eitaa logo
✿ بوستان امامت ✿
699 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
397 ویدیو
48 فایل
🌸 کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات 🌸 @Azizi00Z ♡ ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 😂🤣🌸 🌸 ۲۰ درصدی 🌸در دوره ای از دفاع مقدس به ادارات ابلاغ شده بود ، ۲۰ درصد از کارکنان خود را برای کارهای تدارکاتی به جبهه بفرستند . فردی از این گروه شب هنگام به منطقه آمد و در یکی از چادر های تدارکات مستقر شد ، موقع خواب ، تازه وارد هم گوشه ائی خوابید. نیروهای رزمی برای آمادگی نظامی به روال شبهای قبل نیمه شب رزم شبانه شان آغاز و بعد تیراندازی و انفجارات و... به سنگرهای فرضی دشمن هجوم آوردند و بعد اسارت گرفتن نیروها ، پیروزمندانه به طرف مقر برگشتند . این بنده خدا با وحشت زیاد از خواب پرید و پای برهنه خودش را به بیرون چادر رساند ، گمان برد که نیروهای عراقی اند و مقرر را محاصره کرده و پیش می آیند. دستانش را بالا گرفت با صدای بلند فریاد می زد ، بخدا قسم من بیست درصدیم مرا به زور آورده اند . رزمنده ها وقتی متوجه حرفهایش شده بودند .نتوانستند جلوی خنده هایشان را بگیرند . جامانده از قافله شهدا غلامعلی حاجی قربانی از سمنان 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه ایده خلاقانه و زیبا برای هنرمندای عزیز کانال🤩😉 ایده ای بسیار خوب برای نظم دهی به داخل کشو های اشپزخانه 😍👌 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••●💚 به تمنّای طلوع تو جهان چشم به راه به امید قدمت کون ومکان چشم به راه رخ زیبای تو را یاسمن آینه به دست قدّ رعنای تو را سرو جوان چشم به راه ... 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
‍ 🔆نشانه‌های غیرحتمی ظهور: 📌قسمت اول: 💥نشانه‌هایی که رخ دادنشان حتمی نیست، عبارتند از : ⚡️خورشیدگرفتگی در نیمه ماه رمضان، برخلاف عادت ⚡️دو بار خورشید گرفتگی در ماه رمضان[۳] ⚡️ماه‌گرفتگی در آغاز یا آخر آن ماه رمضان، برخلاف عادت ⚡️ماه گرفتگی شب بدر ماه رجب ⚡️خروج مردی از قزوین که همنام یکی از پیامبران است و جور و ستم زیادی به مردم می‌کند ⚡️خروج شیصبانی ⚡️ساخته شدن پلی بین بحرین و امارات ⚡️فرورفتن بخش غربی مسجد دمشق ⚡️فرورفتن یکی از روستاهای شام به نام حرستا در زمین ⚡️ویرانی بصره ⚡️کشتن فردی که علیه سفیانی قیام کرده در پشت کوفه همراه هفتاد نفر از یارانش ⚡️ویران شدن دیوار مسجد کوفه ⚡️به‌اهتزاز درآمدن پرچم‌های سیاه از جانب خراسان ( سپاهی در منطقه‌ای نزدیک شیراز با سپاه سفیانی خواهد جنگید و اولین شکست را بر آنان تحمیل خواهد کرد. این پرچم‌ها تا زمانی که به بیت‌ المقدس برسند، پایین آورده نخواهند شد.) ⚡️ظهور مغربی در مصر و حکومت او بر مردم شام ⚡️پدید آمدن شهری به نام طهران ⚡️فرود ترک‌ها به جزیره ⚡️ورود رومیان به رمله ⚡️طلوع ستاره درخشان در سمت مشرق کهح همچون ماه می‌درخشد سپس دو جانب آن خم گردد که نزدیک شود که آن دو جانب به همدیگر متّصل شوند ⚡️پدید آمدن سرخی در آسمان که در فضا پراکنده گردد ⚡️آتشی در طول مشرق، آشکار شود و سه روز یا هفت روز در آسمان باقی بماند ⚡️آزادی عرب از اسارت و حکومتشان بر شهرها و کشورها ⚡️بیرون رفتن عرب از تحت نفوذ سلطان عجم (غیر عرب) ⚡️کشته شدن امیر مصر، توسّط مردم مصر ⚡️ویرانی گسترده در شام و عراق ⚡️کشمکش سه گروه در شام (اصهب و ابقع و سفیانی) ⚡️به جنبش درآمدن بیرق‌های قیس از مصر ⚡️آمدن اسب‌هایی از جانب مغرب، تا اینکه در کنار حیره (نزدیک کوفه) بسته شوند ⚡️برافراشته شدن پرچم‌های سیاه از جانب مشرق به سوی حیره ⚡️طغیان آب فرات، به‌ طوری‌که سرازیر کوچه‌ های کوفه گردد ⚡️خروج دوازده نفر از نژاد ابوطالب که همه آن‌ها خلایق را به اطاعت خویش می‌خوانند ⚡️سوزاندن مردی بلندمقام از شیعیان بنی‌ عبّاس بین سرزمین جلولاء (واقع‌ در هفت‌ فرسخی خانقین) و سرزمین خانقین ⚡️بستن پلی نزدیک محله «کرخ» بغداد ⚡️برخاستن باد سیاهی در بغداد، در آغاز روز ⚡️زمین‌لرزه شدید در بغداد ⚡️فرورفتن بیش‌تر شهر بغداد در زمین بر اثر زمین‌لرزه ⚡️ترس عمومی که عراق و بغداد را فراگیرد ⚡️مرگ‌های سریع و عمومی در بغداد ⚡️کم شدن اموال و انسان‌ها و محصول کشاورزی ⚡️دو بار پیدایش ملخ، یکی در فصل خود و دیگری در غیر فصل خود؛ تا آنجا که زراعت‌ها و غلاّت را از بین ببرد. ⚡️کم شدن غلاّت و محصولات گیاهی و بروز قحطی ⚡️اختلاف و کشمکش دو صنف از عجم، و خون‌ریزی بسیار میانشان ⚡️خرابی ری ⚡️جنگ بین جوانان ارمنی و آذربایجانی ⚡️بیرون آمدن بردگان از زیر فرمان اربابان و کشتن اربابان ⚡️مسخ شدن گروهی از بدعت‌گذاران به میمون و خوک 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
🌸 😂🤣🌸 🌸حمام نفتی 🌸بچه های مقر مانند کارگزینی و پرسنلی و مخابرات از دید بچه های غیر ستادی رزمنده های جنتلمن شناخته میشدن این دسته از بچه ها داخل پیت ها آب میریختن و میگذاشتن جلو سنگرشان و شبها دور از چشم دیگران برای حمام استفاده میکردند بعضی بچه‌ها دم غروب یا دیرتر ( قبل از استفاده) چند قطره نفت میریختن داخل پیت ها قطرات نفت بستگی به مسؤلیت آن عزیزان داشت و اونهائی که خوش تیپ تر بودند و لباسهایی نوتر تنشان بود قطرات نفت بیشتری داشتند وقتی میرفتن داخل دو و سه تا پتو که کنار سنگرشان زده بودند و حموم میکردن در واقع خود را با آب و کمی هم نفت شستشو میدادن صبح ها سر نماز جماعت ، ظهر سر نهار و در مراسمات ، وقتی بین بچه ها مینشستن بیشتر رزمنده ها دماغ شأن را می‌گرفتن آخه بوی نفت میدادند بعضی توجه نداشتن گمان میکردن این رزمنده که بو میده حتما خواسته داخل چراغ یا والر نفت بریزه نفتی شده و بیخیال بودند ، اما خبر نداشتند که بعضی قبل از حمام کردن داخل آب حمام شان نفت میریزند خلاصه طوری شده بود که از کنار بعضی پاسدارها که رد می‌شدی بوی نفت میداد و آنها که این کارا ، کار خودشان بود با خنده از کنار اونا رد میشدند این موضع تا مدتها ادامه داشت و از خنده شکمامون درد گرفته بود اگه ممکنه این مورد را هم بزارید کانال ممنون میشم خواهشان بنویسید توسط برادر رزمنده سید عبداله اکبری که خودش زیاد شیطون بوده این خاطره گفته شده 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
⚠️ انقدرادعاێ‌دلٺنگے‌میکنے انقدر‌ادعاێ‌منٺظر‌بودن‌میکنے بعد‌تا‌یہ‌نامحرم‌مےبینی.... چشم‌و‌دلے‌کہ‌پاک‌نباشہ‌نمےٺونہ‌امامش‌رو‌ببینہ... حال‌بازم‌ادعاێ‌مذهبے‌بودن‌بکن‌و‌کارتو توجیہ‌کن... 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱چه کنیم حضرت صاحب علیه السلام سراغ ما را هم بگیرد⁉️ حضرت سلیمان علیه السلام هر روز از لشکریانش سان می دید یک روز هُدهُد را ندید سراغش را گرفت. می‌دانید چرا حضرت سلیمان سراغ هُدهُد را گرفت❓ 💥 چون هُدهُد هر روز خودش را به سلیمان نبی نشان می داد 🔷 اگر ما بخواهیم حضرت سراغمان را بگیرد باید هر روز ، خودمان را به حضرت نشان دهیم . 🌟به سلامی و کلامی ، به عرض ارادتی به صدقه‌ای به یک زیارت آل یاسین ، هر روز خودت را به امام زمانت نشان بده. بله ، یک روز مریض شدی و نتوانستی اون سلام رو داشته باشی و آل یاسین رو بخونی ، امام سراغت رو میگیره این شیعه ما کجاست❓ 🥀ما به صدای او عادت کردیم...... 🍂 امیدوارم که همیشه خودمان را به حضرت نشان بدهیم و سلام ما به محضر ایشان برسه ان شاء الله 💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج💝 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
‍ 🔆نشانه‌های غیرحتمی ظهور: 📌قسمت دوم: 💥نشانه‌هایی که رخ دادنشان حتمی نیست، عبارتند از: ⚡️ندای غیرعادی از آسمان بر همه جهان به‌طوری‌که هرکسی در هر زبانی باشد آن ندا را به زبان خودش می‌شنود. ⚡️در کل ۵ صدا از آسمان شنیده خواهد شد که فقط مورد چهارم (که در ماه رمضان است) حتمی است. ۳ صدای اول در ماه رجب و به این شکل خواهد بود: * ندای اول: «ألا لعنة الله علی القوم الظالمین»؛ «بدانید لعنت خدا شامل حال جمعیت ظالم و ستمکار می‌شود.» * ندای دوم: «یا معاشرالمؤمنین أزفة الآزفة؛ «ای گروه مؤمنان! قیامت (ظهور) نزدیک شده‌است.» * ندای سوم: (که همراه با بدن آشکار و نمایانی است): «ألا إن الله بعث مهدی آل محمد للقضاء علی‌الظالمین»؛ «بدانید که خداوند مهدی آل محمد (ص) را برای اجرای قضای خود بر ستمکاران برانگیخت و فرستاد.» * صدای چهارم که در ماه رمضان (احتمالاً سحرگاه بیست‌وسوم) است و از طرف جبرئیل خواهد بود، در حمایت از اهل بیت شهادت خواهد داد. * صدای پنجم که از طرف شیطان است (احتمالاً غروب بیست‌وسوم) به‌طرفداری از سفیانی خواهد بود. 🍃همچنین در روایتی آمده است که ندایی در حقانیت یمانی که قبل از مهدی می آید شنیده می‌شود. ⚡️پیدایش چهره و سینه انسان (احتمالاً چهره علی یا عیسی) در قرص خورشید که همه او را خواهند شناخت. ⚡️مردگانی زنده از قبرها بیرون آیند و به دنیا بازگردند و به دیدوبازدید با همدیگر بپردازند.[۴] ⚡️در پایان همه، ۲۴ بار، باران پی‌درپی می‌آید و زمین خشک را پس از مرگش، زنده و سبز و خرّم می‌کند و به دنبال آن برکت‌های زمین بروز می‌نماید و در دسترس قرار می‌گیرد. (احتمالاً پس از ظهور رخ می‌دهد) ⚡️طلوع خورشید از مغرب.[۵] ⚡️شکسته شدن سد یأجوج و مأجوج[۶] 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
🌸 😂🤣🌸 🌸جناب سرهنگ 🌸اسمش یوسف بود. اما بخاطر انضباط و لفظ قلم حرف زدنش ما بهش می گفتیم جناب سرهنگ. دو سالی می شد که اسیر شده بود و با ما تو یک اردوگاه بود. بنده خدا چند بار افتاده بود به التماس که جان مادرتان این قدر به من نگویید جناب سرهنگ. کار دستم می دهید ها. اما تا می آمدیم تمرین کنیم که دیگر به او جناب سرهنگ نگوییم، باز از دهان یکی در می رفت و او دوباره می شد جناب سرهنگ. تا اینکه یک روز در آسایشگاه باز شد و یک گله عراقی مسلح ریختند تو آسایشگاه و فرماندشان نعره زد: « سرهنگ یوسف، بیا بیرون!» یوسف انگار برق سه فاز ازش پریده باشد، پا شد و جلو رفت. فرمانده که درجه اش سرگرد بود گفت: «چشمم روشن. تو سرهنگ بودی و ما نمی دانستیم.» یوسف با خنده ای که نوعی گریه بود گفت: «اشتباه شده. من…» ـــ حرف زیادی نباشه! ببرید این قشمار(مسخره) را! تا آمدیم به خود بجنبیم یوسف را کت بسته بردند و دست ما بجایی نرسید. چند مدتی گذشت و ما از یوسف خبری نداشتیم و دل نگران او بودیم و به خودمان بد می گفتیم که شوخی شوخی کار دست آن بنده خدا دادیم. چند ماه بعد یکی از بچه ها که به سختی بیمار شده بود و پس از هزار التماس و زاری کردن به عراقیها به بیمارستان برده بودند، پس از بهبودی برگشت اردوگاه. تا دیدیمش و خواستیم حالش را بپرسیم زد زیر خنده. چهار شاخ ماندیم که خدایا مریض رفت و دیوانه برگشت! که خنده خنده گفت: «بچه ها یوسف را دیدم!» همه از جا پریدیم: یوسف! خندید و گفت: « به همه سلام رساند و گفت که از همه تشکر کنم.» چشمان همه به اندازه یک نعلبکی گرد شد! ـــ آره. چون نانش تو روغنه. بردنش اردوگاه افسران ارشد. جاش خوب و راحته. می خوره و می خوابه و زبان انگلیسی و آلمانی و فرانسه کار می کنه. می گفت بالاخره با ضرب و کتک عراقیها قبول کرده که سرهنگ است. و بعد از آن، کلی تحویلش گرفته اند و بهش می رسند. یکی از بچه ها گفت: «بچه ها راستش من تیمسارم!» 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat