🏴#نوحه_شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها)
🏴سبک زمینه
🎤مداح : سید میرداماد👌👌😭
♠️♠️😭😭♠️♠️
این دل دوباره داره حال و هواے زینب
امشب دلم گرفته از غصه هاے زینب
سینه زن حیرونه حیرونه حیرونه
چشمامون بارونه بارونه بارونه
نوکرت میخونه میخونه میخونه
اے پریشان زینب ، اے پریشان زینب
نه باور ندارم عمه سادات و اسارت
نه باور ندارم عمه سادات و جسارت
نه باور ندارم
عمه جانم عمه جانم عمه جان نیمه جانم
عمه جانم عمه جانم عمه جان قد کمانم
عمه جانم عمه جانم عمه جان نگرانم
عمه جانم عمه جانم عمه ے نفس بریده
عمه جانم عمه جانم عمه ے خوشے ندیده
اے پریشان زینب ، اے پریشان زینب
بال و پر وجودش از غصه گُر گرفته
بال و پر وجودش در خیمه گُر گرفته
از بین آتش و دود آید صداے زینب
از کربلا به کوفه از صبح کوفه تا شام
بگذاشت تازیانه پا جاے پاے زینب
نفسم محبوسه محبوسه محبوسه
روضه هاش کابوسه کابوسه کابوسه
صحبت از ناموسه ناموسه ناموسه
نه باور ندارم دستاے زینب رو ببندند
اے حسین......
اے پریشان زینب ، اے پریشان زینب
پیراهن حسین را از او جدا نسازید
این کهنه یادگارے مانده براے زینب
زینب و آزار و آزار و آزار و
کوچه و بازار و بازار و بازار و
مجلس اغیار و اغیار و اغیار و
نه باور ندارم زینب مضطر شده باشه
نه باور ندارم .....
نه باور ندارم زینب مضطر شده باشه
نه باور ندارم حرف از معجر شده باشه
♠️♠️😭😭♠️♠️
4_6023835170447032331.mp3
7.44M
🏴شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها)
🏴سبک زمینه
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد👌😭
♠️😭♠️
4_5811974569858172376.mp3
875.9K
سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
ماجرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح صدر او در نمی آید به فهم اهل دل
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است
رو "اَلم نَشرَح لَک صَدرَک" بخوان کاین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت، اشکِ اوست
حافظ خون شهیدان،گریه های زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
بر سَرِ پا باز با صبر و رضای زینب است
بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا
ورنه کاخ ظلم و بزم می ، چه جای زینب است؟
نی همین در شام و کوفه، بلکه در وادی عشق
هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است
خطبه ی او افتخار ملت اسلام شد
بانگ "اَلاِسلام یَعلوا" ، در ندای زینب است
پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه هاست
ای دریغا در کف دشمن لوای زینب است
#کربلایی_جواد_مقدم
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
❣﷽❣
⚫️ #روضه_حضرت_رقیه_س
⚫️ #دفتری_رقیه_س (4)
🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات
🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات
🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام
🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات
(دعای فرج)
◽️#السلام_علیک_یابنت_رسول_الله
◽️#السلام_علیک_یا_رقیه_یابنت_ابی_عبدالله
مخصوص آموزش روضه گروه اموزشی باز این چه شورش است👇👇👇👇
◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه
◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه
◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو
◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه
◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت
◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه
⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند
کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند..
سه ساله ی حسین باب الحوایجه...
⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا میگفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید..
میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم..
دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری
(گفت بابامه... چی شده)
گفتم جنازه شو پیدا کردن میخوان پنجشنبه ظهر بیارن ..
(میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید)
میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟
خانم های داغ دیده منو ببخشین ..
اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند ..
(گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمیتونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون میخوام.)
قبول کردیم گفتیم حتما سری داره..
میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس..
تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن..
( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟
اون روز اومدیم خبری نبود
رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره..
گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه)
گفت تو رو خدا بابامو نبرید..
من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد...
بابامو بیارید داخل..
(میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس)
⬆️(اوج) هی ناله میکرد میگفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه..
🏴امان امان
دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین..
قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود..
تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن..
(آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن)
با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت
▫️عمه بیا گمشده پیدا شده
▫️کنج خرابه شب یلدا شده2
(اوج)آخ..
▪️مونس شامو سحرم آمد
▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد
▪️کودکان آیید مهمان دارم
▪️با سر بابا گرم دیدارم
▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد
▪️با سر بابا راز دل گویم
▪️باگلاب اشک روی اوشویم
▪️جان من بود و در برم آمد
▪️پدرم آمد پدرم آمد2
⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان..
صدا زد بابا.. بابا.. بابا...
هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب میگرفتم میگفت بابات سفر رفته ..
بابا خوش اومدی بابا ..
(بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. )
بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا..
(اوج) آخ بابا .. پاشو بابا...
پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا..
بابا عمه مو سیلی زدند بابا..
سکینه رو سیلی زدند بابا..
خیمه هامونو آتش کشیدند بابا..
➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند
باب الحوائجه ها)
همینطور با بابا درد دل میکرد..
⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا...
شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا...
گفت..
➖ای ماه کمان ابرویم
➖من با تو سخن میگویم
➖ای روی تو قرص ماهم
➖ای گرمی اشک و آهم
➖امشب سر پر خون تو
➖گردیده زیارت گاهم
➖من از لبت بوسه بگیرم
➖دورت بگردمو بمیرم2
✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت..
⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد ..
(گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده)
اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد..
رقیه یه طرف افتاد..
◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین ..
حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه..
( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱)
وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷)
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
***
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
4_5852880272176976390.mp3
1.74M
شب های عاشقی محرم
پیچیده تو صحرا ، عجب بوی سیبی
با گریه می خونم ، امون از غریبی
ای وای ، قسم به اون شکسته سینه
بیا بریم حسین مدینه
داغ تو خواهرت نبینه
چه کربلایی ، چه نینوایی
میاد از این دشت ، بوی جدایی
خوابتو دیدم ، رو نیزه هایی
حسین ، عزیز زهرا
پر از اضطرابم ، پر از اشکه چشمام
که دنیا رو بی تو ، یه لحظه نمیخوام
اینجا ، پر از سپاه کینه دوزه
قراره پیر بشم یه روزه
تو خیمه معجرم بسوزه
اعوذ بالله ، من الکربلا
تو هر قنوتم ، میخوام از خدا
تو رو نبینم ، روی نیزه ها
حسین ، عزیز زهرا
قافله سالارِ من؛ کجایی ای دوای دردم؟ ●♪♫
پی تو هر کجا میگردم؛ تورو تو قتلگاه گم کردم… ●♪♫
ای بدن صد پاره؛ رو خاکِ داغِ این صحرایی… ●♪♫
چرا مقطع الاعضایی؟ ●♪♫
بگو کجا برم، تنهایی؟ ●♪♫
امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫
چشت روشن! بزم حرامم بردن… ●♪♫
چشت روشن؛ تو ازدحامم بردن ●♪♫
وای من از عاشورا… زمین و آسمون غمگینه ●♪♫
یه خواهری داره می بینه؛ یکی میشینه روی سینه ●♪♫
وای من از عاشورا! باید بمیره از غم، دنیا ●♪♫
تو قتلگاه به پیشِ زهرا؛ دوازده ضربه میزد اعداء ●♪♫
امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫
چشت روشن؛ روسریمو دزدیدن ●♪♫
چشت روشن، به گریه هام خندیدن ●♪♫
داغِ تو روی سینم؛ که قلب مضطرم میسوزه ●♪♫
پاشو ببین حرم میسوزه؛ ببین که معجرم میسوزه ●♪♫
رفتی و دور از چشمت، به خیمه ها هجوم آوردن ●♪♫
همه چیو غنیمت بردن؛ رقیه ی تورو آزردن ●♪♫
امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫
چشت روشن؛ ما رو اسیری بردن ●♪♫
چشت روشن؛ ما رو خرابه بردن ●♪♫
لشگر دشمن ای وای… به روی پیکرت میتازه ●♪♫
میان همه با نعلِ تازه؛ دیگه روشون به رومون بازه! ●♪♫
رفتی و موندم تنها؛ بگو چی کار کنم با این درد؟ ●♪♫
به حرمله می گفتم برگرد؛ نزن تو گوش من ای نامرد ●♪♫
امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
حسین شریفی قافله سالار
🍃🏴 نذر عزای شب دوم ماه محرم
#زبانحال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🏴🍃
سرزمینِ کربلا غم در دلم انداخته
آسمانش کوهِ ماتم در دلم انداخته
ای عزیزِ مادرم با خواهرت چیزی بگو
خاکِ اینجا...درد؛ هر دم در دلم انداخته
هر چه می بینم تو را دلشوره میگیرم حسین(ع)
حنجرت داغِ دمادم در دلم انداخته
صحبتِ آهسته ات با خاکِ اینجا نیمه شب
غصه هایِ هر دو عالم در دلم انداخته
بر رقیه(س)-جان،نوازش هایِ بیش از حدّ تو
غربتی پیوسته، کم کم در دلم انداخته
حرف هایت با علی-اکبر(ع)، عجب بیتابیِ
إرباً إربا...نامنظم در دلم انداخته
بوسه هایت بر گلویِ نازکِ طفلِ رباب(س)
حسّ بغض و اشکِ نم نم در دلم انداخته
زل زدی بیتاب بر عباس(ع) و این طرزِ نگاه
بیقراری هایِ مبهم در دلم انداخته
این نگاهِ ممتد و پنهانی ات بر معجرم
لحظه لحظه حالِ دَرهم در دلم انداخته
در سرم افتاده روز و شب فقط فکرِ وداع
بسکه نام ِ کربلا؛ غم در دلم انداخته!
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#أعوذ_بالله_من_الکرب_والبلا
#شب_دوم_محرم_الحرام
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🗓 #تـقـویـمشـیـعــه ↯
⬅️ وقایع روز دوم #مـحــرم🚩
امام حسین علیهالسلام در روز پنجشنبه
دوم محرم الحرام سال شصت و یک هجری
به كربلا وارد شد
چون به کربلا رسید پرسید:
نام این سرزمین چیست؟
گفتند: غاضریه
پرسید: نام دیگری دارد؟ گفتند: نینوا
فرمود: نام دیگر چه؟ گفتند: ساحل فرات
فرمود: اسم دیگر هم دارد؟ گفتند: كربلا
آنگاه اشک در چشمان حضرت حلقه زد
و فرمود: سرزمین محنت و رنج!
سپس فرمود: بایستید و پیش نروید
بخدا که محل فرود آمدنمان و سرزمین
ریخته شدن خونمان همین جاست
اینجاست که حرمت ما را میشكنند
مردانمان و كودكانمان را میكشند
قبور ما در همین جا زیارتگاه خواهد شد
جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله
همین خاک را به من وعده داده
و وعده او خلاف نیست
↫◄ در این روز حر بن یزید ریاحی
ضمن نامهای عبیدالله بن زیاد را
از ورود امام به كربلا آگاه نمود
در این روز امام علیهالسلام به اهل كوفه
نامهای نوشت و گروهی از بزرگان كوفه
که مورد اعتماد حضرت بودند را
از حضور خود در كربلا آگاه كرد
حضرت نامه را به قیس بن مسهّر دادند
تا عازم كوفه شود اما ستمگران پلید
این سفیر جوانمرد امام را دستگیر كرده
و به شهادت رساندند
زمانی که خبر شهادت قیس به امام رسید
حضرت گریست و اشک بر گونه مباركش
جاری شد و فرمود:
【اَللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَ لِشِیعَتِنا عِنْدَکَ مَنْزِلاً
كَریماً واجْمَعْ بَینَنا وَ بَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ
مِنْ رَحْمَتِکَ اِنَّکَ عَلىٰ كُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ】
✨خداوندا برای ما و شیعیان ما در نزد خود
قرارگاه والائی قرار ده و ما را با آنان در
جایگاهی از رحمت خود جمع كن
که تو بر انجام هر كاری توانائی
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:
📗اللهوف، صفحه ۳۵
📓مقتل الحسین مقرّم، صفحه ۱۸۴
📚بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه ۳۸۱.۵
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
4_5800990186703686713.mp3
3.11M
#نوحه_سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
#زمینه
مداح:#کربلایی_محمود_سلطانی👌😭
#سبک: دارم میام بسمت کربلای تو
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
ای جمالِ قُدسی ات،چون قمر خوش آمدی
در خرابه نیمه شب،ای پدر خوش آمدی
ببین زِ طعنه ها و تازیانه ها
چه ها کشیده این سه ساله دخترَت
به راهِ دین و صِدق و عزّت و وفا
رقیه ات شده شبیهِ مادرت
سلامِ من،به قلبِ غم کشیده ات
سلامِ من،به اشکِ سُرخِ دیده ات
سلامِ من،به این سرِ بریده ات،شَهِ ولا
😭بابا حسین غریبِ دشت کربلا...
بِینِ کوفه تا به شام،در میانِ سِلسِله
رَأسِ تو به نیزه و،خنده بود و هِلهِله
خوش آمدی به این خرابه اِی پدر
به دردِ ما تو بهترین مُعالِجی
نموده اند اَلا امامِ عالَمِین
یهودیان به ما نگاهِ خارجی
ببین پدر شدم زِ غصه خسته و
بدونِ تو حزین و دلشکسته و
خمیده و به خاکِ غم نشسته و،پُر از بلا
😭بابا حسین غریبِ دشت کربلا...
ای به عرصه شرف،یکّه تازِ عالَمِین
ای سفیرِ کربلا،یا مَلیکَةَ الحسین
عنایتی به نوکرانِ دَرگَهَت
چو عابس و بُریر و مسلم و زُهیر
به راهِ مستقیمِ عشق اهل بیت
همه شوند عزیز و عاقبت به خیر
اَلا که گشت،قَدَت زِ بارِ غصه خم
مرا نما،به سوز و شور و اشک و دم
مدافعِ،حریم و حُرمَت و حرم،به هر کجا
😭حسین حسین غریبِ دشت کربلا...
امیر عباسی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری 👇تلگرام وایتا
••✾•🌿🌺🌿•✾••