eitaa logo
برگزیده اشعار مداحی
233 دنبال‌کننده
91 عکس
102 ویدیو
19 فایل
با سلام خدمت همه ی عزیزان، با نظرات وپیشنهادات سازنده ی خود، حقیر را یاری فرمایید @MA1313
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸
متن مقتل مجلس یزید . ✍️ زبدة الاشعار ✍️ . 🏴🖤سر نازنین امام حسین علیه السّلام را با زنان و کودکان آن امام مبین ، به مجلس یزید بى دین بردند به هیئتى که همه ایشان را به یک ریسمان بسته بودند و چون با آن حالت وارد مجلس یزید شدند در مقابلش ایستادند و حضرت سجادعلیه السّلام فرمود: اى یزید! تو را به خدا سوگند مى دهم به گمان تو اگر پیامبر، ما را به این هیئت دیدار نماید چه مى کند؟😭 یزید حکم کرد ریسمانها را بریدند و آل طه و یاسین را از قید طناب رها ساختند سپس یزید، سر مبارک امام علیه السّلام را در پیش رو گذاشت و زنان را در پشت سر خود جاى داد تا چشم ایشان به سر انور امام حسین علیه السّلام نیفتد و لیکن جناب سیدالساجدین علیه السّلام چشمش بر آن سر نازنین افتاد😭 و اما زینب خاتون علیه السّلام چون سر مبارک برادر خود را بدید از شدت ناراحتى دست در گریبان برد چاک زد سپس به آواز غمناک فریاد واحسیناه …. برآورد به قسمى که ناله اش دلها راخراشید. راوى گوید: به خدا سوگند که همه آن کسانى که در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساکت بود. پس یکى از زنان بنى هاشم که در خانه یزید بود بى اختیار براى امام حسین علیه السّلام بگریست و به آواز بلند با ناله و فغان گفت : یا حبیباه ! یا سید اهل بیتاه یابن محمداه !😭 راوى گفته که هر کس از آن اهل مجلس صداى آن زن را مى شنید بى اختیار گریه مى کرد.😭 در این بین یزید لعین چوب خیزران طلبید مکرر با آن چوب به دندان مبارک فرزند رسول الله صلى الله علیه و آله مى زد.😭 در این هنگام ابو برزه اسلمى خطاب به آن بدتر از ارمنى ، نمود و گفت : واى بر تو اى یزید! به چه جرات چنین جسارتى مى نمایى و با چوب ، به گوهر دندان حسین فرزند فاطمه اطهر مى زنى ؟ من گواهى مى دهم که به چشم خود دیدم که رسول خداصلى الله علیه و آله دنداهاى ثنایاى حسن و حسن را مى بوسید و مى فرمود: ((انتما سیدا…)) شما دو نفر سید و سرور جوانان اهل بهشت هستید، خدا بکش کشندگان شما را و لعنت کند آنها را و جایگاه ایشان جهنم باد که بد جایگاهى است . رواى گوید: پس یزید از این سخنان به خشم آمد و حکم داد که ((ابوبرزه )) را از مجلسش بیرون افکنند. در این هنگام او را کشان کشان بیرون نمودند راوى گفت که یزید ملعون در مقام تمثیل به ابیات ابن زبعرى را که در هنگام شکست مسلمانان در جنگ احد به عنوان فتح نامه براى کفار قریش و اصحاب ابو سفیان در مکه انشاء نموده بود، همى ترنم و زمزمه داشت . لَیتَ اءَشْیاخى بِبَدرٍ شَهِدُوا جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الاسَلْ فَاءَهَلُّوا وَسْتَهَلُّوا فَرَحا ثُمَّ قالُوا: یا یزیدُ لا تُشَلْ قَدْ قَتَلْنا الْقَوْمَ مِنْ ساداتِهِمْ وَ عَدَلْناهُ بِبَدرٍ فَاعْتَدَلْ لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْک فَلا خَبَر جاءَ وَ لا وَحْی نَزَلْ لَسْتُ مِنْ خِنْدِفَ انْ لَمْ اءَنْتَقِمْ مِن بَنى اءَحْمَدَ ما کانَ فَعَلْ . . یعنى : . اى کاش بزرگان قوم از قریش که در جنگ بدر کشته شدند (مانند عتبه ،شیبه ، ولید، ابوجهل و غیره ) در اینجا حاضر بودند و مشاهده مى کردند چگونه طائفه خزرج که یاور رسول الله بودند، از شمشیرهاى قریش به جزع و افغان آمده اند، تا از دیدن این صحنه ، صداها به شادى بلند نمایند و صورتهایشان از شدت سرور و خرسندى ، درخشنده شود و بگویندم یزید دستت شل مباد که این چنین عمل نمودى و انتقام از بنى هاشم گرفتى . ما بزرگان خزرج را در جنگ احد کشتیم و این معامله را با معامله بدر برابر داشتیم و جنگ بدر بر جنگ احد زیادتى ننمود. بنى هاشم به لعب ، هواى سلطنت داشتند و اسلام را بهانه کردند؛ نزول وحى را حقیقتى نبود (مراد آن کافر از بنى هاشم جسارتت است نسبت به حضرت ختمى مرتبت صلى الله علیه و آله ) از نسل خندف نبودمى اگر از اولاد احمد مختار انتقام خون کشتگان بدر را نمى کشیدم . الا لعنةالله علی القوم الظالمین وسیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون 🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤 https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
