eitaa logo
اندیشکده برهان
240 دنبال‌کننده
17 عکس
4 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدجواد ظریف؛حقوق‌زدگی و فرار از حق! ✍محسن سلگی 🔸دکتر محمد جواد ظریف در میزگرد سیاسی پزشکیان باری دیگر بر نگاه بروکراتیک و حقوقی خود به روابط بین‌الملل اصرار کرد؛ نگاهی که به جای واقعیت‌های روی زمین بر کاغذها تکیه می‌کند. این نگاه است که محکوم‌کردن آمریکا در مجامع بین‌المللی (دعوای حقوقی) را می‌بیند اما عضویت ایران در شانگهای و بریکس در دولت سیزدهم- که سالها آرزوی ما بود- را نمی‌بیند. نگاه حقوقی ظریف مانع از اعتراف به فروش نفت توسط دولت سیزدهم در شرایط تحریمیِ سخت‌تر از دولت روحانی می‌شود. این نگاه است که تحقق «ایران منطقه‌ای» در مذاکرات با عربستان، امارات متحده عربی و سایر کشورهای عربی را نادیده گرفته و حتی از نام بردن از نقش دولت سیزدهم در «وعده صادق» کلمه‌ای بر زبان نمی‌رانَد. این دولت سیزدهم بود که تحقق ایده «میدان دیپلماسی» و پایان دادن به دوگانه میدان-دیپلماسی بود. اما ظریف به سبب حقوق‌زدگی خود عاجز از دیدن یک واقعیت اینچنین برحق است. 🔸ظریف در میزگرد مذکور مدعی شد که رسیدن به غنی‌سازی ۶۰ درصد از افتخارات دولت اعتدال است. در حالی که این قانون اقدام راهبردی مجلس یازدهم و الزام دولت وقت به بالابردن سطح‌غنی‌سازی در پاسخ به بدعهدی طرف‌های غربی بود که جهش بلند ایران و توانایی سطح غنی‌سازی بالاتر در کشور را نمایان ساخت نه اراده او و دولت روحانی! اگر دولت اعتدال از اراده وافر برای مقابله با غرب برخوردار بود تا یک‌سال پس از خروج آمریکا از برجام به‌صورت منفعلانه رفتار نمی‌کرد و حتی در انتظار ثمردادن وعده اروپایی‌ها مبنی بر راه‌اندازی «اس‌.‌پی‌.وی» و «اینستکس» برای ایجاد کانال تبادل مالی نمی‌ماند. پس آشکار است که ظریف به تناقض‌های عجیبی دچار است و تلاش برای سلب مسئولیت از خود و شریک‌تراشی در نتایج فاجعه‌بار برجام، موجب راندن چنین اظهاراتی توسط او می‌شود. 🔸اما نکته مهم دیگری که در سخنان اخیر وزیر خارجه سابق نمایان است، هجمه او به منتقدین برجام و ضعف‌های تیم دیپلماتیک ایران با اتهام «خروج بی‌هزینه آمریکا از برجام» است. در حالی که او اعتقاد دارد که نباید خطای استعمارگر را به‌پای افرادی نوشت که در حال مبارزه با استعمار بودند اما در تناقضی عجیب تحریم‌های نفتی و بانکی وضع‌شده علیه ایران را به‌گردن دولت احمدی‌نژاد انداخته و با فروکاست خطای همان استعمارگرانی که منتقد آنان است، با نگاهی یک‌سویه دولت نهم و دهم را عامل اعمال تحریم‌های ایران تلقی می‌کند. 🔸اما شاید عجیب‌ترین بخش اظهارات دکتر ظریف جایی است که افزایش چشمگیر فروش نفت ایران را به سکانداری دموکرات‌ها نسبت داده و به قول خودش «بایدن پیچ‌ را شل کرده» اما هیچ‌گاه حاضر نیست که ذره‌بین خود را روی اعتراف وزیر خارجه آمریکا در مجلس سنای این کشور گرفته و نظر دقیقی به اعتراف «آنتونی بلینکن» مبنی بر افزایش تحریم‌ها در کنار ناتوانی آمریکا برای مقابله با صادرات نفت ایران اندازد و صرفاً در تلاش است خنثی‌کردن بخش اعظمی از تحریم‌های نفتی آمریکا توسط رقبای سیاسی‌اش را انکار و حتی به بزک دموکرات‌ها و دولت بایدن روی آورد. 🟠 @borhan_inst
دعوت نامزدهای ریاست‌جمهوری برای طرح ایده‌های بزرگ انقلاب اسلامی ✍️محسن سلگی 🔸انتخابات تراز انقلاب اسلامی و مردم ایران که در هموارة تاریخ، افتخار و غرور را بر تن‌آسایی ترجیح داده‌اند، انتخاباتی است که ارزش‌های ایرانی و الهی-اسلامی را در کانون قرار دهد. این البته نه تنها منافی مسائل روزمره مانند معاش و مشکلات جزئی نیست، بلکه سبب می‌شود راه حل‌های ما برای این مسائل و مشکلات نیز از عمق، صراحت و اثرگذاری بیشتری برخوردار باشد. با وجود این تراز و ترازو، در انتخابات ریاست‌جمهوری امسال چندان از آرمانها خبری نیست. در بیشتر مواقع و توسط بیشتر نامزدهای انتخابات، افق بلند آرمان‌های انقلابی به سقف کوتاه وعده‌های معیشتی و روزمره - آن هم با بیان گنگ-تنزل یافته است. 🔸از انتخابات ۹۲به این سو - و نیز حاکمیت دولت لیبرال روحانی که کشور و رقابت سیاسی را به‌سوی برجامی‌شدن و آرمان‌زدایی بُرد- شعارها از نماد به سمت نشانه (به معنای صرفا نشان دادنی و ملموس) رفت. به جای آرمانهایی مانند آزادی و عدالت که شعارهای اصلی انقلاب اسلامی و حضرت امام بود، نامزدها بر نشانه ها و در واقع نشان دادنی ها تأکید کردند. امور جزئی جای امور کلی نشست. جزئی، کلی شد و کلی، جزئی. در حالی که آرمان‌گرایی واقع‌بینانه توضیح دهنده توجه هم‌هنگام به جز و کل است. 🔸نامزدهای انقلابی می بایست در کنار توجه به معاش و مواردی مانند مسکن و تحریم و فساد بر آرمانهای انقلاب نیز تاکید کنند. دوری از همین آرمانها بود که در پاره ای بخش ها و برخی از مدیران فساد و ناشایست سالاری و دوری از علم گرایی و متانت و نیز امید به استکبار را رقم زد. 🔸انقلابیِ راستین و ایدئال، کل‌گرا است. برای همین، کلیات و هم جزییات و نیز آرمان و واقعیت را با هم می بیند. نگاه جزءگرای صِرف یا صرفاً جزءنگر ما را بی خِرد و خرده پا و در بهترین حالت ربات می کند و از سوی دیگر، نگاه آرمان گرای صِرف ما را تخیّلی می سازد. از نگاه جزءگرای افراطی به سیاست، یا حیله و مکر در می آید یا نگاه ساده اندیشانه اشعری. از آرمان گرایی صِرف هم، دن کیشوت مآبی سر بر می آورد. اما کل گرایی درست مستلزم توجه همزمان به آرمان و واقعیت است. 🔸در ادبیات کسانی مانند امام راحل و استادشان آیت الله شاه آبادی، از قوه واهمه و قوه عاقله سخن به میان آمده است. بر اساس دیدگاه امام راحل و آیت الله شاه آبادی، از مطلق العنانی و یکه تازی قوه واهمه است که سیاست حیله در می آید. البته امام (ره) افزون بر سیاست حیله یا سیاست شیطانی، از سیاست حیوانی هم سخن می گفت؛ سیاستی که تنها معطوف به نیازهای مادی یا جزئی است. بر این اساس محصول سیاست جزء بین، زیست شیطانی و در بهترین حالت حیات حیوانی است. سیاستمرد تراز و مطلوب انقلاب اسلامی کسی است که هر دو قوه واهمه و عاقله را با هم متحد کرده و به سازگاری برساند. چنین مردانی برازنده قوه مدبره کشور هستند. 🔸به سبب فراموشی یا تقلیل آرمانی مانند عدالت بود که فساد و پارتی بازی و خاندان سالاری به ویژه نزد طبقه بازارسالارِ لیبرال در سیاست جدی شد. در اثر توجه نکردن به عدالت و آزادی راستین انقلابی بود که افق عام و بس وسیع انقلاب اسلامی، بعضاً تنگ شد و برخی خود را صاحب آن دانستند؛ انقلابی مردمی که برای همه مردم بود و به تعبیر میشل فوکو، مواجهه همه مردم علیه همه حاکمیت پهلوی بود، نزد برخی به اشرافیت و مرام طبقاتی تغییر یافت. 🔸 چنگ‌زدن برخی نامزدهای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به مواردی مانند گشت ارشاد، نمایانگر نوعی عوام‌فریبی و فراموشی مسائل کلان و اصلی کشور و مردم مانند محرومیت و دورافتادگی است. همچنین، عدم توجه ایدئال به محرومان و بعضاً کم توجهی به آنان حتی نزد نامزدهای انقلابی تر جای نگرانی دارد. در اثر کم‌توجهی(توجه عمیق و متفکرانه) به آرمانها و دیناسیمِ ایدئلوژی انقلاب است که نامزدهای این دوره از انتخابات، در بیشتر مواقع، سخن جذابی ندارند یا اگر دارند، بیان جذابی ندارند. آرمان‌گرایی است که واقعیت را شکوفاتر می‌کند. آرمان گرایی است که زبان ما را صریح تر و بدور از لکنت خواهد کرد. آرمان گرایی است که صداقت را راستین تر، مردمی‌تر(عام‌تر)، سرراست تر و نافذتر خواهد کرد. 🔸ذکر این نکته هم ضروری است که نزد رهبران انقلاب اسلامی به‌وضوح می‌توان دید که آرمان‌ها واقعی هستند و واقعیت‌ها به نحو آرمانی تغییر می‌کنند. خود شخصیت رهبران انقلاب اسلامی(امام و رهبری) به‌گونه‌ای است که می‌توان گفت آنها واقعیتی آرمانی و آرمانی واقعی هستند. 🟠 @borhan_inst
محمد خاتمی؛ تقلیل نظام به شورای نگهبان، تقلیل انتخابات به انتخاب ✍محسن سلگی، مسئول میز تبیین 🔸محمد خاتمی اگر نظام را به شورای نگهبان تقلیل نمی داد، در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت می کرد و رأی سفید می داد. اما انفعال و حرکت تحریمی او نشان داد که اولاً، نظام جمهوری اسلامی برای او به شورای نگهبان تقلیل یافته است. ثانیاً، شرکت او در انتخابات نه تنها مستلزم بودن نامزد دلخواه او و جریان اصلاحات است، که مستلزم وجود حداکثر نامزدها یا تعدد نامزدهای مد نظر اوست. 🔸در انتخابات ریاست جمهوری جاری او ضمن انتقاد به ساختار انتخابات در جمهوری اسلامی، اما دعوت به مشارکت می کند. چراکه این بار کاندیدای حداکثری او – به جای حداکثر کاندیدا – در انتخابات حاضر است. از این رو، افزون بر تقلیل نظام به شورای نگهبان، او انتخابات را نیز به وجود نامزدهای دلخواهش تقلیل داده و مشروط کرده است. به عبارت اخری، او انتخابات را به انتخاب-انتخاب خود- فروکاسته است. 🔸 همچنین برای او احتمال -احتمال قویِ- بازگشت به قدرت مسأله مهمتری است.به سبب همین احتمال قدرت و احتمال قوی است که به وضوح تکاپوی او و همراهانش این بار بیش از انتخابات دولت سیزدهم است. چراکه در آن دوره مهرعلیزاده و همتی از شانس چندانی برخوردار نبودند. با وجود آن که در آن دوره هنوز از موج شبه‌جنبش موسوم به مهسا خبری نبود اما کنش اصلاح طلبی کم رمق تر از امروز بود. مسلم است که یکی دلایل اصلی این رخوت، «کم بودن شانس پیروزی» و بنابراین «کم‌امکانی دستیابی به قدرت» بوده است. همه اینها سیاست زدایی را در جبهه اصلاحات به همراه داشت. آنها از سیاست ورزی اصیل، دارای پرنسیب و اصول محروم شده و تناقضات درونی شان تشدید مضاعف شد. خاتمی و بخش بزرگی از سران اصلاحات، به جای کهن‌سیاست(Arche-politics) که سیاست خلاق انقلاب اسلامی با مشخصه آرمان گرایی، تازگی، ترجیح مردم و دین و اخلاق بر قدرت است، دچار کهنه‌سیاست با مشخصه ابتذال، عامیانه بودن به جای عام بودن، تکرار-تکرار می کنم- تذبذب و موسمی بودن شدند. 🔸بر این اساس، دعوت آنها برای مشارکت، توان بسیج کنندگی ندارد. وقتی خود داعی یعنی خاتمی دچار تردید در دعوت است، مخاطبان و مدعوین او نیز چندان از تردید خارج نخواهند شد. خاتمی و امثال او، مدیون جریان اصلاح طلبی هستند؛ جریانی که در بدنه اجتماعی خود افراد وفادار به نظام که هرگز با صندوق رأی قهر نکرده اند دارد و به اصلاحات بدون خاتمی،کروبی،موسوی و تمام کسانی رسیده اند که پس از فتنه ۸۸، اصلاحات را از سلامت و رقابت خارج کرده و آلوده به تقلب و تغلب کردند؛ به جای منطق دمکراتیک و پذیرش پیروزی رقیب با خود پیروزی و رقابت، رقابت کرده و بر این اساس، فرمول پیروزی و منطق پیروزشدن را رفته رفته از دست داده و ناچار به تمسک به رحم اجاره ای(دولت روحانی) شدند. 🟠 @borhan_inst
منطق دور دوم انتخابات و بخت حداکثری جلیلی ✍محسن جبارنژاد، میز تبیین 🔸برخی فعالان جبهه انقلاب از سر دلسوزی پیشنهاد می‌دادند برای اینکه انتخابات در دور دوم بتواند زمینه ساز پیروزی جبهه انقلاب شود، باید تلاش نمود تا دو گانه پزشکیان-قالیباف تحقق یابد نه دوگانه پزشکیان - جلیلی. استدلال این دیدگاه آن بود که رأی جلیلی در دور دوم شکننده تر است و امیدی به پیروزی جبهه انقلاب در دور دوم نیست. 🔸 این درک به دلایل متعددی خطاست. نکته اینجاست که موقعیت های گفتمانی، موقعیت های بسیار قدرتمند و پرکششی اند. به عبارتی تنها کسانی که در موقعیت های گفتمانی اند، می‌توانند برای جامعه و سیاست تولید نیرو کنند. موقعیت های بوروکراتیک و تکنوکراتیک توان این کار را ندارند. موقعیت جلیلی موقعیت گفتمانی و سیاسی است. این موقعیت البته به شرطی می‌تواند نیرو خلق کند که از حلقه اطرافیان فراتر رود و در نقطه عمومیت بایستد و کل جامعه ایران را با همه سلایق و علایق آن ببیند. کسانی که با آقای جلیلی کار کرده اند معترفند که او، این وسعت نگاه را دارد. 🔸نکته بعدی اینکه همین نیرویی که به‌واسطه موقعیت گفتمانی و سیاسی می‌تواند تولید نیرو کند، اتفاقا در دور دوم و در فضاهای دوقطبی ِ گفتمانی، توان بسیج گری و اجماع سازی قدرتمندتری را دارد و می‌تواند نیروهای اجتماعی را یکپارچه تر پای کارِ جلیلی بیاورد. سایر موقعیت هایی که جلیلی واجد آن است از جمله پاکدستی، فسادستیزی، اخلاق مداری و... نیز همه و همه توان تولید موجی قدرتمند از اقبال عمومی به سمت دکتر جلیلی را دارد. 🟠 @borhan_inst
