⭕️ اولین راز آشکار درباره شهادت اسماعیل هنیه در تهران
✍️اشتباه بزرگ عوامل ترور اسماعیل هنیه در تهران این است که نمیدانند، خون این شهید مجاهد در پیوند ملت ایران و فلسطین یک جهش غیرقابل باور با پیامدهای راهبردی ویران کنندهای علیه خود آنها ایجاد خواهد کرد. اسماعیل هنیه اینک یکی از شهدای بزرگ ملت ایران خواهد بود و این بدین معنا است که فلسطین و فلسطینیها بیش از هر زمان دیگری در قلب و دل مردم ایران جای خواهند گرفت.
🔸استراتژیستهای عاقل آمریکایی پیش از این دریافت کردهاند که ترور ابومهدی المهندس در کنار شهید حاج قاسم سلیمانی در بغداد، چه استحکام و پیوند بزرگتری بین روابط و قلوب مردم ایران و عراق ایجاد کرد. اینک قطعی خواهد بود که ترور اسماعیل هنیه در تهران، موج ضد صهیونیستی در ایران و پشتیبانی آنها را از ملت فلسطین دهها برابر افزایش خواهد داد.
🔸صهیونیستها به زودی در بدرقه شهید اسماعیل هنیه در تهران متوجه خواهند شد که با یک محاسبه غلط هیجانی، چه ضرر راهبردی بزرگی را محتمل شدند. تا دیروز حاج قاسم شهید ویژه راه قدس برای فلسطینیها بود و از امروز «اسماعیل هنیه» شهید ویژه مقاومت در ایران خواهد شد.
🔸شاید برایمان اینک این حادثه، دردناک و پر از بغض و خشم باشد ولی به سنت الهی که در این 45 سال پس از انقلاب بارها تجربه کردیم، باور داریم که هیچ چیزی به اندازه جاری شدن خون شهید نمیتواند، پیروزهای واقعی و بزرگ را برایمان رقم بزند.
🔸بیاد بیاوریم بعد از ریخته شدن خون حاج قاسم، شاهد طوفان الاقصیها، وعده صادقها و بیداریهای بزرگ در دانشگاههای بزرگ اروپایی و آمریکایی و بزرگترین تجمعات شهروندان غربی علیه اسرائیل اتفاق افتاد. آن روزهای اول شهادت حاج قاسم شاید پیش بینی این فتوحات بزرگ برای برخی غیرقابل باور و حتی محاسباتشان درباره آینده، بالعکس اتفاقات و فتوحات ماههای اخیر جبهه مقاومت بود.
🔸🔸باور کنیم و باور داریم در پس شهادت اسماعیل هنیه در قلب پایتخت محور مقاومت، فتح بزرگی نهفته است که مثل همیشه با سنتهای الهی پشتیبانی و تضمین شده است. تجربه این چند سال پر التهاب که سرعت تحولات در غرب آسیا به نفع جبهه مقاومت شتاب گرفته، به ما می گوید؛ فتوحات بزرگ دیر نخواهد بود و زود به زود مشاهده و لمس میشوند.
_
•حالا ماخوب حالعراقیهارا
درکمیکنیم؛
حالساعت۱:۲۰
کهمهمانشانکهپارهتنمابود؛
درمیانآتشفرودگاهبغداد
پرپرشد:)
مامهمانازدستدادهایم💔
Mohammad Hossein Pouyanfar - Ou Miayad.mp3
2.91M
#نوحه_امام_زمان_
ظلم به سر میرسد ای یااار
از او خبر میرسد ای یااار
او می آید،، تکیه به دیوار حرم میزند
او می آید،، قدم به چشمان ترم میزند
او می آید او می آید2
متی ترانا و نراک،، یا بن الحسن روحی فداک
او پناه عالمین است
منتقم خون حسین است
او میاید،، درد همه خلق دوا میشود
او میآید،، قبله ی ما کرب وبلا میشود
او می آید،، او می آید
ذکر لبم به زیر خاک یابن الحسن روحی فداک
یابن الحسن روحی فداک
****
او پناه عالمین است
منتقم خون حسین است
او می آید،، درد همه خلق دوا میشود
او می آید،، قبله ی ما کرب و بلا میشود
او می آید او می آید
این الحسن این الحسین،، و این ابناء الحسین
مع امامٍ منصور،، ایشالله بین الحرمین
یابن الحسن،، روحی فداک
****
بانی روضه ی محرم
سینه زنه ذبیح اعظم
او می آید، روضه ی ارباب به پا میشود
او می آید، عرش خدا بیت عزا میشود
او می آید او می آید2
متی ترانا و نراک یا بن الحسن روحی فداک
ذکر لبم به زیر خاک یابن الحسن روحی فداک
یابن الحسن روحی فداک 2
https://eitaa.com/brgzida
#روضه_اسارت_
◾️#اسارت #شام
◾️ #ورود_کاروان_اسرا_به_شام
شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲
بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/brgzida
#امام_سجاد_ع_مصائب
#امام_سجاد_ع_شهادت
از گلستان لالههای پرپرم آید به یاد
از نیستان داغهای خاطرم آید به یاد
با دل خود هر زمانی را که خلوت میکنم
در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد
سالها از ماجرای کربلا بگذشت و باز
هر نظر آن صحنهی حزنآورم آید به یاد
هرکجا آب است آتش میزند بر جان من
چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد
هر جوانی را که میبینم به یاد کربلا
گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد
چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش
از رباب و گریههای اصغرم آید به یاد
میشوم از آتش شرم و محن چون شمع آب
چون زحال عمّهی غمپرورم آید به یاد
من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن
روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد
حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع
وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد
چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی
سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد
از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز -
از نظر نارفته، داغ دیگرم آید به یاد
https://eitaa.com/brgzida
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
گریه بر هر درد بیدرمان دواست
جز غم من که غمی بیانتهاست
سالها با هر قدم گفتم حسین
شببهشب سینه زدم گفتم حسین
روضه میخواندم دلم بیتاب بود
روضهی من کاسههای آب بود
غصه، دنیا را به کامم زهر کرد
بعد تو لبخند با من قهر کرد
ظاهراً جسمم میان خانه بود
باطناً قلبم در آن ویرانه بود
راه میرفتم دو چشمم تار بود
فرش زیر پام مثل خار بود
هرزمان از بین کوچه رد شدم
گریه کردم به مصیبات خودم
دادوبیدادِ سر بازارها...
کشت من را کشت من را بارها...
ذبح را بیتاب دیدن مشکل است
خنجر قصاب دیدن مشکل است
صحنهای دیدم که رنگ من پرید
ذبح خود را آب داد و سر برید
نیمهشب آیات نور آمد به یاد
بوی نان آمد، تنور آمد به یاد
خلق وقتیکه سلامم میکنند
داغدار داغ شامم میکنند
گفتهام با کودکان خانهام
داغدار خواهری دردانهام
هرزمان خلخال نو پا میکنید
یادی از آن بیکس صحرا کنید
کرده این یک جمله حالم را خراب
آه...ناموس علی...بزم شراب
بعد از آن مجلس دگر من ای عزیز
به کنیزانم نمیگویم کنیز
✍ #سیدپوریا_هاشمی_
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنی_حُجَّتَڪ 🌹
https://eitaa.com/brgzida
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#محاوره
نشستم یه گوشه با حال خراب
شدم نی که از غم حکایت کنم
گلومو گرفته یه بغض غریب
میخوام قصهای رو روایت کنم
ابوحمزه میگه که وارد شدم
توی خونهی سیدالساجدین
دیدم آسمون چشاش ابریه
بازم خیسه سجاده روی زمین
تحمل نکردم به حرف اومدم
با یه حالی گفتم که جونم فدات
چهل ساله که حال و روزت اینه
چقد گریه آخه فدای چشات
شده زخم پلکات بمیرم برات
چقد گریه آخه گل فاطمه
شهادت که ارث تبار شماست
شهادت که ارث بنی هاشمه
مگه حمزه کشته نشد تو اُحُد
مگه سجدهگاهِ علی خون نشد
نیفتاد زهرا مگه پشت در
مگه مجتبی تیر بارون نشد
رسید اینجا تا حرف، دیدم امام
هنوزم دلش انگاری کربلاست
صدا زد ابوحمزه رحمت به تو
شهادت همیشه تو تقدیر ماست
ولی میدونی تا که یادم میاد
میگم کاش عمرم به فردا نبود
شهادت آره ارث ما طایفهست
اسارت ولی ارث ماها نبود
https://eitaa.com/brgzida