eitaa logo
✿ بوستان امامت ✿
704 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
397 ویدیو
48 فایل
🌸 کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات 🌸 @Azizi00Z ♡ ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 وقتے‌خـدا.. درےروبہ‌روت‌میبنده.. • اصراربه‌ڪوبیدنش‌نڪن!... ° اینوبدون‌ڪہ! • هرچی‌پشتِ‌اون‌در‌هست ° به‌صلاحِ‌تــونیست(: هر‌چے‌خــدا‌بخواد...همون درسته مطمئن باش. 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
✍ اُمُّل بودن جسارت میخواد...  اینکه وسط یه عده بی نماز، نماز بخونی!! اینکه وسط یه عده بی حجاب تو گرمای تابستون حجاب داشته باشی!!. اینکه حد و حدود محرم و نامحرم و رعایت کنی!! ⛔️ اينکه تو فاطميه بپوشى و مردم عروسى بگيرن!! 🎊 اينکه به جاى آهنگ و ترانه ،قرآن گوش کنى!! 🔇 ناراحت نباش خواهر و برادرم، دوره آخر است، به خودت افتخار کن،  🌸 تو خاصی.. ✨ تو فرزند زهرايى.. 😇 تو على هستى.. تو منتظر .. 🌷 تو گريه کن حسينى نه اُمُّل 💔 بگذار تمام دنیا بد و بیراهه بگویند! به خودت... به محاسنت.. ☘ به ... به ... به سیاه بودنش...⚫️ می ارزد به یک لبخند رضایت فاطمه س. باافتخار قدم بزن خواهر! 🌹 با افتخار قدم بزن برادر 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
حتما بخونید خیلی قشنگه ✨ *سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم* *همش با رفقای ناباب و اینترنت و ...* *شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب* *زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم* *و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞* *تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗* *رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐* * دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟* *و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود:* *"می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔* *ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔* *از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠* *دلم به هیچ کاری نمیرفت* *حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂* *تصمیم گرفتم برای اولین بار برم * *اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔* *از امام جماعت خواستم کمکم کنه* *ایشان هم مثل یه پدر مهربان* *همه چیز به من یاد می‌داد😇* *نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و...* *کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️* *توی محله معروف شدم* *و احترام ویژه‌ای کسب کردم* *توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم* *نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟* *پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود!* *من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔* *اشکم سرازیر شد😭* *قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊* *هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔* *پس از برگشت تصمیم گرفتم برم * *که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼* *حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌* *در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼* *یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم* *گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه!* *گفتم بابا چی شده؟* *گفت پسرم ازت ممنونم* *گفتم برای چی؟* *گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔* *تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼* *👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔* *پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم* *میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی* *به ما هم یاد بدی* *منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍* *چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍* *یه روز توی خونشون* * دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭* *👈این همون عکسی بود که تو بود👉* *خانمم تعجب کرد و گفت:* *سعیدجان چیزی شده؟* *مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊* *و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼* *خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭* *مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟* *گفتم: نه* *گفت: این 😊* *منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم* *مگه میشه؟😳😭😭* *آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔* *چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای مدافعان_حرم اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم* *خانمم باردار بود و با گریه گفت:* *وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟* *همان جمله شهید یادم اومد و گفتم:* *میرم تا حیاوغیرت جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂* اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَــــرج 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
.⚠️ بعضے‌از گـناهـان یه‌جوري‌‌بین‌مون عادي‌شدن، که‌تا به‌طرف‌میگی‌،چرااینکارو انجام‌میدی !؟ میگه: «همـه»‌انجام‌میدن،حالابرامن‌عیبه ... ! ! این‌خیلی‌چیزخطرناکیه ...!❌ به‌این‌افرادباید‌‌گفت: اون‌دنیا‌دیگه‌، «همــه» قرارنیست ‌بجای توبرن‌ جهنم، تو خودت بایدبری ..! 💡یادمون‌نره: خودمون‌مسئول‌‌کارهایی‌ڪه ‌انجام‌میدیم‌، هستیم ... پس بابهانه،خودمونو فریب‌ندیـم ..!🚶🏾‍♂️ 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
🦋 میگفت‌:مشتۍ . .اگرفڪرمیڪنۍ بسیجۍواقعۍهستۍ🕶🤞🏿!' ‹الھم‌الرزقناشھادت› روسعۍڪن‌ . . .بہ‌‹قلــبت‌› بچسبونۍنھ‌اینکھ‌پشت‌‌قاب‌موبایلت🚶🏿‍♂💔( ‌:! 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
وقتی وارد یک مغازه می شویم و روی درو دیوار آن مغازه نوشته شده است این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است... فورا حواسمان را جمع می کنیم تا کوچکترین حرکتی انجام ندهیم ولی چرا واقعا فکر نمی کنیم که دنیا به این عظمت را ناظری بزرگ است... که خداوند متعال بر اعمال ریز و درشت همه حاکم است و خیال مان راحت نیست که خداوند بزرگ همه چیز را می بیند و بر اعمال همه ما حاکم است... : ✅ از عالمی پرسیدند : 📙 کتابی در زمینهٔ اخلاق به ما معرفی کنید جواب داد : 📔 کتاب لازم نیست دانستن یک جمله کافیست 🙌🏻 ✨خدا می بیند✨ 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
🌿 کسایـےکہ‌میجنگن،زخمےهم‌میشن! دیروزباگلولہ،امروزباحرف💔! شھداوقتےتیرمیخوردن‌میگفتن فداسـرمھدےفاطمھۜ :)' این‌تصورمنھ ...🚶‍♂ تویـےکہ‌دارےبراےامام‌زمانت‌کار‌میکنے شب‌وروز..! وقتےمردم‌باحرفاشون‌بھت‌زخم‌زدن، تودلت‌باخودت‌بگو؛ [- فداسـرمھدےفاطمھۜ -] آقاخودش‌بلده‌زخمتودرمان‌کنھ🌿' 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
⭕ 🔵 یادمون باشه‼ 🍃 دین سبد میوه نیست ڪه مثلا سیب 🍎 رو بردارے ولے پرتقال 🍊 رو نه! 🌾 روزه بگیرے ولے نه! 📿 نماز بخونی ولے نه! 😒 😱 قرآن بخونے ، روزه بگیرے ولے آهنگ غیر مجازم گوش بدے!! 🏴برای امام حسین ؏ عزادارے ڪنے اما نمازت قضا بشہ! ⭕️ چادر بپوشے ولے نداشته باشے ⭕️ چادرے باشے ولے با آرایش 📖قرآن بخونے اما به پدر و مادرت احترام نگذارے! 🔅حجاب و حیا داشته باشے اما امربه معروف و نهی از منکر رو ترڪ ڪنے! 📌نه جـــــونم .... نمیشه اینجورے❗️ 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
اگر چادری باشی وصدای قهقه هات😂 رو نامحرم هابشنون🧔🏻🎶 اگر چادری باشی و بوی عطرت 🌸تاچندتا خیابون🛣 اونطرف تربیاد اگر چادرسرکنی و 🙄 همزمان با چادرپوشیدن با آرایش💋💄 عجیب برا اینکه نشون بدی👀 به اصطلاح مذهبی هاهم شیک وباکلاس وتمیزن💇🏻‍♀ شالهای رنگارنگ قرمزو...سر کنی🧣 اگر چادرسرکنی🙄 و با نامحرم های فامیل راحت باشی🤭... به بهانه اینکه نظرخواهر وبرادری😶 به هم دارین..😓 باهاش بگو و بخند😅 کنی..وداداشی🎶 صداش کنی وخودمونی باشی...😒 اگه چادرسرکنی 🙄و تو فضای مجازی با عکسهای🖼 پروفایلت باژست های خاص وهزار ناز🥰 وعشوه دلبری بکنی ازنامحرم؟😵 اگر چادر سرکردی 🙄و با ادا و اطوار جلوی جمع نامحرم راه رفتی😓😕 اگر چادر سر کردی 🙄و معیارت برای ازدواج💞 پول🤑 وثروت وموقعیت شغلی😧 خواستگارت بود واگه چادری بودی🙄 و... تودانشگاه زل زدی😣👀 تو چشم نامحرم وباهاش حرف زدی👄 وبه اسم همکلاسی و برادر👨🏻‍🎓 دانشگاهی🎓 باهاش هم کلام شدی و اگر و اگر...😕 چادر پوشیدنت بوی حیا نداد😕 این چادر پوشیدنت زهرایـــ🌷ی نیست یکم فکر کن.. چادر حرمت دارد...🌹 برای جلوه گری نیست یادمان باشدبانام دینداری و مذهبی بودن به دین و مذهب مان آسیب نزنیم 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ میگفت مشکل‌خیلی‌ازمامیدونی‌چیه؟! اینکه‌شهادت‌رو برای‌خلاص‌شدن‌میخوایم... شهادت‌رو‌برای‌رسیدن‌به‌خدانمیخوایم ! محتاح معجزه توئم...:))) 🌷 🌱🤲 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
🌼منتظران ظهور 📢📢حتمااا تا آخر بخونید خیلی جالبه ⚠️ هر وقت بابام می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، می‌گفت چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 🤔 آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه!😔 اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄 حتی درزمان بیماریش نیز تذکر می‌داد مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور،😤 تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم. با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک می‌کنم.😅 صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم‌ پول‌ داد و با لبخند گفت: فرزندم!😍 1-مُرَتب و منظم باش؛ 2-همیشه خیرخواه دیگران‌ باش 3-مثبت اندیش باش؛ 4-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم می‌کنه!😔 با سرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ‌ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه می‌شد، لذا اونا رو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف می‌کردن! عجیب بود؛ هر کسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه می‌امد بیرون! با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺 اون‌روز حرفای بابام بهم انرژی می‌داد توی این فکرا بودم که اسم‌مو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه‌ شدم، دیدم3نفر نشستن و به من نگاه می‌کنند😳 یکی‌شون گفت: کِی می‌خواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم، داره مسخره‌م می‌کنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی‌شه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی.. در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و.. هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری.. عزیزانم! در ماوراء نصایح و توبیخهای‌ مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید... اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند: می‌گن قدیما حیاطها درب نداشت اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود... می‌دونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟ چرا اينقدر شاد بودن؟ چرا اينقدر احساس تنهايی نمی‌كردند؟ چرا زندگی‌ها بركت داشت؟ چرا عمرشون طولانی بود؟... چون تو کتاب‌ها دنبال ثواب نمی‌گشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل‌کردن بودند. فقط یک کلام می‌گفتند: خدایا به داده‌هایت شکر. نمی‌گفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره می‌گفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره موقعی که غذا می‌پختند، نمی‌گفتند بدیم ‌به همسایه ثواب داره، می‌گفتند بو بلند شده، همسایه میلش می‌کشه ببریم اونا هم بخورن. موقعی که یکی مریض می‌شد نمی‌گفتن این دعا رو بخونی خوب می‌شی، می‌رفتن خونه طرف ظرفاشو می‌شستن جارو می‌زدن، غذاشو می‌پختن که بچه‌هایش‌غصه نخورن اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود. به بچه عیدی می‌دادند، می‌گفتن دلشون شاد می‌شه به همسایه می‌رسیدن می‌گفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره... خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب‌ها دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاح‌کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم‌ 💝 نه فقط با خواندن دعا... مهربان باشیم محبت کنیم بی‌منت...💗 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺍﺯ سبڪ ترین ﭼﯿﺰﻫﺎیےست ڪھ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺣﻤﻞ مےشود⇦📱 ﻭﻟـے ﺍﺯ سنگین ترین ﭼﯿﺰﻫﺎیےست ڪھ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ باید بخاطر نحوھ استفاده اش؛پاسخگو باشیم⚖ مواظب باشیم.. !🕸 .  ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎ ‎ ‌‎‎‎‎‌  اینجا.گنـاه.ممــنوع📗🖇 برای ترک گناه، هنوز 💥💪 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat