eitaa logo
برگزیده اشعار مداحی
233 دنبال‌کننده
91 عکس
102 ویدیو
19 فایل
با سلام خدمت همه ی عزیزان، با نظرات وپیشنهادات سازنده ی خود، حقیر را یاری فرمایید @MA1313
مشاهده در ایتا
دانلود
یاسیدتی رقیه س؛ ‌در پهنه ی شب ستاره هایم گم شد در عمق افق نظاره هایم گم شد عمه چقدَر دیر مرا پیدا کرد آن لحظه که گوشواره هایم گم شد ...... بر من ندمیده سحری بهتر از این ننشسته به دامن قمری بهتر از این من دخترِ خوب تو نبودم اما دنیا که ندارد پدری بهتر از این ..... می خندی و قلبِ کوچکم می لرزد هی آینه ی پُر تَرکم می لرزد ای کاش که چشم غُره دیگر نروی دارد بدنِ عروسکم می لرزد .... از هلهله سوارها می ترسم از نعره ی نیزه دارها می ترسم آتش سرِ راهِ دامنم کرده کمین عمه! من از این فرارها می ترسم .... بگذار کمی خضاب را پاک کنم از گونه ی تو تراب را پاک کنم لعلم عسل آورده برایت بگذار از روی لبت شراب را پاک کنم محمدرضاطالبی
السلام علیکِ یا سیدتی رقیه سلام الله علیها؛ بس که وَهم خارهای دشت مانوسم شده ترسِ افتادن ز ناقه باز کابوسم شده تا که من غافل نباشم لحظه ای از حالِ تو هی به تشویق مغیلان می دوم دنبال تو تا ببینم شامِ آخر جلوه ی در طشت را یک به یک با پا شمردم خارهای دشت را لحظه لحظه در تنم دنبال زخمی تازه ام نا ندارم چند روزی پشت این در‌وازه ام دختر شامی که هر شب آب و نانم می دهد با تفاخر کفشهایش را نشانم میدهد کوچه کوچه پابرهنه بودنم را دیده است گریه ام را دیده و پشت سرم خندیده است مثل تو بابا به قصر شام من هم دعوتم نه به صرف طعنه و دشنام من هم دعوتم راستش آن بوسه ی آخر مرا راضی نکرد با لب تو هیچ کس چون خیزران بازی نکرد ضجّه هایم را چرا هی به تمسخر می گرفت؟ چوب می زد بر لبت، لبهای من گُر می گرفت حال که در طشت شب هی آفتابی می شوی بیش از این قرآن مخوان داری شرابی می شوی تا صدای تو نباشد گوش می خواهم چه کار عمه جان! من بی پدر آغوش می خواهم چه کار؟ خاک ویرانه نمی فهمد تنِ سردِ مرا عمه جان تنها تو می فهمی کمر درد مرا بس که هق هق کرده ام از درد نایم خشک شد بر زمین خوابیدم از بس، دست و پایم خشک شد روزها را با خیال دیدنت شب کرده ام از شبی که دیدمت در طشت هی تب کرده ام از چه مانم بی تو در دنیای مذهبهای خشک؟ من فقط یک بوسه می خواهم از آن لبهای خشک
ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... 🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد 🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸به سوی شام و کوفه ام 🔸چه ظالمانه می برند 🔸نمی روم ولی مرا 🔸به تازیانه میبرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
شد_خیمه_ها_برپا__هادی_همتی.mp3
5.69M
نوحه ورود به کربلا آمد شه خوبان با جمله ی یاران در کربلا مهمان شد با نوای دل با قاسم و اکبر با عون و با جعفر عباس و با اصغر در آخرین منزل ای آه و واویلا شد خیمه ها برپا این سرزمین غم این وادی ماتم عالم زند بر هم این کربلا باشد حسی غریب دارد حال عجیب دارد این بوی سیب دارد این نینوا باشد ای آه و واویلا شد خیمه ها برپا فرزند پیغمبر تنها و بی لشکر با خواهر و دختر با یک دل تنگ است آن سوی این میدان کفار بی ایمان با خنجر برّان آماده ی جنگ است ای آه و واویلا شد خیمه ها برپا نزدیکی دریا شد خیمه ی سقا اما در این صحرا گلها شود پرپر شش ماهه بیتابه لب تشنه ی آبه وقتی که میخوابه در دامن مادر ای آه و واویلا شد خیمه ها برپا زهرا پریشونه بی تاب و گریونه پیوسته میخونه نور دل مادر در روز عاشورا با خشکی لبها گردد حسین تنها مظلوم و بی یاور ای آه و واویلا شد خیمه ها برپا ای وای از آن گودال وای از تن پامال از تشنه ی بی حال پیراهنی کندن ای وای از آن خنجر وقتی بُرد حنجر تن را کُنَد بی سر در حال جان دادن ای آه و واویلا شد خیمه ها برپا
به کربلا می رسد از کربلا هم بوی عشق هم بوی خون می رسد بر گوش دل اِنّا اِلیه راجعون زینب اینجا با نظر بر روی محزون حسین می شود بیتاب و دارد اضطراب و شور و شین گشته او دلواپس و گوید حسین اینجا کجاست؟ بر مشام جان من اینجا چرا بوی بلاست؟ خاک این صحرا ، حسینم ، بوی ماتم می دهد. بوی هجران و اسارت ، بویی از غم می دهد خیمه ها اینجا چرا بوی عجیبی می دهد؟ بوی جانسوز یتیمی و غریبی می دهد زبانحال برادر : خواهرم اینجا زمین لاله های پرپر است زینب اینجا وعده گاه ناله های مادر است اکبر من در همین جا اِرباً اِرباً می شود پیکر قاسم همین جا فرش صحرا می شود سرزمین کربلا گهواره ی اصغر شود در همین جا مقتل عباس آب آور شود دشمنم اینجا اسیرت می کند ای خواهرم میشوی تو همسفر منزل به منزل با سرم هم رقیه هم سکینه رویشان نیلی شود مونس آنها در این آوارگی سیلی شود این زمین وادیِ غم یعنی زمین کربلاست چون سر ما در همینجا بر فراز نیزه هاست
🏴ورود کاراون امام حسین علیه السلام به کربلا روضه مکتوب دکتر رفیعی: این دل‌ها را روانه کنیم کربلا کنار قبر ارباب بی کفن مان اباعبدالله که جنّ و انس، ارض و سما، مایری و لایری برای او اشک ریختند. ناحَت عَلَيهِ الاَنبِياءُ وَالرُّسُل * بَلِ العُقولُ وَالنُّفوُسُ وَالمُسُل بَکا عَلَیهِ مایَری وَ لايُرَى * وَالاَرضُ وَالسَّماءُ وَ إطباقُ الثَّرى «مایری و لایری» برای امام حسین اشک ریختند. روز دوم، روز ورود کاروان اباعبدالله به کربلا بود. کاروان مسیرهای متعددی را از مکه تا کربلا طی کرد، امروز در سرزمین کربلا فرود آمد. اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء، ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَا هُنَا مَحَطُّ رِحالِنا، وَ مَسْفَکُ دِمائِنا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله وسلم. [۳] وقتی به حضرت عرض کردند این جا کربلاست، فرمود: این جا محل شهادت ماست. این جا محل ریختن خون ماست. این جا محل قبر ماست. أخبرَني بهذا جدی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ؛ جدّم رسول خدا این خبر را به من داد. السَّلامُ عَلَيكَ يا رَحمَة الله الواسِعَه وَ یا بابَ نَجاةِ الاُمَّة. سَفینَةَ النَّجاة وَ قُرَةَ عَينِ النَّبِيِ المُصطَفی یا مَظلوُمُ يَا اَبا عَبدِالله. بار بگشایید باران این جا کربلاست * آب و خاکش با دل و جان آشناست بار بگشایید خوش منزلگهی است * تا به جنّت زین مکان اندک رهی است فرمود بدانید این جا چه اتفاقاتی می‌افتد! یک لحظه فیلم همه ی قضایا در ذهن امام حسین خطور کرد. این جا صدای العطش بر عرش اعلی می‌رود * این جا سرم بالای نی از جور اعدا می‌رود آن جا به دست خودکفن، بر گردن اکبر کنم * در موج دشمن گریه بر آن شبه پیغمبر کنم امروز وارد کربلا شدند. عقیله ی بنی هاشم می‌خواست پیاده شود همه ی محرم‌ها دور و برش را گرفتند؛ عباس، قاسم و همه ی برادرانش آمدند. امام حسین علیه السلام همین که می‌خواست خیمه ای را نصب کند، اصحاب می‌دویدند؛ آقاجان، اجازه بدهید ما خیمه را نصب کنیم. با چه عظمت و ابهتی اهل بیت در سرزمین کربلا پیاده شدند! یا بقية الله! این یک فرود بود؛ یعنی روز دوم محرم در کربلا! یک خروج هم صبح یازدهم از کربلا دارند. زینب آمد سوار بشود نتوانست. هر چه نگاه کرد کسی را ندید. هرچه نگاه کرد هیچ محرمی را ندید. شاید در ذهنش خطور کرد روزی را که در این سرزمین پیاده شد همه ی محرم‌ها و برادرانش بودند. زینب آمد قتلگاه، گفت: برادر همه را سوار کردم، اما خودم مانده ام. بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي * بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى [۱] در میان خیمه زیبای تو * ناله دارد خواهر شیدای تو خیمه‌ها بوی عجیبی می‌دهد * بوی جانسوز غریبی می‌دهد خیمه‌ها معناگر یک مطلبند * مظهر آوارگی زینبند خیمه‌ها بوی اسیری می‌دهد *** خیمه‌ها بوی یتیمی می‌دهد ---------- [۳]: اللهوف، ص ۸۰؛ منتهی الامال، ص ۴۶۳؛ سوگنامه آلمحمد، ص ۲۲۳. [۱]: بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۹۵: اللهوف، ص ۱۳۰. ✔️کانال رسمی دکتر رفیعی
🏴امام حسين عليه السلام: اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ، وَاَبْخَلُ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بالسَّلامِ 🌱ناتوان ترين مردم كسى است كه از دعا عاجز باشد و بخيل ترين مردم كسى است كه درسلام بُخل ورزد 📚بحارالانوار جلد93 صفحه294
🏴) 🏴سینه زنی سنگین 🎤مداح : سید مجید بنی فاطمه 👌😭 ♠️♠️😭😭♠️♠️ زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت اهل عالم را زکار خویش حیران کرد و رفت از زمین کربلا تا کوفه و شام خراب هر کجا بنهاد پا، فتحی نمایان کرد و رفت با لسان مرتضی از ماجرای نینوا خطبه ای جا نسوز اندر کوفه عنوان کرد و رفت تا بماند دینِ احمد با کلامِ جانفزا عالمی را دوستدار اهل ایمان کرد و رفت بر فراز نیزه چون قرآن ناطق را بدید با عمل آن بی قرین اثبات قرآن کرد و رفت در دیار شام برپا کرد از نو انقلاب سنگر اهل ستم را سست بنیان کرد و رفت خطبه ی غرا بیان فرمود در کاخ یزید کاخ استبداد را از پایه ویران کرد و رفت از کلام حق پسندش شد حقیقت آشکار اهل حق را شامل الطاف یزدان کرد و رفت شام، غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود وقتِ رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت ساكنان نُه فلك حیران ز كار زینب است در سما فوج ملائك با شعار زینب است ای سلیمان از چه مینازی به جاه و حشمتت صد هزاران چون سلیمان ریزه خوار زینب است رو "اَلم نَشرَح لَک صَدرَک" بخوان کاین آیه را عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است كربلا خواهی اگر از زینبِ كبری بگیر چون كلید كربلا در اختیار زینب است ♠️♠️😭😭♠️♠️
4_5811974569858172379.mp3
1.14M
🏴شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها) 🏴سبک سنگین 🎤مداح :حاج سید مجید بنی فاطمه
🏴) 🏴سبک زمینه 🎤مداح : سید میرداماد👌👌😭 ♠️♠️😭😭♠️♠️ این دل دوباره داره حال و هواے زینب امشب دلم گرفته از غصه هاے زینب سینه زن حیرونه حیرونه حیرونه چشمامون بارونه بارونه بارونه نوکرت میخونه میخونه میخونه اے پریشان زینب ، اے پریشان زینب نه باور ندارم عمه سادات و اسارت نه باور ندارم عمه سادات و جسارت نه باور ندارم عمه جانم عمه جانم عمه جان نیمه جانم عمه جانم عمه جانم عمه جان قد کمانم عمه جانم عمه جانم عمه جان نگرانم عمه جانم عمه جانم عمه ے نفس بریده عمه جانم عمه جانم عمه ے خوشے ندیده اے پریشان زینب ، اے پریشان زینب بال و پر وجودش از غصه گُر گرفته بال و پر وجودش در خیمه گُر گرفته از بین آتش و دود آید صداے زینب از کربلا به کوفه از صبح کوفه تا شام بگذاشت تازیانه پا جاے پاے زینب نفسم محبوسه محبوسه محبوسه روضه هاش کابوسه کابوسه کابوسه صحبت از ناموسه ناموسه ناموسه نه باور ندارم دستاے زینب رو ببندند اے حسین...... اے پریشان زینب ، اے پریشان زینب پیراهن حسین را از او جدا نسازید این کهنه یادگارے مانده براے زینب زینب و آزار و آزار و آزار و کوچه و بازار و بازار و بازار و مجلس اغیار و اغیار و اغیار و نه باور ندارم زینب مضطر شده باشه نه باور ندارم ..... نه باور ندارم زینب مضطر شده باشه نه باور ندارم حرف از معجر شده باشه ♠️♠️😭😭♠️♠️
4_6023835170447032331.mp3
7.44M
🏴شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها) 🏴سبک زمینه 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد👌😭 ♠️😭♠️
4_5811974569858172376.mp3
875.9K
‍ سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت زینب سلام الله علیها ماجرای کربلا شرح بلای زینب است عصر عاشورا شروع کربلای زینب است شرح صدر او در نمی آید به فهم اهل دل صبر زینب آیت صبر خدای زینب است رو "اَلم نَشرَح لَک صَدرَک" بخوان کاین آیه را عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است باغبان گلشن سرخ ولایت، اشکِ اوست حافظ خون شهیدان،گریه های زینب است پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد بر سَرِ پا باز با صبر و رضای زینب است بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا ورنه کاخ ظلم و بزم می ، چه جای زینب است؟ نی همین در شام و کوفه، بلکه در وادی عشق هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است خطبه ی او افتخار ملت اسلام شد بانگ "اَلاِسلام یَعلوا" ، در ندای زینب است پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه هاست ای دریغا در کف دشمن لوای زینب است