eitaa logo
فقه بورس
132 دنبال‌کننده
36 عکس
1 ویدیو
5 فایل
کارگاه و درس خارج فقه بورس توسط #آیت‌الله_علیدوست #پنج‌شنبه_ها ساعت 10 قم، مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی ارتباط با ادمین @tasnym110
مشاهده در ایتا
دانلود
فقه بورس - جلسه 1.mp3
19.66M
📢 صوت جلسه اول 🖌 الزامات گفت گوی اجتهادی موفق از مسایل نوپیدا 🖌 تاریخچه شکل گیری بورس و ایجاد شرکت‌ها 🖌 مشروعیت شخصیت حقوقی و موضوع بودن آن برای احکام شرعی 🔰جلسه ۱ 📆 تاریخ: پنجشنبه ۱۳۹۸/۹/۷ 📈 📉@boursefiqhi
📊گزیده گزارش جلسه اول، شماره 1 📜تاریخچه تشکیل شرکت سهامی؛ حجت الاسلام و المسلمین یک جنگی است میان مسلمان‌ها و مسیحی‌ها به اسم جنگ‌های صلیبی. جنگ‌های صلیبی از 1095 (448 قمری) میلادی شروع می‌شود و تا حدود 1291 (690 قمری) ادامه دارد. یعنی حدود 200 سال ادامه داشته است. در این سال‎ها 9 جنگ رخ داده به این صورت که میان جنگ ها یک آتش بس‌های 20 ساله، 40 ساله رخ می‌داد، و سپس مسلمان‌ها و مسیحی‌ها درگیر جنگ می‌شدند و دوباره میان آن آتش بس 30، 40 ساله اعلام می‌کردند. در این مدّت یک رفت و آمدهایی بین مسلمان‌ها و مسیحی‌ها اتفاق می‌افتاد. از جمله مطالبی که خود اروپایی‌ها به عنوان دستآورد جنگ‌های صلیبی، نقل کردند، آشنایی اروپایی‌ها با است که در جوامع اسلامی وجود داشته است. اروپایی ها با آمدن به کشور های مسلمان با مبحث شرکت‌ها و مفاهیم مربوط به آن از قبیل مالکیت جمعی، حصه و حصه داران، آشنا می‌شوند. سپس این‌ مفاهیم را فراگرفته و آن را پرورش و رشد داده و سازمان دهی می‌کنند. امروزه ما می‌رویم از آنها می‌گیریم می‌آوریم و در کشورهای اسلامی تحت عنوان شرکت‌های سهامی استفاده می‌کنیم. 📈 📉@boursefiqhi
📊گزیده گزارش جلسه اول، شماره 2 📜معنای مسئولیت محدود و نامحدود؛ حجت الاسلام و المسلمین 📕مسئولیّت نامحدود؛ با ذکر یک مثال معنای آن را توضیح می‌دهم. دو نفر پولشان را روی هم می گذارند؛ مثلا هرکدام 100 میلیون می آورد و با 200 میلیون، یک مغازه‌ای در قم خریداری می کنند. سپس به صورت نسیه، مال التّجاره‌ (جنس) به ارزش 300 میلیون برای این مغازه می‌خرند. در این مثال، این دو شریک مسئول آن 300 میلیون بدهی هستند. معنای مسئولیت در اینجا این است که اگر شب، یک حادثه‌ای رخ بدهد، مثلاً در اثر اتّصال برق، مغازه آتش بگیرد و همه‌ی مال التّجاره‌ها، دکور مغازه و قفسه بندی و ...بسوزد به طوری که مغازه بعد از سوختن 150 میلیون ارزش داشته باشد. از یک طرف این دو نفر شریک بدهی دارند به ارزش 300 میلیون. از طرف دیگر دارایی دارند به ارزش 150 میلیون. دادگاه می‌آید از محل فروش مغازه، 150 میلیون را به طلبکاران می‌دهد و حکم می‌دهد که 150 میلیون باقی مانده را این دو شریک باید از سایر اموال خود و به نسبت سهم الشرکه تسویه کند. یعنی تا زمانی که بدهی تسویه نشده است این شرکاء هر چه دارند (غیر از مستثنیات دین) ازقبیل مغازه، باغ، ماشین اضافه‌، خانه‌ی اضافه و... باید بفروشند و روی آن 150 میلیونی که از فروش مغازه به دست آمده بگذارند و به طلبکارها بدهند. این را می‌گوییم مسئولیّت نامحدود به این معنا که تا تسویه‌ ریال آخر بدهی‌ها، این شرکاء به صورت نامحدود نسبت به بدهیشان، مسئولیّت دارند. 