🌸 #طنز #جبهه 😂🤣
🌸اصطلاح های جنگی
🌸اللهم الرزقنا ترکشا قلیلا و مرخصی کثیرا.
چه برداشتی از جبهه دارید؟ به خدا فقط یک جفت پوتین برداشتم.
کلوا و اشربوا حتی اذابلغت الحلقوم
دنیا دو روز است سه روز هم تو راهی میشه پنج روز.
مادرم گفته همه چیز بخور جز تیر و ترکش (جواب پرخورها به دیگران)
آرپی جی نزن تو خاکریز ما (وسط حرف ما نیا)
چهره ترکش پسند(صورت نورانی)
موقعیت ننه(سنگر تدارکات که مثل خانه پدری به آدم می رسند)
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند(در حال رد شدن از میان همسنگران ، که دست و پای آنان را لگد می کند.)
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•✍🏼🌿•
دخترایـے ڪھ میگین چرا #حجاب؟
چرا #چادر؟ حتما اینو ببینید🙂🌱
#استوری
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
|حجاب مانع دࢪخشش زنان نیسٺ...|
زنهای ورزشڪار ما دࢪ مسابقاٺ
جهانے ثابت ڪردند ڪھ حجاب
اسلامے مانع دࢪخشش نیســـت،
بر خــــــــــلاف تبلیغاٺ دشمنان
و فریفتگـان به حرفهای دشمنان
ڪھ راجع به حـجاب چیزهایۍ
را مےگفتند.این حجـــــــاب شما
بہ زنهاے ڪـــــشورهای مسلمان
دیگر هم روحیـــــــــــــــھ داد...
🌱؛۱۴۰۰/۶/۲۷-حضࢪتآقا
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
🌸 #طنز #جبهه 😂🤣🌸
🌸مواظب ضد هواییها باش
🌸رو به قبله که قرار میگرفت مثل اینکه روی باند پرواز نشسته و با گفتن تکبیر، دیگر هیچ شک نداشت که از روی زمین بلند شده. خصوصا در قنوت که مثل ابر بهار گریه میکرد، درست مثل بچههای پدر، مادر از دست داده. راستی راستی آدم حس میکرد که از آن نماز هاست که دو رکعتش را خیلیها نمیتوانند بجا بیاورند. نمازش که تمام میشد محاصره اش میکردیم.
یکی از بچهها میگفت: «عرش رفتی مواظب ضد هواییها باش.»
دیگری میگفت: «اینقد میری بالا یه دفعه پرت نشی پایین، بیفتی رو سر ما.» و او لام تا کام چیزی نمیگفت و گاهی که ما دست وردار نبودیم فقط لبخندی میزد و بلند میشد میرفت سراغ بقیه کار هایش.
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده #خلاقیت
یه ایده خلاقانه و زیبا برای هنرمندای عزیز کانال🤩😉
ساخت اوریگامی گل آفتابگردان😍👌
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست!
آنجا ڪه باید دل به دریا زد همینجاست...
#رهبر
#افول_آمریکا
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
🔖منبر کوتاه 🔖
💠سه وصیت حضرت خدیجه سلام الله علیها💠
👇👇
🔻حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر (ص) به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه، اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه: آیا می دانی که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است!؟
🔻آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد ودرجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.
1⃣چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن.
پیامبر (ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.
2⃣عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید؛ و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد. چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به اوآزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر اوفریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد.
3⃣اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض می کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی.
🌺پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر (ص) عرض کرد. پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت.
ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.
🔖منبع : بحارالانوار،ج9،ص14
شجره طوبی، ج ۲،ص ۲۳۵ پند تاریخ، ج ۲،ص ۲۲
برگرفته از کتاب حضرت خدیجه(علیها السلام) مادر امت نوشته: محمد محسن طبسی
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
🌸 #طنز #جبهه 😂🤣🌸
🌸کله پاچه
🌸مرتب می گفت : من نمی دونم ، باید هر طور شده کله پاچه پیداکنی
گفتم : آخه آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذا هم درست پیدا نمی شه چه برسه به کله پاچه!؟
بالاخره با کمک یکی از آشپزها کله پاچه فراهم شد
گذاشتم داخل یک قابلمه بعد هم بردم مقرّ شاهرخ ونیروهاش
فکر کردم قصد خوشگذرانی وخوردن کله پاچه دارند
اما شاهرخ رفت سراغ چهار اسیری که صبح همان روز گرفته بودند
آنها را آورد و روی زمین نشاند
یکی از بچه های عرب را هم برای ترجمه آورد
بعد شروع به صحبت کرد :
خبر دارید دیروز فرمانده یکی از گروهان های شما اسیر شد
اسرای عراقی با علامت سر تائید کردند.
بعد ادامه داد : شما متجاوزید
شما به ایران حمله کردید.
ما هر اسیری را بگیریم می کُشیم و می خوریم
مترجم هم خیلی تعجب کرده بود
اما سریع ترجمه می کرد
هر چهار اسیر عراقی ترسیده بودند و گریه می کردند
من و چند نفر دیگر از دور نگاه می کردیم و می خندیدیم
شاهرخ بلافاصله به سمت قابلمه کله پاچه رفت
بعد هم زبان کله را درآورد
جلوی اسرا آمد و گفت: فکر می کنید شوخی می کنم؟! این چیه!؟
جلوی صورت هر چهار نفرشان گرفت.
ترس سربازان عراقی بیشتر شده بود
مرتب ناله می کردند
شاهرخ ادامه داد : این زبان فرمانده شماست!! زبان ، می فهمید ؛ زبان!!
زبان خودش را هم بیرون آورد و نشانشان داد
بعد بدون مقدمه گفت : شما باید بخوریدش
من و بچه های دیگه مرده بودیم ازخنده ، برای همین رفتیم پشت سنگر.
شاهرخ می خواست به زور زبان را به خورد آنها بدهد.
وقتی حسابی ترسیدند خودش آن را خورد
بعد رفته بود سراغ چشم کله وحسابی آنها را ترسانده بود.
ساعتی بعد درکمال تعجب هر چهار اسیر عراقی را آزاد کرد.
البته یکی از آنها که افسر بعثی بود را بیشتر اذیت کرد.
بعد هم بقیه کله پاچه را داغ کردند و با رفقا تا آخرش را خوردند
🌱شهید شاهرخ ضرغامی ، حر انقلاب.
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat
🌹رسولاڪرم"صلیاللهعلیهوآله":
هنگامی ڪه حضرت مهدی ظهور میکند ابری بالای سر دارد که منادی ندا میکند
"این مهدی خلیفه خداوند است از اون متابعت و پیروی کنید."
📓بحارالانوار،جلد⁵¹،صفحہ⁸¹
💎اللہمعجلالولیڪالفرج
بحقحضرتالزینب"سلاماللهعلیہا"💎
💎 #کانال بوستان امامت 💎
@bostanemamat