییم و شدیدتر از آن چه آنها در حقّ تو روا داشتند، ما نیز خواهیم کرد. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هشتم - مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت - ص ۹۸ و ۹۹. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 705) قسمت ۶ 🌸 مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت🌸 ☘ ... آنها نیز آن گروه را لعن کرده و گفتند: شاد باش که در راه همراه تو می‌آییم و شدیدتر از آن چه آنها در حقّ تو روا داشتند، ما نیز خواهیم کرد. هنگامی که تاریکی شب همه جا را در برگرفت، همای سعادت نیز مرا دریافت. با خودم گفتم: چرا این شیعیان از اعتقاد خود باز نمی گردند، اگر از غیر شیعیان، پرهیزگار شوند وارد دین آنها می‌شوند و البتّه این دلیلی جز حقّانیت آنها نیست. به فکر فرو رفتم و خداوند را به حقّ پیامبر گرامی اش صلی الله علیه وآله که نشانه ای را برای من آشکار گرداند که به وسیله آن، حقّی را که برای بندگان خود واجب گردانیده، بشناسم. سپس به خواب رفتم، بهشت را دیدم که آراسته بودند. در آن جا درختان بزرگ با رنگ‌ها و میوه‌های گوناگون بود و شبیه به درختان این دنیا نبود، در آن جا چهار نهر از شربت، عسل، شیر و آب را دیدم و نهرها جاری بود و سطح نهر همسان با زمین بود، به گونه ای که اگر مورچه ای اراده می‌کرد از آن بیاشامد، می‌توانست. گروهی را دیدم که از آن میوه‌ها و نهرها می‌خوردند و می‌آشامیدند ولی من هرگاه اراده می‌کردم میوه ای بچینم، شاخه‌ها از من دور می‌شدند و هرگاه می‌خواستم از نهری بنوشم، پایین می‌رفت. از آن گروه سؤال کردم: چرا شما می‌توانید بخورید و بیاشامید ولی من نمی توانم؟ آنها گفتند: تو پیش ما نیامدی. در همان لحظه گروه بزرگی را دیدم. آنها گفتند: بانوی ما حضرت فاطمه زهرا علیها السلام می‌آید. من نیز به آن سمت نگاه می‌کردم. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هشتم - مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت - ص ۹۹ و ۱۰۰. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 705) قسمت ۷ 🌸 مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت🌸 ☘ ... آنها گفتند: تو پیش ما نیامدی. در همان لحظه گروه بزرگی را دیدم. آنها گفتند: بانوی ما حضرت فاطمه زهرا علیها السلام می‌آید. من نیز به آن سمت نگاه می‌کردم. گروه‌هایی از ملائکه با بهترین شکل ایشان را احاطه کرده بودند. هنگامی که حضرت فاطمه علیها السلام نزدیک تر آمدند، در مقابل ایشان، سواری که من را نجات داده بود، دیدم. پس از دیدن او بلافاصله ایشان را شناختم و خاطره آن واقعه یادآوری شد. از آن گروه شنیدم که می‌گفتند: ایشان محمّد بن الحسن، قائم منتظر است. اهل بهشت برمی خاستند و سلام می‌نمودند، من نیز برخاستم و گفتم: السلام علیکِ یا بنت رسول اللَّه. ایشان فرمودند: و علیک السلام! تو همان کسی هستی که فرزندم تو را از عطش نجات داد؟ گفتم: بله، ای سیده من! ایشان فرمودند: اگر به شیعیان پیوستی، رستگار شدی. گفتم: به دین شما و شیعیان شما وارد شدم و به امامت تمام فرزندان شما شهادت می‌دهم. سپس فرمودند: ای محمود! تو را بشارت باد که رستگار شدی. پس از آن بیدار شدم، در حالی که گریه می‌کردم و به دلیل خوابی که دیده بودم، مدهوش بودم. دوستانم به دلیل گریستن من، اندوهگین شدند و گمان کردند گریستن من از جهت آن چیزی است که بیان کرده بودم و گفتند: نگران نباش. به خداوند سوگند که هر آینه از شیعیان انتقام خواهیم گرفت. سپس صدای مؤذّن را شنیدم که اذان می‌گفت، ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هشتم - مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت - ص ۱۰۰ و ۱۰۱. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 705) قسمت ۸ 🌸 مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت🌸 ☘ ... گفتند: نگران نباش. به خداوند سوگند که هر آینه از شیعیان انتقام خواهیم گرفت. سپس صدای مؤذّن را شنیدم که اذان می‌گفت، به سمت غربی بغداد به راه افتادم و به زوّار رسیدم، به آنها سلام نمودم. در پاسخ گفتند: لا اهلاً و لا سهلاً؛ از این جا خارج شو، خداوند به کار تو برکت ندهد! من گفتم: به سوی شما بازگشتم و به دین شما وارد شدم. احکام دین مرا به من بیاموزید. آنها از سخن من متحیر گشتند، عدّه ای از آنها گفتند: دروغ می‌گوید و عدّه ای دیگر نیز گفتند: ممکن است راست بگوید. سپس دلیل این واقعه را از من پرسیدند. من نیز آن چه را در خواب دیده بودم، برای ایشان بیان کردم. آنها گفتند: ما برای زیارت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام می‌رویم، اگر راست می‌گویی، همراه ما بیا تا در آن مکان مقدّس شیعه شوی. من گفتم: سمعاً و طاعةً. دست و پای ایشان را بوسیدم، خورجین‌های آنها را برداشتم و در حقّشان دعا کردم. هنگامی که به حرم مطهّر رسیدیم، خدّام آن جا از ما استقبال نمودند و در میان آنها مردی علوی بود که بزرگ تر از همه آنها بود. آنها به زائران سلام کردند و زائران به آنها گفتند: در را باز کنید تا مولای خود را زیارت کنیم. گفتند: حبّاً و کرامةً؛ ولکن شخصی همراه شما است که قصد دارد شیعه شود، من او را در خواب دیدم و در برابر سیده من حضرت فاطمه علیها السلام ایستاده بود. و ایشان به من فرمودند: فردا شخصی خدمت تو خواهد آمد و قصد دارد شیعه شود، قبل از همه، درِ دل برای او بگشا! حال اگر او را ببینم، می‌شناسم. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هشتم - مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت - ص ۱۰۱ و ۱۰۲. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 705) قسمت ۹ 🌸 مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت🌸 ☘ ... ایشان به من فرمودند: فردا شخصی خدمت تو خواهد آمد و قصد دارد شیعه شود، قبل از همه، درِ دل برای او بگشا! حال اگر او را ببینم، می‌شناسم. آن گروه از روی تعجب به یکدیگر نگاه کردند و به او گفتند: چهره همه ما را ببین. او شروع کرد به دیدن همه آنها، سپس دست مرا گرفت و گفت: اللَّه اکبر! این مردی است که او را دیده بودم. آن گروه گفتند: ای سید! درست گفتی، قسم تو درست بود و این مرد نیز راست گفته بود. در آن لحظه همه شاد گشتند و خداوند تبارک و تعالی را سپاس گفتند. سپس سید دست مرا گرفت و وارد روضه شریفه شدیم و آداب تشیع را به من آموخت و با کسانی که باید دوستی نمود، دوستی کردم و از کسانی که باید دوری گزید، دوری نمودم. هنگامی که آموختنم به پایان رسید، سید گفت: سیده تو، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام فرمودند: به زودی قسمتی از اموال دنیا به تو می‌رسد، به آنها اعتنا نکن و خداوند به زودی عوض آن را به تو می‌رساند و سختی‌هایی به تو می‌رسد، پس به ما استغاثه نما که نجات یابی. گفتم: سمعاً و طاعةً! من اسبی داشتم که قیمت آن دویست اشرفی بود، آن اسب مُرد و من در مشقّت و تنگی قرار گرفتم. به ایشان استغاثه کردم و خداوند مثل همان اسب را در برابر آن به من عطا فرمود و نجات یافتم و خداوند، به برکت ایشان مرا نجات داد. امروز با هر که ایشان را دوست بدارد دوستم و با هر که ایشان را دشمن بدارد دشمنم و به برکت وجود ایشان، امید عاقبت بخیری دارم. پس از تعدادی از شیعیان همسری درخواست نمودم و آنها این بانوی مؤمن را به عقد من درآوردند. من از قوم خود دوری نمودم و نپذیرفتم که همسری از آنها اختیار نمایم. 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هشتم - مهربانی امام زمان علیه‌السلام با کودکان اهل سنّت - ص ۱۰۱ و ۱۰۲. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