🏴🖤 چوب مزن بر لب و دندان ▪️یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من ▪️یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من ▪️ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من ▪️در احد جد تو دندان پیمبر را شکست باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من ▪️بارها و بارها پیوسته دید آزارها هم سر خونین من، هم پیکر عریان من ▪️سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من ▪️خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران با خدا این بوده از روز ازل پیمان من ▪️من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو مادرم در پای طشت زر بود مهمان من ▪️دست میثم را از آن گیرم که پیش از بودنش همچنان دست توسل داشت بر دامان من حاج غلامرضا سازگار https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 چوب بر بوسه گاه احمد تا چند زنی ظالم، چوب این لب عطشان را بردار از این لب ها، این چوب خزیران را آخر نه تو را این سر، مهمان بُوَد ای کافر تا چند روا داری، آزردن مهمان را در نزد تو تقصیرش، جز خواندن قرآن نیست با چوب نیازارد، کس قاری قرآن را بهر چه زنی هی چوب، بر بوسه گه احمد او بوسه مدام از مهر، زد این لب ودندان را تا چند کنی ظالم، خون در دل اطفالش منمای پریشان تر، این جمع پریشان را گلزار پیمبر را، از کینه خزان کردی الحال مکن خاموش، این بلبل خوش خوان را صغیر اصفهانی https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
_اهل_بیت_امام حسین (ع) در مجلس یزید 🌴پس از شهادت امام حسین علیه السلام کاروان اهل بیت پیامبر را وارد شام کردند. یزید دستور داد تا اهل بیت عصمت وطهارت (ع) را به یکی از خرابه های نزدیک کاخش منزل بدهند. خرابه ای که هیچ سقفی نداشت و اهلبیت (ع) را مانند اسیران رومی به آن مکان بردند. یزید مجلسی را آراست و از تمام کشورها و طایفها مهمانانی دعوت نمود و در این مجلس به شادی و سرور پرداختد. در چنین مجلسی یزید دستور داد تا اهلبیت عصمت و طهارت(ع) که اسیر وی شده بودند را به مجلس آوردند.🏴 مجلس بزم یزید! ▪️کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من ▪️چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من ▪️با چه دلی می زنی برلب من خیزران ▪️کز همه دل می برد نغمه قرآن من ▪️گر چه تحمل کنم ضربه چوب تو را ▪️تاب مرا می برد گریه طفلان من ▪️تاکه نگاه افکنم بر رخ اطفال خود دور زند دم به دم، دیده گریان من ▪️تا نرود از اسف، صبر و قرارش زکف ▪️زینب من می شود دست به دامان من ▪️ناله من بر ملاست، مقتل من کربلاست ▪️شام بلا آمده شام غریبان من ▪️با چه گنه می کنی لعل لبم را کبود؟ ▪️بر سر و صورت بس است زخم فراوان من ▪️سرم به شام بلا، زینت طشت طلا ▪️زیر سم اسب ها پیکر عریان من ▪️طشت زسوز درون سوخت و فریاد زد ▪️چوب تو هم گریه کرد بر لب عطشان من ▪️سوز دل اهل دل در نفس میثم است ▪️در شرر شعر اوست ناله و افغان من حاج غلامرضا سازگار 🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴 چوب مزن بر لب و دندان یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من در احد جد تو دندان پیمبر را شکست باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من بارها و بارها پیوسته دید آزارها هم سر خونین من، هم پیکر عریان من سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران با خدا این بوده از روز ازل پیمان من من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو مادرم در پای طشت زر بود مهمان من دست میثم را از آن گیرم که پیش از بودنش همچنان دست توسل داشت بر دامان من حاج غلامرضا سازگار شلاق خیزران 🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤 باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان باورت می شد ببینی دختر خورشید را کوچه کوچه در کنار سایه نامحرمان نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان چه عجب!طشتی برای این سرت آورده اند ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان تا همین که چشم تو افتاده بر چشمان ما چشم ما افتاده بر لب های زیر خیزران ای تمامی غرور من فدای غیرتت لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند شب بیا ویرانه هر چه خواستی قرآن بخوان علی اکبر لطیفیان 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیدالشهدا_ (ع) و دیر راهب نصرانی دید از دور مسیحا نفسی می‌آید دید با قافله فریاد رسی می‌آید صحنه‌ای دید در آن قافله اما جان کاه بر سر نیزه سری دید سری همچون ماه این سر کیست که این قدر تماشا دارد؟! صوت داودی و انفاس مسیحا دارد از سر هر مژه‌اش معجزه بر می‌خیزد با طنینش همه آفاق به هم می‌ریزد با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه به ادب نافه‌گشایی کن از آن زلفِ سیاه گر چه این شیوۀ رندانِ بلا کش باشد حیف از این زلف.. که بر نیزه مُشَوَّش باشد با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه پاره پاره دلش از داغِ لبِ پرپر ماه گفت: “ای جان جهان نذر غمت جانم باش امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش” *اومد نزدیک سر شد .. نگهبانا جلوشُ گرفتن ، کجا داری میری؟.. میخوام ببینم این سرِ کیه ؟.. گفت میشه این سر امشب مهمانِ من باشه .. گفت همه داراییم رو میدم فقط این سرُ به من بده .. سرُ بغل کرد آورد داخلِ دیر .. شروع کرد سر رو با گلاب شستن ..* ماه را همره خود با دل بی تاب آورد نذر لبهایِ ترک خورده کمی آب آورد خون از آن چهره که میشست دلش خون می‌شد حال او منقلب و دیده دگرگون می‌شد اشک در چشم پر از شیون راهب می‌خواند روضه میخواند از آن اوج مصائب می‌خواند روضه می‌خواند همه عمر در این چرخ کبود بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند آه از آن سوز و گدازی که در آن محفل بود عشق می‌گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود گفت عالم شده حیران پریشانیِ تو کیستی تو به فدای سر نورانی تو… ناگهان ماه، چه جان کاه دمی لب وا کرد محشری در دلِ آن سوخته دل بر پا کرد گفت: “من کشتۀ لب تشنۀ عاشورایم زینت دوش محمد ؛ پسرِ زهرایم” دید راهب به دلش شعله و شور افتاده‌ست شعلۀ آتشی از نخلۀ طور افتاده‌ست تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند.. صورتش را به رویِ صورت خونین حسین و مُشرف شد از آن لحظه به آیین حسین..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام 🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴 امشب شب هفت حسین است برپاعزا در عالمین است در گوشه زندان کوفه زینب زغم درشور وشین است واحسیناه واحسین ۴ پیغمبر وزهراوحیدر گویند این جمله مکرر جرمت چه بود ای نوردیده ببریده اند از پیکرت سر واحسیناه واحسین ۴ پیغمبران زین غم عزا دار زهرا بُوَداز دیده خونبار ازسینهٔ اهل سماوات خیزد زغم آه شرربار واحسیناه واحسین ۴ ما زین مصیبت اشکباریم بی طاقت وصبر وقراریم همناله با دیگر محبان آه از نهاد خودبر آریم واحسیناه واحسین ۴ حق است اگر ماتم بگیریم هرلحظه لحظه دم بگیریم از غصهُ اولادزهرا ازشدّت غُصّه بمیریم واحسیناه واحسین ۴ ماپیروراه حسینیم یاران آن نوردوعینیم جان برکف وآماده هستیم مشهورِ خلقِ عالمینیم واحسیناه واحسین ۴ 🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا