eitaa logo
🇮🇷غواص ها بوی نعنا می ده🇮🇷
111 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
خواهر این شهید مدافع حرم با اشاره به آخرین دیدار با برادر افزود: پیکرش را که دیدم، نگاهش جگرم را سوزاند. دلم کنده شد. شکسته شدم. وقتی پیکرش را دیدم به او گفتم: مهدی دست ما را هم بگیر و سلام ما را به آقا امام حسین (ع) و حضرت زینب(س) برسان و بگو به ما صبر زینبی بدهد. خدا ریشه اسرائیل و آمریکا را ریشه کن کند که اینگونه جوان‌های ما را به شهادت رساندند. و امیدوارم امام زمان (عج) زودتر ظهور کند و ریشه این ظلم را نابود کند.
این جوان را من چندباری دیده بودم، جوانی پویا و سرزنده بودند و ارزش کار ایشان و شهدای مدافع حرم در این است که بر خلاف زمان جنگ تحمیلی که صداوسیما و همه جامعه درباره جنگ صحبت می‌کردند، الان فضای جنگی در کشور حاکم نیست و صدای توپ‌ها شنیده نمی‌شود ولی این شهید، خانواده و فرزندان کوچکش را رها کرد و جان خود را فدای هدف و دفاع از حرم کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨زندگینامه از شهدای معزز دزفول 🔻بخش اول 💠 ارائه : خادم الشهدا یازینب 📆 شنبه ۹۹.۰۹.۰۱ ⏰ ساعت ۲۱:۰۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃 eitaa.com/booyenaena
زندگینامه شهید عصمت انوری/مستندی به نام «عصمت»، زندگی این شهید جوان را روایت کرده است
عصمت پورانوری فرزند غلامعلی، 30 اردیبهشت ماه سال 1341 در دزفول و در خانواده ای کاملاً اسلامی و با اصالت زندگی را آغاز نمودوی از کودکی علاقه وافری به یادگیری مسائل اسلامی داشت بطوریکه در سنین کم توانست قرآن خواندن و نماز را بطور کامل یاد بگرید و در حفظ و رعایت حجاب خود از کودکی علاقه زیاد نشان میداد
نام:عصمت نام خانوادگی:پورانوری نام پدر:غلامعلی تاریخ تولد:۱۳۴۱/۰۲/۳۰ محل تولد:دزفول تاریخ شهادت:۱۳۶۰/۰۹/۱۹ محل شهادت:دزفول
عصمت پورانوری در دوران انقلاب مرتب در مراسم و برنامه های خیابانی و همچنین شرکت در جلسات افشاگرانه رژیم منحوس پهلوی و هدایت دوستان و آشنایان در جهت افشای ماهیت طاغوت سرنگون شد.
با توسل به رهنمودهای امام که بوسیله پخش اعلامیه های او صورت میپذیرفت نقش بسیار فعالی را ایفا مینمود او اشتیاق فراوان داشت به بررسی مسائل و مباحث اسلامی بطوریکه در جلسات و برنامه عقیدتی، سیاسی که در منازل بعضی از خواهران تشکیل میشد با شور تمام شرکت مینمود تا اینکه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران با رهبری و وصایت حضرت امام خمینی پیروز گردید و نیز بعد از انقلاب اسلامی ایران مجدانه در ترویج خط اصیل اسلامی که همانا خط امام و روحانیت متعهد و مسئول میباشد تلاش و مستمر و پیگیر داشت و همیشه میگفت: رمز پیروزی و بهروزی اسلام امام و روحانیت است، پس این عزیزان را باید داشته باشیم زیرا اینان توشه راهند.
او علاقه خاصی به کل روحانیت خصوصاً منصوبین امام داشت بطوریکه برای شهادت شهید مظلوم انقلاب به حمزه زمان قلب تشکیلات اسلام آیت الله دکتر بهشتی از اعماق وجودش گریه میکرد و بر سر خود میزد.
وی در دوران دبیرستان فردی بسیار فعال و پرکار بود بطوریکه در تمام مراسم و برنامه هائی که در دبیرستان برگزار میشد شرکت فعال داشت و او دقیقاً موضعی خصمانه در قبال نیروهای چپ و منافق و دیگر گروهکهای ضدانقلابی که میخواستند در دبیرستان فعالیتی بکنند داشت و فردی مشخص در انجمن اسلامی دبیرستان خود بود تا اینکه در سال ۵۹ موفق به اخذ دیپلم اقتصاد از دبیرستان کوثر شد
از اوائل تشکیل نهضت سوادآموزی در دزفول خواهر پورانوری که سال چهارم دبیرستان خود را طی میکرد در تمامی جلسات عقیدتی- سیاسی که از طرف نهضت تشکیل شده بود شرکت مثمر و منظمی داشت و در ارزیابی پایانی این جلسات ایشان بعنوان یکی از خواهران نمونه در اجرای تکالیف محوله و درک مفاهیم تدریس شده مشخص شد.
عصمت پورانواری علاقه زیادی به اجرای فرمان امام در امر مقدس سوادآموزی داشت و این را بارها متذکر شده بود که بیایم در نهضت خدمت بکنم تا اینکه اخیرا” در… امتحانی نهضت موفق و باز هم بعنوان یکی از خواهران نمونه نهضت در ابعاد مختلف شناخته و ثبت گردید.
