۱۹ مرداد ۱۴۰۰
#چادرانه✨
یڪنخےازچادرت🌿
در جوی ڪوچه غرقشد
ڪوچه راعطر گلاب 🌹🍃
اصل ڪاشان داده است
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
۱۹ مرداد ۱۴۰۰
⚜ ذکر صالحین ⚜
#پیام_هایی_از_سخنان_امام_حسین_ع
سفارش هایی به گناه کاران
✍روزی شخصی خدمت امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد:
🍃ای پسر رسول خدا، من فرد گناه کاری هستم و توانایی دست برداشتن از گناه را ندارم. با این حال از شما درخواست دارم که مرا موعظه کنید.
✳️امام حسین علیه السلام فرمودند: «ای مرد، هرچه می خواهی بکن اما قبل از انجام دادن گناه چند چیز را رعایت کن:
1⃣🔻اول این که از رزق و روزی خداوند نخور، آن گاه هرکاری می خواهی انجام بده؛
2⃣🔻دوم آن که از ملک خدا بیرون برو بعد هرچه دوست داری گناه کن؛
3⃣🔻سوم آن که در جایی برو که خداوند تو را نبیند؛
4⃣🔻چهارم، هرگاه ملک الموت خواست روح از بدنت جدا کند و جانت را بگیرد او را از خود دور کن؛
5⃣🔻پنجم این که وقتی مالک دوزخ تو را به سوی آتش می برد اگر می توانی از کار او جلوگیری کن و وارد آتش جهنم نشو.
✔️ در آن صورت هرچه می خواهی گناه کن».
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
۱۹ مرداد ۱۴۰۰
🌸🌸 کتاب پسرک فلافل فروش 🌸🌸
🌸مشقات
🌸زندگي بيشتر به من فشار آورد. نميدانستم چه كنم. تا اينكه يك بار وارد
حرم مولای متقيان شدم و گفتم:
آقا جان من براي تكميل دين خودم به محضر شما آمدم، اميدوارم لياقت
زندگي در كنار شما را داشته باشم. انشاءالله آنطور كه خودتان ميدانيد
مشكل من نيز برطرف شود.
مدتي نگذشت كه با لطف خدا يكي از مسئولان سپاه بدر را، كه از متوليان
يک مؤسسه های اسلامي در نجف بود، ديدم.
ايشان وقتي فهميد من از بسيجيان تهران بودم خيلي به من لطف كرد. بعد
هم يك منزل مسكوني بزرگ و قديمي در اختيار من قرار داد.
شرايط يكباره براي من آسان شد. بعد هم به عنوان طلبه در حوزه ي نجف
پذيرفته شدم.
همهي اينها چيزي نبود جز لطف خود آقا اميرالمؤمنين (ع).هرچند خانه اي كه در اختيار من بود، قديمي و بزرگ بود، من هم در آنجا
تنها بودم.
خيلي ها جرئت نميكردند در اين خانه ي تاريك و قديمي زندگي كنند،
اما براي من كه جايي نداشتم و شب هاي بسياري در كوچه و خيابان خوابيده
بودم محل خوبي بود...
هادي حدود دو ماه پيش ما در تهران بود. يادم هست روزهاي آخر خيلي
دلش براي نجف تنگ شده بود.
انگار او را از بهشت بيرون كرده اند. كارهايش را انجام داد و بعد از سفر
مشهد، آماده ي بازگشت به نجف شد.
بعد از آن به قدري به شهر نجف وابسته شد كه ميگفت: وقتي به زيارت
كربلا ميروم، نميتوانم زياد بمانم و سريع بر ميگردم نجف .
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
۱۹ مرداد ۱۴۰۰
۱۹ مرداد ۱۴۰۰
#رهبرانه 😍
بهکجامینگریبیخیالِ
همہیدلھرهها ؛
چھرهیِحیدرۍات
مایہیِآرامشِماست!💚
#غریب_طوس
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
اعمال روز های اول ماه محـــرم☝️
⚫️شناخت خداوند و عبادت او
«اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ».
🌹امام حسين (ع) فرمود:
«اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آنگاه كه او را شناختند، پرستش كنند و آنگاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بى نياز شوند».
📚بحار الانوار، ج 5 ص 312 ح1
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
🌸🌸 کتاب پسرک فلافل فروش 🌸🌸
🌸ساكن نجف (1)
🌸ميگفت: آدمي كه ساكن نجف شده نميتواند جاي ديگري برود. شما
نميدانيد زندگي در كنار مولا چه لذتي دارد.
هادي آنچنان از زندگي در نجف ميگفت كه ما فكر ميكرديم در
بهترين هتل ها اقامت دارد!
اما لذتي كه به آن اشاره ميكرد چيز ديگري بود. هادي آنچنان غرق در
معنويات نجف شده بود كه نميتوانست چند روز زندگي در تهران را تحمل
كند.
در مدتي كه تهران بود در مسجد و پايگاه بسيج حضور ميافت. هنگام
حضور در تهران احساس راحتي نميكرد!
يك بار پرسيدم از چيزي ناراحتي!؟ چرا اينقدر گرفته اي؟
گفت: خيلي از وضعيت حجاب خانم ها توي تهران ناراحتم. وقتي آدم
توي كوچه راه ميره، نميتونه سرش رو بالا بگيره.
بعد گفت: يه نگاه حرام آدم رو خيلي عقب مي اندازه. اما در نجف اين
مسائل نيست. شرايط براي زندگي معنوي خيلي مهياست.
هادي را كه ميديدم، ياد بسيجي هاي دوران جنگ مي افتادم. آنها هم
وقتي از جبهه بر ميگشتند، علاقه اي به ماندن در شهر نداشتند. ميخواستند
دوباره به جبهه برگردندالبته تفاوت حجاب زنان آن موقع با حالا قابل گفتن نيست!
خوب به ياد دارم از زماني که هادي در نجف ساکن شد، به اعمال و
رفتارش خيلي دقت ميكرد.
شروع كرده بود برخي رياضت هاي شرعي را انجام ميداد. مراقب بود كه
كارهاي مكروه نيز انجام ندهد.
وقتي در نجف ساکن بود، بيشتر شبهاي جمعه با ما تماس ميگرفت. اما
در ماه هاي آخر خيلي تماسش را کم کرد. عقيده ي من اين است که ايشان
ميخواست خود را از تعلقات دنيا جدا کند.
شماره تلفن همراه خود را هم عوض کرد. ميخواست دلبستگي به دنيا
نداشته باشد.
ميگفت شماره را عوض کردم که رفقا تماس نگيرند. ميخواهم از حال
و هواي اينجا خارج نشوم .
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
✔️ #فلسفه_حجاب 3چيزاست:
①پوشاندن زيبايى ها
②حذف جلب توجه
③افزايش حيا
❌وامروزحجابۍ عرضه شده ڪه:
①خودش زينت اسٺ
②جلب توجه ميڪند
③حياراازحجاب حذف ميڪند
#با_حجاب_به_جنگ_حجاب_رفته_ای؟
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
✨﷽✨
✅چند نکته از کربلا
1.آن وقت امام حسین علیه السلام به کربلا رسید سوال کرد که این محل را چه می نامند گفت اینجا را طف می گویند امام پرسید نام دیگری نیز دارد؟ عرضه داشتند کربلا هم نامیده می شود امام با شنیدن نام کربلا گفت خدایا از اندوه و بلا به تو پناه می آورم
2.پس از فرود آمدن در کربلا امام فرمودند اینجاست محل فرود آمدن ما و به خدا سوگند همین جاست محل قبر های ما و به خدا سوگند از اینجاست که در قیامت محشور و منشور خواهیم گردید و این وعده ای از از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و در وعده ی او خلافی نیست.
3.سیدالشهدا در روز دوم محرم الحرام سال 61 هجری وارد کربلا گردیدند.
4.کربلا مرکب از دو کلمه "کرب" و " بلا " می باشد که به معنی سختی و درد و رنج
5. 17 منزل امام حسین(ع) از مکه تا کربلا پیمودن
6.روز سوم محرم اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام از اهالی نینوا و غاضریه به 60 هزار درهم خریداری و به آنها تصدیق داده شد امام به آنها شرط نمود که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی و زوار را تا 3 روز مهمان کنند.
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
🌸🌸 کتاب پسرک فلافل فروش 🌸🌸
🌸ساكن نجف
🌸خواهرش ميگفت: هادي براي اينكه ما ناراحت نشويم هيچ وقت نميگفت
در نجف سختي کشيده، هميشه طوري براي ما از اوضاعش تعريف ميکرد
که انگار هيچ مشکلي ندارد.
فقط از لذت حضور در نجف و معنويات آنجا ميگفت. آرزو ميكرد كه
روزي همه با هم به نجف برويم.
يک بار در خانه از ما پرسيد: چطور بايد ماکاروني درست کنم؟ ما هم
يادش داديم.
طوري به ما نشان داد که آنجا خيلي راحت است، فقط مانده كه براي
دوستان طلبهاش ماكاروني درست كند.
شرايطش را به گونهاي توضيح ميداد که خيال ما راحت باشد.
هميشه اوضاع درس خواندن و طلبگياش را در نجف آرام توصيف
ميکرد.وقتي به تهران ميآمد، آنقدر دلش براي نجف تنگ ميشد و براي
بازگشت لحظهشماري ميکرد كه تعجب ميكرديم. فکر هم نميکرديم
آنجا شرايط سختي داشته باشد.
هادي آنقدر زندگي در نجف را دوست داشت كه ميگفت: بياييد همه
برويم آنجا زندگي کنيم. آنجا به آدم آرامش واقعي ميدهد. ميگفت قلب
آدم در نجف يک جور ديگر ميشود.
بعضي وقتها زنگ ميزد ميگفت حرم هستم، گوشي را نگه ميداشت
تا به حضرت علي (ع) سلام بدهيم.
او طوري با ما حرف ميزد که دلواپسيهاي ما برطرف و خيالمان آسوده
ميشد.
ً اصلا فکر نميکرديم شرايط هادي به گونهاي باشد كه سختي بكشد.
فکر ميکردم هادي چند سال ديگر ميآيد ايران و ما با يک طلبه با لباس
روحانيت مواجه ميشويم، با همان محاسن و لبخند هميشگياش.
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
۲۰ مرداد ۱۴۰۰