#متن_روضه_شهادت_امام_سجاد
منم قاهر ، منم والی ، منم غالب
منم لحظه به لحظه درد را طالب
حسین ابن علی را اولین نائب
علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب …
منم دریایِ بی ساحل
منم پیغمبری که کربلا بر او شده نازل
نه یک بخشش!تمام بخش هایش کاملاً کامل
تمام کربلا با سوره های قاسم و عون و علی اکبرو
آیات کوتاه علی اصغر و آیات مکی ابوفاضل
منم آنکه سنان و ازرق و خولی و شمر و حرمله
با هم مرا گشتند هی قاتل
همین که چشم وا کردم خودم دیدیم علی اکبر ارباب پیش چشم بابایم قدم میزد
قدم میزد دل بابا و نظم شانه های محکم عباس و سقف آسمان را با قدم هایش بهم میزد
برای قد بابایم خمیدن را رقم میزد …
همین که چشم بستم در میان دشت غوغا شد
همین که چشم وا کردم بمیرم قاتلش از پیکرش پا شد
نفهمیدم چه شد از حال رفتم
تا صدایی آمد از دشمن چرا ساکت نشستید؟..آی فرزند رشیدش در میان خاک صحرا اربا اربا شد …
*بازم بگم چی دیدم ؟!!…*
هراسان نجمه را دیدم که بالای سر نعشی کشیده …
گوییا داغ امام مجتبی دیده
که قاسم هست اگر چون آن جگر گوشه برایش مثل آن روزی که می امد
جگر های حسن در تشت حالا پیکر قاسم میان دشت روی خاک پاشیده …
*آخ نمی دونید چه روزی بود اون روز … چشمم و باز میکردم یه غمِ تازه …*
دوباره چشم بستم ناگهان تسبیح خاک کربلا افتاد از دستم
صدای داغ هل من ناصرا در گوش من پیچید
پدر بر روی دستش برد اصغر را …
دل خانم رباب آشوب شد ترسید،گمانم قاتلش را که کمان برداشت بین آن جماعت دید
نمی گویم چه شد اما پدر خون علی اصغرش را در هوا پاشید …
نمی گویم چه شد اما پدر در موقع برگشت می لرزید
نمی گویم چه شد اما پدر گم کرد دست و پای خود را و عبایش را به سرعت دور او پیچید …
همین که رفت پشت خیمه من هم رفتم از حال و
همین که حال من آمد به جایش،خودم دیدم که دارد میرود با چکمه شمر آنجا توی گودال …
دوباره رفتم از هوش و صدای شیحه اسبی که خون میریخت از زین و تن و سم و سر و یال و دهانش ….
*حسین ……
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن …*
باعثِ این شد،بفهمم که پدر هم بی گمان رفته
و با علم امامت خود ببینم که پس از شمر لعین در گودی گودال
با نیزه سنان رفته و از بس لطمه دیده سر به نوک نیزه،با زحمت … نه ! با یک تکان رفته …
و زینب بعد از آنی که نیزه و شمشیرها را پس زده ، سمت حرم لطمه زنان ….
منم من حضرت سجاد راوی هزاران روضۀ مکشوف
آنجا که خودم دیدم سر بابا ز روی نیزه اش افتاد
منم اصلا خوده روضه که هی مجلس به مجلس میرود از کربلا تا شام
منم آن مجلسی که سوخته زیر آتشی که ریخته از بام …
منم آن مجلسی که آخرش از اول لبریز اشکش میشود پیدا
منم آن مجلس کنج خرابه ، آه ،وقتی روضه خوانی میکند طفل سه ساله با سر بابا
منم آن مجلسی که روضه اش پایان نمی گیرد
در این مجلس رقیه تشنه است اما نمی دانم چرا باران نمیگیرد …
منم آن مجلسی که دعوتی هایم برای خواندن روضه،سر بر روی نی ماندست
منم بی تاب،منم خسته،منم غمگین،منم والی
منم قالب علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب …
حسین جانم … حسین جانم …
حسین جانم جانم جانم ….
متن روضه شهادت امام سجاد علیه السلام
بی تو سجاده ای اگر هم بود
فرش رسوایی دو عالم بود
بی تو یا حرفی از بهشت نبود
یا اگر بود هم جهنم بود
خطبه های گلوی زخمی تو
انعكاس غروب ماتم بود
تو اگر خطبه ای نمی خواندی
خانه هامان بدون پرچم بود
تو اگر روضه ای نمی خواندی
سال ما سال بی محرم بود
از تو داریم فصل ماتم را
ده شب گریه ی محرم را
احترام تو را سلام نبود
حق تو كوچه های شام نبود
حق آیینه ها شكستن نیست
گیرم این آینه سر امام نبود
هیچ جایی برای حال شما
بدتر از محلس حرام نبود
امام سجاد؛ علم گریه برداشت، همه حرفش و بعد از کربلا با گریش زد، من می خوام بگم چرا گریه میکرد، دلایل زیاده، اما مگه یادش میره صحنه های کربلا یکی یکی جلوی چشماشه منو تو یه روضه گوش میدیم، می شنویم، بی مقدمه تو هر روضه مون میگیم: حسین؛ حالا زین العابدین که خودش دیده، من می خوام بعضی از این صحنه ها رو یادت بیارم، مگه یادش میره صحنه وداع با پدرش رو، پدرش اومد تو خیمه یه نگاه زین العابدین کرد، دید باباش آشفته است، رنگ پریده است، یه نگاه کرد دید سر تا پا غرق خاک خونه، زین العابدین رو خاک خیمه افتاده، یه نگاه کرد دید بابا داره یه جوری حرف میزنه، انگار این لحظه لحظه آخره، صدا زد: بابا از داداش اکبرم چه خبر، ابی عبدالله گفت: داداشت رفت، یکی یکی اسم برد، یه مرتبه دید هرکی اسم می بره بابا میگه به شهادت رسید، یه لحظه صدا زد: بابا از عمو عباس چه خبر، تا ابی عبدالله گفت: بی عمو شدی، میگن زین العابدین بلند شد، با اون حال زارش، تا ومد بلند شه بابا نگه اش داشت گفت: عزیزم تو بخواب، فقط یه جمله بهت بگم پسرم: غیر منو تو دیگه مردی تو خیمه ها نمونده، تو دیگه بلند نشو، زینب یه محرم می خواد.
مگه یادش میره غروب یازدهم، مگه یادش میره اون لحظه ای که از کنار گودال رد شد، مگه یادش میره اون لحظه ای که اومد بابا رو دفن کنه، خودش گفت: برید بوریا بیارید، خودش رفت تو قبر، بنی اسد دیدن دیر کرد از قبر بیرون نیومد، مگه یادش میره، نگاه کردن دیدن لباش گذاشته رو لبای بریده، من میگم همه ی اینا یادش نرفت، اما همه ی اینا یه طرف اونی که امام سجاد رو 35 سال روضه خون کرده اینا نیست، حالا بشنو
احترام تو را سلام نبود
حق تو كوچه های شام نبود
حق آیینه ها شكستن نیست
گیرم این آینه امام نبود
هیچ جایی برای حال شما
بدتر از مجلس حرام نبود
گریه كردی صدا زدی ای كاش
هیچ سنگی به روی بام نبود
كاش مادر مرا نمی زایید
من امامم، خرابه جام نبود
حرفِ ویرانه در میان آمد
دختر شاه، یادمان آمد
روزِ شهادتِ امام زین العابدین علیه السلامِ .. دلا باید بره مدینه و قبرستانِ بقیع کنارِ آن قبورِ با خاک یکسان شده ..
اَلسَّلامُ عَلَىک یا عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ یَا زَینَ العابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ..
ان شالله به همین زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم تو حرمِ مطهرشون .. اونجا گریه کنیم برا اون آقایی که همۀ مصائبِ کربلا رو دیده .. همۀ مصائبِ کوفه و شام رو دیده .. تا قریبِ به چهل سال کارش همه گریه و ناله بود …
جوان میدید گریه میکرد .. طفلِ شیرخواره میدید گریه میکرد .. غذا میاوردن میل کنه ، تا چشمش به می افتاد روضه می خواند .. قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً .. آب می آوردن بنوشه ، گریه میکرد .. صدا میزد پسرِ رسولِ خدا رو با لبِ تشنه کشتن .. ای حسین جانم ..
امان از اون لحظه ای که میدید میخوان گوسفندی رو ذبح کنن .. حسینیا .. با گریه سوال میکرد ، آیا آبش دادید یا نه ؟!
میگفتن آقا ما مسلمانیم .. آب ندیم ذبح نمی کنیم .. گریه و ناله اش بیشتر میشد .. میفرمود کربلا پدرِ منو با لبِ تشنه کشتن …
حسین …
#شهادت_امام_سجاد
#زین_العابدین.
سوال کردن آقا تو این سفر به شما کجا خیلی سخت گذشت ؟!! سه مرتبه فرمود الشام .. الشام .. الشام .. اونجا دیگه هم رنجِ اسارت بود و خاکستر به سر و روشون ریختن .. هم خارجی خطابشون کردن .. مقابلشون همه مزمار و نی و چنگ و دف و تار زدن .. بانگِ شادی سر هر کوچه و بازار زدن .. ان شالله غلط باشه این چیزی که منتسبِ به وجودِ نازنینشِ ..
اُقاد ذَلیلا فی دمشق کاننی
مِنَ الزَنج عبدُ غاب عنه نصیر
*چون غلام ما رو به غل و زنجیر بسته اند … من که حورانن کنیزند و بُوَد غِلمان غلامم*
و جَدی رسول الله فی کل مشهد
و شَیخی امیرالمؤمنین امیر
فیالیت اُمی لم تلدنی و لم اکن
یزید یَرانی فی البلاد ِ اسیر
🌴پیرمردِ بلا کشیده منم
🌴پسرِ شاهِ سر بریده منم
*من همین الان از آقام عذرخواهی کنم ، سادات پاتونو میبوسم ، بزارید من یخورده دستم باز باشه ، الان نگم کِی بگم ..*
آ🌴ن که از ناقه دید بانویی
🌴پایِ یک بوسه شد خمیده منم
🌴آن امامی که با تنِ تب دار
🌴عقبِ ناقه ها دوید منم …
🌴آن که وقت فرار از خیمه
🌴نالۀ خواهرش شنید منم …
🌴آن که در بینِ بوریا دلِ شب …
🌴پیکرِ یک امام چیده …
الله اکبر … نگاه کرد دید نقص عضو داره ، بدن کامل نیست … (منو نگاه) بدن کامل ، هی تو گودال میگشت … انگشت … سر و که دیدم بردن ، انگشت کجاست ؟ … ای نامرد ساربان ….
خودم دیدم که خنجر رویِ دستش ….
حسین …
*بعضی ها هنوز دارن نگاه میکنن ، به حضرت زهرا من روضه نخوندم ، الان میگم میبینی ، اما هر کی تو این چندتا بیت چشمش بارونی نشد ، باخته …*
🏴روضه در یک کلام ، وای از شام
🏴دردِ بی التیام ، وای از شام
(دست و پاش میلرزید اسم شام میومد)
چقدر ناسزا به ما گفتن
🏴همه جایِ سلام ، وای از شام
(یه بیتُ نشستم، اما هر وقت یادت اومد چشمت خیس شد ، برا این بی آبرو هم دعا کن …)
🏴دخترِ فاطمه اذیت شد
(از چی؟ تازیانه و کتک؟نه)
🏴از نگاهِ حرام وای از شام ….
*امام سجاد فرمود سهل ساعدی ، یه خورده پول داری؟… آقا پول برا چی؟گفت سهل ، بدم به اون نیزه دارها … اینقدر به بهونۀ سرها ، تو این مسیر خانواده مو نگاه … بگم یا جلو برن یا عقب … اینقدر تو ما رفت و آمد نکنن
السلام علیك یا اباعبدالله”
بی شك گدای خانه ات آقا شود حسین
هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین
فیض گدایی تو به هر كس نمی رسد
باید كه زیر نامه اش امضا شود حسین
در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*امام رضا فرمود:مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیی فِیهِ أمرُنَا” هركی تو مجلس ما اهل بیت شركت كنه”لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ” قلبش نمی میره،دل مرده نمیشه” حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم”همین كه خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم*
در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن*
از كودكی تا دم مرگم به روی لب
تنها حسین بوده و تنها شود حسین …
ای كاش وقت مردن من وقت احتضار
ذكر مدام بر لبم آن جا شود حسین …
34 سال زین العابدین آب می دید گریه می كرد،غذا میدید گریه می كرد،هی میفرمود:”قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جایِعا”یعنی بابام حسین و گرسنه كشتن؛ “قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً” بابامو تشنه كشتن” این روزا قافله داره میرسه شهر شام …” شامی كه قریب 40 سال،كینه امیر المومنین و مردمش به دل داشتن”آخ بمیرم ،قبل از اینكه اهل بیت وارد بشن سه روز
شهرو زینت كردن …”كوچه هاشو آب و جارو زدن،مردم به هم تبریك گفتن،لباس نو به تن كردن”شهر و چراغونی كردن؛زن های رقاصه و آوازه خوان رو آوردن”مگه چه خبره؟
سهل صاعدی میگه من از بیت المقدس میومدم،دیدم شهرو زینت كردن، میدونستم این روزا مردم شام عیدی ندارن،پرسیدم این چه عیدیه كه من خبر ندارم؟گفتن مگه خبر نداری یه مشت خارجی رو دارن میارن …” یا صاحب الزمان”اگه میخوای ببینی بیا دم دروازه شهر …”
“كامل بهایی” می نویسد 500 هزار نفر به تماشا اومده بودن”آخ بمیرم،همه نوشتن صبح زود قافله وارد شهر شد”از دروازه ساعات تا مجلس یزید چندتا كوچه بیشتر نبود،اما همه نوشتن غروب بود كه اسرا رو وارد مجلس یزید كرد” یعنی انقده ازدحام جمعیت ….،مانع شده بود” زن های رقاصه میزدن و میرقصیدن ” سرای بریده بالا نیزه” زین العابدین تو غل و زنجیر جامعه”
وای …… گفت :*
من آن گلم كه خفته به خون باغبان من
نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من
*میخواید بدونید من كیم؟*
هفتاد داغ دارم و در زیر آفتاب
هجده سر بریده بود سایبان من
*آخ یكی طعنه میزنه،از بالای بام یه عده دارن سنگ میزنن …” خار و خاشاك دارن بر سر اهل بیت میریزن” یاصاحب الزمان یه وقت دیدن سر بریده شروع كرد قرآن خواندن ….
“أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً …. ” قاری قرآن محترمه …”علی لب های قاری قرآن رو می بوسید …” اما من یه قاری خاكی میشناسم،تا قرآن خواند،سنگ ها بر اون لب و دندان …” اخ بمیرم …حسین ….
بابا قرآن می خونه،سنگا به اون لب میخوره
*خدا نیاره هیچ دختری كتك خوردن باباشو ببینه،اونقده تو این كوچه ها سنگ زدن كه تو بعضی نقل ها داره خود سر بریده به زبان درآمد،فرمود: انا المظلوم” من نمیدونم بعضی از نانجیبا با چه سنگی سر ابی عبدالله رو میزدن كه بارها سر از روی نیزه جلوی چشم بچه ها به زمین افتاد ….”
ای حسین …..
متن روضه شهادت امام سجاد | متن نوحه شهادت امام سجاد
متن نوحه شهادت امام سجاد
متن نوحه شهادت امام سجاد زین العابدین علیه السلام به همراه زیباترین متن مداحی شهادت امام سجاد (ع) از شاعران اهل بیت در سبک ها و قالبهای گوناگون تهیه و تنظیم شده است. شما میتوانید از این نوحه های امام سجاد سید الساجدین ع در ایام سوگواری و شهادت این امام بزرگوار استفاده کنید.
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جمله یِ “بَکّائون” است
اشک از گوشه یِ چشمانِ ترش می افتاد
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
با دلی خون شده میگفت که الشام الشام
تا به بازار مدینه گذرش می افتاد
جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
میشکست آینه یِ صبر و غرورش را زجر
تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد
روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ
خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد
وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه
قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد
شاعر : رضا قربانی
متن روضه شهادت امام سجاد | متن نوحه شهادت امام سجاد
متن نوحه شب شهادت امام سجاد
منتخبی از بهترین نوحه های شب شهادت امام سجاد علیه السلام را در ادامه این بخش ملاحظه خواهید کرد:
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریه ی بی پایانت
آب می بینی و طفل و گل و سقا و جوان
بیشتر می شود انگار غم پنهانت
زهر هر چند که یک روز به دادت آمد
تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت
غیر زینب چه کسی درد تو را می داند
که چه آورده خرابه به دل ویرانت
سخت سوراند دلت را غم آن جسم کبود
خواهرت بود که جان داد روی دامانت
زخمی بزم شراب است دلت بیخود نیست
که چهل سال نکرد اشک دوا درمانت
خیزران تا که به دستان کسی می بینی
درد می گیرد ناگاه لب و دندانت
شاعر : محمد بیابانی
متن روضه شهادت امام سجاد | متن نوحه شهادت امام سجاد
شعر نوحه شهادت امام سجاد (ع)
هر وقت امام میخواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب میافتاد، اشک از چشمانش سرازیر میشد.
سبب گریه آن حضرت پرسیدند
ایشان فرمودند: «چگونه گریه نکنم، در حالی که یزیدیان آب را برای وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند، ولی به روی پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند»
هــرگــز نگذاشت تا ابـَـد شــب باشـد
او مــاند كـــه در كنــــار زینـــب باشــد
سجاد كه سجاده به او دل می بست
تدبیـــر خــدا بــود كه در تـــب باشـــد …
شهادت مولا و سرور شیعیان امام سجاد علیه السلام بر محبین آن حضرت تسلیت باد
متن روضه شهادت امام سجاد | متن نوحه شهادت امام سجاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه_روز_سیزدهم_محرم
#دفن_شهدا_کربلا
#روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین
⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
♦️کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است
♦️وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است
♦️کیست این مظهر جانبازی و ایثار و وفا؟
♦️که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است
♦️او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول
♦️روشنیبخش جهان، نور رخ «ذوالمنن» است
♦️گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد
♦️یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است
♦️چه غم از حسرت دیدار وطن داشت به دل؟
♦️وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است
♦️او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل
♦️آب غسلش همه از خون گلو و بدن است
♦️«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
♦️تا نگویند کسان، جسم حسین بیکفن است»
♦️«استخوانی اگر از سینه او باقی ماند
♦️آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است»
♦️دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش
♦️آنکه یعقوبصفت، شهره «بیت الحزن» است،
♦️با سرانگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک
♦️این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است
⬅️عزاداران در روز سیزدهم محرم قراریم عزیزان ایام محرم وعزاداری ابا عبدالله داره تمام میشه بگیم خدایا شاکریم که امسال هم توانستیم در عزاداری شرکت کنیم خیلی ها دربین من و شما بودند حالا جایشان خالیست فیض ببرند اما یا اباعبدالله قربان آن بدنی که سه شبانه روز بدون غسل و کفن بر روی خاکهای گرم کربلا انداخته بوداما عزاداران
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
♦️بنی اسد بیاید
♦️کفن با خود بیارید
♦️مگر خبر ندارید
♦️حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه..انشالله داغ بابا نبینی.
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً
🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
https://eitaa.com/brgzida
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸چشمان مبارک إمام سجاد علیهالسلام از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ...
🔖 إبنشهرآشوب در «المناقب» در احوالات إمام سجاد علیهالسلام اینگونه مینویسد:
📋 «إنَّهُ بَكىٰ حتّى خِيفَ عَلَى عَينَيه.»
▪️امام سجاد علیهالسلام به اندازهای گریست که خوف آن میرفت دیدگان آن حضرت، نابینا شود.