« شهید درس میاموزد » عصمت پورانواری فردی صدیق و با ایمان بود، معقول و با ادب بود. آرام بود و متین، چهره ای محبوب در خانه و خانواده داشت، پرکار بود و فعال، توکل و توسلش به خداوند زیاد بود او خواهری بود واقعاً مسئول و متعهد، در رعایت حجاب ظاهر و باطن خود دقتی کم نظیری داشت گفتارش توأم با عمل بود، مطالعه خوبی در مسائل داشت و همیشه از سطحی نگری به مسائل پرهیز مینمود، معتقد بود که باید در اجرای این مطلب میداشت بدون هیچگونه تکبری ساده و سنگین قدم برمیداشت
امانتداری بود باوفا اعتقاد زیادی داشت که مفاهیم اسلامی را باید با زیربنای عرفان و معنویت بررسی نمود در غیر اینصورت زمینه برای انحراف محتمل است و در این رابطه هیچ وقت دعای کمیلش، نماز جمعه اش، برمزار شهیدان رفتنش، سرزدن به خانواده ها ی شهدا و… را فراموش نمیکرد.  و حتی در شب عروسیش هم دعای کمیلش ترک نشده بود.
در رابطه با اهمیت زیاد شهید به بعد معنوی بپای صحبت یکی از خواهران بسیار نزدیک ایشان مینشینیم. نماز خواندن ایشان با اخلاص و متواضع در برابر خدا بود دعاهای طولانی او بعد از نماز ترک نمیشد و شبهای قدر ماه مبارک رمضان را همیشه با احیا به شب زنده داری مشغول میشد. روی مسائل معنوی خیلی تکیه میکرد بطوریکه فعالیتش برای خواسته های دنیوی در مقابل فعالیتهایش برای آخرت و معنوین هیچ بود او همیشه آخرت را در نظر داشت و به همین دلیل در همه کارهایش خدا را محور قرار داده بود.
او دارای صبر و استقامت زیادی بود و در رابطه با رفتن برادرش به جبهه همیشه به دلداری مادرش میپرداخت و همچنین بعد از ازدواج که همسرش تقریباً بطور مداوم در جبهه بود او در مقابل سوءال مردم که آیا ناراحت نیستی از این موضوع؟ میگفت نه هرچه خدا بخواهد پیش میاید، و او تسلیم محض در مقابل اراده و مشیت خداوند بود و بخاطر این اعتقاد بود که تحمل بسیاری از ناراحتیها و سختی ها را میکرد و به خاطر خداوند بزرگ هیچ شکوه و گلایه ای نمیکرد.
یکی دیگر از خصوصیات شهید سعی و علاقه فراوان او در حفظ و یادگیری آیات و احادیث مختلف بود تا اینکه در بررسی مسائل گوناگون از آنها استفاده نماید این  خواهر شهید بسیار قانع و متواضع بود.  راجب به قانع بودن عصمت همین بس که وی در هنگام ازدواجش همه اش میگفت همسر من باید کسی باشد که از نظر ایمان و تقوا پسد دیده باشد و مکتبی باشد، این بود از میان همه اقشار مردم قشر پاسدار اسلام را در هر لباس که باشد مظهر پاکی و عفت میدانست و به همین دلیل همسر خود را از این قشر انتخاب نمود.
کمال قناعت و سادگی در مراسم ازدواجش بچشم میخودر او صداق ” مهریه ” خود را یک جلد کلام الله مجید قرار داده بود چون میخواست رهرو حضرت فاطمه علیه اسلام باشد او بر خلاف بعضی از خواهران بعد ازدواجش مشغول و سرگرم زندگی مادی و دنیوی نشد. بلکه در عرفان و معنویت رشد سریعتری داشت
زندگی بسیار ساده ای در اتاقی کوچک تشکیل داد، در رابطه با افشای منافقین و خط بنی صدر فراری فعالیت زیادی داشت. عصمت روی پیوندهای مکتبی بسیار تکیه میکرد و میگفت پیوندهای مکتبی بر پیوندهای عاطفی ارجحیت دارند و این بود که با بسیاری از افراد بی تفاوت و یا منافق اقوام و خویشاوندان رابطه چندان خوبی نداشت و اگر هم رابطه برقرار میکرد فقط بخاطر ارشاد و راهنمائی و هدایت آنها بود و در روزهای آخر عمر شریفش به همه دوستان و آشنایان و اقوام سر زد و این اخلاق نیکو و شایسته او بود که کسی را فراموش نمیکرد.
او بیاد فقرا و مستضعفین بود.  وی همیشه در صحبتهایش میگفت که بعد از شهادتم لباسهایم و هرچه که به نامم باشد به مستضعفین تعلق دارد و چندین ماه در طی دو سال متوالی به روستا میرفت و به ارشاد آنها میپرداخت.  او به پیروی از امام بزرگوارش خمینی بت شکن جنگ را نعمت و رحمت میدانست و در این رابطه هیچ وقت شهر را ترک نکرد و به سنگرش پشت نکرد او در بسیج خواهران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت داشت و برای بسیج نظامی مردم برای مقابله با متجاوزین بعثی به آموزش نظامی میپرداخت و او به این ترتیب سرنوشت خود را ساخت و راهش را انتخاب کرد و چه خوب جائی بشهادت رسید در حال رفتن بر مزار شهیدان