🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 485) قسمت 1
✍️ شرح حال آیةاللّه سیّد شهابالدّین محمّد حسین حسینی مرعشی نجفی رحمهاللّه✍️
💐 *سیّد شهابالدّین محمّد حسین حسینی مرعشی نجفی*💐
🌴 ولادت: ۱۳۱۵ ق
وفات: ۱۴۱۴ ق
محل ولادت: نجف
محل دفن: قم
محل تحصیل: نجف، کربلا، کاظمین، سامرا، تهران، قم
اساتید: حضرات آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا طاهر تنکابنی، میرزا مهدی آشتیانی و ...
تألیفات: سند القرّا و الحفّاظ، ملحقات الاحقاق و ...
او مرجعی عالیقدر، جامع علوم الهی، ریاضیدان و علامه محقّق بود. بسیار به تحصیل اشتیاق داشت و از حافظه قوی برخوردار بود که آن را از عنایات حضرت سیّدالشهداء میدانست.
🌼 *شهاب! من از تو ادب آموختم*🌼
🌴 در طول دوران تحصیل از محضر صدها نفر از بزرگان، بعد از پایان درس همراه استاد روانه میشد و اشکالات درسی را میپرسید. روزی استاد با عصبانیت دست به سینه او زد و او را به عقب راند اما او دست استاد را گرفت و بوسید! استاد سخت متأثر شد و گفت: «شهاب، من از تو ادب آموختم»؛ آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی از معدود مراجع شیعه است که در کنار تدریس زعامت حوزه و مرجعیّت در تألیف و تصنیف آثار مختلف علمی نیز بسیار موفّق بوده است و حاصل این تلاش پیگری بیش از ۱۵۰ کتاب و رساله است که برخی چاپ شده است و بیشتر آنها در کتابخانه معظّم له نگهداری میشود. زهد و تقوی، تواضع و فروتنی، خوش خلقی، نیک محضری و پرهیز از شهرت، از ویژگیهای این عالم عارف بود.
🌷 *تـوجّـه بـه فـقـیـران*🌷
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۵۰ الی ۲۵۲.
شرح حال آیةاللّه العظمی سیّد شهابالدّین محمّد حسین حسینی مرعشی نجفی رحمهاللّه.
این قضیه از کتاب شریف افلاکیان خاک نشین نقل شده است.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 485) قسمت 2
✍️ شرح حال آیةاللّه سیّد شهابالدّین محمّد حسین حسینی مرعشی نجفی رحمهاللّه✍️
🌷 *تـوجّـه بـه فـقـیـران*🌷
🌴 نقل کردهاند که بسیاری از مواقع دستور میداد نابینایان فقیر شهر قم یا اطراف را به صرف شام و ناهار دعوت کنند ولی نگویند از جانب چه کسی است، آنگاه خود به پذیرایی از آنها میپرداخت و حتّی کفشهای آنان را جلوی پایشان جفت میکرد!
🌸 *عنایت حضرت معصومه علیهاالسّلام*🌸
🌴 روزی بر اثر مشکلاتی که داشت با ناراحتی به حرم حضرت معصومه علیهاالسّلام رفت و با عتاب و خطاب در حالیکه اشکهایش سرازیر بود، عرض کرد: « ای سیّده و مولای من! چرا نسبت به امر زندگی من اهمیت نمیدهید؟» با دلی شکسته بازگشت و خواب وی را فراگرفت، ایشان نقل میکنند: « شنیدم کسی در میزند، شخصی که پشت در ایستاده بود، گفت: سیّده تو را میطلبد. با عجله به حرم رفتم. دیدم چند کنیز مشغول تمیز کردن حرم هستند، بعد از چند لحظه حضرت معصومه علیهاالسّلام آمد. نزد عمهام رفتم. دستش را بوسیدم. آنگاه آن حضرت به من فرمود: « ای شهاب! ما کی به فکر تو نبودهایم؟! از وقتی وارد قم شدهای، زیر نظر و عنایت ما بودهای! از خواب بیدار شدم و از اساعه ادبی که کرده بودم عذر خواستم، پس از آن حاجتم برآورده شد و گشایش حاصل آمد.»
حکایاتی از تشرّفات این حکیم فرزانه به محضر حضرت ولیّ عصر نقل شده است که نشان دهندهٔ عنایات ویژه آن حضرت نسبت به ایشان است.(1)
🌺 *تـهـجّـد در جـمـکـران*🌺
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۵۲ و ۲۵۳.