جلیلی، پیروز گفتمانی مرحله دوم ✍محسن سلگی 🔸دکتر سعید جلیلی از نظم و انسجام گفتمانی برخوردار است. او دقایق و دقیقه های گفتمانی مشخص و روشن دارد. میدان دید او نیز بر این اساس، روشن تر است. غیریت سازی که یکی از ارکان چهارگانه وضعیت گفتمانی (مشخصا در خوانش ارنستو لاکلائو و شانتال موفه) است، برای او سهل تر و در دسترس تر است تا برای مسعود پزشکیان. در مقابل، مسعود پزشکیان نه تنها گفتمان مشخص ندارد، که گفتار مشخص و دقیق و روشنی هم ندارد. این افق رأی دهندگان به او را نیز تار می کند. تا جایی که بخش بزرگ برنامه او همچنان بر مدار آن است که «چه نخواهد کرد.». او در دور اول مدام بر گزاره های سلبی تأکید داشت و برنامه و رویکرد ایجابی مشخصی را به بیان نیاورد. برای نمونه، می گفت که با زنان برخورد بدی نخواهد داشت یا با دنیا دشمنی نخواهد کرد(نقل مضمون). این بار چه نخواهد کرد او مشخصا این گزاره سلبی خواهد بود: چگونه او جلیلی نیست یا چرا پیروزی جلیلی برای کشور خطرناک است. همچنان سراغ مسأله فرهنگی (مشخصاً حجاب) و مسأله برجام و غرب خواهد رفت. بنابراین به نظر می رسد او ایجابا و گفتمانی چیز چندانی برای عرضه ندارد. مضافاً اینکه وقتی پزشکیان خود را اصلاح طلب اصول گرا می خواند، از توان ساختن گفتمان و برخورداری از وضعیت گفتمانی و بسیج آرای عمومی و حتی بخشی از اصلاح طلبان، محروم/دور می شود. 🔸 جلیلی در نبود گفتار و گفتمان مشابه خود(یعنی نبود سه نامزد دیگر جبهه انقلاب که گفتار عدالت خواهانه و محروم‌گرا داشتند) توان بیشتر و صراحت و سرعت مضاعفی برای بسیج طبقات کمتربرخوردار و نیز انقلابی را خواهد داشت. در مقابل، پزشکیان از آغاز ثمره و عمده‌ی رأیِ کششِ گفتمانی خود را دریافت کرده است. او در دور دوم همچنان با رویکرد انقلابی رقابت می کند که این بار برخلاف دور اول، در یک نفر نمایندگی می شود. 🔸 در وضعیت دوتایی یا وجود دو نامزد، همه چیز در صحنه رقابت و مناظره، وضوح بیشتری می یابد؛ دوگانگی به اوج ناب بودن می رسد. ماجرا به اوج رسیده و تنها دو قهرمان داستان باقی مانده اند. دست بر قضا، وحدت صحنه و وحدت تماشاگر (مردم) هم به اوج می رسد. از سویی تمرکز و یکپارچگی چشم ها و ذهن ها و از سویی، حذف همه حواشی و فرصت های استراحت و پنهان شدن در پناه نوبت از صحنه. 🔸در اینجا، باید آنتاگونیسم را به اوج رسانید. طنین صدا و کلمات و شهامت بیشتری داشت. اینها منافی مودب بودن نیست. بلکه ادب و وقار، کاریزما و قدرت قهرمان را بیشتر تثبیت و ترویج می کند. بنابراین، جلیلی _ به عنوان نماد ادب سیاسی- برای پیروزی، باید با صدای جلیل تر و رساتر سخن گفته و وجاهت جدیدی افزون بر وجاهت کارشناس بودن خود نشان دهد. به زبان ساده، آخر داستان، جای سخن هم هست اما بیشتر از این، جای عمل و کنش است. جای سخنی(سخن به منزله کنش) است که در مغز استخوان فرو رفته و ماندگار شود، جای سخن عام و همه فهم است، جای سیاست تکین( Singular) است که همه(All ) را مخاطب خود می سازد. 🔸پزشکیان برنامه و وعده ای ندارد. الهیات وعده در این رقابت یاور او نیست. این نقطه ضعف اوست اما او همچنان در کنش سلبی، می کوشد چهره ضدقهرمان به جلیلی داده و به این ترتیب به جای الهیات، بر اسطوره اتکا کند. تمسک او به آیات قرآن و متن نهج البلاغه نیز نه از منظری الهیاتی، که از منظر اسطوره ای (اسطوره مبارزه با ستم و انسداد) قابل فهم است. او خواهد کوشید بی نظمی گفتمانی و گفتار خویش را در اسطوره ظلم ستیز -که ضد نظم/نظم مستقر و مستمر- است پنهان کرده و حتی بدل به نقطه قوت خویش کند. به این ترتیب، القای یکدستی به منظور مظلوم نمایی و القای ترس از آینده بی برجام به منظور ظلمت نمایی، دو تاکتیک محتمل او خواهد بود. 🟠 @borhan_inst
چرا اصلاح‌طلبان، دشمن‌محور و آخرالزمانی‌اند؟ ✍شاهپور احمدی، میز تبیین 🔸جریان لیبرال و اصلاح‌طلب همواره جریان انقلابی را متهم به دشمن‌محوری و آخرالزمان‌گرایی(اتهامی که لیبرالهای صهیونیست به طیفی از افراطیون حامی نتانهایو نسبت می‌دهند) کرده است. 🔸پیام تبلیغاتی اخیر ستاد پزشکیان حاوی هر دو عنصر دشمن گرایی و آخرالزمان گرایی است؛ پیامی که بر هراس افکنی از رقیب و ترسیم آینده خیالی تاریک تکیه دارد: «شهروندان عزیزی که با رأی خود به ایده‌های خطرناک و تخیلی نه گفتند، حتی اگر به شخص من رای نداده باشند، کاری بزرگ و در خور ستایش کردند. آنها سپر بلای ایران شدند در مقابل گروهی کوچک که خود را صاحب کشور می‌دانند؛ حالا بقیه فرصت می‌کنند تا خطر احتمالی را دریابند. کار شهروندان هنوز تمام نشده است. در هفته پیش رو تا انتخابات دور دوم، به ما بپیوندید تا سایه‌ی بلا را از این کشور دور کنیم. خاک پای مردم ایران؛ مسعود پزشکیان». 🔸 لازم به یادآوری است که بیشتر اصلاح‌طلبان همواره اصولگرایان و بعضاً سیاست‌های ثابت نظام را متهم به «دشمن‌محوری» کرده‌اند. از نظر آنها دوگانه سیاست، دوست/ دشمن نیست، بلکه سود/زیان است اما در عمل خود این جریان بر دشمن و دشمنی تأکید و تکیه کرده است. هراس‌افکنی و ترسیم آینده های آخر الزمانی مانند احتمال جنگ، تحریم و از این قبیل، دشمن انگاری رقیب داخلی و القای چهره ای دژخیم و مستبد از آنها، همه و همه ساختن تصاویری هالیوودی و سینمایی از رقیب است. 🔸در این دوره، عمده تخریب‌ها متوجه جلیلی و سپس قالیباف بود و کمتر و ندرتا از سوی اصولگرایان شاهد تخریب پزشکیان بودیم. حتی در آغاز دور اول روزنامه کیهان با احترام از او یاد کرده و البته نسبت به احتمال استیلای جریان هراس(اصلاح!) و افراطیون بر او تذکر داد. 🔸 قابل تأکید است که بخش عمده‌ای از کنش اصلاح‌طلبان در هر دوره از انتخابات بر هراس‌افکنی استوار بوده است؛ ترسیم چهره‌ای ترسناک از رقبا و هراس‌افکنی پیرامون تبعات قدرت‌گرفتنشان. از نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۸۴ تا به امروز آنان به همین منوال حرکت کرده و هر چند در مقاطعی این مسئله شدت و ضعف داشته اما پیوند و همنشینی زیادی میان اصلاح‌طلبان و هراس‌افکنی پیرامون رقبا وجود داشته است. از احمدی‌نژاد ۸۴ و ۸۸ گرفته که قرار بود در پیاده‌روها دیوار کشیده، ایران را به ورطه جنگ بکشاند و اصولگرایانی که در سال ۹۲ قدرت‌گرفتنشان مساوی با افزایش تحریم‌های جهانی بود تا شهید رئیسی در سال ۹۶ و جلیلی و قالیباف در ۱۴۰۳ از این هراس‌افکنی اصلاح‌طلبان مصون نمانده‌اند. اگرچه در برهه‌هایی هم این جنگ روانی علیه رقبا و هراس‌افکنی‌های سنگین اثر خود را برجای گذاشته و موجب تحرک اقشار خاکستری برای رأی به نامزد مقابل اصلاح‌طلبان شده اما قرار نیست که این ایده تکراری، ضعف‌های اصلاح‌طلبان را پوشانده و ابزاری برای رای‌آوری آنان باشد. 🔸 ترسیم راهبرد در هر دوره از انتخابات مقتضیات خاص خود را می‌طلبد و تمسک به ایده تکراری هراس‌افکنی، نتایج یکسانی برای اصلاح‌طلبان نخواهد داشت و این بار به ابزاری علیه خود آنان تبدیل خواهد شد. اگرچه به این راهبرد از منظر دیگری هم می‌توان نگریست و آن مستعمل‌شدن و کهنگی ایده‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان است. دیگر امکان به‌میدان آوردن مسئله آزادی‌های فرهنگی و سیاسی که در گذشته برای طبقات متوسط جذابیت داشت وجود ندارد و حتی شرایطی برای تبدیل‌کردن سیاست‌خارجی، مذاکره با غرب و رفع تحریم‌ها به نقطه نزاع انتخابات همانند سال ۹۲ مهیا نیست چون عملکرد اصلاح‌طلبان در هنگامه زمامداری آنان و ناکامی در تحقق به شعارهای مطروحه خود، سرخوردگی عمیقی بین بدنه اجتماعی این جریان ایجاد کرده است. بنابراین راهی جز تمسک به هراس‌افکنی پیرامون رقبا و بهره‌گیری از ظرفیت رای سلبی دیگر نامزدها وجود ندارد و از این‌روست که رسانه‌های آنان با تمام ظرفیت در این انتخابات، تمرکز خود را روی تخریب رقبا بنا نهاده‌اند. تمرکز دیگر جریان مذکور، تأکید بر دشمن خارجی از رهگذر بزرگ نمایی آن و ترساندن از آن است. با این وصف باید پرسید چه کسی دشمن‌محور است؟ کسی که دشمن را بزرگ و ناخواسته ایران و ایرانی را کوچک می‌شمارد یا کسی که دشمن برای او ارزش ذاتی و مستقل ندارد؟ کسانی دشمن محور هستند که هویت و پیروزی خود را در تعریف نسبت‌شان با دشمن تلقی و ترسیم می‌کنند نه کسانی مانند دکتر سعید جلیلی که با تکیه بر مبانی بومی، کنش سیاسی می‌کنند. 🟠 @borhan_inst
چرا جلیلی؟ ✍عطاالله رفیعی آتانی، میز تبیین 🔸گفتگوهای این روزهای کشور نشان می‌دهد که دو دیدگاه و یا دو رویکرد اصلی برای تصدی مدیریت آینده کشور بسیار روشن‌تر از گذشته در حال زورآزمایی در بستر تعاملات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بیش از همه سیاسی هستند. اما گفتگو ها هر اندازه در قلمرو اهداف و برنامه‌ها بی‌اجمال و بی ابهام مطرح می‌شود در قلمرو راه‌های تحقق آن به وسیله دولت پر از ابهام و اجمال است. البته مسئله اساسی هر دو رویکرد به درستی «پیشرفت کشور» است. 🔸بر اساس یک رویکرد، پیشرفت کشور عمدتاً به معنای پیشرفت «اقتصادی» با روش‌های «غربی» و با پذیرفتن همه ملازمات فرهنگی ،سیاسی و ....آن است و این خود را در هضم در جامعه جهانی به رهبری امریکا و اروپا نشان خواهد داد. بنابراین همه تدابیر سیاسی باید متضمن تقویت همه راه‌ها برای حذف همه موانع نظیر تحریم‌ها با تکیه به تدابیر غربیها برای تقویت توسعه اقتصادی باشد. توسعه اقتصادی هم به معنای افزایش ثروت خواهد بود که در نتیجه نحوه توزیع ثروت و یا حتی فقر و نابرخورداری بخشی از جامعه در اولویت قرار ندارد. از سوی دیگر چون جوهره این توسعه اقتصادی نوعی "خوشی مادی" است و خوشی‌های دیگر زندگی مادی نیز باید به عنوان مکمل خوشی‌های اقتصادی آن هم به سبک و سلیقه مغرب زمینیان که عمدتا جلوه فرهنگی پیدا می‌کند باید کاملاً مبنای عمل باشد. 🔸بر این اساس مبنای اساسی این رویکرد خوش بودن همه جانبه مادی زندگی است که خود را عمدتاً در خوشی‌های اقتصادی همراه با سایر خوشی‌های زندگی با راه و روش غربیان و عمدتاً با تکیه بر مدل زندگی غرب امریکایی است. بنابراین تفکر غربی، الگوی اخلاقی، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی غربی زندگی به مثابه توسعه یافتگی قلمداد می‌شود و هر آنچه در غیر این مسیر و مقصود باشد به مثابه عقب افتادگی است. در این چهارچوب فکری خوش‌ترین روزگار آن است که همه زمینه‌های فرهنگی مثل آزادی‌های گوناگون و همه زمینه‌های سیاسی و اقتصادی و مهم‌تر از همه در شرایط فعلی همه زمینه‌های بین‌المللی نظیر حذف و یا کاهش مداخلات آرمانگرایانه انقلاب اسلامی در عرصه بین الملل و حذف همه موانع رابطه ایران و غرب به ویژه امریکا، آن هم از سوی ایران باید فراهم شود. 🔸البته این جریان دارای پیشینه‌ای بیش از صد ساله در کشور است. اما با این هویت و اشخاص فعلی سیاسی و فکری آن بر اساس باور اما عمدتاً عمل گرایانه به مبانی و معارف انقلاب اسلامی شکل گرفت و بعدها و به تدریج اینگونه شده است. بنابراین ماجراهای مومنانه‌تر آن تلاش می‌کند تا حد امکان تلاش امروز و یا تغییر امروز خود را ادامه آن گذشته نشان دهد و بخش عمده این دگردیسی خود را با برجسته سازی برخی از آموزه‌های بنیادین انقلاب اسلامی نظیر آزادی یا منزلت مردم و غیره موجه نماید و البته مهمتر از آن این رویکرد خود را با نقدهای وارده بر تجربه حکمرانی و نیز دیدگاه‌های جناح رقیب که سعی می‌کنند آن را واپسگرایانه تفسیر نمایند توجیه کنند. اما هرچه هست و بود و هر که و هرچه که باشد آنها به تدریج از نظام جامع فکری انقلاب اسلامی به مثابه یک تحول عظیم معنوی، عدالت خواهانه و ضد غربی فاصله گرفتند و تلاش می‌کنند که همه مقدرات کشور را به دست بگیرند تا بتوانند هرچه سریعتر با گسترش آزادی های بی حد و حصر فرهنگی و گسترش بی حد و حصر تعاملات با غرب به ویژه آمریکا همه آنچه که در گذشته خود باور داشتند (که اساساً بیش از اسلامی بودن به ضد امریکایی بودن شهره بودند) را از خاطره‌ها هم حذف کنند و کشوری مرفه به سبک و سیاق کشورهای غربی شده بسازند! 🔸کشور را که عمدتا خود در این ۴۰ سال در اداره آن موثر بوده اند ناکام می‌دانند چون بیهوده در تقابل با این مسیر گام برداشته است و همه دیگران را برای عدم تحقق این آرمان بزرگ خود، غیر از خودشان را (حتی در مواردی که خود یا آمریکا باعث و بانی بوده اند) مقصر می‌دانند. برای نمونه یادشان رفته که بر دیوار سفارت آمریکا در آبان ماه ۱۳۵۸ خود -آن هم به درستی - بالا رفته‌اند و یا یادشان رفته که ۸ سال پس از یک ۸سال قبلی برای دلبری از آمریکا زیادی تلاش کردند و نتیجه‌ای نگرفتند و اساساً و اصلاً یادشان رفته که برجام را صرف نظر از نادرستی آن، امریکا پاره کرده است و بسیاری موارد دیگر! چون مطلوب آنها این است که ما از آن رو که به شدت به این رابطه نیاز داریم باید علیرغم هرچه که و هر که انجام داد همچنان مسیر بگشاییم یعنی تنها کار عاقلانه ما تسلیم است. مسیر ناگشوده نشان می‌دهد که ما در انجام این وظیفه غیر قابل تغییر خود قصور که نه دائماً تقصیر داشته‌ایم. 🔰ادامه در فرسته بعد 🟠 @borhan_inst
🔰ادامه مطلب «چرا جلیلی» https://eitaa.com/borhan_inst/58 🔸حضور آقای مسعود پزشکیان که در این سطح برای کمتر کسی چندان قابل پیش بینی بود، چه بداند و چه نداند، چه بخواهد و چه نخواهد، برای تحقق همه این اهداف است. جالب‌تر آنکه به دلیل حضور و همراهی حداکثری جریان غرب‌گرای کشور به صورت یک حزب تمام در این شرایط با وی، خصوصیات و یا دلبستگی‌های فردی او عملاً و واقعاً بی تاثیر خواهد بود. به ویژه که اساساً وی فردی دارای قوت نظری ویا قدرت مدیریت سیاسی و اجتماعی در خور نیست و این موضوع با توجه به مشارکت پایین مردم، تقویت هم می‌شود. 🔸رویکرد دوم بر آن است که مسئله، آرمان و هدف اصلی کشور همان پیشرفت همه جانبه فردی و اجتماعی است. پیشرفت به معنای توسعه وجودی و افزایش ظرفیت‌های فرد و جامعه با محوریت آگاهی و علم و در نتیجه و به تبع آن اخلاق و فضایل انسانی، پیشرفت اقتصادی و سیاسی است. رشد و بکارگیری ظرفیت‌ها و قابلیت‌های انسانی کشور باعث و بانی پیشرفت همه جانبه کشور در ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. به فعلیت رسیدن استعدادهای انسانی باعث شکوفایی در همه ابعاد زندگی می‌شود. رشد و بکارگیری ظرفیت‌های انسانی در کشور بود که در جنگ با دشمنان جهانی انقلاب اسلامی باعث پیروزی شد و همچنان می‌شود. در این چهارچوب فکری اصلاح و پیشرفت مراکز علمی، آموزشی، فرهنگی مبنا و اساس همه پیشرفت‌های کشور است. در این چهارچوب فکری حتماً باید مداخلات دولت در اقتصاد کاهش پیدا کند ولی حتماً باید دولت در فرهنگ، آموزش و پژوهش سرمایه‌گذاری کند و اگر چنین شود «اقتصاد دانش بنیان» شکل خواهد گرفت و قدرت سیاسی افزایش خواهد یافت و فرهنگ به مثابه همه چیز باعث پیشرفت همه چیز خواهد شد. زیرا فرد و جامعه توانمند علمی محصولات فراوانی در اقتصاد خواهند داشت. 🔸 تئوری‌های اقتصادی بر آنند که اساسأ اقتصاد دانش بنیان است زیرا بیش از هفتاد درصد رشد اقتصادی کشورها محصول دانش است. چنانکه قدرت سیاسی نیز محصول دانش است و همه فضیلت‌های فردی و اجتماعی دیگر نیز محصول دانش است .دانشی که در انسان‌ها خلق می‌شود و باعث پیشرفت وجودی آنها و جامعه می‌شود. بر این اساس پیشرفت اقتصادی و سیاسی را باید محصول پیشرفت انسانی و انسان‌های یک کشور دانست. جالب آن است که اختاپوسی مثل تحریم نیز تنها در عرصه‌هایی ناکارآمد بوده که کشور عزیز ما با استفاده از ظرفیت‌های مردم به پیشرفت‌های علمی دست یافته است. باور کنید که تنها موردی که دشمن، ما را تحریم نمی‌کند فروش اورانیوم به کشور ماست. حرف و روش او این است که شما اورانیوم تولید نکنید ما به شما می‌فروشیم! این‌ها همان‌هایی هستند که هم اکنون فروش داروهای ضد سرطان و بیماران پروانه‌ای و ... را به ایران تحریم کرده اند! مسئله یک علت بیشتر ندارد و آن اینکه ما نمی‌توانیم این داروها را خود تولید کنیم. بر این اساس توسعه انسانی و بهره‌مندی از ظرفیت‌های مردم ایران تنها راه حل همه چیز از جمله بی‌اثرسازی تحریم‌هاست. 🔸انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک تحول عظیم الهی همه ماموریت خود را رشد انسان‌ها و در نتیجه دستیابی به همه دستاوردهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و بین‌المللی به عنوان محصول این توانمندسازی قرار داده است و تاکنون همه مسائل خود را با این روش حل کرده است. امریکا و امریکاییان جهان هر کجا که با استعداد فعلیت یافته ایرانی روبرو شده‌اند شکست خورده اند و حاضرند هر امتیازی بدهند که این مسیر متوقف شود. ماجرای صادرات اورانیوم به ایران و ... از این جمله هستند و هرجا که بدانند هر برخورداری ایرانی‌ها محصول توانمندی آنها نیست همه راه‌ها را به سوی ما خواهند بست. تحریم‌ها دقیقاً در همین عرصه‌ها وضع شده‌اند. 🔸اما روش ما این بوده است که موشک‌ها را ما ساختیم و ما تصمیم گرفتیم که شلیک کنیم و شلیک کردیم و برخی از موشک‌های ما به هدف خورد و برخی بیشتر به هدف خورد و برخی نخورد. اما ما یاد گرفتیم که در تصمیم بعدی پیشرفته تر عمل کنیم یعنی دقیقاً خود ما! درمورد سلولهای بنیادی، در مورد همه هایتکها و در قلمرو علوم انسانی ما همین گونه شد. 🔸 «سعید جلیلی» اینک علمدار تداوم تحقق روزافزون این آرمان‌های بزرگ است. پزشکیان فکر می کند اگر ما کوتاه بیاییم آنها از تحریم‌ها کوتاه خواهند آمد و سعید جلیلی فکر می کند که اگر ما روی توانمندی و افزایش توانمندی خودمان حساب کنیم آن‌ها از تحریمها کوتاه خواهند آمد. 🟠 @borhan_inst
چرا جلیلی، مردمی‌تر است ✍محسن سلگی، میز تبیین 🔸برخی اصلاح‌طلبان، برنامه‌مندی و جامعیت برنامه سعید جلیلی را غیردمکراتیک تلقی کرده‌اند. آنها مدعی می شوند که جلیلی در جایگاه دانای کلی و برج عاج خود نشسته و تکلیف همه‌چیز را از پیش تعیین کرده است. در ادامه نشان خواهیم داد که برنامه جامع جلیلی حتی با محک و معیارهای دمکراتیک نیز قابل تحسین است. افزون بر این نشان خواهیم داد که او منطق مردمی انقلاب اسلامی و نیز اسلام را بهتر نمایندگی می‌کند. 🔸یکم، سعید جلیلی برنامه خود را طی سالها و جلالت زمانی(کلانسالی و کلان‌زمانی) نوشته است. به بیان دیگر، زمان‌پریش نیست. برنامه او سفارشی و طی یک ورودی یکباره نبوده است. از درون، آن هم درون مردم و نهادهای اجتماعی جوانه زده و بالیده است. یک برنامه غربی یا شرقی و مبتنی بر نگاه خارجی نبوده است؛ یک شاخه از درخت نظریه‌های غربی نبوده که بخواهد آن را در زمین ایران بکارد و در نتیجه، مکان‌پریش باشد. در مقابل و در بی‌برنامگی پزشکیان، برنامه پیشاپیش قرار است از خارج وارد شود، حتی اگر توسط کارشناسان خارجی نوشته نشود. کارشناسان داخلی او نیز خارجی‌اند. این یعنی او مکان‌پریش و زمان‌پریش است و قرار است در ایران نهالی را بکارد که مناسب استعداد و ظرفیت خاک و هوای ایران نیست (او شاید و به احتمال زیاد دل در گرو ایران داشته باشد اما هوای غرب در سر دارد). 🔸دوم، برنامه سعید جلیلی محصول رایزنی بوده است، آن هم نه فقط رایزنی با نخبگان، بلکه رایزنی با کسانی که در عرف بعضاً آنها را بی‌سواد می دانند، با کشاورز روستانشین و فراموش‌شده رایزنی و مشورت کرده است، آن هم در یک تداوم و رفت‌وبرگشت و بنابراین گفت‌وگوی انتقادی و عمیق. از‌این‌حیث، او مردم را به نحو رایزنانه هم دیده است و بنابراین به نظریه‌های دمکراسی مشورتی نزدیک‌تر از رقیب است. در این فضا است که برنامه جلیلی، از درون مردم و از پایین شکل گرفته است(جنبه صعودی دارد) و جنبه آمریت و از بالا به پایین(نزولی) ندارد. سوم، جلیلی نماینده ی عمیق‌ترشدن و مردمی‌ترشدن سفرهای استانی است. جبهه اصلاحات هرگز به این پدیده شگرف روی خوش نداده است و حتی آن را به تمسخر گرفته است. احمدی‌نژاد نماد این پدیده است اما این شهید رییسی بود که آن را در نهاد دولت به اوج رساند. در شرایط اپیدمی کرونا هم برنامه سفرهای استانی در اولویت دولت شهید رییسی بود و او لحظه‌ای از گفت‌وگو و حضور مردمی کوتاه نیامد. 🔸 سعید جلیلی در صورت تشکیل دولت، سفرهای استانی را به اوج و قله جدیدی می‌رساند. برخلاف احمدی‌نژاد که ملاقات گذرا با مردم داشت، سعید جلیلی ملاقات عمیق و فردی با مردم هم دارد. او بعضا به یک شخص خاص در یک اجتماع محلی مراجعه دوباره وچندباره دارد. در ایام کرونا به یک کارآفرین جوان در اصفهان سر می‌زند و درست یکسال بعد به او مراجعه مجدد می کند و می بیند حجم کارکنان مجموعه او از ۲۵۰نفر به پانصد نفر رسیده است. شاهد دیگر این که در مناظرات دور اول، به‌طور مصداقی و دقیق از فلان کشاورز در فلان روستا با ذکر نام روستا و وضعیت دقیق او سخن می‌گفت. همچنین بر این که ساعتها گفت‌وگو با افراد در اجتماعات محلی و محیط‌های کارآفرینی داشته است، تاکید می کرد. 🔸همه اینها مصادیق مردم‌سالاری، نگاه از پایین و از درون و نه از بالا به مسائل کشور است. همه اینها نشان می‌داد برنامه او در لحظه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری، پیشینی است اما در اصل، برنامه او پسینی است؛ محصول یک فرایند و طی زمان زیاد و نیز مشورت و چکش‌کاری مرارت‌بار بوده است. پارادایم انتقالی یا پارادایم آیینی؟ در علوم ارتباطات از دو پارادایم یا الگوی ارتباط سخن به میان است. پارادایم انتقالی مبتنی بر رابطه‌ی با واسطه با مخاطب است؛ چیزی که در رسانه ها و حتی پیام‌رسان‌ها می بینیم. اما پارادایم آیینی مبتنی بر هم‌نفسی و حضور کنار مخاطب است. این پارادایم تطابق بیشتری با دمکراسی و مردم‌سالاری دارد و از خطای دورداوری کمتر آسیب می‌بیند. امکان گفت‌وگو در این الگو بیش از الگوی انتقالی(الگوی مورد علاقه لیبرال‌ها و دولت روحانی) است. 🔸مصداق الگوی آیینی، مراسم عاشورا و غدیر است. مصداق دیگر آن، سفرهای استانی است. مصداق دیگر و خاص آن، ملاقات‌های مکرر و سفرهای عمیق و رایزنانه سعید جلیلی در اجتماعات محلی، اجتماعات کارگری، اجتماعات دانشجویی و اجتماعات کارگاهی_ کارآفرینی است. مطابق این، جلیلی نه فقط در یک هم‌اندیشی و هم‌صحبتی، که در یک هم‌نفسی برای کشور به برنامه رسیده است. برنامه او رسیده است نه کال و ابتدایی. جامع است و البته دقیق. سنجیده و سنجنده است. بر اساس آنچه گذشت باید گفت برنامه سعید جلیلی در یک فرایندی شکل گرفته است که هم آیینی‌تر(دینی‌تر) و هم مردمی‌تر است. 🟠 @borhan_inst
🔻 ترور اسماعیل هنیه در تهران توسط رژیم صهیونیستی با راهبرد «بازسازی بازدارندگی اسرائیل» که در طوفان‌الاقصی فرو ریخت، انجام شده؛ این را «یسراییل زیو» از فرماندهان اسبق ارتش اسرائیل گفته است. خونخواهی ایران باید منجر به فروریختن سازه بازدارندگی اسرائیل در میان افکارعمومی جهان شود. 🟠 @borhan_inst https://x.com/borhaninst/status/1818624262816649371?t=-rpsq4-FC-24wT5jhL2Nug&s=35
📌 دکتر عراقچی، محتمل‌ترین گزینه برای تصدی وزارت خارجه، در پیامی ترور اسماعیل هنیه را مانع تراشی رژیم اسرائیل برای مذاکره میان ایران و امریکا اعلام کرده است. از این موضع ایشان می ‌توان درک و برداشت‌های قابل تاملی داشت: 1. از نظر ایشان ترور اسماعیل هنیه، رئیس شاخه سیاسی حماس، پس از مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید، بدون هماهنگی با طرف امریکایی بوده است. این در حالی است که توجه به سفر نتانیاهو به واشنگتن چند روز پیش از این واقعه، بوده است. پر واضح است که تصمیمات اساسی در جریان این سفر گرفته شده است لذا تصمیم به ترور در قلب خاک ایران یک تصمیم امریکایی است، نه یک تصمیم خودسرانه‌ی از سوی رژیم. این مهم چیزی است که گویا آقای عراقچی به آن التفات ندارد. 2. مبتنی بر تحلیل آقای عراقچی به نظر می‌رسد او بر این تصور است که سران رژیم و همچنین امریکایی ها میان دولت پزشکیان و جمهوری اسلامی تمایز قائل است، در حالی که آنچه از رفتار امریکایی ها بر می‌آید این است که حکومت امریکا میان دولت‌های ایران تمایز قابل توجهی قائل نیست. هدف امریکا و رژیم اسرائیل مشخصا کلیت جمهوری اسلامی است و در رفت و آمد دولت ها، اولویت های خود را تغییر نداده‌اند. البته اروپای غربی قدری میان اصلاح طلبان و اصولگرایان تمایز قائل است اما آنها تصمیم گیر اصلی نیستند. 3. تنش حاد حاکم بر منطقه، به علت بر مسند نشینی این دولت نیست، چرا که محور تحولات عالم، دولت جدید ایران نیست. جانمایی دولت جدید در مرکز رخداد‌ها، منطبق با واقعیات نظام بین‌الملل نیز نمی‌باشد. رژیم اسرائیل با این عملیات در مسیر اهداف خود حرکت کرد و بر دامان بقا چنگ انداخت، اینکه این اقدام را صرفا، ایجاد مانع بر سر راه دولت جدید دانست، تحلیلی حاصل از خود مرکز بینی غیر واقع بینانه است. 🟠 @borhan_inst https://x.com/araghchi/status/1818691315410125173?t=qZ0EotyfgV3L89iHE-IDHw&s=19
آینده تاریکی که پس از جنگ غزه در انتظار اسرائیل است ✍ محمدمهدی محمدی؛ مسئول میز بررسی‌های راهبردی و بین‌الملل اندیشکده برهان 📌 مجله آمریکایی فارن افرز در مقاله جدیدی که در تاریخ 12 آگوست با عنوان «نابودی اسرائیل» منتشر کرده است، با خرق عادت، نگاهی واقع گرایانه‌تر به مسائل رژیم اسرائیل داشته و آنها بر شمرده است. 🔸 موارد زیر در این مقاله قابل توجه هستند: ۱- علیه بشریت در زمان ایجاد اسرائیل، بنیانگذاران آن، کشوری را تصور می‌کردند که با ارزش‌های انسانی تعریف شود. اعلامیه استقلال و سند بنیادین اسرائیل، بر این اصرار داشت که این کشور "برای همه ساکنان خود صرف نظر از دین، نژاد یا جنسیت، برابری کامل اجتماعی و سیاسی را تضمین خواهد کرد" و "به اصول منشور سازمان ملل متحد وفادار خواهد بود." اما از همان ابتدا، این چشم‌انداز هرگز محقق نشد؛ پس از همه، تقریباً دو دهه پس از امضای این اعلامیه، فلسطینی‌های ساکن اسرائیل تحت حکومت نظامی زندگی می‌کردند. جامعه اسرائیلی هرگز نتوانسته است تضاد بین جذابیت جهانی‌شدن آرمان‌های آن اعلامیه و فوریت تأسیس اسرائیل به عنوان یک دولت یهودی برای محافظت از یهودیان را حل کند. ۲- بازگشت به استبداد این کشور در مسیری غیرلیبرال، خشونت‌آمیز و مخرب قرار دارد. آرمان‌های انسانی بنیانگذاران آن به طور کامل ناپدید خواهند شد، زیرا اسرائیل به سمت آینده‌ای تاریک‌تر می‌رود که در آن ارزش‌های غیرلیبرال، دولت و جامعه را تعریف می‌کنند. اسرائیل در مسیر تبدیل شدن به یک رژیم اقتدارگرا نه تنها در برخورد با فلسطینی‌ها بلکه با شهروندان خود قرار دارد. این کشور ممکن است به سرعت بسیاری از متحدانش را از دست داده و منزوی شود. ۳- روی کار آمدن رادیکالیسم مذهبی چرخش فعلی اسرائیل به راست افراطی که توسط سیاستمداران و بسیاری از طرفداران آنها پیش رانده می‌شود، می‌تواند اسرائیل را به نوعی "تئوکراسی قوم‌گرا" تبدیل کند که توسط یک شورای قضایی و قانون‌گذاری یهودی و افراطیون مذهبی راست‌گرا اداره می‌شود. تغییرات جمعیتی و اجتماعی-سیاسی اسرائیل، از جمله افزایش سریع جمعیت فوق ارتدکس، گرایش جوانان یهودی اسرائیلی به راست و کاهش تعداد یهودیان اسرائیلی که خود را سکولار می‌دانند، یک بدنه سیاسی متدین‌تر ایجاد کرده است که ادامه حیات اسرائیل را بخشی از یک مبارزه آشتی‌ناپذیر بین یهودیت و اسلام می‌داند. ۴- در مسیر انزوا اسرائیل غیرلیبرال به یک کشور منفور تبدیل خواهد شد. اسرائیل در حال حاضر به طور چشمگیری در سطح بین‌المللی منزوی می‌شود و سازمان های بین‌المللی متعددی به دنبال اقدامات تنبیهی حقوقی و دیپلماتیک علیه آن هستند. پرونده نسل‌کشی در دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) و نظر اخیر آن در مورد غیرقانونی بودن این اشغال، حکم دستگیری دادگاه کیفری بین المللی (ICC) برای نتانیاهو و وزیر دفاع یوآو گالانت، و اتهامات معتبر متعدد در مورد جنایات جنگی و انسانی نقض حقوق بشر، ضربه‌ای به جایگاه جهانی اسرائیل وارد کرده است. حتی با حمایت متحدان کلیدی، تأثیر انباشته افکار عمومی منفی، چالش‌های قانونی و سرزنش‌های دیپلماتیک به طور فزاینده‌ای اسرائیل را در صحنه جهانی به حاشیه خواهد برد. 🟠 @borhan_inst 🟠 @raahnegar https://www.foreignaffairs.com/israel/undoing-israel
borhan adobi.mp3
67.54M
📌 صوت کامل نشست «تحلیل آرایش جدید نیروهای سیاسی ایران در میانه انتخابات و جنگ منطقه» که به همت اندیشکده «برهان» برگزار شد. 🔸از سلسله نشست‌های «چه باید کرد؟» مهمانان: سعید آجرلو، مدیرمسئول روزنامه صبح نو سیدعلی متولی‌امامی، مدیر گروه مطالعات نهاد علم مؤسسه علم و سیاست اشراق جعفر حسن‌خانی، سردبیر مجله علوم‌انسانی فکرآورد 🟠 @borhan_inst
📌 گزارش تصویری نشست «تحلیل آرایش جدید نیروهای سیاسی ایران در میانه انتخابات و جنگ منطقه» که به همت اندیشکده «برهان» برگزار شد. 🔸از سلسله نشست‌های «چه باید کرد؟» مهمانان: سعید آجرلو، مدیرمسئول روزنامه صبح نو سیدعلی متولی‌امامی، مدیر گروه مطالعات نهاد علم مؤسسه علم و سیاست اشراق جعفر حسن‌خانی، سردبیر مجله علوم‌انسانی فکرآورد 🟠 @borhan_inst
58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 سیدعلی متولی‌امامی در نشست «تحلیل آرایش جدید نیروهای سیاسی ایران در میانه انتخابات و جنگ منطقه»: 🔸 مسله فعلی ما نه اقتصاد است، نه آزادی و نه رفاه. بلکه مسئله انسان و تصویر مخدوش شده ایرانی‌ها از زندگی است. 🔸 امام خمینی (ره) کسی بود که برای ما داستان و آینده درست کرد، وگرنه کسی به خاطر وعده آب، برق و گاز مجانی انقلاب نکرد. 🔸 امروز، تصویر ما از زندگی به واسطه فقدان شخصیت‌های سیاسی، دوباره مخدوش شده است. ما با قاسم سلیمانی زندگی را تخیل کردیم و داستان پیدا کردیم. به همین دلیل همه مردم زیر تابوت او جمع شدند. 🔸 اصلی‌ترین مسئله امروز ما این است که به جای پیدا کردن داستان زندگی، به نمایش رو آورده‌ایم. 🟠 @borhan_inst
54.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 جعفر حسن‌خانی در نشست «تحلیل آرایش جدید نیروهای سیاسی ایران در میانه انتخابات و جنگ منطقه»: 🔸 مسئله اصلی اصلاح‌طلبان این است که «زایش» ندارند، اما تشکیلات قوی دارند. اما اصول‌گرایان علی‌رغم داشتن زایش، ضعف در تشکیلات و رهبری دارند. میشود گفت اصولگرایی چالش «سازش» دارد. 🔸 پروژه وفاق برای اصلاح‌طلبان، چیزی بیشتر از بازسازی تشکیلات و زایش در آینده نیست. وفاق راهبرد است نه گفتمان. 🔸 در انتخابات اخیر، زایش اصول‌گرایی تصمیمی فارغ از راس اصلی اصول‌گرایی گرفت. سیاست در ایران این شکلی نیست که بگوییم می‌خواهیم فلانی رئیس جمهور شود و عاملیت بدنه را نیز نادیده بگیریم. اراده هیچ‌گاه نمی‌تواند ساختار هرمی داشته باشد. 🔸 درک غلط اصول‌گرایی از سیاست امروز ایران این است که گمان می‌کند برای اعمال قدرت یک سرمایه اجتماعی فزاینده نیاز دارد؛ در حالی که نمی‌داند اعمال قدرت خودش سرمایه اجتماعی‌ساز است. درک غلط اصلاح‌طلبی از سیاست نیز این است که نگاه ایده‌آلیستی به جهان دارد. 🟠 @borhan_inst
47.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 سعید آجرلو در نشست «تحلیل آرایش جدید نیروهای سیاسی ایران در میانه انتخابات و جنگ منطقه»: 🔸 آرایش سیاسی نیروهای سیاسی ایران تحت تأثیر چهار عامل سیاست داخلی، سیاست خارجی، نیروهای اجتماعی و نهادها است. 🔸 حفظ چارچوب سیاست داخلی تنها راه چاره ما است. 🔸 سیاست داخلی مطلوب ما و آن چیزی که من از آن دفاع می‌کنم، روی کار آمدن طیف‌های میانه‌رو از هر جناح سیاسی است. 🔸 به نظر بنده دولت آقای پزشکیان چپ میانه است. 🟠 @borhan_inst
45.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 جعفر حسن‌خانی در نشست «تحلیل آرایش جدید نیروهای سیاسی ایران در میانه انتخابات و جنگ منطقه»: 🔸 سیاست نیاز به سه عنصر دارد: قدرت، ثروت و آگاهی. 🔸 اصولگرایی با فقدان «اقتصاد سیاسی» مواجه است. نمی‌توان گفت که اصولگرایان در میان نیروهای اقتصادی چه جریان یا مفهومی را نمایندگی می‌کنند. در آمریکا، جمهوری‌خواهان بر تولید ملی تأکید دارند و دموکرات‌ها به بازرگانی توجه می‌کنند. به نظرم، آنچه می‌تواند سیاست اصولگرایی را پیش ببرد، توجه به نیروی تولید ملی است و باید بگویند که ما نماینده سیاسی این فرآیند هستیم و با این رویکرد، عقبه اجتماعی خود را بازسازی کنند. 🔸 در زمان آقای رئیسی، گریز هسته‌ای به‌عنوان گزینه‌ای معتبر مطرح بود، اما با تغییر دولت، وزیر خارجه ایران به برجام اشاره کرده و این موضوع را از دستور کار خارج کرد. بخش‌های وابسته به سرمایه‌داری، ارتباطاتی با این روند دارند که خطرناک است. 🟠 @borhan_inst
🔴 اولیگارشی ترامپی و انتخابات آمریکا (بخش اول) 🔶مجلۀ «آتلانتیک» در گزارشی که به قلم فرانکلین فوئر منتشر کرده است، ایده‌ای را طرح کرده که نشان از دل‌مشغولی سیاسی جدیدی در ایالات متحده و نگرانی‌هایی از آسیب بیشتر به کارکرد و مفهوم دموکراسی است. فوئر پیش از این سردبیر تعدادی از مجلات معتبر آمریکایی بوده است و یکی از مهم‌ترین کتاب‌های او یعنی «فوتبال چگونه جهان را توصیف می کند» به فارسی برگردانده و توسط نشر چشمه چاپ شده است، در این گزارش با عنوان «خطر منحصر به فرد اولیگارشی ترامپی»، کوشیده تا به این مسئله پاسخ دهد که پیوندی فاسد میان میلیاردهای آمریکایی و دولت احتمالی ترامپ، چگونه می‌تواند نظام سیاسی آمریکا را بیش از پیش تضعیف کند. 🔶فوئر در این یادداشت، از یک دیدار ترامپ و میلیاردهای آمریکایی در سال 2016 آغاز می‌کند که «تعدادی از برجسته‌ترین غول‌های اقتصادی آمریکا را در اتاق کنفرانسی در طبقه ۲۵ دفتر مرکزی خود در منهتن جمع کرد که این تعداد، شامل جف بزوس از آمازون، ایلان ماسک از تسلا، و تیم کوک از اپل بود. ترامپ می‌خواست به آن‌ها بفهماند که من اینجا هستم تا به شما کمک کنم موفق باشید.» فوئر ابراز نگرانی می‌کند که «اگر ترامپ در انتخابات ۵ نوامبر پیروز شود، احتمالاً صورتی از شراکتی که او هشت سال پیش وعده‌اش را به میلیاردرها داده بود، به شکلی بسیار قوی‌تر از آن‌چه فرض می‌شد، شکل خواهد گرفت. بسیاری از ثروتمندان آمریکایی به این نتیجه رسیده‌اند که امکان‌هایی که ترامپ به آنان ارائه می‌دهد، بسیار ارزش‌مند است، حتی اگر شراکت با ترامپ، موجب سرزنش اجتماعی باشد.» 🔶او در این گزارش، ایدۀ خودش، یعنی شکل‌گیری نوع جدیدی از اولیگارشی را طرح می‌کند و می‌نویسد «این هم‌دستی احتمالی ترامپ و میلیاردرها، واژه‌ای برای توصیف دارد و آن هم اولیگارشی است. الیگارشی ترامپی که در حال شکل‌گیری است، با نسخه پساشوروی مشابه در روسیه بسیار متفاوت است. ترامپ در حال ایجاد یک شراکت با با قدرتمندترین تکنولوژیست‌های جهان است. اما این تمایز هم مشکل اصلی الیگارشی را از بین نمی‌برد. هم‌زیستی بین یک رهبر سیاسی فاسد و تکنولوژیست‌های تجاری، همیشه به معنای بده بستان تجاری است. رژیم سیاسی خواسته‌های میلیاردرها را اجرا می‌کند و در مقابل، میلیاردرها نیز خواسته‌های رژیم سیاسی را پیش می‌برند. قدرت به طور فزاینده‌ای در دست این دو گروه متمرکز می‌شود، زیرا صاحبان ثروت و رهبران فاسد توطئه می‌کنند تا تسلط خود را تضمین کنند. این هم‌زیستی به‌سرعت می‌تواند دو ضربه جدی به نظام آمریکایی وارد کند: هم سرمایه‌داری را تضعیف کند و هم دموکراسی را همزمان از بین ببرد. تفاوت بزرگ میان دوره اول و دوم ریاست جمهوری ترامپ این است که او زمانی به دفتر باز خواهد گشت که دولت آمریکا در وضعیت خطرناکی قرار دارد. دولت هرگز تا این حد برای تسهیل تجارت خصوصی سودآور نبوده است.» 🔶فوئر دلیل این امر را اشتراک نظر هر دو حزب آمریکایی بر سر مسئلۀ «سیاست صنعتی» می‌داند و می‌نویسد «جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها هر دو بر این نظرند که دولت باید نقش یک بانک بزرگ سرمایه‌گذاری را ایفا کند و میلیاردها دلار برای حمایت از بخش‌های حیاتی اقتصاد هزینه کند و از شرکت‌های داخلی با وضع تعرفه‌ها در برابر رقبای خارجی محافظت کند.» او علت دیگر تفاوت دورۀ نخست ترامپ و دورۀ احتمالی پیش‌رو را سهم دولت فدرال در هزینه‌کرد در حوزۀ فناوری می‌داند و می‌نویسد «در همین حال، دولت فدرال به یک مصرف‌کننده عظیم فناوری تبدیل شده است. طبق یک مطالعه توسط مؤسسه واتسون دانشگاه براون، از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲، پنتاگون و جامعه اطلاعاتی آمریکا دست‌کم ۵۳ میلیارد دلار برای قرارداد با شرکت‌های بزرگ فناوری هزینه کرده‌اند. در نبود نظارت و پاسخگویی، مبالغ کلانی که دولت خرج می‌کند، می‌تواند به راحتی به سمت شرکت‌های مورد علاقه رژیم سیاسی و رهبران‌اش جریان یابد. قوانین رژیم سیاسی هم می‌تواند به‌آسانی برای تنبیه رقبا دستکاری شوند. در نتیجه، میلیاردرهایی که به دولت دسترسی دارند، چیزی نزدیک به کنترل بی‌چون و چرا بر نقاط کلیدی اقتصاد خواهند داشت.» 🟠 @borhan_inst
🔴 اولیگارشی ترامپی و انتخابات آمریکا (بخش دوم) 🟠فوئر در ادامۀ تحلیلش به خوبی نشان می‌دهد که شرکت‌های خصوصی که یک رکن از این اولیگارشی جدید را شکل داده‌اند، چگونه اشتهای سیری‌ناپذیری برای تصاحب تمام کارویژه‌های دولت دارند. 🟠او می‌نویسد « هدف آن‌ها بهره‌برداری از رابطه‌شان با دولت برای جایگزینی با دولت است. آن‌ها می‌خواهند کنترل برنامه‌ها و سیستم‌هایی را که زمانی در حوزه مسئولیت و اختیارات دولت بود، به دست آورند. اتحاد آن‌ها با ترامپ، در واقع، تلاشی برای تصاحب کامل قدرت است. به‌عنوان مثال، در حوزه اکتشافات فضایی، ماسک و بزوس تنها خواهان این نیستند که دولت به راکت‌هایشان یارانه بدهد یا و بودجه‌ای کنار بگذارد تا شرکت‌های فضایی آن‌ها رشد بیشتری کند. آن‌ها می‌خواهند معماران زندگی بشری در فضا شوند، مستعمرات فضایی بسازند و آینده بشریت در فضا را شکل دهند. میلیاردرهای حوزه صنعت ارزهای دیجیتال هم چنین‌اند. آن‌ها صرفاً به‌دنبال رفع محدودیت‌های نظارتی نیستند؛ در نظر این میلیاردرها، شرکت‌هایشان جایگزین وزارت خزانه‌داری آمریکا خواهد شد. و برخی از این شرکت‌ها امیدوارند تا از نظارت بر هوش مصنوعی جلوگیری کنند تا بتوانند کنترل نامحسوس‌تری بر جریان اطلاعات و تجارت داشته باشند. فعالیت اصلی یک سیستم الیگارشی بر پایه بده‌بستان متقابل است. رئیس دولت به گسترش سود کمک می‌کند، اما در عین حال برای خدمات خود نیز هزینه‌ای دریافت می‌کند.» 🟠@borhan_inst
🔸 یادداشت تحلیلی مدیر اندیشکده برهان در رابطه با حوادث اخیر سوریه تحت عنوان «در سوریه چه خواهد شد؟» لینک مشاهده یادداشت در روزنامه جوان: https://www.javanonline.ir/005KH5 🟠@borhan_inst
‌ ‌📌 خط لوله مقاومت؛ شاید وقتی دیگر! (۱) 🔹 چند سال پیش از شروع تروریسم در سوریه، قطر و ترکیه در نظر داشتند خط‌‌لوله‌ای برای انتقال گاز قطر از مسیر عربستان، اردن، سوریه و ترکیه به اروپا احداث شود. اما دولت اسد برای حفظ منافع روسیه و ایران با این خط مخالفت کرده و در مقابل از خط‌لوله پیشنهادی برای انتقال گاز از ایران به عراق و سوریه حمایت کرده بود. گفته می‌شود یکی از عوامل کینه‌ورزی دولت‌های اخوانی قطر و ترکیه با نظام سوریه در آن دوره، همین موضوع بوده است. 🔹 اگرچه با توسعه صادرات گاز قطر از طریق ال‌ان‌جی، متنوع‌سازی مبادی واردات گاز اروپا و ... احداث این خط‌لوله دیگر در حد ۱۵ سال پیش موضوعیت حیاتی برای قطر و ترکیه ندارد، اما حمایت دولت اسد از خط‌لوله ایران فرصتی برای توسعه خط‌لوله مقاومت تا دریای مدیترانه بود که با سقوط بشار اسد از دست رفت./ ایپلماسی 🟠@borhan_inst