📕مسئولیّت محدود؛ در غرب پدیده‌ جدیدی که به وجود آوردند و خیلی مهم است و باید در مباحث فقهی بررسی شود این است که آمدند مسئولیّت سهامداران را محدود کردند. گفتند هر سهامداری که سهام یک کارخانه‌ای را می‌خرد، حدّاکثر مسئولیّتش در حدّ همان پولی است که داده است. مثلاً یکی یک میلیون می‌دهد مقداری سهام را می‌خرد، یکی ده میلیون می‌دهد، یکی پنجاه میلیون، یکی صد میلیون، هرکس به اندازه سهامش و در حد همان آورده مسئولیت دارد. مثلاً مثال قبل را این بار با مدل غربی‌اش ببینید. به جای دو نفر 20 نفر سهام این مغازه را خریدند به ارزش 200 میلیون و بعد هم مدیر عامل این مغازه رفته است و 300 میلیون جنس آورده است. وقتی این‌جا 300 میلیون جنس آورد همان حادثه اگر رخ بدهد به طلبکاران می‌گویند کلّ دارایی این شرکت، سوخته است و درحال حاضر ملک آن 150 میلیون می‌ارزد. در این فرض، طلبکاران فقط می توانند به نصف طلبشان که همان 150 میلیون (از محل فروش مغازه) است برسند و در این حالت، نمی توانند به اموال سهامداران رجوع کنند. بنابراین، سهامداران حدّاکثر چیزی که از دست می‌دهند همان آورده‌شان است. این را اصطلاحاً می‌گویند مسئولیّت محدود. این یک تفاوت اساسی دارد با آن فقه الشّرکه‌ای که ما در شرکت خود می‌گوییم. 📈 📉@boursefiqhi
📊گزیده گزارش جلسه اول، شماره 3 📜شرایط تحقیق فقهی در موضوعات مستحدثه؛ ورود به مسائل نو پیدا مانند فقه بورس، کار بسیار محمودی است. اما ورود به این مباحث شروطی دارد: 1. انضباط فقهی: منظور از انضباط فقهی همان فقه جواهری و امثال ذلک است. یعنی اوّل مسئله خوب بیان می‌شود، بعد تتبّع می‌شود، اگر اقوال وجود دارد دیده می‌شود، و بعد اسناد معتبر ارائه می شود. 2. توجه به واقعیات موجود و نیاز جامعه: شرط دوم در نظر گرفتن واقعیّات حاکم، نیاز جامعه، نیاز نظام جمهوری اسلامی ایران است، والّا اگر بحث، جدید باشد، ولی فارغ از این‌ باشد که در خارج چه می‌گذرد، اثری ندارد مثلا بحث در مورد بانکها فارغ از این‌ باشد که در بحث اقتصادی بانک‌ها چه کار می‌کنند و نیاز جامعه چیست، به ما چه ربطی دارد، ما فقیه هستیم! این که نشد. همیشه آن واسطه هست. بین آنچه که گفته می‌شود و آنچه در صحنه‌ عمل باید به کار بیاید. لذا یک نگاه ما به انضباط فقهی است و یک نگاه ما؛ به تعبیر حجّت مطلق عصر؛ حوادث واقعه است. 3. کارگشایی: شرط سوم این است که بحث فقهی علاوه بر دو شرط قبل، حتی الامکان با هدف کارگشایی مشروع صورت گیرد وگرنه برای هر موردی، متعرّض شویم و بگوییم «لا یجوز»، «یحرم»، مشکل حل نمی شود؛ البتّه اگر برهان اقتضاء کند که حتماً باید گفت. 4. موضوع شناسی به روز و دقیق: در بسیاری از مسائل نو پیدا یا موضوع شناسی دقیق نیست یا به روز نیست. به عبارت دیگر افراد از طریق خودش وارد نمی‌شوند. ممکن است برای تعریف مصطلحاتی که به کار می‌بریم برویم کتاب لغت را نگاه کنیم یا حتّی برخی از کتاب‌های حقوقی را نگاه کنیم،مثلاً فرض کنید بورس چیست. پاسخ آن در کتاب هست که چهل سال پیش نوشته شده است، پنجاه سال پیش نوشته شده است. امّا کسانی که یک پایشان قم است، یک پایشان تهران است، یک پایشان در حوزه است و یک قدمشان در سازمان بورس است. این خیلی فرق می‌کند. 