هدایت شده از .
.:
بسم الله الرحمن الرحیم
#از قرائت ۱۰۰ مرتبه سوره قدر در عصر جمعه غافل نباشیم
از ساحت مقدس حضرت امام موسى کاظم علیه السلام روایت شده که خدا را در روز جمعه هزار نسیم رحمت است که هر بنده را آنچه خواهد از آن رحمت ها عطا فرماید. پس هر که بعد از عصر روز جمعه صد مرتبه سوره إنا أنزلناه بخواند حق تعالى آن هزار رحمت را مضاعف گرداند و به او عطا فرماید
📚الامالی شیخ صدوق صفحه ۶۰۶
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾
ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾
تو چه می دانی شب قدر چیست؟
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾
شب قدر، بهتر از هزار ماه است.
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾
فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای [تقدیر و تنظیم] هر کاری نازل می شوند
سَلَامٌ هِيَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾
این شب تاطلوع صبح [سراسر] سلام و رحمت است.
💥انتشار بازمزمه صلوات بلامانع است
هدایت شده از ✾مرادقلی✾
audio_2021-03-26_18-22-58.ogg
1.3M
💠دعای بسیار مهمی که در عصر #جمعه باید خواند و اکثر شیعیان از آن بی خبرند...
🔰 سید بن طاوس درباره این دعا چه گفته است ؟
✅ چرا شیخ عباس قمی این دعا را در اواخر مفاتیح قرار داده است؟
👌 ازدیگر اعمال مهم عصر و غروب جمعه چه می باشد ؟
🎤عبادی
#امام_زمان
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
هدایت شده از ✾مرادقلی✾
AUD-20220513-WA0015.
3.24M
دعای سمات
✍️این دعا از دعاهاى مشهور است که اکثر علماى بزرگ به آن عنایت داشته اند. مستحب است این دعا را در ساعت هاى آخرِ روز جمعه بخوانند. این دعا از جناب محمّد بن عثمان عَمْرى(رحمه الله) که یکى از نوّاب چهارگانه امام زمان(علیه السلام) است به سندش از حضرت امام باقر(علیه السلام)و امام صادق(علیه السلام) نقل شده است همان گونه که در روایت آمده، این دعا براى رفع شرّ و ستم دشمنان و اجابت سریع دعاها و پاداش فراوان الهى، مؤثّر است
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
#کانال_ذکر_روزانه
هدایت شده از ✾مرادقلی✾
متن دعای عصر غیبت.pdf
162.7K
🔴 متن دعای عصر غیبت در عصر جمعه
🔵 با خواندن این دعا و تفکر روی عبارات آن، معرفت انسان به امام زمان ارواحنا فداه بیشتر میشود
🟢 سیدبن طاووس در مورد این دعا فرموده : بدرستی که ما داشتن این دعا را از احسان خداوند می دانیم که ما را به آن ممتاز ساخته و اگر برای تو از تمام آنچه ذکر کردیم ( در اعمال عصر جمعه ) عذری باشد پس بپرهیز از اینکه خواندن این دعا را واگذاری.
🟣 این دعا را می توان در هر زمانی خواند و فقط اختصاص به روز جمعه ندارد.
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
Mahmood Karimi - Zeynabe Man Modafe Haram Bash (320).mp3
5.55M
زینب من مدافع حرم باش مراقب چادر دخترم باش!
نیفتد از سر چادر و معجر الله اکبر الله اکبر…
حسین سرباز ره دین بود عاقبت حق طلبی این بود…
از سر نی گفت سبط پیمبر الله اکبر الله اکبر…
شاه گفتا کربلا امروز میدان من است عید قربان من است!
مادرم زهرا در این گودال مهمان من است عید قربان من است!
خواهرم زینب پرستار یتیمان من است عید قربان من
◾️◾️◾️◾️◾️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روح الله کمایی
|⇦•بعد تو این حرمِ...
#قسمت_اول #روضه وتوسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*صدای ابی عبدالله دم در خیمه ها بلند شد دیگه کسی برا ابی عبدالله نمونده.روایت میگه جز چند نفر، هیچ کس دیگه باقی نمونده.. نادَیٰ واغُربَتاه، واقِلَّةَ ناصِرا أمَا مِن مُعينٍ يُعينُنا؟ أما مِن ناصِرٍ یَنْصُرُنا؟ آیا کسی هست مرا کمک کنه، همراهی کنه، نصرتم بده؟ روایت میگه یه مرتبه قاسم ابن الحسن از خیمه بیرون دوید. صدا زد عموجان! من هستم! یاریت میکنم. ابی عبدالله تا قاسم رودید، راوی میگه بغلش کرد بوسید. صدازد قاسمم تو یادگار حَسنم هستی، تو باید کنار من باشی، من تو رو نگاه می کنم یاد حسنم میوفتم. تو نمیخواد بری میدان.قاسم گفت: عموجان! اذن میدان به من بده. من نمیتونم ببینم شما اینجوری غریب وتنهایی. آقا اذن میدان ندادن.
فلذا مقتل میگه: "فَجَلَسَ القاسِمُ مَهموماً مَغموماً مُتَهَلِّماً باکِی العَین، حَزینَ القَلب، فَوَضَعَ رأسُهُ علی رِجلَیه." سرش رو گذاشت رو پاهاش ناراحت، غمگین، گوشه ی خیمه نشست."وَ ذَكَر أنّ أبَاهُ قَد رَبَطَ لَه عوذَةً فِي کِتفِهِ الاَیمَن" ..یهو یادش افتاد باباش حسن به کتف راستش یه بازوبندی بسته.. یادگار باباشه. باباش گفته قاسمم! این حرز رو بهت میدم یه نامه ای هم تو این حرز گذاشتم. یه روزی میرسه داداشم حسین تنها میشه، یه وقت نکنه اونجا داداش من رو غریب رها کنی بری، میدونم حسینم بهت اجازه نمیده بری میدان. یه نامه نوشتم توحرز گذاشتم این نامه رو اون موقع بهش بده. قاسم بازو بند رو باز کرد، آورد خدمت ابی عبدالله. "وَ عَرَضَ ما كَتَبَ عَلى عَمِّه" نوشته رو أورد تقدیم ابا عبدالله کرد."فَلَمّا قَرأ الحُسينَ عليه السلام العَوذَةً، بَكىٰ وَبُكاء شَديدا" تا این نامه رو ابی عبدالله دید روچشمش گذاشت، بوسه زد، روایت میگه شروع کرد های های گریه کردن......
نگاهش به دست خط حسنش افتاد.آی قربونت برم داداش! قربونت برم که یه عمر چه غمهایی تو دلت بود و به من نگفتی. قربونت برم که چه صحنه هایی دیدی وبه ما نگفتی. قربونت برم که شبا از خواب می پریدی هی میگفتی نزن..نزن...نزن....
"فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ ورِجلَيهِ" این بچه خودش رو انداخت رو دست وپای ابی عبدالله، پاهای عموش رومیبوسه. به دست وپا افتادن یعنی اینکه التماس کنه.. قاسم التماس عموش رومیکرد...."ويَسأَلُهُ الإِذنَ حَتّى أذِنَ لَهُ" از عموش میخواد بهش اجازه بده بره میدان، اذن رو گرفت، راه افتاد. همچین که به سمت میدان حرکت می کرد شروع کرد رجز خوانی کنه.*
"انْ تَنْکُرونى فَانَا فرعُ الْحَسَن
سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن
هذَا حُسَیْنٌ کَالاَسیرِ الْمُرْتَهَن
بَیْنَ اُناسٍ لاسُقوا صوبَ الْمُزَن"
*تا صدا زد «أِن تَنْکُرونى» من فرزند حسنم همه ی پیرمردایی که تو جَبل زخم از امام حسن خورده بودن، یهو سرشون رو بالا آوردن گفت کیه؟! پسرِ حسنه؟ به عمر سعد گفتن اجازه بدید ما به جنگ این بچه بریم. دورش کردن، شروع کردن تیر بارونش کنن سنگش بزنن. همچین که اومد سرش رو برگردونه اون نامرد با شمشیر به فرق قاسم زد با صورت به زمین افتاد.نیزه رو برداشت، جوری تو کمر قاسم زد که این نیزه از سینه ی این بچه بیرون زد. خونا شروع کرد سرازیر شدن "وَ صَاحَ يَا عَمَّاهْ "ناله اش بلند شد. عمو! *
بعد تو این حرمِ مرثِیه خوان را چه کنم
یا تنی مانده به شن های روان را چه کنم
می وزد آهِ من و خِش خِش تو می آید
این همه دور وبرم برگِ خزان را چه کنم
*«برگ خزون وقتی روزمین میریزه، وقتی آدم روش راه میره، خِش خِش صدا میده» *
نجمه دنبال تو و چشمِ تو دنبال من است
آه این را چهکنم وای که آن را چهکنم
نو جوانیِ حسن ، حیف یتیمت دیدند
پیش زهرا بدنی بی ضربان را چهکنم
از عموجانِ تو تنها به لبت جان مانده
بعد فریادِ عموجانِ تو جان را چهکنم
↫
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
🏴ذکر صلوات ایام محرم 🏴
@roze_daftari
به حسین بن علی کشته ی قرآن صلوات
به غم وسوز دل وآه یتیمان صلوات
بالب تشنه به میدان شهادت می رفت
به دل سوخته ی خیمه نشینان صلوات
عطش وتشنگی وغنچه ی صد ها لاله
به علی اکبر وآب آور طفلان صلوات
آن حسینی که به صحرای بلا جان می داد
به گل پرپر افتاده به میدان صلوات
دیده بگشا وببین خاک شده غرق به خون
به تن اطهر خونین شهیدان صلوات
آسمان صیحه کند از غم تنهایی او
به چراغ سحر شام غریبان صلوات
آید از کرببلا بانک شهادت طلبی
به سر رفته به نی در ره جانان صلوات
کر بلا قبله ی دلهای پریشان باشد
به زمینی که بود روضه ی رضوان صلوات
کیست تا این همه ایثار به تصویر کشید
به قلم های پر از جوهر ایمان صلوات
🔳🔳🔳🔳🔳🔳
🍁خواهی ز پل صراط آسان گذری
🍁بر تشنه لب شهید کربلا صلوات
🍁خواهی که کنار علقمه بنشینی
🍁سقای شهیددست جدا راصلوات
🍁خواهی بروی کنار هفتادو دو تن
🍁هم قاسم و اصغرو علی را صلوات
🍁خواهی که بوقت مرگ راحت باشی
🍁جمع شهدای کربلا را صلوات
📝خادم اهل بیت
🌿(#دعای_فرج
#روضه_دفتری
@roze_daftari
💚💚💚💚💚
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است
🔸فردا زمین کربلا، دریای خون است
شب عاشوراست...
شب مصیبت عظماست...
🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش
🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش
امشب بگیم خدایا شکرت...
یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی...
بیایم در خانه حسین...
نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه...
امشب باید خوب عزاداری کنی...
امشب باید بلند ناله بزنی...
معلوم نیست سال بعد زنده باشیم...
بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم...
خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما...
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
🔸امشب کند در خیمه زینب بیقراری
🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری
از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه...
از امشب دیگه باید ما هم بگیم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
🔸مکن ای صبح طلوع
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
@roze_daftari
#روضه_دفتری
فایل صوتی👇
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
4_5809976422223055935.mp3
6.18M
زمینه | نیمه جونم الهی دنیا به دلم نزنه زخم تازه
حاج محمدرضا بذری
📆 محرم الحرام۱۴۴۳ | شب دوم ۱۴۰۰/۵/۱۹
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
🏴شب دوم محرم ۱۴۰۰
🏴#زمینه
🎤مداح :حاج محمدرضا بذری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نیمه جونم الهی دنیا
به دلم نزنه زخم تازه
بادِ صحرا رو نمیبخشم
سمت خیمه بره بی اجازه
چشم تو گریون نکنن
منو پریشون نکنن
بی سر و سامون نکنن ای وایِ من
حرم رو حیرون نکنن
محتاج بارون نکنن
ربابو دلخون نکنن ای وایِ من
سلامٌ عَلَی الغَریب یا اباعبدالله
سلامٌ عَلَی الحَبیب یا اباعبدالله
میخونم غرقِ دعا سبحان الله
رسیدیم کربلا سبحان الله
سلامٌ عَلَی الغَریب یا اباعبدالله
سلامٌ عَلَی الحَبیب یا اباعبدالله
خواهرت بی طاقت میشه
تو نگاهت اگه غم بیفته
خاک صحرا رو نمیبخشم
به محاسنت اگه بیفته
منت دریا نکشی
صورت به خاکا نکشی
تو قتلگاه پا نکشی ای وایِ من
سنگ به ابروت نخوره
دست به گیسوت نخوره
نیزه به پهلوت نخوره ای وایِ من
والشمر جالسٌ علی اعوذ بالله
سر از تنت میشه جدا اعوذ بالله
سلامٌ عَلَی الغَریب یا اباعبدالله
سلامٌ عَلَی الحَبیب یا اباعبدالله
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
حاجمیثم مطیعی - امیر بیسپاه....mp3
5.38M
#زمینه
📝 امیر بیسپاه...
🎤 حاجمیثم #مطیعی
◼️ شب #دوم_محرم
🏴 ماه #محرم
امیر بی سپاه، نیا که مال و جاه
غصهی اهل کوفه شد
قلوبهم معک، سیوفهم علیک
قصهی اهل کوفه شد
با دست بیعتی که به دست ما گذاشتن
حالا مارو تنها گذاشتن
اونایی که نامه نوشتن
رو وعدههاشون پا گذاشتن
برگرد حسین! میبینم دریای خون
برگرد حسین! میبینی داغ جوون
«حسین! پدر و مادرم به فدات»
بند دوم
یه جوری کاش میشد، که میرسید بهت
پیام مسلم غریب
حسین من نیا، وفای کوفیا
فقط سرابه و فریب
اون مردمی که به پای حرفام نشستن
حالا همه بیعت شکستن
همونا که نامه نوشتن
حالا دیگه دستامو بستن
برگرد حسین! رحمی نیس توو این دیار
برگرد حسین! زینب رو اینجا نیار
«حسین! پدر و مادرم به فدات»
بند سوم
هزارتا مثل من، فدای تو بشن
فدای اشک بچههات
چطور بگم آقا، تو رو خدا نیا
به خاطر مخدرات
کوفه یه روزی دست زینب رو میبنده
یه روزی به اشکاش میخنده
الهی که خواهر نبینه
سری روی نیزه بلنده
برگرد حسین! این مهمونی غربته
برگرد حسین! اینجا حرف غارته
«حسین! پدر و مادرم به فدات
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
*◾روضۂ دفتری امام سجاد(ع)◾*
*💟گریز به روضۂ حضرت زهرا(س)و امام حسین(ع)👇🏻👇🏻👇🏻*
@roze_daftari
*«السلام علیکَ یا اباعبدالله، السلام علیکَ یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله»*
*وقت باران داغِ چشمِ ترعذابم میدهد*
*آب مینوشم غمِ حنجر عذابم میدهد*
*شیرخواره سیرباشد زود خوابش میبرد*
*ازعطش بی تابیِ اصغرعذابم میدهد*
*مجلس ختمِ جوان رفتم دلم آتش گرفت*
*یادِ تشیع تنِ اکبر عذابم میدهد*
*غیرتم راشعله ور کرده چهل سال است*
*ماجرای غارت معجر عذابم میدهد*
*◾امشب شبِ شهادته پسرته حسین جان، توی هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه، یه آقایی وارد میشه، مردم شهر گُل میریزن روی سرش میگن خوش اومدی، اما وقتی کاروان اُسرا بهمراه امام سجاد به کوفه وارد شد، زن ها همه سنگ میزدن ، وقتی رسید شهر شام همه هلهله و شادی کردن دخترها رو کتک میزدند، شاید زبانحالِ آقامون این باشه: آی مردم کوفه و شام به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلومم سنگ پرتاب نکنید آاااای حسیییین*
*دریا به دیده ی ترِ من گریه میکند*
*آتش زِسوزِ حنجر من گریه میکند*
*سنگی که میزنندبه فرقم زِروی بام*
*برزخمِ تازه ی سرِ من گریه میکند*
*مقاتل نوشتن وقتی امام باقر(ع) بدن نازنینِ باباش امام زین العابدین رو غسل میداد، راوی میگه بدنِ نازنین رو روی سنگ غسل گذاشت ، پرده ای زدن که آقازاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده ، میگه یوقت شروع کرد های های گریه کردن، میگه روم نشد اونجا سوال کنم ، وقتی زین العابدین رو دفن کرد، بعد از مدتی خدمتش رسیدم گفتم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی خیلی گریه میکردی ! میگه فرمود: وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غُل و زنجیر به گردن و پاها و رانِ مبارکش باقی بود
میخوام بگم یا باقرالعلوم بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی به گریه کردن یه شبی هم وقتی مردم خوابیده بودن جدِّ مظلومت امیرالمومنین عزیز دلش رو غسل میداد به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید سر به دیوار گذاشت، علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنن چرا بلند بلند گریه میکنی؟ نمیدونستم بازوش و پهلوش شکسته یه وقت صدا زد عزیزانم بیایید از مادر توشه بگیرید ، بچه ها امشب شبه خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت وبهشت، امیرالمومنین میفرماید: حسنین خودشونو به روی سینه ی مادر انداختن همون سینه ای که علی فرمود چنان ناله زد که دستها از کفن بیرون آمد حسنین رو به سینه چسباند یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه به گریه شدند
*گذشت و گذشت عصر عاشورا شد یه وقت نازدونه ی امام حسین آمد کربلا، سکینه خاتون خودشو روی بدنِ پاره پاره ی بابا انداخت شروع کرد با پدر حرف زدن، یه وقت نامردا اومدن با یه اهانتی این نازدونه رو به گوشه ای پرتاب کردن😭😭😭*
*حسین آرام جانم*
*حسین روح وروانم*
*حسین درمانِ دردم*
*حسین دورت بگردم*
*«علی لعنة الله علی القوم ظالمین»*
#روضه_دفتری
@roze_daftari