eitaa logo
🇮🇷غواص ها بوی نعنا می ده🇮🇷
111 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
اصل وصیتم همین شهادتم هست. خدا کند آمرزیده باشم و با خونم از ارزش های والای اسلام حراست کنم. با خونم از ولایت فقیه حمایت کنم. با خونم همیشه از روحانیت همیشه مبارز حمایت کنم. با خونم از قرآن و اهل بیت حمایت کنم، دنیای پست را بفروشم و به مقدس شهدا بپیوندم. 💐معرفی شهید فرمانده گردان ۱۵۳ لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) همدان 🌏 زمینی شدن : ۴۱.۰۶.۱۲، همدان 💫 آسمانی شدن : ۶۵.۰۲.۲۷، مجنون 💠 ارائه : خانم خادم شهدا 📆 پنج شنبه ۹۸.۰۴.۲۷ ⏰ ساعت ۲۱:۰۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 💠گروه
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷 سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج) سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز 💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند امشب در خدمت شهید هستیم. در حین معرفی دوستان پست ارسال نفرمایید🌹 💠گروه
و محسن عینعلی دوازدهم شهریور ماه سال 1341 در روستای قلعه آقابيگ شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان به دنیا آمد. سال های کودکی و نوجوانی را پشت سر میگذاشت، که درگیر مبارزات انقلابی شد و پا به پای مردم مجاهد شهرستان تویسرکان در راهپیمایی ها و تظاهرات ها شرکت می کرد. از همان دوران کودکی اخلاق و معرفت الهی خود را بروز داده بود و همه آشنایان و کسانی که محسن را می شناختند از او به نیکی و اخلاص یاد می کردند. 💠گروه
کمک به محرومان و نیازمندان، شرکت در جلسات قرآن و احکام، رعایت نماز اول وقت، رعایت محرمات و مستحبات و نیکی با پدر و مادر و خانواده از خصوصیات بارز محسن بود. به نقل از یکی از دوستان شهید، روزی به همراه خانواده شهداء، جهادگران و نیروهای فرهنگی سپاه به دیدار مقام معظم رهبری که در آن دوران نماینده مجلس شورای اسلامی بودند رفتیم. ایشان در بین صحبت های خود فرمودند: در نماز جمعه شرکت فعال داشته باشید و به این فریضه عبادی و سیاسی توجه ویژه کنید و نسبت به حضور در نمازهای جمعه کوشا باشید. بعد از مراسم دیدار با آیت الله خامنه ای، به کاخ گلستان رفتیم. بعضی از نیروها گفتند برای بازدید به چند کاخ دیگر هم برویم اما محسن با عزمی راسخ گفت: آقا فرمودند در نماز جمعه شرکت فعال داشته باشید پس باید به نماز جمعه برویم. 💠گروه
به همت محسن و دوستانش، كتابخانه بزرگي در روستا راه اندازی شد. باتلاش فراوان خود توانست در ساخت مسجد، ايجاد شبكه تلفن و خدمات دیگر برای مردم روستایش قدم های بزرگی بردارد. 💠گروه
با آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران و جانفشانی جوانان و سربازان دلاور وطن در پاسداری از ایران اسلامی، محسن نیز هوای رفتن داشت و کم کم خود را برای حضور در جهاد فی سبیل الله آماده می کرد. 💠گروه
برای حضور در جبهه و ادای تکلیف، به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تويسركان درآمد. پس از عضویت در سپاه وگذراندن دوره های آموزش نظامی, مدتی در واحد مخابرات سپاه این شهر به خدمت مشغول شد. مدتی بعد به عنوان فرمانده تعدادي از نيروهاي پاسدار و بسيجي به جبهه مهران رفت. بعد از انجام اين ماموريت به سمت معاون فرماندهي سپاه تويسركان منصوب شد. حضور در پشت جبهه را قبول نمی کرد. اگر مسئولیتی در شهر برایش در نظر می گرفتند تا آنجا که می توانست از قبول آن خودداری می کرد. 💠گروه
با پیگیری های زیاد و اصرار توانست فرماندهان را برای حضور در جبهه متقاعد کند. پس از ورود به جبهه در لشکر 32 انصارالحسين (ع) به فرماندهي گردان 153 منصوب شد. در طول حضور در مناطق عملیاتی ارتباط زيادي با روحانيت داشت و با استفاده از دانش و اطلاعات روحانیونی که در جبهه حضور داشتند به ارتقاء فکری و عقیدتی نیروهای تحت فرماندهی اش کمک می کرد. 💠گروه
درآمد چندانی نداشت اما با اقتدا به مولایش حضرت علی (ع) از محرومين حمايت مي کرد و هر چه داشت با آنها تقسیم می کرد. 💠گروه
به گفته مادر شهید، محسن از نظر احترام و ادب برجسته بود، به فکر همسایه ها بود تا حدی که رئیس انجمن روستا شد. رابطه اش با خویشاوندان خیلی خوب بود، وقتی از جبهه می آمد به همراه دوستانش گندم های کشاورزان را درو میکرد و به همه کمک می کرد. محسن از دوره راهنمایی به بعد از همه نظر وجودش تغییر کرد. از انقلاب دفاع می کرد و صاحب نظر بود و همه را در جهت مثبت هدایت می کرد. شجاع و صادق بود. تقریبا همه خصوصیات مثبت را داشت. هیچ وقت لباس نو نمی پوشید، همیشه لباسهایش وصله دار بود. 💠گروه
در زمان حکومت شاهنشاهی در یکی از خیابان های شهر تویسرکان تابلویی وجود داشت که عکس شاه روی آن بود، محسن همراه دوستانش تابلو را کندند. وقتی مامورها آمدند همه فرار کردند اما محسن فرار نکرد و مورد ضرب و شتم مامورین قرار گرفت. او هیچوقت از مامورین شاهنشاهی حراسی نداشت. 💠گروه
حواسش به همه دستورات دینی بود، از همه مهم تر اینکه همه حلال خدا را حلال و حرام های خدا را حرام می دانست. برای استفاده از امکانات بیت المال مسائل شرعی را رعایت می کرد و هیچ زمانی خواستار امکانات بیشتر از بیت المال نبود. نمازهای خود را به جماعت می خواند و در زمان‌هایی که منطقه نبود روزه می گرفت. 💠گروه
در بخشی از وصیتنامه این شهید والا مقام آمده است : اصل وصیتم همین شهادتم هست. خدا کند آمرزیده باشم و با خونم از ارزش های والای اسلام حراست کنم. با خونم از ولایت فقیه حمایت کنم. با خونم همیشه از روحانیت همیشه مبارز حمایت کنم. با خونم از قرآن و اهل بیت حمایت کنم، دنیای پست را بفروشم و به مقدس شهدا بپیوندم. 💠گروه
سردار محسن عينعلي پس از سال ها تلاش و كوشش در دفاع از ایران اسلامی، در بیست و هفتم اردیبهشت سال 1365 در منطقه عملیاتی جزيره مجنون مورد اصابت ترکش های خمپاره های دشمن قرار گرفت و به مقام والای شهادت نائل شد. 💠گروه
شادی روح شهدای گلگون کفن و به خصوص شهید فاتحه و صلواتی ختم کنیم🌹🍃 💠گروه
🌷شهادت گل معطری است که جز دست برگزیدگان خداوند در میان انسان ها به آن نمی رسد. 💐معرفی 🌏 زمینی شدن : ۶۳.۰۱.۰۳، خمینی شهر، مصادف با ایام و شهادت (س) 💫 آسمانی شدن : ۹۲.۰۵.۲۸، سوریه 💠 ارائه : خانم خادم شهدا 📆 دوشنبه ۹۸.۰۴.۲۴ ⏰ ساعت ۱۹:۰۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 💠گروه
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷 سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج) سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز 💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند امشب در خدمت هستیم در حین معرفی پستی ارسال نفرمایید🌹 💠گروه
اوایل فروردین 1363، ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهراء (سلام الله علیها) بود، مادرش صاحب فرزند جدیدی شده بود، نامش را محسن گذاشتند. محسن فقط 9 سال داشت که از نعمت پدر محروم شد. پدرش یک روستایی ساده دل، پرتلاش و خادم روضه سید الشهداء (ع) بود. 💠گروه
شریط جنگ، فشار اقتصادی شدیدی بر جامعه وارد کرده بود و وضعیت خانواده ی محسن به مراتب پایین تر از دیگران. خرج زندگی روی دوش مادر بود. مادر مثل دیگر زن های محله قالی بافی می کرد و بچه ها نیز کمکش می‌کردند، آنروزها محسن قالی بافی و نقشه زدن را به خوبی یاد گرفته بود. 💠گروه
بعضی اوقات فراغت دوران ابتدایی اش در کلاس قرآن بسیج می‌گذشت، در کلاس حفظ شرکت کرده و در طی مدت کوتاهی حافظ چند جزء از قرآن شده بود. صدای خوبی داشت. از کودکی عضوگروههای سرود هیئت، پایگاه و مدرسه بود و بعضاً در هیئآت نوحه خوانی می کرد. موذن مسجد بود، حتی تاریکی کوچه ها و سوز سرمای زمستان هم مانع حضور مکبّر نوجوان در نماز جماعت صبح مسجد جامع نمی شد. 💠گروه
دوره دبستان را به خوبی طی می‌کرد. در جشن هایی مثل دهه فجر که مدرسه به شاگرد اولی ها جایزه می‌داد محسن دست پر به خانه می‌آمد. درسش خوب بود به طوری که وقتی به دوره راهنمایی رسید مدیر مدرسه پیشنهاد کرد به غیرانتفائی برود. سال اول راهنمایی را رفت ولی با این که سن کمی‌داشت متوجه هزینه مدرسه غیرانتفائی برای خانواده شد، پافشاری کرد که در مدرسه معمولی درس بخواند و زیر بار اصرار خانواده نرفت. 💠گروه
دبیرستانی شده بود که با بچه‌های قرآنی پایگاه بسیج گروه تواشیح تشکیل دادند و علاوه بر اجرای برنامه‌های فرهنگی محله در سطح شهر و استان نیز مطرح بودند، در مسابقات استانی تواشیح سازمان تبلیغات، مقام اول را کسب کردند. محسن صدای خوبی داشت و معمولاً تک خوان گروه بود. علاقه مند و عاشق شهداء بود. زندگی نامه شهداء را مرتب مطالعه می‌کرد، سیره زندگی شهید سید حسین مهدوی و دائی شهیدش رضا کرمی در شکل گیری شخصیت اجتماعی او بسیار موثر بود. آن زمان قسمتی با نام «دارالشاهد» را در کانون بسیج تعریف کرده بودند که محسن عهده دار آن شد. در اجرای یادواره ها و برنامه‌های مربوط به شهداء همیشه پیش قدم بود. 💠گروه
مربی قرآن و گروه تواشیح بود. کانون فرهنگی هنری مسجد را اداره می کرد. در جلسات و برنامه های فرهنگی مجری می شد. هیأتی بود، از فاصله میان برخی هیئات با انقلاب و برخی حزب اللهی ها با هیئات مذهبی رنج می برد. معتقد بود دین و نظام ما از هم جدا نیستند. به مسائل روز آشنا و یک افسر جوان جنگ نرم بود. 💠گروه
سال 81 در کنکور سراسری شرکت کرد، استعداد خوب علمی‌ و توان پذیرفته شدن در دانشگاه‌های مطرح را داشت اما پاسداری از انقلاب و تحصیل در دانشکده افسری دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب و دوره‌های کاردانی، کارشناسی و دوره عالی را با موفقیت طی کرد. محسن در رشته نظامی‌ متخصص توپخانه و بعد وارد سازمان رزم لشکر 8 نجف اشرف شد. با اینکه دوره‌های مختلفی طی کرده بود احساس کرد برای تکمیل آموخته هایش نیاز به کار بیشتر است پس با برنامه ریزی به صورت آزاد، در کلاس‌های دانشگاه صنعتی اصفهان که در تخصصش کاربرد داشت شرکت می‌کرد. شد یک متخصص، یک افسر و کارشناس توپخانه به تمام معنا. 💠گروه
به تحصیل در دانشکده افسری اکتفا نکرد و در کنار همه مشغله هایش در دانشگاه ثبت نام کرد. با توجه به علاقه ای که در زمینه مسائل اجتماعی و تربیتی داشت رشته علوم تربیتی را انتخاب و تا مقطع کارشناسی پیش رفت. به طوری که چند سال بعد همزمان از هر دو دانشگاه فارغ التحصیل شد. 💠گروه