🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 6
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌸 *حاج شیخ محمّد تقی بیا، آنجا جای تو نیست نزد ما بیا*🌸
🍃 ... ایشان نزد آن شخصیت والا میرود و میبیند گویی به دنیای دیگری وارد شده است چرا که در آن هوای سرد و برفی زیر آن درخت خشک هوایش بهاری و بسیار دلپذیر بوده است.
شب را در محضر آن بزرگوار مانده و بهرهها میبرد و پس از طلوع فجر و نماز صبح آن بزرگوار میفرماید: « حاج شیخ محمّد تقی! اینک که هوا روشن شده است حرکت میکنیم.»
لذا با آن حضرت راه را در پیش میگیرد و پس پیمودن مقداری از راه در مییابد که به افتخار تشرّف نائل آمده و به فیض و فوز عظیمی رسیده است. پس از شناخت آن وجود گرانمایه، آن حضرت از او خداحافظی میکند که برود، شیخ عرض میکند: «سرورم! اجازه میخواهم افتخار همراهی داشته باشم.»
حضرت میفرمایند: «نه! شما نمیتوانی با من بیایی.»
میپرسد: « پس، کجا بار دیگر افتخار تشرّف خواهم یافت؟»
پاسخ میدهند: *« در همین سفر دوبار نزدت خواهم آمد، یک بار در قم و بار دیگر در سبزوار.»* و آنگاه از نظرش غائب میگردد.
آیةاللّه بافقی به شوق دیدار تا قم سر از پا نمیشناسد. پس از ورود به قم سه روز برای زیارت و در انتظار تشرّف به محضر آن حضرت توقف میکند، امّا گویی آنگونه که میخواسته است توفیق شامل حالش نمیشود.
با دلی گرفته به سوی خراسان حرکت میکند و پس از حدود یک ماه به منطقه سبزوار میرسد و در این اندیشه میرود که: « خدایا! چطور شد که نه در قم به محضر آن حضرت تشرّف یافتم و نه اینجا، چرا در وعده آن گرامی تخلّف رخ داد؟»
در همین حال و هوا بوده است که به ناگاه صدای پای مرکبی به گوشش میرسد، برمیگردد تا صاحب صدا را بنگرد، میبیند جان جانان است که سوار بر مرکب کنار او ایستاده است، سلام عرض میکند. ضمن صحبت به عرض میرساند که: *« سرورم! شما به من وعده فرمودید که در قم مرا به دیدار جمال خویش مفتخر سازید امّا گویی سعادت از من سلب شد، چرا؟»*
*میفرماید: « نه! من آمدم شما از حرم عمّهام حضرت معصومه علیهاالسّلام بیرون آمده بودی و یک زن تهرانی از شما مسایلی میپرسید و شما سرتان را پایین انداخته پاسخ او را میدادید که من در کنارتان ایستاده بودم و شما توجّه نکردی.»*(1)
🌼 *دیدار با محبوب دلها*🌼
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۱۹۹ و ۲۰۰.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
📚:1- شیفتگان حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، ج ۱ و کرامات الصالحین، ص ۸۱.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 7
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌼 *دیدار با محبوب دلها*🌼
🍃 او از کسانی است که به افتخار دیدار حضرت مهدی علیهالسّلام بارها نائل آمده که یک نمونهٔ آن را یکی از چهرههای مورد اعتماد «آقای اثنی عشری» که از ارادتمندان اهلبیت علیهمالسّلام هستند بدینگونه برای نگارنده نقل کرد:
او به نقل از جناب آقای حاج سیّد مرتضی ساعت ساز میفرمود که: یک بار در خدمت آیةاللّه حاج شیخ محمّد تقی بافقی (قدس سرّه) به مسجد جمکران در قم مشرّف شدیم. پس از انجام آداب و دعاهای وارده، من در حال سجده و میان خواب و بیداری بودم که کسی گفت: *« حاج شیخ محمّد تقی! بیا که حضرت ولی عصر علیهالسّلام شما را خواسته است.»*
من سر بلند کردم دیدم حاج شیخ محمّد تقی حرکت کرد و به سوی کوه خضر که نزدیک مسجد است، شتافت. با دیدگان جستجوگر خویش او را زیر نظر داشتم که دیدم در دامنه کوه با سه نفر که منتظرش بودند به گفتگو پرداخت و پس از گفتگو بازگشت.
از او پرسیدم: *« آنان که بودند؟»*
فرمود: *« یکی از آنها سالارم امام عصر روحی له الفداء بود.»*
🌷 *دیدار با حضرت مهدی ارواحنافداه در روز عاشورا در حرم هشتمین امام نور*🌷
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۰ و ۲۰۱.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 8
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌷 *دیدار با حضرت مهدی ارواحنافداه در روز عاشورا در حرم هشتمین امام نور*🌷
🍃 از پارسیان و پروا پیشگان و راستگویان عصر خویش بود و در کنار حرم مطهّر و بارگاه ملکوتی هشتمین امام نور زندگی میکرد.
پدرش نام او را «محمّد تقی» برگزیده بود و چون از سادات و فرزندان پیامبر (صلّیاللّه علیه وآله) محسوب میشد به «سیّد محمّد تقی مشیر» شهرت یافت و بعد هم دست تقدیر و سرنوشت او را به ازدواج با دختر مرحوم آیتاللّه حاج سیّد علی سیستانی، مجتهد بزرگ عصر، رهنمود گشت.
ایشان پس از مدتی به بیماری سخت و علاج ناپذیری از ناحیه پاها مبتلا گشت و از تلاش و تحرک واماند، زیاد این در و آن در زد و به پزشک و دارو روی آورد امّا از همه جا ناامید شد چرا که چاره درد را در دسترس ندید. اینجا بود که دلش یک پارچه متوجّه وجود مقدّس طبیب عالم امکان حضرت صاحب الزمان (روحی فداه) شد و با توسّلات بسیار متوجّه شد که محبوب دلها و امید امیدواران حضرت مهدی علیهالسّلام روز عاشورا به زیارت جدّ گرانقدرش حضرت رضا (علیهالسّلام) مشرّف میشود به امید دیدار آن گرامی و نجات از بیماری به وسیلهٔ دست شفابخش و اشاره معجزهآسای آن گرامیتر از مسیح، سر راهش نشست.
*تا بالأخره جمال دل آرای آن حضرت را در میان چند تن از همراهانش دید، گر چه او را به موقع نشناخت امّا به برکت آن امام عزیز شفا یافت و دیگر اثری از آن بیماری شدید برای همیشه ندید.*
خودش با تأثّری بسیار آن خاطره خوش و جاودانه را به یکی از علما و دوستداران آن حضرت این گونه گزارش میکند:
« ... مدّتها بود که به درد پای شدید و علاج ناپذیری گرفتار آمده بودم به طوری که راه رفتن برایم مشکل و دردناک بود، ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 9
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌷 *دیدار با حضرت مهدی ارواحنافداه در روز عاشورا در حرم هشتمین امام نور*🌷
🍃 ... خودش با تأثّری بسیار آن خاطره خوش و جاودانه را به یکی از علما و دوستداران آن حضرت این گونه گزارش میکند:
« ... مدّتها بود که به درد پای شدید و علاج ناپذیری گرفتار آمده بودم به طوری که راه رفتن برایم مشکل و دردناک بود، هر چه در توان و امکان داشتم برای معالجه کوشیدم امّا بهبودی حاصل نشد و کارم به جایی رسید که گاه با زحمت بسیار، اندکی با عصا راه میرفتم و گاه آن هم میسّر نبود و مرا به دوش میکشیدند و از نقطهای به نقطه دیگر انتقال میدادند.»
از همه جا نومید و همه راههای عادی را به روی خود مسدود یافتم و تنها راه نجات و نقطه امید را تشرّف به محضر محبوب دلها و آن گرامیتر از مسیح یافتم.
به هر حال فهمیدم که آن جان جانان در روز عاشورا و به هنگامه نماز ظهر و با لباس عربی و سه همراه، به زیارت نیای گرانقدرش حضرت رضا علیهالسّلام مشرّف میشود. به ناچار تا فرا رسیدن محرّم صبر کردم و خویشتن را برای تشرّف و رسیدن به خواستهام به هر صورت ممکن آماده ساختم.
روز عاشورا از راه رسید، صبح زود غسل زیارت نموده و به زحمت وارد حرم حضرت رضا علیهالسّلام شدم، آن پیشوای بزرگ را زیارت کردم و از او استمداد نمودم و به دنبال آن، زیارت جامعه و عاشورا را نیز با شور و اشک خواندم. آنگاه در کنار درب پیشروی، که در محاسبه خویش یافته بودم که آن حضرت از آنجا وارد میشود، نشستم و برای فرا رسیدن هنگامه نماز ظهر که طبق محاسبهام لحظات ورود مهر تابان بود به لحظه شماری پرداختم.
دیدگان اشکآلود و جستجوگر و در انتظارم را به درب دوخته و هر تازه واردی را مینگریستم، ناگاه دیدم ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۲ و ۲۰۳.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 10
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌷 *دیدار با حضرت مهدی ارواحنافداه در روز عاشورا در حرم هشتمین امام نور*🌷
🍃 ... دیدگان اشکآلود و جستجوگر و در انتظارم را به درب دوخته و هر تازه واردی را مینگریستم، ناگاه دیدم چهار شخصیّت بزرگ با سیمای درخشان و چهره نورانی و شبیه به یکدیگر در یک لباس و یک قیافه و یک هیئت وارد شدند و پس از ورود از همان درب مورد نظر از هم جدا شدند و هر کدام در نقطهای به زیارت پرداختند.
همه آنان چهرهای پرجاذبه و پر صلابت داشتند اما یکی از آنها به نظر من مجذوبتر و پرشکوهتر آمد و گویی با الهام قلبی دریافتم که او محبوب دلهاست.
از پی او روان شدم دیدم پس از زیارت به مسجد بالا سر رفت و تا من رسیدم به نماز ایستاد. من در برابرش نشستم و با خود اندیشیدم که به مجرّد پایان نمازش به او سلام عرض نموده و دست توسّل به دامن پر برکت و پر مهرش میزنم، اما با پایان یافتن نمازش بیدرنگ نماز دیگری آغاز کرد، چند مرتبه به همین صورت گذشت و نتوانستم سلام و درود گرمی نثارش کنم.
در پی چاره اندیشی بودم که آن حضرت سلام نماز را داد و هنوز من لب تکان نداده یکی از آن سه نفر که به هنگامهٔ ورود به همراهش بود در رسید و گفت: *« یا خضر! تعال راح المهدی علیهالسّلام.»* جناب خضر! *بشتاب که حضرت مهدی علیهالسّلام رفت.*
فهمیدم آن بزرگواری که من فکر میکردم امام عصر علیهالسّلام است، جناب خضر پیامبر علیهالسّلام بود، بیدرنگ برخاست و به آن سه دوست خود پیوست و از حرم خارج شدند.
من که ساعتی با آنان بودم امّا نتوانسته بودم حتّی یک کلمه حرف بزنم، سر از پا نشناخته به دنبال آنان به سرعت از حرم خارج شدم بدان امید که جان جانان و قبلهٔ پاکان را ببینم امّا دریغ و درد که نشد.
خود با دو چشم جستجوگر خویش میدیدم که آنان از دارالسّیاده خارج و در میان انبوه جمعیّتی که در صحن مطهّر حضرت رضا علیهالسّلام به سوگواری مشغول بودند راه خویش را گشوده و میروند امّا ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۳ و ۲۰۴.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 11
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌷 *دیدار با حضرت مهدی ارواحنافداه در روز عاشورا در حرم هشتمین امام نور*🌷
🍃 ... خود با دو چشم جستجوگر خویش میدیدم که آنان از دارالسّیاده خارج و در میان انبوه جمعیّتی که در صحن مطهّر حضرت رضا علیهالسّلام به سوگواری مشغول بودند راه خویش را گشوده و میروند امّا از من کاری ساخته نبود و آنان رفتند و از نظرم ناپدید شدند. به حالت عجیب و وضعیت وصف ناپذیری افتاده بودم که از خود بی خود به هر طرف میدویدم، از صحن به بست بالا، از آنجا به صحن مطهّر و بست پایین همه جا را در پی آنان رفتم امّا دیگر اثری از آنان نبود که نبود.
به خود آمدم دیدم بیش از یک ساعت است که این طرف و آن طرف دویدم و به هر جا زدم و همه جا را نگاه کردم تا شاید یک بار دیگر جمال جهان افروز «یار» و همراهانش را بنگرم، امّا دریغ و افسوس که دیگر به آن فیض بزرگ نائل نیامدم و ناگهان متوجّه شدم که من پیش از این، دچار بیماری سخت و درد پای شدید و عاجز از حرکت بودم، اینک چگونه است که بیشتر از یک ساعت است که بدون تکیه به عصا و بدون احساس درد و رنج و خستگی به هر سو میدوم.
خدایا! راستی آیا به خواستهام رسیدهام؟ شفا یافتهام؟
خوب دقّت کردم دیدم، آری! اثری از درد پا نیست و به برکت آن وجود گرانمایه و عنایت او شفا یافتهام.
بار خدایا! دیدار جمال دل آرا و همراهی و یاری او را روزی ما ساز!
*« اللّهمّ ارزقنا رؤیته و صحبته و ملازمته آمین ربّ العالمین.»*
آری!
🌼 *به ذرّه گر نظر از لطف، آن جناب کند*
🌼 *به آسـمان رود و کـار آفـتاب کند*
🌸 *گرفتن چهارصد عبا برای طلّاب از امام زمان علیهالسّلام*🌸
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۴ و ۲۰۵.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 12
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌸 *گرفتن چهارصد عبا برای طلّاب از امام زمان علیهالسّلام*🌸
🍃 مرحوم آیتاللّه آقای حاج شیخ محمّد تقی بافقی رحمهاللّه به قدری در ارتباط با حضرت ولی عصر (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) قوی بود و در این جهت ایمانش کامل بود که هر زمان حاجتی داشت فوراً به مسجد جمکران مشرّف میشد و حوائجش را از امام زمان علیهالسّلام میگرفت.
صاحب کتاب گنجینه دانشمندان از قول یکی از علماء حوزه علمیّه قم نقل میکند که:
حضرت آیتاللّه حاج سیّد محمّد رضای گلپایگانی رحمهاللّه فرمودند که: در عصر آیت اللّه آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری چهارصد نفر طلبه در حوزه قم جمع شده بودند. آنها به اتفاق از مرحوم حاج شیخ محمّد تقی بافقی که مقسّم شهریّه مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری بود عبای زمستانی خواستند. آقای بافقی به مرحوم حاج شیخ عبدالکریم جریان را میگوید.
حاج شیخ عبدالکریم میفرماید: « چهارصد عبا را از کجا بیاوریم؟»
آقای بافقی میگوید: « از حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه میگیریم».
حاج شیخ عبدالکریم میفرماید: « من راهی ندارم که از آن حضرت بگیرم».
آقای بافقی میگوید: « من انشاءالله از آن حضرت میگیرم.»
*شب جمعهای آقای بافقی به مسجد جمکران رفت و خدمت حضرت رسید و روز جمعه به مرحوم حاج شیخ عبدالکریم گفت: « حضرت صاحب الزّمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف وعده فرمودند* فردا روز شنبه چهارصد عبا مرحمت بفرمایند».
روز شنبه دیدم یکی از تجّار چهارصد عبا آورد و بین طلّاب تقسیم کرد.(1)
🌺 *عنایت به یک مسیحی*🌺
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۵ و ۲۰۶.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
📚:1- کتاب عنایات حضرت ولیعصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۳۷.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 13
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌺 *عنایت به یک مسیحی*🌺
🍃 یکی از صفات انسانی که باید سالک الی اللّه در خود ایجاد کند صفت شکور بودن و قدردانی از اظهار محبّت دیگران است، افرادی که محبّت دیگران را ارج نمیگذارند و اهمیّت نمیدهند و خودخواهیشان آنها را به ارزش خدمات دیگران بیاعتنا کرده، به حیوانات شبیهترند. آنهایی که شکر مخلوق را نمیکنند شکر خالق را هم نکرده و در حقیقت چون این روحیّه را ندارند شکر خدا را هم نمیکنند.
بنابراین افرادی که میخواهند به قرب الی اللّه نائل گردند باید روحیّهی شکرگذاری و قدردانی از محبّت دیگران را در خود ایجاد کنند، زیرا یکی از صفات الهی که در اولیاء خدا به خاطر قرب آنها به خدا وجود دارد، شکور بودن است. اولیاء خدا حتّی از کفّاری که خدمتی به آنها کردهاند تشکر میکنند و پاداش محبّتهای آنها را میدهند.
در این زمینه حکایتی به یادم آمد که حضرت آیتاللّه جناب آقای حاج شیخ محمّد رازی که از شاگردان درس اخلاق مرحوم حاج شیخ محمّد تقی بافقی میباشند نقل میفرمودند که:
استادمان مرحوم آقای بافقی به خادمش آقای حاج عبّاس یزدی دستور داده بود که شبها در خانه را باز بگذارد و مواظب باشد که اگر ارباب حوائج مراجعه کردند به آنها جواب مثبت بدهد و حتّی اگر لازم شد در هر موقع شب که باشد او را بیدار کند تا کسی بدون دریافت جواب از در خانهٔ او برنگردد.
آقای حاج عبّاس یزدی نقل میکند که: نیمهٔ شبی در اتاق خودم که کنار در حیاط منزل آقای حاج شیخ محمّد تقی بافقی بود خوابیده بودم، ناگهان صدای پایی در داخل حیاط مرا از خواب بیدار کرد، من فوراً از جا برخاستم. دیدم جوانی وارد منزل شده و در وسط حیاط ایستاده است، نزد او رفتم و گفتم:
*« شما که هستید و چه میخواهید؟»*
مثل آن که نتوانست فوراً جواب مرا بدهد حالا یا زبانش از ترس گرفته بود و یا متوجه نشد که من به فارسی به او چه میگویم، زیرا ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۶ و ۲۰۷.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 14
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌺 *عنایت به یک مسیحی*🌺
🍃 ... دیدم جوانی وارد منزل شده و در وسط حیاط ایستاده است، نزد او رفتم و گفتم:
*« شما که هستید و چه میخواهید؟»*
مثل آن که نتوانست فوراً جواب مرا بدهد حالا یا زبانش از ترس گرفته بود و یا متوجه نشد که من به فارسی به او چه میگویم، زیرا بعدها معلوم شد که او اهل بغداد است و عرب است، ولی مرحوم آقای بافقی قبل از آن که او چیزی بگوید از داخل اتاق صدا زد که: « حاج عبّاس! او یونس ارمنی است و با من کار دارد او را راهنمایی کن که نزد من بیاید.» من او را راهنمایی کردم.
او به اتاق آقای بافقی رفت. مرحوم آقای بافقی وقتی چشمش به او افتاد بدون هیچ سؤالی به او فرمود: « احسنت، میخواهی مسلمان شوی؟»
او هم بدون هیچ گفتگویی به ایشان گفت: « بلی برای تشرّف به اسلام آمدهام.»
مرحوم آقای بافقی بدون معطّلی بلافاصله آداب و شرایط تشرّف به اسلام را به ایشان عرضه نمود و او را مشرّف به دین مقدّس اسلام کرد.
من که همهٔ جریانات برایم غیر عادّی بود از یونس تازه مسلمان سؤال کردم که: « جریان تو چه بوده و چرا بدون مقدّمه به دین مقدّس اسلام مشرّف گردیدی و چرا این موقع شب را برای این عمل انتخاب نمودی؟»
او گفت: من اهل بغدادم و ماشین باری دارم و غالباً از شهری به شهری بار میبرم.
یک روز از بغداد به سوی کربلا میرفتم، دیدم در کنار جادّه پیرمردی افتاده و از تشنگی نزدیک به هلاکت است، فوراً ماشین را نگه داشتم و مقداری آب که در قمقمه داشتم به او دادم، ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۷ و ۲۰۸.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 15
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌺 *عنایت به یک مسیحی*🌺
🍃 ... او گفت: من اهل بغدادم و ماشین باری دارم و غالباً از شهری به شهری بار میبرم.
یک روز از بغداد به سوی کربلا میرفتم، دیدم در کنار جادّه پیرمردی افتاده و از تشنگی نزدیک به هلاکت است، فوراً ماشین را نگه داشتم و مقداری آب که در قمقمه داشتم به او دادم، سپس او را سوار ماشین کردم و به طرف کربلا بردم، او نمیدانست که من مسیحی هستم، وقتی پیاده شد گفت: « برو جوان که حضرت ابوالفضل العبّاس اجر تو را بدهد.» من از او خداحافظی کردم و جدا شدم.
پس از چند روز، باری به من دادند که به تهران بیاورم، امشب سرشب به تهران رسیدم و چون خسته بودم خوابیدم، در عالم رؤیا دیدم در منزلی هستم و شخصی در آن منزل را میزند، پشت در رفتم و در را باز کردم دیدم شخصی سوار اسب است و میگوید: « من ابوالفضل العبّاس هستم، آمدهام حقّی که به ما پیدا کردی به تو بدهم.»
گفتم: « چه حقّی؟»
فرمود: « حقّ زحمتی که برای آن پیرمرد کشیدی.» سپس اضافه فرمود و گفت: « وقتی از خواب بیدار شدی به شهر ری میروی، شخصی تو را بدون آن که تو سؤال کنی، به منزل آقای شیخ محمّد تقی بافقی میبرد. وقتی نزد ایشان رفتی به دین مقدّس اسلام مشرّف میگردی.»
من گفتم: « چشم قربان» و آن حضرت از من خداحافظی کرد و رفت.
من از خواب بیدار شدم و شبانه به طرف حضرت عبدالعظیم حرکت کردم، در بین راه آقایی را دیدم که با من تشریف میآورند و بدون آن که چیزی از ایشان سؤال کنم مرا راهنمایی کردند و به اینجا آوردند و من مسلمان شدم.
وقتی ما از مرحوم آقای حاج شیخ محمّد تقی بافقی سؤال کردیم که: « شما چگونه او را میشناختید و میدانستید که او آمده است که مسلمان بشود؟»
فرمود: ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۷ و ۲۰۸.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 16
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌺 *عنایت به یک مسیحی*🌺
🍃 ... وقتی ما از مرحوم آقای حاج شیخ محمّد تقی بافقی سؤال کردیم که: « شما چگونه او را میشناختید و میدانستید که او آمده است که مسلمان بشود؟»
فرمود: *« آن کسی که او را به اینجا راهنمایی کرد یعنی حضرت حجّة بن الحسن علیهالسّلام به من هم فرمودند که او میآید و چه نام دارد و چه میخواهد.»*
ملاحظه فرمودید که صفت شکرگزاری از اظهار محبّت دیگران ولو آن که خدمتگزار، غیر مسلمان باشد چگونه در اولیاء خدا وجود دارد و آنها به خاطری که عمل کوچک فردی را که مسلمان نیست موفق به سعادت ابدی یعنی تشرّف به دین مقدّس اسلام میکنند، پس اگر میخواهید قدم دیگری به سوی خدا و اولیائش به خصوص حضرت ولیّ عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) بردارید و به آنها نزدیک شوید، شاکر باشید و از زحمات دیگران قدردانی کنید و شکر خالق و مخلوق را بسیار نمایید.
مرحوم حجّة الاسلام آقای حاج سیّد حسین نوری که از علماء شهرستان گرگان بودند و من مکرّر ایشان را ملاقات نموده بودم و او از منتظرین و علاقهمندان واقعی حضرت بقیّة اللّه ( ارواحنافداه) بود، میفرمود که:
من عادت کرده بودم و ورد زبانم شده بود که بگویم: *« اَللّهُمَّ اَرِنَا الطَّلْعَة الرَّشیدَه»* و زیاد به یاد آن حضرت بودم و کسی از این راز اطّلاع نداشت.
یک روز یکی از اولیاء خدا که من بعدها او را به این معنا شناختم از تهران به گرگان نزد من آمد و گفت: *تشرّفی برایم حاصل شده بود، آقا حضرت بقیّة اللّه علیهالسّلام به شما سلام رساندند و فرمودند، «ما از شما ممنون و متشکّریم که نام ما را زیاد میبری و ما را فراموش نکردهای».*(1) بنابراین صفت شکور بودن صفتی الهی و امام زمانی است که یک مؤمن حقیقی باید آن را در روح خود تقویت نماید.
🌸 *تشرّفات و ارتباطات روحی با امام عصر ارواحنافداه*🌸
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۰۸ الی ۲۱۰.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
📚:1- کتاب عنایات حضرت ولی عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۴۰.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 482) قسمت 17
✍️ شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه✍️
🌸 *تشرّفات و ارتباطات روحی با امام عصر ارواحنافداه*🌸
🍃 مرحوم بافقی یگانه کسی بود که در قرون اخیر سرتاپا محو جمال مولای خود، حضرت بقیّة اللّه (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) بود و پیوسته در انتظار آن آئینه تمام نمای جمال و جلال خدای متعال بود، در تشرّف به محضرش به تکاپو افتاده و در این راه سختیها را راحت و شداید را بردبار گردید، تا بالاخره به سر منزل مقصود رسید و از زمرهٔ تشرّف یافتگان به دیدار جمال دلربای محبوب دو عالم، حضرت ولیّ عصر (ارواحنافداه) گردید و مانند مقدّس اردبیلیها و علّامه بحرالعلومها و ... به کسب این افتخار نائل آمد، ساعتها به فیض دیدار حضرتش مفتخر گردید و بارها میگفت *اگر مرا نکشند زنده خواهم ماند تا آن حضرت ظهور فرمایند و اگر هم مرا بکشند، انشاءالله با آمدن حضرت رجعت میکنم و به دنیا خواهم آمد تا در رکابش خدمت کنم و دین خدا را یاری نمایم* و این از امتیازات بارز ایشان به شمار میرفت، و نکته مهم این که آنچه از تشرّفات و توسّلات ایشان به امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) بر میآید نشانگر صمیمیت زیادی است که بین ایشان و امام و مقتدایش وجود داشته، آن مرحوم نمونه آشکاری از اولیاء الهی بود که نمایانگر این حقیقت گشت که با وجود زمان غیبت میتوان با ایجاد سنخیّت روحی از بُعد ملکی و ملکوتی به امام عصر (ارواحنافداه) نزدیک شد، آن هم در بدترین شرایط روزگار و دوران ظهور فساد و ظلم.(1)
🌷 *مرحوم بافقی الگویی برای توسل به امام عصر علیهالسّلام*🌷
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: ارواح مهربان، ص ۲۱۰ الی ۲۱۱.
شرح حالات معنوی آیةاللّه بافقی رحمهاللّه.
📚: اسرار انتظار، ص ۱۰۳.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor