eitaa logo
برنا نهم (پسرانه)
212 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
861 ویدیو
268 فایل
برنایی‌های نهم #دبیرستان_کارآفرین_برنا #مدارس_مجری_روش_میزان_اصفهان 🌐 borna-creative-group.ir خیابان دشتستان شمالی، ابتدای کوچه ۴۲ (پژمان بختیاری) 📞 03132298998 ✅ شناسه مدیر دبیرستان: @mehran_karrari ✅ شناسه رهیار پایه نهم: @Mohammad1400827
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام من،سید حسین مصلحی هستم یک پسر ی بود که در ایستگاه قطار بود. تا روی سکو نشست دمپایی اش پاره شد. نگاهش به یک پسر ی افتاد که پی در پی کفشش را تمیز می کرد‌. خیلی دوست داشت آن کفش را داشته باشد. ناگهان قطار راه افتاد ویک لنگه اش از قطار افتاد.پسر آمد کفش را برداشت و سرش را تکان داد و گفت:«حقشه کفش نداشته باشه ، خوب منم ندارم.»بعد به فکرش رسید که فداکاری کند و بدو بدو کفش را می خواست بدهد که نشد آن کفش را پرت کرد ولی دست پسر نیفتاد، آن پسر لنگه ش را کند و پرت کرد وبه او داد. نتیجه گیری:فداکاری کنیم
۱۵ آذر ۱۳۹۷
هدایت شده از M .Tabatabaei
قرائت درس ششم فارسی توسط آقا پرهام زمانی
۱۵ آذر ۱۳۹۷
۱۵ آذر ۱۳۹۷
قرائت ایات 34 تا 38 سوره ابراهیم توسط اقا محمد طاها کامرانیان
۱۵ آذر ۱۳۹۷
سلام،من پرهام زمانی هستم تفسیر من از فیلم (کفش) این هست که: پسر فقیری بود که پول نداشت کفش خوب بخرد و کفشی پاره داشت۰ پسر فقیر همیشه کنار ایستگاه قطار می ایستاد. یک روز پسری خوش لباس برای سوار شدن به قطار به ان ایستگاه امده بود که کفش زیبائی داشت که خیلی مواظب و دوست دار ان بود. پسر خیلی دلش می سوخت که کفش خوب ندارد ولی ان پسر کفش به این زیبائی دارد. و ناگهان زنگ قطار به صدا در امد. پسری که کفش خوب داشت به سمت قطار برای سوار شدن رفت و از قضا چون انجا کشوری شلوغ بود مردم با عجله به سمت قطار می رفتند؛ناگهان به دلیل ازدهام جمعیت کفش پسر از پایش درامد و به بیرون قطار افتاد. قطار به راه افتاد. پسر فقیر که کفش را که از قطار بیرون افتاده بود را دیده بود به سمت کفش دوید، وقتی به کفش رسید ان را برداشت و نگاهی به ان کرد. نمی دانست چه کار کند از طرفی این کفش مال ان پسر بود و از طرفی خودش کفش نداشت. پسر راه اول را انتخاب کرد و به سمت قطار دوید . دوید و دوید تا اینکه به قطار نزدیک شد وکفش را به سمت در قطار که ان یکی پسر منتظر کفش بود پرتاب کرد ولی از تقدیر کفش به پسر نرسید و به زمین افتاد ان یکی پسر لنگه کفشش را به سمت پسر فقیر پرتاب کرد چون دید که یک کفش به درد کسی نمی خورد بلکه یک جفت کفش می تواند کار ساز باشد برداشت اخلاقی: فداکار باشیم و هرچیزی را به صاحبش برگردانیم. ( ببخشید که سرتان را درد اوردم 😅)
۱۵ آذر ۱۳۹۷
سوره ابراهیم؛ قرائت آقا محمدمهدی نصر
۱۵ آذر ۱۳۹۷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۵ آذر ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تفکر و تحلیل فیلم فیلم شماره 2 هدهدی های عزیز برداشتتان از این فیلم را تا تاریخ 21 آذرماه برای آقای طباطبائی ارسال کنید.
۱۵ آذر ۱۳۹۷
وقتی خودم را جای پسر فقیر میگذارم می بینم،درست است گاهی وقتها ما میخواهیم جای دیگران،چیزهایی راداشته باشیم،اما باید آن را به صاحبش برگردانیم. وقتی خودم را جای پسر پولدار میگذارم،میبینم،گاهی وقتها برای خوشحالی دیگران باید فداکاری کنیم.
۱۵ آذر ۱۳۹۷
باسلام برداشت من از فیلم دوم این است که وقتی میخواهیم به دیگران کمک کنیم جلوی آنها صحبت آن کار رانکنیم،چون آن فردخجالت میکشد.
۱۵ آذر ۱۳۹۷
برداشت آقامحمدمهدی نصر از فیلم اول و دوم
۱۵ آذر ۱۳۹۷