✿ بوستان امامت ✿
✨قسمت :1⃣1⃣
#نمایش صوتی کتاب
《 من زنده ام 》
✨#معصومه_آباد
✨#دفاع_مقدس
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب به درگاه خدا براتون دعا میکنم
تا فرداتون پر امید💙
زندگیتون پویا
عشقتون خدا🦋
حاجتتون روا
و شبتون پراز آرامش باشه💙
⭐️شبتــ🌙ـون مهتابی⭐️
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
#ســلام_مــولاجــانم ❤️
🥀 بیمار گشته است قلوب از عیوب ما
دانیم گشته سد دعاها ذنوب ما 🍃
🥀 یا غافر الذنوب، گناهان ما ببخش
وانگه رسان ظهور طبیب قلوب ما🍃 😍
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
اِلیٰ مَتیٰ وَ اَیَّ خِطاٰبٍ اَصِفُ فیٖکَ وَ اَیَّ نَجْوٰی
(ای مولای من) تا کِی و به چگونه خطابی دربارهی تو توصیف کنم و چگونه راز دل گویم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💕
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
🌥🌱🌥🌱🌥🌱🌥
#تمثیلات
مثل دوغ و کره
روستائیان دوغ را درون پوست تکان می دهند تا کره اش را بگیرند🥛
🌙شبانه روز هم دوغ است که کره اش را خداوند در سحر قرار داده است
❌ هر کس در آن موقع ملکوتی خواب باشد کره ی نعمات خداوند را از دست می دهد😴
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
#چادرانه
🍓💕خواهرم!
دنیا خراب آبادے است
ڪه هر نقطه آن به #نگاه هاے
آلوده نا امن گشته است.
اما فرشته هاے #حجاب در
محفل انس و یاد خدا در امنیتۍ
بسر مۍبرند ڪه دیگران از طعم
آن بی خبرند 🍧🌸
#عفاف_و_حجاب
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
📖 #درمحضرقرآن
🍃آن كه خود را فراموش كرده است ، از ياد چه چيز خرسند است؟!
#علامه_حسن_زاده_آملی
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
#تلنگـر
اولینومهمترینچیزۍڪہمارا
ازامامزمان دور مےڪند
#گناه 💔ماست. . .
ومهمترینچیزۍڪہفرجحضرترا
جلو 🌱مۍاندازدترڪگناه
است. . .
بہقولاستادرائفۍپور
مشڪلخودماییم 💔
#اَلّلهُمَّـعَجِّللِوَلیِّڪَالفرج
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
♦️لقاء الله
▫️یکی از اهل معرفت می فرمود : اگر در هنگام #نماز یک لحظه قلبت داغ شد ، در آن لحظه لقای رب دست داده است.
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
#طنز #جبهه 😂🤣
🌸پیاده کردن اسلام
در پادگان آموزشی بسیج نور مسئول گروهمان سید علیرضا نام داشت، رو به من گفت؛ «بچه! تو برای چی آمدی اینجا؟» گفتم: «شما برای چی آمدی؟» گفت: «من برای پیاده کردن اسلام.» گفتم: «من هم برای تماشای آن چیزهایی که شما همیشه با آب و تاب از جبهه برایمان تعریف میکنید.»
خندید و بعد با هم راه افتادیم طرف شالیکوبی پدرش - حاج سید ابراهیم ـ ماجرای پادگان را برای حاجی تعریف کردم، پدرش خندید و رو به پسرش - سید علیرضا که دست به جیب ایستاده بود، گفت: «بابا! یکوقت شما کمک نکنید؟ بروید منطقه اسلام را پیاده کنید» بعد همه زدیم زیر خنده.
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat