هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
#واحد
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم عليه السلام
#محمد_فصولی🎤
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
سخت است ای قاسمم
تو روی خاک صحرا
از من کمک بخواهی / پیشت نباشم اما
یادگار مجتبی
با تو این دنیا چه کرد
با تن مثل گُلت
نعل مرکبها چه کرد
بعدکَ ویلٌ، علی الدنیا
پا نکش بر خاک، گل زهرا
غربتت بغضی، گلوگیر است
با همین غربت، کُشتی ما را
دیدی آخر تو هم
در خون خود تپیدی
آخر به آرزویت
در خاک و خون رسیدی
شیشهٔ عمر حرم
از چه با سنگت زدند
دورهات کردند و از
هرکجا سنگت زدند
ای که بیتابت، همه دلهاست
کاکلت در دســـت قاتلهاست
قد من از دا غ تو خم شد
بردنت هم یکی از مشکلهاست
#محمد_بیابانی ✍
.....................
#واحد #شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر عليه السلام
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
ای قنداقت کفن
سوزاندهای دلم را
سنگ مزار پاکت / شد خاک داغ صحرا
چون که در راه خداست
سر نیامد صبر من
ماندم اما خاک تو
قبر توست یا قبر من
ماندم اکنون با، دلی صدچاک
مردم از داغت، و ما ادراک
میکشد من را، همین غم که
روی زخم تیر، میریزم خاک
خشکی کام تو
محتاج آب و شیر است
سهمت ولی علیجان
تنها سهشعبه تیر است
آسمان خون تو را
بر سر دوشش گرفت
مادرم قنداقهات
را در آغوشش گرفت
روح پاکت با، رسول الله
من ولی از دل کشیدم آه
طفل من ذبحِ، عظیمی تو
گشته آغوش ِ، من قربانگاه
........................
#واحد #شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر عليه السلام
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
گفتی از تشنگیت
شرمندهام ز رویت
شرمندهتر ولی از / من شد ز تو عمویت
خم شد از داغت علی
قامت آبآورم
بیقرار رفتن است
بعد تو ای اکبرم
رفتنت کشته، همه ما را
عمه را من را، دو دنیا را
اکبرم رفتی، نخواهی دید
چشم غرق خون سقا را
نیزه در پهلویت
ای روضهخوان زهرا
یادآور مدینهست/کشتی مرا تو بابا
عمهات هم آمده
از میان همهمه
پیش تو افتادهایم
یاد داغ فاطمه
من بمیرم که، هزاران زخم
بوسه بر جسمت زده اکبر
مثل زهرا دو ره ات کردند
با هزاران نیـــزه و خنجر
....................
#واحد #شب_تاسوعا
#حضرت_عباس عليه السلام
#شب_نهم_محرم
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
صلی الله علیک
ای باب حاجت ما
ما تشنهٔ تو هستیم/یا ساقی العطاشا
ای شهید تشنهلب
در میان علقمه
ای که اول زائرِ
تربتت شد فاطمه
در غم چشمت عزاداریم
ما مگر جز تو که را داریم؟
در تب هجر تو میسوزیم
در فراق صحـــنت بیماریم
من بمیرم که تو
از روی زین میفتی
بی دست و غرق در خون/ روی زمین میفتی
ای همه امّید من
ای تمام لشکرم
میروی و بعد تو
میشود تنها حرم
تا که از دستت، علم افتاد
اضطرابی در، حرم افتاد
تو که از مرکب، زمین خوردی
در حرم هم دخـــترم افتاد
...................
#واحد #شب_عاشورا
#روز_عاشورا
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
از پیشم رفتی و
جانم جدا شد از تن
با تو وداع کردم / پیش نگاه دشمن
حرفمان شد یک نگاه
یک نگاه و یک درنگ
فرصت صحبت نشد
زیر آن باران سنگ
ای وجود من، خداحافظ
بعد تو تنها، شود زینب
میشود بیتو، جهانم تار
میرسد بیتو، جانم بر لب
پیش چشمان من
افتادی از روی زین
تنها شدی میانِ / نامردهای بیدین
دور تو غوغا شده
قتلگاهت محشر است
یک نفر با نیزه و
یک نفر با خنجر است
این امام عالم است ای قوم
این که زیر دســـت و پا مانده
من بمیرم که در این پیکر
اینهمه تیر و نیـــزه جامانده
#شب_دهم_محرم
#محمد_بیابانی ✍
#دهه_محرم
.
یابن الحسن، فدای تو و شال ماتمت
قسمت نشد که من بشوم یار و همدمت
ماه عزا رسیده ولی ای غریب شهر
یک شیعه نیست مستمع خیمه ی غمت
ای روضه خوان ِصبح و مسای تمام سال
با گریه سر شده شب و روز مُحرّمت
آقا دوباره روضه ی اولاد زینب است
خرج دو یاس او شده اشک دمادمت
زینب رسید نزد برادر به ناله گفت :
این دو کبوترم به فدای قد ِ خَمت
بگذار تا شهادت این لاله های من
باشد نشان عزّت من زیر پرچمت
در خیمه می روم که نبینم در این زمین
وقت شهادت دو گلم ، ناله ی دمت
شکر خدا شهید شدند و ندیده اند
درد اسارت من و آل مکرّمت
در داغ اکبرت شده موی سرت سپید
من هم شدم شریک، در این داغ اعظمت
#امام_زمان
آقا دوباره قلب تو غرق عزا شده
در سینه ات حسینیه ی غم به پا شده
با داغ روی داغ به همراه قافله
قلب تو هم مقیم زمین بلا شده
حق می دهم که اشک تو تبدیل شد به خون
جدّت حسین راهی کرب وبلا شده
داری ورود قافله را می کنی مرور
با داغ های عمه دلت آشنا شده
وقتی که پای عمه شده آشنای طف
لبریز آه و ناله و سوز و نوا شده
گویا که لحظه ای که رسیده به کربلا
بر داغ های روز دهم مبتلا شده
حالا به دور عمه صفی از محارم است
از محملش به سمت حرم کوچه وا شده
حالا میان اکبر وعباس وقاسم است
دردش ز یک نگاه حسینش دوا شده
می بینی ای غریب جهان چند روز بعد
زینب اسیر درد هزاران جفا شده
بر روی تل نظاره کند سوی قتلگاه
رأس حسین زینت سر نیزه ها شده
وای از زیارت
تن عریان و بی کفن
جسمش میان گودی مقتل رها شده
در وقت بوسه روی رگش می کند نگاه
هر استخوان پیکر او جا به جا شده
#امام_زمان
من گریه میکنم که تماشا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا
+++
حجت قبول دلبر احرام بستهام
ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا
+++
با گریه کردن این دل من زنده میشود
دلمرده آمدم که تو احیا کنی مرا
+++
اسباب زحمتِ تو شده این گدا، ولی
هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا
+++
ای کاش امشبی که تو راهی مشعری
همراه خویش راهی صحرا کنی مرا
+++
تو سفرهدار گریه ماه محرمی
چشمی پر اشک میشود اعطا کنی مرا؟
+++
آقا قسم به چادر خاکی مادرت
خواهم شریک گریه زهرا کنی مرا
+++
آیا شود که مثل شهیدان دم وصال
با روی غرق خون شده زیبا کنی مرا
+++
بیتالحرام سینهزنان خاک کربلاست
دارم امید محرم آنجا کنی مرا
+++
همراه خویش زائر شش گوشهام کنی
مسند نشین عرش معلا کنی مرا
+++
ای روضهخوان تنگ غروب منا بیا
پرچم به دوش ماتم کرب و بلا بیا
+++
حاجی فاطمه شده صحرانشین خدا
صاحب حرم دگر بشود از حرم جدا
#امام_زمان
زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟
اشهد ان لا…شهادت اشهد ان لا …شهید
محشر الله الله است می دانی چرا؟
یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟
راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟
از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟
از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش
بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش
سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش
سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش
آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین
دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم
یکی برای حسن آن یکی برای حسین
یقین که آتش دوزخ حرام گردیده
به جسم آنکه بود یار آشنای حسین
برای بخشش کوه گناه یک راه است
بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسین
کبوتر دل عشاق هر شب جمعه
نشسته است روی گنبد طلای حسین
خدا کند که شبی زائر حرم گردیم
و جان دهیم همان شب به کربلای حسین
به گوش جان تو اگر بشنوی هنوز آید
ز زیر نیزه و تیغ و سنان صدای حسین
__________________________
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه هـاي ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگي عـجـيـبـش
بـه بـوي سيـب زمـينِ غـم و حـسين غريـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدي
به چشم کاسه ي خون وبه شال ماتم مـهـدي
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالـ...