قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور
#دعای_فرج🕊
#برایفرجشدعاکنیم♥️
#شبتون_حسینی
#شبتون_مهدوی
#التماس_دعای_فرج
#امام_زمان
چند روزی میشد که دراطراف کانی مانگا در غرب کشور کارمیکردیم؛
شهدای عملیات والفجر چهار را پیدا می کردیم. اواسط سال 71 بود.
از دور متوجه پیکر شهیدی داخل یکی ازسنگرها شدیم.سریع رفتیم جلو.
همانطور که داخل سنگر نشسته بود،ظاهراً تیر یا ترکش به اواصابت کرده وشهید شده بود.
خواستیم که بدنش را جمع کنیم و داخل کیسه بگذاریم ، درکمال حیرت دیدیم در انگشت وسط دست راست او انگشتری است ؛ ازآن
جالب تر اینکه تمام بدن کاملاً اسکلت شده بود ، ولی انگشتی که
انگشتر در آن بود ،کاملاًسالم وگوشتی مانده بود . همه ی بچه هادورش جمع شدند.
خاک های روی عقیق انگشتر را پاک کردیم . اشک همه مان در آمد ،
روی آن نوشته شده بود: « حسین جانم »
برگرفته از: شمیم یار 92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️ فرزندش را در آغوش گرفته است؛
تک تیرانداز صهیون فکر میکند که کدام را بزند
زن را میزند و او بر زمین می افتد
مردم در اطراف تماشا میکنند
تک تیرانداز یهودی در انتظار نفرات بعدی است
تکه طنابی به دست او میدهند و او را میکشند بلکه از دست تک تیرانداز صهیون نجاتش دهند
بی شرفی که استاد دانشگاه را یدک میکشد گفته بود: حادثه کرمان کار اسرائیل نیست چون آنها بی گناه نمیکشند.
بحث بی گناهی نیست آقای دکتر
بحث بی شرافتی شماست...
| برهان |
آی دونه دونه دونه
نون و پنیر و پونه
قصه بگم براتون؟
قصه ای عاشقونه؟
یه وقت نگین دروغه
یه وقت نگین که وهمه
اون که قبول نداره
نمی تونه بفهمه
بریم به اون فصلی که
اوج گرمی ساله
ماجرای قصه مون
داخل یک کاناله
کانالی که تو این دشت
مثل قلب زمینه
دور و بر این کانال
پر از میدون مینه
| برهان |
یک کانال که تو این دشت
مثل قلب زمینه
دور و بر این کانال
ببین چه دلنشینه
اون یکی پا نداره
روی زمین افتاده
اون یکی رو ببینین
چقدر قشنگ جون داده
رنگ و روی اون یکی
از تشنگی پریده
همون که روی پاهاش
سر دو تا شهیده
اونجا که نوزده نفر
کنار هم خوابیدن
ببین چقدر قشنگن
تمامشون شهیدن
| برهان |
یکی ازش خون میره
ببین چقدر آرومه
فکر می کنم که دیگه
کار اونم تمومه
مجتبی پا نداره
سر علی شکسته
مجید دمر افتاده
کریم به خون نشسته
گلوله و گلوله
انفجار و انفجار
پاره های بچه ها
قاب شده روی دیوار
هر جا رو که می بینی
دلاوری افتاده
هرجا جگر گوشه
یه مادری افتاده
حالا تو بهت این دشت
میون فوج دشمن
از اون همه دلاور
فقط رضا بود و من
https://haszartezahra.kowsarblog.ir/