#وداع_امام_حسین_علیه السلام
تو ای یوسف زهرا، مَرو جانب صحرا
که صحرا همه گرگ است، تویی یکِّه و تنها
بگو که باغ خود را، به دست که سِپاری
واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار»
***
اگر نیست مُیسَّر، به گُل آب رسانی
چرا غنچه ی خود را، به دامن ننشانی
بگو که باغ خود را، به دست که سِپاری
واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار»
***
نشسته اشک سُرخم، به رخساره ی زردم
به جای همه خواهم، به دور تو بگردم
بگو که باغ خود، را به دست که سپاری
واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار»
***
اگر یکّه و تنها، شدی در دل صحرا
روی ساعت دیگر، به مهمانی زهرا
بگو که باغ خود، را به دست که سپاری
واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار»
***
در پاسخ به دختر
برو به سوی خیمه، مشو تو سدّ راهم
برای دیدن من، بیا به قتلگاهم
برو کنار عمه، مکن تو آه و زاری
واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار»
***
ز بعد من برایم، نگیری تو بهانه
که پاسخ تو دشمن، دهد به تازیانه
برو کنار عمه، مکن تو آه و زاری
واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار»
https://eitaa.com/brgzida
#نوحه
#وداع_امام_حسین علیه السلام
ای تو آیینه ی من، ماه دیرینه ی من
دست خود را بگذار، به روی سینه ی من
شکر حق گریه ی من راهِ تماشا بسته
چه کس این آینه ی فاطمه را بشکسته
خواهرت را دریاب «تکرار»
*
ای امید دل من، بسته شد محمل من
رفته بر باد فنا، همه ی حاصل من
چه کنم این همه اطفال به صحرا زده را
چهره خونین شده و آبله بر پا زده را
خواهرت را دریاب «تکرار»
*
در پاسخ به زینب
قافله سالاری، بر همه غمخواری
تو رَه دور و دراز، پیش رویت داری
زینبم، جان تو و باغ گل پرپر من
چون تو هم خواهر من هستی و هم مادر من
صبر کن خواهر من «تکرار»
***
بر سر نی سر من، پای نِی دختر من
کودکان سینه زنان، نوحه خوان مادر من
بانگ ای وای ز لب های یکایک بشنو
واحسینا ز لب خیل ملایک بشنو
صبر کن خواهر من «تکرار»
https://eitaa.com/brgzida
#اشعار_اهل_بیت_علیه السلام
#شعر
راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم
سیر نمی شود دلم، نگه دو باره می کنم
ز اشک و آه سینه ام، میان آب و آتشم
چو با توام، از این میان کجا کناره می کنم
گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان
ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره می کنم
به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شد
گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می کنم
هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت زپی
گاه نگاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می کنم
رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد
خنده زآه خویشتن به سنگ خاره می کند
#اشعار_اهل_بیت_علیه السلام
#امام_حسین
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دل دودمان آدم را
غم تو موهبت کبریاست در دل من
نمی دهم به سرور بهشت این غم را
غبار ماتم تو آبرو بمن بخشید
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
زمان به یاد عزایت محرم است حسین
اگر چه شور دگر داده ای محرّم را
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم، نبینم آن دم را
گدای دولت عشقم که فرق بسیار است
گدای دولت عشق و گدای درهم را
https://eitaa.com/brgzida
#عاشورا
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب(س) را ندیدند
برون از قتلگه، بی راکب آمد
به سوی خیمه ای، بی صاحب آمد
یکی گفتا فرس کو نور عینم
غریب کربلا بابا حسینم
یکی از غم، گریبان چاک می کرد
یکی خونش، به گیسو پاک می کرد
یکی پوشاند، ز اشک خود زمین را
یکی بر پشت، برگرداند زین را
چراغ محفل طاها، سکینه(س)
دو دست، از شدّت غم زد به سینه
که ای گم کرده راکب، راکبت کو؟
چرا صاحب نداری، صاحبت کو؟
چرا از تیر دشمن، شسته بالت
چرا خون خدا، ریزد ز یالت
بگو ای پیکرت، گردیده صد چاک
امید ما، کجا افتاده در خاک؟
تو صورت شسته ای، از خون مظلوم
مرا دیگر، یتیمی گشت معلوم
تو که، آتش فرو ریزی ز سینه
بگو از راکب خود، با سکینه(س)
چو خنجر، بر گلوی او نهادند
به آن لب تشنه، آیا آب دادند؟😭
https://eitaa.com/brgzida
#واقعه_کربلا
اینان که طبل خاتمه جنگ می زنند
دیگر چرا به خیمه ما سنگ می زنند؟
باران تیر و حمله غارت شروع شد
نقشی دگر ز ننگ در این جنگ می زنند
با تیشه جهالت و ظلم و عناد شان
بر ریشه عدالت و فرهنگ می زنند
تا نام حق دگر پس از این نشنود کسی
آتش به بال مرغ شب آهنگ می زنند
غفلت نگر که نعره مستی و بی غمی
پیش امام خسته و دلتنگ می زنند
غارتگران درون خیامند وکودکان
از ترسشان به دامن من چنگ می زنند
بر چهره های خسته و مات و پریده رنگ
با سیلی خشونتشان رنگ می زنند
قلب (حسان) به یاد اسیران کربلاست
در هر کجا که قافله ها زنگ می زنند
حبیب چایچیان(حسان
https://eitaa.com/brgzida