eitaa logo
داستانهای مهدوی
161 دنبال‌کننده
735 عکس
35 ویدیو
6 فایل
داستانها، ملاقات و معجزات حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ارتباط با ادمین @sh_gerami گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 کانال «بوی ظهور رسانه ظهور» @booye_zohoor_resane_zohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 629) قسمت 4 💐 *جهان پیش از ظهور نور!*💐 🌻 ... آنگاه فرمود: ای حباب! از کدام رود آب می‌نوشی؟ - از دجله. - چرا چشمه ای یا چاهی حفر نمی کنی؟ - یا امیر المؤمنین! هرگاه چاهی حفر کردیم، آبش شور و ناگوار بود. - با این حال دوباره همین جا چاهی حفر کن! حباب امتثال امر نموده و با گروهی چاهی حفر نمودند تا این که به سنگ بزرگی برخورد نمودند و نتوانستند آن را بیرون بیاورند. در این حال، خود حضرت علیه السلام وارد چاه شد و آن را از جا کند، چشمه ای که شیرین تر از شهد و لذیذتر از شیر بود، از زیر آن جوشید. حضرت علیه السلام فرمود: ای حباب! بعد از این، از این چشمه آب بنوش! بعدها مردی به نام «براثا» بانی مسجدی شد که حضرت علیه السلام به حباب توصیه ساخت آن را نموده بود. آن‌ها آن مسجد را بنا کردند، و نام آن را «براثا» نهادند.[۱] رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید: «یفَرِّجُ اللَّهُ بِالْمَهْدِی عَنِ الْاُمَّةِ، یمْلَأُ قُلُوبَ الْعِبادِ عِبادَةً وَ یسَعهُمْ عَدْلُهُ، بِهِ یمْحَقُ اللَّهُ الْکَذِبَ وَ یذْهِبُ الزَّمانَ الْکَلِب، وَیخْرِجُ ذُلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْناقِکُمْ » «خداوند به وسیله مهدی علیه السلام از امت رفع گرفتاری می‌کند، دلهای بندگان را با عبادت و اطاعت پر می‌سازد و عدالتش همه را فرا می‌گیرد. خداوند به وسیله او دروغ و دروغگویی را نابود می‌نماید، روح درندگی و ستیزه جویی را از بین می‌برد و ذلّت بردگی را از گردن آنها بر می‌دارد».[۲] 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/ گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۳۱۵ و ۳۱۶. 📚[۱]: بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۸ و ۲۱۹. 📚[۲]: غیبت شیخ طوسی ص ۱۱۴. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عنوان: فریاد رس داستان‌هایی از کرامات امام زمان (عج) مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدّس جمکران
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 630) قسمت 1 🌼 *قـرب غـریـب* 🌼 ☘️ اهل کشور انگلستان هستم و اسمم ونوسِ. در دانشگاه علوم پزشکی، مشغول تحصیل بودم و کاری هم، به کار همکلاسی‌ها و تفریحاتشان نداشتم. یک روز، بعد از ترک کلاس و بی توجّه به بگو مگوهای دانشجویان به طرف منزل در حال حرکت بودم که صدای جوانی، رشته افکارم را پاره کرد: - خانمِ ونوس! ببخشید. می‌توانم چند لحظه ای وقتتان را بگیرم. چند لحظه مکث کردم، چشمانم درنگاهش خیره ماند. در یک لحظه چندین فکر به ذهنم رسید. بیش از این سکوت را جایز ندانستم، گفتم: - بفرمایید. با آرامش خاصی در حالی که به زبان انگلیسی هم تسلط کافی داشت گفت: - من ایرانی هستم و اسمم محمّد است. هر چند قصد نداشتم خارج از کشور خودم تشکیل خانواده بدهم، امّا رفتار و اخلاق خوب شما، نظر من را عوض کرد. می‌خواستم اگر اجازه بدهید از شما خواستگاری کنم. خیلی جسورانه و با اقتدار خواسته اش را بی مقدمه بیان کرد، از صحبت کردنش خوشم آمد، با ادب و جسور بود. حفظ ظاهر کردم و با حالتی عادی گفتم: - خیلی عذر می‌خواهم، من باید با مادرم مشورت کنم. شما هم ظاهراً پزشکی می‌خوانید!؟ لبخند ملیحی زد و گفت: - بله، این ترم آخر من است. با محمّد خداحافظی کرده و از او جدا شدم. چندین بار او را در دانشگاه دیده بودم، جوان مؤدّبی بود. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: فریاد رس - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول: قرب غریب - صفحه ۹ و ۱۰. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 630) قسمت 2 🌼 *قـرب غـریـب* 🌼 ☘️ ... با محمّد خداحافظی کرده و از او جدا شدم. چندین بار او را در دانشگاه دیده بودم، جوان مؤدّبی بود. قیافه جذابی داشت، موهای نرمی که به یک طرف شانه شده بود، و ته ریشی که معصومیت را به چهره اش هدیه می‌کرد. دلم بدون این که از من اجازه بگیرد به او جواب مثبت داده بود، امّا می‌دانستم که مادرم راضی نمی شود من با یک خارجی ازدواج کنم. شاید اگر با او برخورد می‌کرد و سیمای او را می‌دید نظرش عوض می‌شد. چون این مسائل برای مادرم خیلی مهم بود. یکشنبه شد و رفتم کلیسا، امّا مثل قبل نمی توانستم نیایش کنم، محمّد مرتب و بدون اجازه در ذهنم حاضر می‌شد، با این که اصلاً شناختی از او نداشتم ولی در همان گفت و گوی اوّل، خودش را در دلم جا داده بود. بی حال از کلیسا برگشتم، تصمیم خود را گرفته بودم، باید مادرم را در جریان می‌گذاشتم. به درِ خانه رسیدم، کلید را از کیفم درآوردم و در را باز کردم، مادرم خیاطی می‌کرد، با مهربانی کنارش نشستم، و شروع به صحبت کردم. - مادر! یک دکتر ایرانی که در دانشگاه ما درس می‌خواند از من خواستگاری کرده، نمی دانم به او چه جوابی بدهم. از شما خواهش می‌کنم الآن چیزی نگویید و اجازه بدهید من یک روز او را برای ناهار دعوت کنم تا با همدیگر آشنا بشویم، بعد نظرتان را بگویید. از جا خوردن مادرم متوجّه شدم که نباید قضیه را این قدر بی مقدمه مطرح می‌کردم، امّا خوب خودش را کنترل کرد و با این که می‌دانستم حتی فکر جدایی من، او را اذیت می‌کند با حالتی نگران گفت: - خوب است، امّا تو خودت بزرگ شده ای و یک سال دیگر هم تحصیلت تمام می‌شود، بهتر است خودت برای زندگی ات تصمیم بگیری. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: فریاد رس - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول: قرب غریب - صفحه ۱۰ و ۱۱. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 630) قسمت 3 🌼 *قـرب غـریـب* 🌼 ☘️ ... - خوب است، امّا تو خودت بزرگ شده ای و یک سال دیگر هم تحصیلت تمام می‌شود، بهتر است خودت برای زندگی ات تصمیم بگیری. فردای آن روز، از محمّد دعوت کردم که برای آشنایی بیشتر، ناهار، به منزل ما بیاید، او هم با کمال میل قبول کرد. در راه خانه با همان جسارتی که درخواستش را گفته بود سر صحبت را باز کرد. وقتی با او حرف می‌زدم صدای تپش قلبم شنیده می‌شد. چیزی نمانده بود که هر چه در دلم مخفی کرده بودم را فاش کنم و بگویم که مطمئن باش جواب من مثبت است. مادرم با نگاه اوّل، از محمّد خوشش آمد و وقتی نظرش را پرسیدم، گفت: من حرفی ندارم امّا آقای دکتر می‌خواهند شما را به ایران ببرند یا همین جا می‌مانید؟ محمّد خیلی صمیمانه به مادرم گفت: - با اجازه شما، به ایران می‌رویم ولی حتماً به شما سر می‌زنیم و شما را تنها نمی گذاریم. بعد از تمام شدن مهمانی، من محمّد را تا قسمتی از خیابان همراهی کردم. در این فاصله برای آشنایی بیشتر با هم صحبت می‌کردیم و من در خیالاتم، خودم را در سایه حمایتِ مرد آرزوهایم می‌دیدم که ناگهان محمّد ایستاد، و پرده خیالم را پاره کرد؛ رو به من کرد و گفت: ببخشید خانم ونوس! مطلب مهمی هست که باید برای شما توضیح دهم. همان طور که می‌دانید من مسلمانم و مذهبم نیز تشیّع است و با احترامی که برای دین و پیامبر شما حضرت مسیح علیه السلام قائل هستم، باید بگویم که دین من، اجازه نمی دهد که با شما ازدواج کنم، مگر این که شما هم مسلمان شوید. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: فریاد رس - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول: قرب غریب - صفحه ۱۱ و ۱۲. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 630) قسمت 4 🌼 *قـرب غـریـب* 🌼 ☘️ ... باید بگویم که دین من، اجازه نمی دهد که با شما ازدواج کنم، مگر این که شما هم مسلمان شوید. البته همان طور که گفتم: دین ما، مسیحیت را به رسمیت شناخته و در کتاب آسمانی ما قرآن، سوره ای به اسم مریم علیها السلام آمده، امّا خداوند، اسلام را به عنوان کامل ترین دین معرفی نموده است. محمّد آن قدر منطقی و زیبا صحبت می‌کرد که اصلاً راضی نمی شدم بدون فکر به او جواب منفی بدهم؛ ولی او بر حسّاس ترین پذیرفته هایم انگشت گذاشته بود. او ادامه داد: شرط ازدواج ما، شیعه شدن شماست و البته من از شما نمی خواهم که چشم و گوش بسته، دین من را قبول کنید، بلکه از شما تقاضا دارم که تحقیقی روی مکتب اسلام و مذهب تشیّع داشته باشید، آن وقت اگر پذیرفتید و اسلام آوردید، می‌توانیم زندگی مشترک خوبی را شروع کنیم. تصمیم گرفتم روی اسلام و مکتب تشیّع مطالعاتی داشته باشم. البته رفتار خوب محمّد که از دین او سرچشمه می‌گرفت، مرا به این تصمیم وادار کرد. وقتی از محمّد راهنمایی خواستم، چند جلد کتاب برایم تهیه کرد و من با علاقه آن‌ها را مطالعه می‌کردم و هر جا به مشکلی برمی خوردم آن را در دانشگاه با محمّد، درمیان می‌گذاشتم و او با حوصله و متانت، جوابم را می‌داد، البته بعضی مسائل بود که برای آن‌ها مهلت می‌خواست و دو سه روز بعد، جوابش را می‌آورد. مثلاً در یک کتابی خواندم که پیشوایان شیعه ۱۲ نفر هستند، بعد هم توضیحی کوتاه در مورد هر یک از آن پیشوایان آورده بود. سؤالاتی برایم پیش آمد و خیلی ذهنم را مشغول کرد؛ هر چه فکر و مطالعه می‌کردم به جایی نمی رسیدم تا این که روز بعد، در دانشگاه سؤالات را با محمّد مطرح کردم. - آقای محمّد! شما می‌گویید: شیعه دوازده امام دارد، اصلاً چرا امام، مگر پیامبر شما به عنوان آخرین پیامبر نبود؟ دیگر چه نیازی به امام بود؟... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: فریاد رس - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول: قرب غریب - صفحه ۱۲ و ۱۳. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 630) قسمت 5 🌼 *قـرب غـریـب* 🌼 ☘️ ... - آقای محمّد! شما می‌گویید: شیعه دوازده امام دارد، اصلاً چرا امام، مگر پیامبر شما به عنوان آخرین پیامبر نبود؟ دیگر چه نیازی به امام بود؟ محمّد در حالی که مرا دعوت می‌کرد تا با هم روی صندلی‌های کنار فضای سبز بنشینیم، گفت: - ببینید خانم ونوس، همان طوری که حضرت مسیح علیه السلام برای تبلیغ دین خودش، دوازده نفر به نام حواریون داشتند، پیامبر ما هم برای این که مردم بعد از ایشان، منحرف نشوند، دوازده امام و پیشوا برای مردم انتخاب کردند. - این درست است، ولی چگونه می‌شود که امام دوازدهم این همه سال زنده باشند و عمر کنند؟ محمّد نگاهی به من انداخت و گفت: - همان طور که می‌دانید امروزه در پزشکی ثابت شده، عمر انسان، ۷۰ یا ۸۰ سال نیست، بلکه تمام اعضای بدن انسان، برای یک زندگی طولانی ساخته شده است و علّت اصلی مرگ، اختلالاتی است که در اعضای بدن رخ می‌دهد. در گذشته، بعضی از دانشمندان عقیده به وجود یک سیستم عمر طبیعی در موجودات زنده داشتند، مثلاً پاولوف عقیده داشت عمر طبیعی انسان ۱۰۰ سال است ولی بیکن، فیلسوف و دانشمند هموطن شما (انگلیس) ۱۰۰۰ سال برای عمر طبیعی انسان، معیّن کرده است. ولی این عقیده هم از طرف فیزیولوژیست‌های امروز درهم شکسته شد، و این که انسان یک عمر طبیعی ثابت داشته باشد، نیز باطل شده است. به گفته پروفسور اسمیس، استاد دانشگاه کلمبیا: همان گونه که سرانجام دیوار صوتی شکسته شده و وسایل نقلیه ای با سرعتی مافوق صوت به وجود آمد، یک روز دیوار سن انسانی نیز شکسته خواهد شد و از آنچه تاکنون دیده ایم فراتر خواهد رفت. از طرفی، وقتی خداوند امری را بخواهد، کسی نمی تواند مانع آن شود. - ببخشید آقای محمّد! این سؤال هم برایم پیش آمده که چطور می‌شود که یک بچه پنج ساله، امام بشود؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: فریاد رس - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول: قرب غریب - صفحه ۱۳ الی ۱۵. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 630) قسمت 6 🌼 *قـرب غـریـب* 🌼 ☘️ ... - ببخشید آقای محمّد! این سؤال هم برایم پیش آمده که چطور می‌شود که یک بچه پنج ساله، امام بشود؟ - خوب! مگر حضرت عیسی علیه السلام در گهواره سخن نگفت و به مقام پیامبری نرسید. در این مورد هم خداوند اراده کرد تا یک کودک پنج ساله امام شود. این‌ها همه قدرت نامحدود خدا را می‌رساند. امامت منصبی است الهی، هیچ فرقی نمی کند که این منصب به مردی چهل ساله برسد یا به کودکی پنج ساله، بلکه خود منصب امامت است که مهمّ است. - آقا محمّد! من در آن کتاب خواندم که حضرت عیسی علیه السلام در زمانی که امام مهدی علیه السلام ظهور می‌کنند، از آسمان به زمین می‌آیند و پشت سر امام مهدی علیه السلام، به وی اقتدا کرده و نماز می‌خوانند، مگر پیامبر مقامش از امام بالاتر نیست؟ چرا پیامبر ما عیسی علیه السلام پشت سر امام مهدی علیه السلام می‌ایستد؟ با تعجب گفت: - نمی دانم شما از کجا می‌گویید که مقام پیامبر بالاتر از امام است، در حالی که حضرت ابراهیم علیه السلام اوّل پیامبر شد و بعد از امتحانات زیادی که خداوند از ایشان گرفت، مقام امامت را به ایشان داد؛ یعنی امامت مقامی است بالاتر از پیامبری و هر پیامبری که مقام بالایی داشته، علاوه بر پیامبری به مقام امامت هم رسیده است. - آقا محمّد، من تقریباً سؤالاتم را پرسیدم، اگر خسته شدید، دیگر مزاحم شما نمی شوم. محمّد با رویی باز گفت: - نه، من خسته نشدم. اگر سؤال دیگری هست بپرسید. گفتم: - در مسأله امامت با این که هر دوازده امام علیه السلام، جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله بودند و یک هدف داشتند ولی چرا روش‌ها این قدر متفاوت بوده؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: فریاد رس - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول: قرب غریب - صفحه ۱۵ و ۱۶. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor