پس لشکر دشمن به سوی حرم پیامبر صلی الله علیه و آله حمله کردند. از یک سو این خیمهها را آتش میزدند و از سوی دیگر هر آنچه میدیدند غارت میکردند. آنان حتی به حجاب زنان نیز رحم نمیکردند و لباسهای بانوان اهل بیت علیه السلام را میکشیدند و میبردند. زنان و دخترکان، سربرهنه و هراسان، از خیمهها فرار میکردند در حالیکه خار و خس بیابان، پایِ برهنه آنان را می درید...😭
امان از دل زینب...😭
بانوان حرم، که از خیمهها به سوی بیابان دویده بودند، ناگاه با گودال قتلگاه و پیکر بیسر حسین علیه السلام روبرو شدند.
راوی میگوید:
به خدا فراموش نمیکنم زینب دختر علی علیه السلام را که زاری میکرد و به آواز سوزناک میگفت:
یا محمداه! صلی علیک ملیک السماء، هذا حسین مُرمل بالدما مقطع الاعضاء، و بناتک سباتا، و إلی الله المشتکی … یعنی:
«یا محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند! بنگر که این حسین توست، به خون آغشته، با اعضایی از هم جدا گشته.
بنگر که این دختران تو هستند، اسیر شده و در بیابانها رها گشته. به خدا شکایت بریم، و به علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سیدالشهداء. یا محمد! این حسین توست که در این دشت افتاده، به دست زنازادگان کشته شده و باد صبا گرد و غبار بر پیکر او میپراکند. ای اصحاب محمد! برخیزید و ببینید که اینها فرزندان مصطفایند که اینگونه اسیر شدهاند…»
مویه زینب آنقدر دلخزاش بود که دشمنان و دژخیمان را نیز گریان کرد.😭
امان از دل زینب...😭
آنگاه حضرت سکینه سلام الله علیها
پیکر مبارک پدرش حسین علیه السلام را در آغوش گرفت و شروع به زاری کرد ؛ تا اینکه جماعتی از اعراب چادرنشین ریختند او را کشیدند و از بدن پدر جدا کردند.😭
لشکریان یزید که به غارت خیمهها مشغول شده بودند، به خیمهای رسیدند که علی بن الحسین السجاد علیه السلام در آن بیمار و تب آلود افتاده بود.
شمر بن ذی الجوشن
شمشیر کشید تا او را بکشد، اما عدهای از همراهانش به او نهیب زدند:
آیا شرم نمیکنی و میخواهی این جوان بیمار را هم بکشی؟
شمر گفت:
فرمان امیر است که همه فرزندان حسین را بکشم.
همراهان با شدت مانع وی شدند تا سرانجام دست از این کار برداشت…
و خداوند در زرهی از بیماری، جان ولیّ خویش را حفظ فرمود
خویش را حفظ فرمود.
سپس دشمن دنی، رذالت و پستی خویش به منتها رساند ؛ #عمر_سعد حروم زاده در بین لشگریانش فریاد کشید:
چه کسی حاضر است که بر پیکر حسین، اسب بتازاند؟
😭
ده نفر ـ که راویان شهادت داده اند هر ده، حرامزاده بودند
حاضر شدند که این جنایت و وقاحت بزرگ را انجام دهند.😭
پس اسبها را آماده کردند و آنان را بر پیکر بیسر و قطعه قطعه امام علیه السلام تازاندند؛ آنگونه که استخوانهای سینه امام شکست و نرم شد…😭
حسین...😭
اینک، حال حضرت زینب سلام الله علیها را تصور کنید…
از یکسو ، شاهد این مصیبتهای پی در پی و جانسوز است؛ از سوی دیگر باید مراقب فرزند بیمار برادر باشد؛ و از سوی دیگر باید دختران و زنان حرم را از بیابانها جمع نماید و زیر خیمههای نیم سوخته گرد آورد…😭
امان از دل زینب...😭
صحرای کربلا میرفت که تاریک و تاریکتر شود ؛ و گرگان گرسنه، در جای جای آن به دنبال دخترکان و طفلان میدویدند تا شاید گوشوارهای از گوش آنان بکشند یا خلخالی از پای آنان بربایند…
زینبا! چه کشیدی آن شب، در آن شام سیاه غریبان…😭
الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون...😭
حسین...😭
امان از دل زینب...😭
ای قلم ! چگونه این جملات را مینگاری و از شدت مصیبت،
خشک نمیشوی ؟😭
ای دست! چگونه مینویسی و نمی شکنی؟! …😭
یا امام زمان....😭
همه رفتند استراحت کنند
مداحان
سینه زنان
سخنرانان
مستمعین....
همه
ولی تازه
عمه امام زمان(عج)
به اسارت رفته است... 😭
امان از دل زینب...😭
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
سال شصت و دو بود؛ پاسگاه زید. کادر لشکر را جمع کرد تا برایشان صحبت کند. حرف کشید به مقایسه ی بسیجی ها و ارتشی های خودمان با نظامی های بقیه ی کشورها. مهدی گفت:«درسته که بچه های ما در وفاداری و اطاعت امر با نظامی های بقیه ی جاها قابل مقایسه نیستند، ولی ما باید خودمونو با شیعیان ابا عبدالله مقایسه کنیم. اون هایی که وقت نماز، دور حضرت رو می گرفتند تا نیزه ی دشمن به سینه ی خودشون بخوره و حضرت آسیب نبینه. »
یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 26
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
╭━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╮
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
╰━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╯
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥من فقط از این میترسم!!!
🎤#استاد_رائفیپور
⏯#بیان_معنوی
👌#پیشنهاد_ویژه
✨🥀#اللهـمعـجـللولیـڪالفـࢪج
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
╭━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╮
@𝒃𝒐𝒚_𝒎𝒐𝒉𝒂𝒓𝒂𝒎
╰━⊰❀•❀❥︎❀•❀⊱━╯