5. «علی الفرض» جواب ندادن: شرط پنجم ورود به مسائل نو پیدا «علی الفرض» جواب ندادن است که از شرط دوم نشأت می‌گیرد. دوست دارم بعد از کلاس زحمات بعضی از بزرگان را راجع به سرقفلی ببینید. حالا این‌جا نام نمی‌بریم. (البتّه من در کتاب فقه و حقوق قراردادها (ادلّه‌ عام قرآنی)، اسامی را آورده ام.) علی الفرض مثلا اینکه سر قفلی اگر اجاره باشد کذا، اگر هبه‌ معوّضه باشد کذا، اگر عاریه باشد، اگر... در حالی که می‌گوییم آن چیزی که هست باید مورد بحث قرار گیرد. 📈 📉@boursefiqhi
🌺🌺🌺قابل توجه عزیزان🌺🌺🌺 📚کارگاه و این هفته (14 آذر) برگزار .⛔️ جلسه دوم: پنج شنبه 21 آذر (هفته آینده) در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی(ره)، قم برگزار می شود. 📈 📉@boursefiqhi
📊گزیده گزارش جلسه اول، شماره 4 📜 سه موضوع قابل بحث در خصوص شرکت؛ سه موضوع در این‌جا مطرح شد که ممکن است آن را به عنوان اصل موضوعی مطرح کنیم، آدرس بدهیم، بعداً خود افراد بروند دنبالش. حتّی کنند، کنند. آن سه تا بحث چه بود؟ 📕۱. شخص حقوقی: شخصیّت حقوقی مقابل شخص حقیقی. یعنی ما یک پدیده‌ای را تصوّر کنیم که انسان نیست، ولی دارد مثل یک انسان با او رفتار می‌شود. آیا این را می‌توانیم در فقه از یک طرف و در نصوص دینی از طرف دیگر تصوّر کنیم. اگر جواب منفی است که منفی است اما اگر جواب مثبت است چه کسی، کجا، چگونه. اگر ما این را سد کنیم می‌دانید که دیگر باب شرکت بسته می‌شود و در اینصورت آنچه ما امروزه به عنوان شرکت تلقّی می‌کنیم غیر اسلامی می‌شود. آیا در صدر اسلام نداشتیم؟ 📕 ۲. مسئولیّت محدود: درمورد مسئولیت محدود شرکا در شرکت توضیح دادند. آیا این بنیان دارد یا ندارد؟ ممکن است ما بگوییم مسئولیّت محدود را قبول نمی‌کنیم. بخشی را شرکت بدهد و بخشی را هیئت مدیره بدهد یا مدیر عامل بدهد. این‌جا یک مقصّر هم پیدا کنیم و بگوییم مقصّر بوده است. چرا شرکت به این روز افتاد. اگر تقصیری تصوّر شود بگوییم او مسئول است. 📕۳. این همانی یا نا این همانی شرکت: شرکت‌هایی که در فقه داریم اقسامی دارد. آیا آن شرکت‌ها با این شرکت‌های روز چه مناسباتی دارند. ╔══════════╗ 📑@boursefiqhi 📑 ╚══════════╝
سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه(سلام ‌الله علیها) محضر امام عصر حضرت مهدی (عج) و تمامی شیعیان تسلیت باد
📊گزیده گزارش جلسه اول، شماره 5 📜واکاوی شخصیت حقوقی در تراث شیعه؛ 📝 «أمّا البحث الاوّل» بحث شخصیّت غیر حقیقی و حقوقی. پیرامون این بحث در تراث دینی خود، نه به سلب مطلق بر می‌خوریم و نه به ایجاب مطلق. اگر بگوییم فقه ما چیزی به نام شخص حقوقی نمی‌شناسد و همه جا طرف را شخص حقیقی می‌گیرد، ما یک نقض‌هایی داریم. از آن طرف هم که بگوییم با این پدیده، همه‌ی فقها و همه‌ی علما، مثل غرب کنار آمده اند، این هم نیست. در اینجا مثالی را برای شما می‌آورم. البته لازم است برای جلسه‌ی آینده کمک کنید و موارد دیگر را پیدا کنید. یک جایی که مظانّ خوبی است برای گفتگو از شخصیّت حقوقی، است. [در مورد انفال سئوال اول اینست] آیا خمس و انفال ملک امام است؟ پاسخ اینست بله، ملک امام است. حال سؤال بعد این است که [با چه عنوانی ملک امام است]: 1. ملک امام «بما هو موسی بن جعفر». است؟ اگر این باشد ارث هم به بعدی‌ها می‌رسد. چه امام و چه غیر امام. 2. یا ملک امام «بما هو امام» است. ملک شخصی است ولی «بما هو امام» شبیه بعضی چیزها که از پدر به پسر بزرگ‌تر می‌رسد ولی ملک شخصی است. 3. یا در واقع ملک «امامت» است؟ لذا [بر این مبنا] باید در مسیر آنچه صلاح امامت است خرج شود. ╔══════════╗ 📑@boursefiqhi 📑 ╚══════════╝
فقه بورس
#شخصیت_حقوقی #بحث_انفال 📊گزیده گزارش جلسه اول، شماره 5 📜واکاوی شخصیت حقوقی در تراث شیعه؛ 📝#آیت_الل
وَ رُوِيَ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ علیه السلام إِنَّا نُؤْتَى بِالشَّيْ‏ءِ فَيُقَالُ هَذَا كَانَ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام عِنْدَنَا فَكَيْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ مَا كَانَ لِأَبِي علیه السلام بِسَبَبِ الْإِمَامَةِ فَهُوَ لِي وَ مَا كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَهُوَ مِيرَاثٌ عَلَى كِتَابِ اللَّه‏ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله. «من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 43» ╔══════════╗ 📑@boursefiqhi 📑 ╚══════════╝
فقه بورس
#روایت وَ رُوِيَ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ علیه ال
📊گزیده گزارش جلسه اول، شماره 6 📜واکاوی شخصیت حقوقی در روایت خمس؛ 📝 شما از این حدیث چه می‌فهمید؟ این روایت را مشایخ ثلاث جناب شیخ صدوق، کلینی، شیخ طوسی (رحمهم الله) آوردند؛ سند هم سند خوبی است. البتّه قاسم بن یحیی داخل آن است که محلّ بحث است. اما کتب ثلاث که نقل کنند دیگر ثقه عن ثقه عن ثقه حسّاس نمی‌شود. آقای ابی علیّ بن راشد می‌گوید: «قلت لأبن الحسن الثّالث». اوّلاً این علیّ بن راشد وزیر سه تا از خلفای بنی العبّاس بوده است. وزیر مهدی عبّاسی، موسی عباسی و هارون ابن الرّشید. می‌دانید شیعیان در بدنه‌ی قسمت دوم حکومت بنی العبّاس با اشاره‌ی ائمّه جذب حکومت شدند و خدماتی کردند. یکی از این افراد که وزیر است و دستش باز است همین آقای ابن راشد است. اگر توجّه کنید سؤالش معلوم است که سؤال بجایی است، یک آدم بی‌تعیّنی نیست. می‌گوید خدمت ابو الحسن ثالث، امام هادی (علیه السّلام) عرض کردم: «إنا نؤتى بالشّي‏ء» آقا ما چیزهایی دستمان می‌رسد. «فيقال هذا كان لأبي جعفر» مثلاً شیعیان یک چیزهایی به من می‌‌رسانند. می‌گویند این برای ابو جعفر است، در اینجا مراد ابو جعفر ثانی، امام جواد(علیه السلام) است. «هذا كان لأبي جعفر عندنا فكيف نصنع» ما چه کار کنیم با این اموال. نگه داریم؟ به شما برسانیم؟ خرجش کنیم؟ امام فرمودند: «ما كان لأبي علیه السلام بسبب الإمامة فهو لي و ما كان غير ذلك فهو ميراث على كتاب الله‏ و سنّت نبیّه» چیزهایی که به تو می‌رسانند و می‌گویند: «لأبی جعفر» گاهی یک نفر،انگشتری می‌آورد و می‌گوید این برای ابی جعفر پیش من بوده است. انگشتر یک ملک شخصی است یا یک پیراهنی، عبایی، عمّامه‌ای. اگر این‌ها باشد میراث است. من می‌شوم یکی از ورثه، بقیّه هم باشند، تقسیم می‌شود. ولی اگر به سبب امامت بوده است، مثلاً کسی بیاید بگوید خمس است، خمس اموال من است، مانده است. به سبب امامت اگر مثل خمس باشد به من می‌رسد، به بقیّه‌ی ورثه نمی‌‌رسد، اصلاً ارث نیست. ببینید تمام نکته روی کلمه‌ی «بسبب الامامة» است. «فهو لی» اگر این‌جا بگوییم که امام علیه السّلام دارند یک نهاد غیر شخص حقیقی به نام نهاد امامت درست می‌کنند و برای نهاد امامت، ملکیّت تصوّر می‌کنند مانند دولت، آن وقت آن‌جا می‌توان گفت ملک دولت، ملک مسجد و... . *می‌خواهیم ببینیم در تراث دینی و در فقه، چیزی به نام شخصیت حقوقی مقابل شخصیت حقیقی داریم یا نه؟ این روایت می‌تواند شروع خوبی باشد. ╔══════════╗ 📑@boursefiqhi 📑 ╚══════════╝
🌺🌸🌼 توجه ✳️ توجه 🌼🌸🌺 🌺🌺قابل توجه طلاب محترم🌺🌺 ✅پیرو هماهنگی های به عمل آمده با مرکز مدیریت حوزه علمیه قم ✅درس خارج به عنوان یکی از دروس فقه معاصر تعریف شده است. ✅همچنین شرکت کنندگان در مراکز هدايت علمي-تربيتی با حضور در این درس از تمام مزایای این طرح بهره مند خواهند شد. 📈 📉@boursefiqhi
🌺🌺🌺قابل توجه عزیزان🌺🌺🌺 📚کارگاه و توسط جلسه دوم: پنج شنبه ٢١ آذر در ٢٢ مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی(ره)، قم برگزار می شود. 📈 📉@boursefiqhi
📊گزیده گزارش جلسه اول، شماره 7 📜پیدایش ربا؛ 📝میثم حامدی (پژوهشگر سازمان بورس و اوراق بهادار) ✳️به اقتضای زمان، نوآوری‌های زیادی در عرصه معاملات پدید آمده و شکل اول این نوآوری‌ها در قالب وام بود و همه این مباحث در بستر ماهیتِ قرارداد اتفاق می‌افتاد. در منابع قدیمی که ذکر شده، برای وام‌دهی کمتر از پول استفاده می‌شد و بیشتر از دارایی‌های نقد شونده آن زمان مثل گلّه‌ها استفاده می‌شد. ماهیت این وام آن بود که گوسفندها را به کسی قرض می‌دادند و فواید آن را مثل تولد، از وام‌گیرنده اخذ می‌کردند که مفاهیمی مثل «بهره» از این رویدادها استفاده می‌شود. ✳️نظام مالی کنونی نیز برگرفته از همین نوع مبادلات بوده و ماهیتِ آن در نظام کنونی لحاظ شده است، با این فرق که پول اختراع شده و ورقه‌سازی مبادلات مالی صورت گرفته است. ابتدائی‌ترین مفاهیم در مفاهیم نظام مالی «وام» و «بهره» و سپس برات است که در اروپا توسط امانت‌داری‌های آنجا که غالباً یهودی بودند، اختراع شد. ✳️سپس از همین برات، پول را اختراع کردند و کمی بعد بانک اختراع شد که برگرفته از «Banco» یک واژه ایتالیایی است؛ بانک‌های آن زمان بهره را به صورت ربوی می‌گرفتند و پادشاهان آن زمان به کمک کلیساها ربا را حرام اعلام کردند که همین الآن در برخی کشورهای اروپایی نیز این ممنوعیت ربا در بانکداری اعمال می‌شود. حتی پادشاهان، یهودی‌ها را که ربا را حلال می‌دانستند از کشورشان اخراج کردند و آن‌ها به ایتالیا رفتند و بانک‌های آنجا را به شکل ربوی تأسیس کردند اما به نام ایتالیایی‌ها. 📈 📉@boursefiqhi
فقه بورس - جلسه 2.mp3
14.49M
📢 صوت جلسه دوم 🖌 خاستگاه شخصیت حقوقی در جهان 🖌 خاستگاه شخصیت حقوقی در حقوق ایران 🖌 جستجوی شخصیت حقوقی در نصوص دینی و متون فقهی 🔰جلسه ۲ 📆 تاریخ: پنجشنبه ۱۳۹۸/۹/۲۱ 📈 📉@boursefiqhi
_حاکمیت 📊گزارش جلسه دوم (بخش 1) 📜شخصیت حقوقی در شریعت؛ 📝 ✳️از موارد شخصیت حقوقی در شریعت، بحث مکلف بودن مجتمع انسانی است. مکلف بودن انسان به واجب کفایی یا عینی برای ما قابل فهم است که شخص، مکلف باشد اما در مجموع الانسان [چگونه است، آیا] مجتمع مکلف است. برخی از آقایان از همین راه خواستند بعض خطابات قرآن را درست کنند. آنجا که می‌فرماید «الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا» یا «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا» این مرجع ضمیر فاعلی فاجلدوا و فاقطعوا کیست؟ چه کسی باید این تکالیف اجتماعی را انجام دهد؟ ✳️بعضی گفتند حاکم یا امام مکلف است. ممکن است بگوییم واجب اجتماعی است و همه انسان ها مکلف اند به انجام این تکلیف منتهی عده ای باید عهده دار انجام آن شوند، این احتمال مردود است، زیرا واضح است که تکلیف قطع ید سارق و یا جلد زانی به نحو عموم استغراقی متوجه آحاد جامعه نیست و باید تشکیلاتی برای انجام این امور ترتیب داد. ✳️برخی از فقهاء و مفسرین از فخر رازی و علامه طباطبایی(ره) در المیزان و آقای منتظری در دراسات فی ولایة الفقیه مرجع ضمیر را مجتمع انسانی می‌دانند. این بزرگان معتقدند اسلام تکالیفی برای مجتمع دارد که ثواب و عقاب متوجه آن تکالیف است. ✳️ما در خارج اصول عرض کردیم این نظریه یعنی تکلیف مجتمع بما هو مجتمع تصور درستی ندارد. از این رو شرکت سهامی مکلفان نیز به جهت اثر عقاب و ثواب مشاع، تصویر درستی نخواهد داشت. به نظر ما «بایدیهم الامر» مکلف اند. یعنی بخشی از حاکمیت و کارگزاران و مسئولان نظام که به آن بخش مورد تکلیف مربوط اند. 📈 📉@boursefiqhi
🔻 : 🔹 در بحث های حقوقی، صرفا به وظایف و مسئولیت های شخصیت حقوقی می پردازند اما به خاستگاه آن اشاره نمی کنند. سیستم ها و نظام های‌ حقوقی‌ موجود در جهان، در یک‌ تقسیم‌بندی‌ کلی‌ بر دو نوع اند: نظام‌ حقوق‌ نوشته(Civil law) یا نظام حقوقی رومی-ژرمنی و نظام‌ حقوق‌ نانوشته (Common law). در حقوق "کامن لا" همه حقوق را ذاتی و طبیعی می دانند اما در "سیویل لا" (Civil law) یا نظام حقوقی رومی-ژرمنی هر چیزی که دولت حکم کرد همان مبنای عمل قرار می گیرد. 🔹به صورت خلاصه می توان گفت که تفکیک بین حقوق عمومی و حقوق مدنی این دو جمله است: در حقوق عمومی هر چیزی که منع نشده است مجاز است اما در حقوق مدنی هر چیزی که مجاز نیست، ممنوع است. دکتر : 🔹در شرکت های فقهی احکامی وجود دارد که مانع از سرعت و سهولت عملیات تجاری است. به عنوان مثال عقد شرکت در فقه یک عقد جایز است که در نتیجه آن با فسخ یکی از شرکاء، عقد شرکت فسخ می شود، همچنین با فوت و یا حجر یکی از شرکاء عقد شرکت منحل می شود. 🔹در شرکت مدنی یا شرکت فقهی، مالکیت اموال متعلق به شرکاء است. یعنی اگر یکی از شرکاء به شخصی بدهکار شد که توان پرداخت آن را نداشت، شخص طلبکار می تواند یکی از اموال شرکت را که مشاع است به میزان طلب خود توقیف کند. همچنین در شرکت های اسلامی تصرف مادی منوط به اذن همه شرکاء است که اگر یکی از شرکاء اعلان مخالفت کند کار پیش نخواهد رفت. 🔹این مسائل و معضلات منجر به تشکیل شخصیت حقوقی شد. که با این نظریه تمام مسائل شرکت های فقهی قابل حل اند به اینصورت که عقد شرکت، عقدی لازم خواهد بود، ثانیا مالیکت متعلق به شرکاء نیست بلکه مالکیت متعلق به شخصیت حقوقی است که در این حالت رابطه حقوقی بین اموال و شرکاء قطع می شود، در نتیجه طلبکار شریک نمی تواند نسبت به اموال مشاع شریک بدهکار در شرکت حقی داشته باشد. 🌐 vasael.ir/00042k 🆔 @vasael_ir