📚المناقب،ابنشهرآشوب، ج۱۱ ص۱۱۲
🔖 ملاحبیباللهکاشانی نیز در «تذکرة الشهداء» اینگونه مینویسد:
🥀 هر وقت ظرف آبی به دست امام سجاد علیهالسلام میدادند، آنقدر میگریست تا ظرف آب پر از خون میشد؛ چرا که چشم مبارک آن حضرت مجروح شده بود! آن حضرت گریه میکرد و میفرمود:
📋 لٰا هَنّأَنِیَ الأکلُ وَ الشُّربُ؛ یٰا أبی! لَیتَنی لَم أرَ مَصرَعَک
▪️خوردن و آشامیدن گوارایم مباد؛ ای پدرجان! کاش قتلگاهت را نمیدیدم.
📚تذکرة الشهداء، ج۲، ص۴۹۵.
📚قسمت این بود بال و پر نزنی
مرد بیمار خیمه ها باشی
حکمت این بود روی نی نروی
راوی رنج نینوا باشی
چقدر گریه کردی آقاجان
مژه هایت به زحمت افتادند
قمری قطعه قطعه را دیدی
ناله هایت به لکنت افتادند
کربلا خاطرات تلخی داشت
ساربان را نمی بری از یاد
تا قیام ِ قیامت آقاجان
خیزران را نمی بری از یاد
خون این باغ، گردن ِ پاییز
یاس همرنگ ارغوان می شد
چه خبر بود دور ِ طشت طلا
عمه ات داشت نصف ِ جان می شد
کاش مادر تو را نمی زایید!
گله از دست ِ زندگی داری
دیدن آب ، آتشت می زد
دل خونی ز تشنگی داری
تا نگاهت به دشنه ای می خورد
جگرت درد می گرفت آقا
تا جوانی رشید می دیدی
کمرت درد می گرفت آقا
جَمَل شام پیش ِرویت بود
خطبه ات تیغ ذوالفقارت بود
«السلام علیک یا عطشان»
ذکر لبهای روضه دارت بود
سوخت عمامه ات، بمیرم من
سوختن ارث ِ مادری شماست
گرچه در بندی از تو می ترسند
علتش خوی ِ حیدری شماست
کاش می مُردم و نمیخواندم
سر بازارها تو را بردند
نیزه داران عبای دوشت را
جای سوغات کربلا بردند
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸هر گاه که به یاد قتلگاه میافتم، گریه راه گلویم را سدّ میکند...
در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند:
📋 الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام
▪️«افرادی که بسیار گریستند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله و علی بن الحسین علیهم السّلام.
🔖 در ادامه روایت حضرت فرمودند:
📜 وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی
▪️حضرت علی بن الحسین علیهم السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت امام حسین علیه السلام گریست. هر غذایی که مقابل آن حضرت میگذاشتند، او به گریه میافتاد.
🥀 کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: «یاابن رسول اللَّه! فدای تو شوم، من میترسم که خود را (به وسیله کثرت گریه) هلاک گردانی! » حضرت فرمودند:
📋 إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَةٌ.
▪️فرمود: {چاره ای نیست، جز اینکه غم و اندوه خود را به خدا شکایت کنم من از خدا چیزهایی میدانم که شما نمی دانید. } (یوسف ۸۶) هر گاه که به یاد قتلگاه فرزندان فاطمه علیهمالسّلام میافتم، گریه راه گلویم را سدّ میکند.
📚 الخصال،ج۱ ص۱۳۱
✍ نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است..
غمی که میکُشدم عاقبت غم یار است
به یاد خواب رقیه به یاد حمله زجر..
زمان خواب،دو چشمم همیشه بیدار است
تورو خدا جلویم گوسفند سر نبرید
دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است
صدای گریه نوزاد میکشد مارا!
خداکند که بخوابد! رباب تبدار است
نمیروم سر بازار دردسر دارد
عذاب هرشب من ازدحام بازار است..
حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلا
حصیر روضه ی مکشوفه ی من زار است
هنوز بعد چهل سال درد پا دادم
هنوز بر کف پایم نشانی خار است
هنوزجای غل وسلسله ب گردنم است
هنوز چشم من از مشت بی هوا تاراست
آهای مردم "اَذَلَّ عزیزنا"یعنی
محله ای بروی که هجوم اشرار است
مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد
امان ز غربت مردی که بدگرفتار است
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸مواجهه امام سجاد علیهالسلام با مردی که ناله میزد و میگفت: «من غریبم»
در نقلی آمده است:
🥀 امام سجاد «صلوات الله علیه» در مدینه از مسیری عبور میکردند که مردی را دیدند که صدا میزند:
📋 اَیّهَا النّاس اَنا الغریبُ فَارْحَمُونی
▪️ای مردم! من غریبم؛ به من رحم کنید!
🥀 امام سجاد علیه السلام او را صدا زدند و فرمودند: تو غریبی؟ گفت: بله.
حضرت فرمود:
📋 اذا عَطشْتَ فهَل تَسقِی الماء؟
▪️اگر تشنه شوی به تو آب می دهند؟
گفت: بله. حضرت فرمود:
📋 اِذا فاجٰاکَ الموتُ هَل تُدفَن بلا کفنٍ؟
▪️اگر در اینجا ناگهان بمیری، این مردم تو را کفن میکنند؟
🥀 گفت: الله اکبر؛ چرا نکنند؟! من بین مسلمانان هستم. گریه راه گلوی امام سجاد علیهالسلام را بست و فرمود:
📋 اِذاً لَستَ بِغَریبٍ؛ الغَریبُ هُوَ الحَسین علیهالسلام ثَمّ وَجَّهَ نَحوَ الکربلا و قال:
▪️پس تو غریب نیستی؛ همانا غریب، حسین «صلوات الله علیه» است،پس حضرت توجه کردند به سمت کربلا و فرمودند:
📋 یا اَسَفاه علیکَ یابنَ رسول الله! تَبقَی ثلاثةِ اَیّامٍ عاریاً علی رَمضاءِ کربلاء
▪️هزار اندوه برای تو باید خورد ای پسر رسول خدا؛ که سه شبانه روز عریان بر روی ریگ و رمل بیابان کربلا افتادی بودی.
📚سيرة الأئمة الاثني عشر علیهمالسلام، معروف، ج۳، ص۱۱۵
📚العبرة الساکتة ج٢ ص۴۴٣
📚سوگنامه آل محمّد صلیاللهعلیهوآله، اشتهاردی،ص۳
✍ یعقوب کربلا چه قدر گریه می کنی
از صبح زود تا به سحر گریه می کنی
یعقوب را که غصه ی یوسف شکسته کرد
داری برای چند نفر گریه می کنی
وقتی که چشمهات می افتد به معجری
حق داری ای عزیز اگر گریه می کنی
این طفل را به جان خودت آب داده اند
دیگر چرا میان گذر گریه می کنی
از صبح تا غروب فقط نیزه می زدند
داری به قتل صبر پدر گریه می کنی
چشمت چرا ضعیف شده بی رمق شده
یعقوب کربلا چقدر گریه می کنی
با دیدن اسیر کجا می رود دلت
با دیدن فقیر کجا می رود دلت
⭕️ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه
💠روز ۱۲محرم روز ورود اهل بیت(علیهم السلام) با حالت اسارت به کوفه است. دراین روز ابن زیاد فرمان داد که احدی حق ندارد با اسلحه ازخانه بیرون آید ،چرا که نگران بود شیعیان امیرالمومنین قیام کنند. سپس فرمان داد سرهای شهدا را پیش روی اهل بیت آورده حرکت دهند و اسرا را در کوی و بازار بگردانند.
♦️زنان کوفه که براى تماشای کاروان اسرا به بالاى بامها رفته بودند دیدند امام سجاد علیهالسلام در حالى که بیمارند و به خاطر غل و زنجیرها خون از رگهاى گردنشان جارى است، بر شترى برهنه سوارند.
🔹همچنین رأس شریف امام حسین(علیه السلام) در نوک نیزه این آیه مبارکه را تلاوت مى نماید: «اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَالرَقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» (کهف، ۹).
🔸مردم با دیدن حالت رقت انگیز ذریه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و سرهای بر نیزه، صدا به گریه بلند نمودند. سپس حضرت زینب علیهاالسلام مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبهاى کوبنده و رسواکننده نمود.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#دوازدهم_محرم
🏴🕯🖤🕯🏴
https://eitaa.com/brgzida