شرح حال آیةاللّه العظمی سیّد شهابالدّین محمّد حسین حسینی مرعشی نجفی رحمهاللّه.
📚:1- افلاکیان خاکنشین، ص ۳۶.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 485) قسمت 3
✍️ شرح حال آیةاللّه سیّد شهابالدّین محمّد حسین حسینی مرعشی نجفی رحمهاللّه✍️
🌺 *تـهـجّـد در جـمـکـران*🌺
🌴 در زمان قدیم که مسجد جمکران مانند الان مورد توجّه عموم نبود، و برق هم نداشت و شبهای چهارشنبه چند نفری به مسجد مشرّف میشدند، شخصی بود به نام حاجی صاحب الزمانی، که شاید حدود نود سال عمر داشت و چهل سال در مسجد جمکران بیتوته کرده بود و با مرحوم ابوی رابطه نزدیکی داشت. ایشان (حضرت آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی) هر روز غروب با درشکه از قم به مسجد جمکران میرفتند و شب ساعت دو نیمه شب برمیگشتند.
یک شب که من خردسال بودم همراه ایشان رفتم و در مسجد جمکران خوابیدم. نیمههای شب که از خواب بیدار شدم دیدم مرحوم ابویم با آن پیرمرد در یک ردیف نشستهاند و اشک میریزند و گریه میکنند.
والده من نقل میکرد: « هنگامی که ایشان میخواستند به مسجد جمکران مشرّف شوند بشاش و خندان بودند و هنگامی که برمیگشتند نورانیتی پیدا میکردند و معلوم بود خیلی گریه کردهاند.»
💐 *آقای مرعشی از ما هستند*💐
🌴 هنگامی که بعد از فوت مرحوم والد خدمت آیت اللّه بهجت رفته بودم، ایشان فرمودند: یکی از اولیاء خدا در توسلی که بعد از فوت ابوی شما، خدمت امام زمان ارواحنا فداه داشته است و در تشرّفی که برایشان حاصل شده بود نظر آن حضرت را درباره مرحوم آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی جویا شده بودند.
حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در حالی که در پشت پرده تشریف داشتند، فرموده بودند: « از ما هستند».
مجدداً سؤال میکند و میگوید: « منظورتان چیست؟»
آقا میفرمایند: « ایشان از ما هستند».(1)
🌼 *تشرّف حضرت آیت اللّه العظمی آقای نجفی مرعشی (قدس سره)*🌼
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۵۳ و ۲۵۴.
شرح حال آیةاللّه العظمی سیّد شهابالدّین محمّد حسین حسینی مرعشی نجفی رحمهاللّه.
📚:1- کتاب عنایات حضرت ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف)، ص ۱۱۶.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 485) قسمت 4
✍️ شرح حال آیةاللّه سیّد شهابالدّین محمّد حسین حسینی مرعشی نجفی رحمهاللّه✍️
🌼 *تشرّف حضرت آیت اللّه العظمی آقای نجفی مرعشی (قدس سره)*🌼
🌴 در کتاب قبسات در شرح زندگی مرحوم آیتاللّه العظمی مرعشی نجفی برخورد کردم به سه حکایت در رابطه با تشرّف این مرجع بزرگ به خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنا فدا که نکات جالبی را داراست. باشد، امید است خداوند متعال، روح آن مرجع عظیم الشأن را که عالی است، متعالی فرموده و ما را در رابطه با وظایفی که نسبت به مراجع عالیقدرمان داریم آشناتر فرماید.
و این ترجمه سه داستان:
*حکایت اول*
🌴 در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهلبیت علیهمالسّلام در نجف اشرف، شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیه اللّه الاعظم عجّل اللّه فرجه الشریف داشتم. با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم به این نیت که جمال آقا صاحب الامر علیهالسّلام را زیارت و به فوز بزرگ نائل شوم.
تا ۳۵ یا ۳۶ شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف به تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت، مخصوصاً از زیادی دزدها در آن زمان، ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید.
برگشتم به عقب، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: « ای سیّد! سلام علیکم» ترس و وحشت به کلّی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجبآور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجّه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم.
به هر حال سخن میگفتیم و میرفتیم از من سؤال کرد: « قصد کجا داری؟» گفتم: « مسجد سهله»، فرمود: « به چه جهت؟» گفتم: « به قصد تشرّف به زیارت ولیّ عصر علیهالسّلام». ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۵۴ و ۲۵۵.
شرح حال آیةاللّه العظمی سیّد شهابالدّین محمّد حسین حسینی مرعشی نجفی رحمهاللّه.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor