eitaa logo
✿ بوستان امامت ✿
696 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
397 ویدیو
48 فایل
🌸 کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات 🌸 @Azizi00Z ♡ ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شیخ رجبعلی خیاط اگر چشم برای خدا ڪارڪند عین الله میشود اگر گوش برای خداڪارڪند اذن الله میشود اگر دست برای خدا ڪارڪند ید الله میشود تا میرسد به قلب ڪه جای خدامیشود 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
🥀ای انسان تکبروغرورت برای چیست⁉️ ⚡️نخست «نطفه» بى‌ارزشى بودید، چیزى نگذشت که شما را به صورت «علقه» و از آن پس به صورت «مضغه» در آورد، سپس شکل و اندام انسانى به شما داد، بعد لباس حیات در اندام شما پوشانید، و به شما روح و حس و حرکت داد، همین گونه مراحل مختلف جنینى را یکى پس از دیگرى پشت سر نهادید، تا به صورت انسانى کامل از مادر متولد شدید، باز اطوار حیات و اشکال مختلف زندگى ادامه یافت، شما همیشه تحت ربوبیت او قرار دارید، و دائماً نو مى ‌شوید، و آفرینش جدیدى مى ‌یابید، چگونه در برابر آستان با عظمت خالق خود سر تعظیم فرود نمى‌آورید؟ ✨قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: «عَجِبْتُ لِابْنِ آدَمَ أَوَّلُهُ‏ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ وَ هُوَ قَائِمٌ بَيْنَهُمَا وِعَاءً لِلْغَائِطِ ثُمَّ يَتَكَبَّر» 💥از فرزند آدم در شگفتم، ابتدايش نطفه و پايانش مردارى بدبو، و بين ابتدا و پايانش ظرف نجاست است، آنگاه تكبر مى ورزد! 📚 وسائل الشيعة/ج‏1/ص ۳۳۴ 💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج💝 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
🌸 😂🤣🌸 🌸 صدای گوسفند درآوردیم 🌸حسین علیزاده رزمنده دفاع مقدس درباره دوران اسارتش خاطره‌ای را چنین نقل می‎کند: در مدت ۹ ماه اسارت در دست کوموله‌ها، چه شکنجه‌هایی را که تحمل نکردیم، محمدرضا ابراهیمی‌ و بچه‌های گروه را وادار می‌کردند، پای برهنه توی برف‌ها راه بروند، به جای غذا علف می‌دادند، شب‌ها در طویله می‌خوابیدیم.  حدود هفت ماه، آب به تن ما نخورده بود، همان یک دست لباسی که از اول اسارت به ما داده بودند، تن ما بود، اندازه کف دست، هر وعده به ما نان می‌دادند، روحیه قوی بچه‌ها باعث می‌شد، جلوی کوموله‌ها کم نیاورند یادم است هر چند وقت‌ یک‌بار، مکان استقرارمان را عوض می‌کردند، آخرین جا هم طویله‌ای بود که گوسفندهای آن را انداخته بودند بیرون و ما را جای آنها نشاندند، پنجره‌ها را هم گل‌مالی کرده بودند، هیچ روشنایی وجود نداشت، شب و روز باید فانوس روشن می‌کردی، یک روز با پیشنهاد من بچه‌ها همه با هم صدای گوسفند درآوردیم، نگهبان آمد و گفت: «این سر و صداها چیه؟» گفتم: «با انصاف! لااقل ما را آوردید اینجا، یک کم جویی، چیزی هم می‌ریختید توی این آغول، مشغول باشیم.» بعد بچه‌ها زدند زیرخنده، روحیه بچه‌ها با این حرف تقویت شد. 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
پایان
صوتی کتاب 《فریاد مهتاب 》(قسمت پایانی) ✨(شرح 75 روز از زندگانی حضرت فاطمه (س) از وفات پیامبر اکرم تا شهادت ام ابیها ) ✨ 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن ‌رو‌‌ڪہ‌نگاه‌میڪردم.. دیدم‌ڪہ‌‌سوره‌توبہ ‌بسم‌اللہ‌ نداره انگار‌ڪہ‌‌میخواے‌بفهمونے نیاز‌نیستـــــ ڪارےبڪنے فقط‌برگرد... :)🌿♥ 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
حکایت 🔶دو دوست، پیاده از جاده ای از بیابان عبور می کردند. بین راه بر سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.. یکی از آنها از سرخشم بر چهره دیگری سیلی زد. 🔸دوستی که سیلی خورده بود، سخت آزرده شد ولی بدون اینکه چیزی بگوید، روی شن های بیابان نوشت:«امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد.» 🔶آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار رودخانه استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود، لغزید و در رودخانه افتاد. دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. او بعد از این که از غرق شدن نجات یافت، روی صخره ای سنگی، این جمله را حک کرد:«امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد.» 🔶دوستش با تعجب از او پرسید:«بعد از اینکه من با سیلی تو را آزردم، تو آن جمله را روی شن های صحرا نوشتی،ولی حالا این جمله را روی صخره حک میکنی؟» 🔶او لبخندی زد و گفت:«وقتی از تو رنجیدم،روی شن های صحرا نوشتم تاباد، آن را پاک کند ولی وقتی تو به من محبت کردی، آن را روی سنگ حک کردم تا هیچ تند بادی هم آن را پاک نکند و محبت تو از یادم نرود.» 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
🌸 😂🤣🌸 🌸 ۲۰ درصدی 🌸در دوره ای از دفاع مقدس به ادارات ابلاغ شده بود ، ۲۰ درصد از کارکنان خود را برای کارهای تدارکاتی به جبهه بفرستند . فردی از این گروه شب هنگام به منطقه آمد و در یکی از چادر های تدارکات مستقر شد ، موقع خواب ، تازه وارد هم گوشه ائی خوابید. نیروهای رزمی برای آمادگی نظامی به روال شبهای قبل نیمه شب رزم شبانه شان آغاز و بعد تیراندازی و انفجارات و... به سنگرهای فرضی دشمن هجوم آوردند و بعد اسارت گرفتن نیروها ، پیروزمندانه به طرف مقر برگشتند . این بنده خدا با وحشت زیاد از خواب پرید و پای برهنه خودش را به بیرون چادر رساند ، گمان برد که نیروهای عراقی اند و مقرر را محاصره کرده و پیش می آیند. دستانش را بالا گرفت با صدای بلند فریاد می زد ، بخدا قسم من بیست درصدیم مرا به زور آورده اند . رزمنده ها وقتی متوجه حرفهایش شده بودند .نتوانستند جلوی خنده هایشان را بگیرند . جامانده از قافله شهدا غلامعلی حاجی قربانی از سمنان 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه ایده خلاقانه و زیبا برای هنرمندای عزیز کانال🤩😉 ایده ای بسیار خوب برای نظم دهی به داخل کشو های اشپزخانه 😍👌 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••●💚 به تمنّای طلوع تو جهان چشم به راه به امید قدمت کون ومکان چشم به راه رخ زیبای تو را یاسمن آینه به دست قدّ رعنای تو را سرو جوان چشم به راه ... 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat