🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
☘️(داستان 612)
💐 *خضر نیازمند دیدار او!*💐
🍃 علی بن محمّد بن عبد الرحمان شوشتری میگوید:
روزی گذارم به قبیله «بنی رواس» افتاد. به یکی از دوستان رواسیم گفتم: خوب است به مسجد صعصعه برویم و نماز بخوانیم، زیرا در ماه رجب نماز خواندن در این مکانهای مقدس که محلّ قدوم ائمّه علیهم السلام است، بسیار مستحب است.
با هم به مسجد صعصعه رفتیم، کنار در مسجد شتری که رحل و جهاز داشت خوابیده بود که زانوانش را بسته بودند. وارد مسجد شدیم، مردی را دیدیم که لباس و عمامه ای حجازی پوشیده و مشغول خواندن دعایی است - که مضمون دعایش در خاطرمان نقش بست - آن گاه سجده ای طولانی نمود و رفت.
من به دوستم گفتم: حضرت خضر علیه السلام را دیدی؟ گویا زبانمان بند آمده بود. نتوانستیم سخنی بگوییم!
از مسجد بیرون آمدیم، ابن ابی داود رواسی را که از متدینین بود، دیدیم. گفت: از کجا میآیید؟
گفتیم: از مسجد صعصعه، و آنچه دیده بودیم، برایش تعریف کردیم.
او گفت: آن سوار دو یا سه روز یک مرتبه به مسجد صعصعه میآید و با کسی حرف نمی زند.
گفتیم: خوب او کیست؟
گفت: گمان میکنید که باشد؟
گفتیم: ما فکر میکنیم حضرت خضر علیه السلام است.
او گفت: قسم به خدا! من یقین دارم او کسی است که خضر محتاج ملاقات او است، بروید که راه یافتید!
من به دوستم گفتم: حتماً صاحب الزمان علیه السلام بود! [۱]
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۵۵ و ۲۵۶.
📚[۱]: بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۶۶.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 613) قسمت 1
🌼 *آغاز امامت او!* 🌼
🌾 ابو الادیان بصری میگوید:
من خادم امام حسن عسکری علیه السلام بودم. و نامههای حضرت علیه السلام را به شهرهای مختلف میرساندم. روزی به خدمت ایشان مشرّف شدم. حضرت علیه السلام در بستر بیماری بود. وقتی مرا دید، نامههایی را بیرون آورده و فرمود: اینها را به مدائن ببر! پانزده روز در راه خواهی بود. وقتی بازگشتی، صدای ناله و ضجّه از خانه من میشنوی و میبینی که مرا غسل میدهند.
عرض کردم: آقا جان! وقتی چنین شد جانشین شما که خواهد بود؟
- آن که جواب نامهها را از تو بخواهد.
- علامت دیگر؟
- آن که بر من نماز گزارد.
- نشان بعدی؟
- آن که از محتوای کیسه خبر دهد.
آن گاه هیبت امام علیه السلام مانع از آن شد که بپرسم کدام کیسه؟ و در کیسه چیست؟
با نامهها از نزد امام علیه السلام خارج شدم و به مدائن رفته و جواب نامهها را گرفتم. درست پانزده روز بعد به سامرا بازگشتم، و همان طور که امام علیه السلام فرموده بود، صدای ضجّه و ناله از خانه امام علیه السلام به گوش میرسید.
جعفر [کذّاب] برادر امام علیه السلام را دیدم که جلوی در خانه ایستاده و شیعیان اطراف او را گرفته و به او تسلیت و تهنیت میگفتند.
با خود گفتم: اگر او امام باشد، امامت از بین خواهد رفت. زیرا او را میشناختم که شراب میخورد و در قصر قمار بازی میکرد و طنبور مینواخت! ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۵۶ و ۲۵۷.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 613) قسمت 2
🌼 *آغاز امامت او!* 🌼
🌾 ... با خود گفتم: اگر او امام باشد، امامت از بین خواهد رفت. زیرا او را میشناختم که شراب میخورد و در قصر قمار بازی میکرد و طنبور مینواخت!
با این حال من نیز نزدیک شده و تسلیت و تهنیت گفتم. اما او چیزی درباره نامهها از من نپرسید.
آن گاه عقید، خادم امام حسن عسکری علیه السلام خارج شد و گفت: آقا جان! برادرتان را کفن کرده اند، برخیزید و بر او نماز بگزارید.
جعفر با گروه شیعیان که پیشاپیش آنها عثمان بن سعید و حسن بن علی - که به دست معتصم کشته شد و معروف به سلمه بود - وارد شدند.
وقتی وارد اتاق شدیم، دیدیم امام حسن عسکری علیه السلام در کفن پیچیده شده است. برادرش جعفر [کذاب] برخاست تا بر او نماز بخواند. اما همین که میخواست تکبیر بگوید، پسر بچه گندم گونی که موهای پیچیده داشت و میان دندانهایش باز بود، آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: کنار برو! ای عمو! من از تو به گزاردن نماز بر پدرم سزاوارترم.
جعفر در حالی که رنگش پریده بود، کنار رفت، و آن طفل پیش آمد و بر امام حسن عسکری علیه السلام نماز خواند، پس از نماز، امام علیه السلام را کنار قبر پدرش امام هادی علیه السلام دفن نمود.
آن گاه آن آقا زاده نازنین رو به من نمود و گفت: ای بصری! جواب نامههایی را که به همراه داری، بده! ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۵۷ و ۲۵۸.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 613) قسمت 3
🌼 *آغاز امامت او!* 🌼
🌾 ... آن گاه آن آقا زاده نازنین رو به من نمود و گفت: ای بصری! جواب نامههایی را که به همراه داری، بده!
من همه را تحویل دادم و با خود گفتم: این دو علامت، فقط سوّمین علامت که خبر از محتوای کیسه است مانده.
وقتی نزد جعفر رفتم دیدم که بر مرگ برادرش گریه میکند. در این حال «حاجز وشّاء» [۱] آمد و گفت: آن طفل که بود؟ باید از او حجّتی میخواستی.
جعفر گفت: به خدا قسم! او را اصلاً ندیده و نمی شناختم.
ما همان جا نشسته بودیم که گروهی از اهالی قم وارد شدند و گفتند: میخواهیم امام حسن عسکری علیه السلام را ملاقات کنیم.
ما شهادت حضرت علیه السلام را به اطلاع آنها رساندیم. گفتند: جانشین او کیست؟ مردم جعفر را نشان دادند.
آنها بر او سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند، سپس پرسیدند: ما به همراه خود نامهها و اموالی داریم؛ بگو نامهها از چه کسانی است؟ و مقدار وجوهات چقدر میباشد؟
با شنیدن این سخن، جعفر با عصبانیت برخاست و در حالی که عبایش را میتکاند، گفت: از ما میخواهند که علم غیب بدانیم. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۵۸ و ۲۵۹.
📚[۱]: حاجز بن یزید معروف به الوشّاء: یکی از وکلای ناحیه مقدّسه بود، رجوع شود به تنقیح المقال، ج ۳، ص ۲۴۱.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 613) قسمت 4
🌼 *آغاز امامت او!* 🌼
🌾 ... با شنیدن این سخن، جعفر با عصبانیت برخاست و در حالی که عبایش را میتکاند، گفت: از ما میخواهند که علم غیب بدانیم.
در این لحظه، خادم امام حسن عسکری علیه السلام آمد و گفت: نامههای شما از فلان و فلانی است، و در کیسه هزار دینار وجود دارد که نقش ده دینار آن ساییده شده است.
آنها نامهها و اموال را به او دادند و گفتند: کسی که تو را برای دریافت نامهها و اموال فرستاده است امام است.
بعد از این رویداد، جعفر نزد خلیفه رفت و قضیه را گزارش داد. خلیفه دستور دستگیری همسر امام حسن عسکری علیه السلام را صادر کرد تا محلّ اختفای فرزندش را افشا کند. امّا نرجس خاتون علیها السلام وجود او را کلّاً انکار نموده و ادّعا نمود که هنوز باردار است.
خلیفه نیز او را به «ابن ابی الشوارب» قاضی سپرد تا موضوع را تحقیق کند.
ولی در همان زمان «عبیداللَّه بن یحیی بن خاقان» به طور ناگهانی مُرد، گروهی در بصره شورش نموده و بر مأمورین خلیفه تاختند - که بعدها رهبر آنها به صاحب الزنج معروف شد -. خلیفه و اطرافیان او سرگرم دفع خطر آنها شدند، و از مسأله امام زمان علیه السلام و تحقیق درباره نرجس خاتون علیها السلام غافل ماندند. [۱]
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۵۹ و ۲۶۰.
📚[۱]: کمال الدین، ج ۲، ص ۴۷۵ و ۴۷۶، من شاهد القائم علیه السلام؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۶۷ و ۶۸.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor