narimani1.mp3
9.12M
بند اول
زینب بیا روضه بخون
از کربلا برام بگو۳
از موقعی که آب نبود
ازشاه تشنهکام بگو
از کربلا برام بگو۲
بگو ببینم ، از نور عینم
چجوری دشمن ، سر رو برید
وقتی میرفتی ، اینجور نبودی
چرا عزیزم ، قدت خمید
بگو ببینم ، کجاست حسینم
علی اکبر ، علی اصغر
کجاها رفتی ، چیا رو دیدی
چرا نمیگی ، چی شده معجر
زینبم بگو از کرببلا
از اون جسارت ، خیمه و غارت
دارم میمیرم وقتی میبینم
لباس پارهت ، ‘رفتی اسارت۲’
” واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا ”
بند دوم
خوب شد نبودی کربلا
بگم برات چیا دیدم۳
از مردم کوفه و شام
گوشهکنایه شنیدم
گوشهکنایه شنیدم۲
بذار بگم از ، سر حسینم
کجاهارفته ، کجاها بوده
بزم شراب و ، تنور خولی
همهش سوار نیزهها بوده
بذار بگم از ، دست ابالفضل
که هردوتا از ، تن جدا شد
عمود آهن ، زدن به فرقش
از پیشونی تا ، به ابرو وا شد
وقتی عباست، رو زمین افتاد
نیزه آوردن ، نیزه آوردن
گوشواره بردن، گهواره بردن
علم رو بردن۳
” واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا ”
بند سوم
امالبنین تو میدونی
من اسوهی حجاب بودم۳
اما بگم کجا بودم
تومجلس شراب بودم
تومجلس شراب بودم۲
ماهارو بردن ، به شهر شام و
دم درِ دروازهی ساعات
گفتن که اینها ، خارجی هستن
اصلا نکردن ، با ما مراعات
توکوچه بازار ، مارو کشوندن
از پشتبوما میزدن سنگ
به صورت بچههای معصوم
مردم شهر هی ، میزدن چنگ
چوب خیزرون به لب و دندون
میزد میخندید۳
#واحد
سیدرضا نریمانی
184.4K
دودمه حضرت علی اصغر علیه السلام (امروز سروده شد و در مراسم شیرخوارگان هم توفیق اجرا داشتیم)
یا علی اصغر سپردم بچه ام را دست تو
جان زهرا رد مکن(۲)
تا شود یار امام حی و حاضر مثل تو
جان زهرا رد مکن(۲)
#محمد_چراغی
۳۰ تیر ۱۴۰۲
ارسالی از ذاکر گرامی ، اعضای محترم کانال
۱۸
#نوحه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_رضا_یعقوبیان
.
گل گلزر ولایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
کودکی لیک تو شیر حرم بابایی
همه هستی رباب و نوه ی زهرایی
همه چون ذره تو در جود و کرم دریایی
لطف و جودت بی نهایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
تو چنان جده ی خود خیر کثیری اصغر
در کرامت به سخا تو بی نظیری اصغر
دستگیر هر کبیر و هر صغیری اصغر
بهر شیعیان دعایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
همه شاهان جهان ریزه خور خوان تواند
همه شرمنده ی لطف تو و احسان تواند
نوکران حرم یار همه مهمان تواند
روز حشر کنی شفاعت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
دین و قرآن و ولایت صفا دادی تو
عزتی اصغر من بر شهدا دادی تو
جان خود را به ره دین خدا دادی تو
خونبهای تو خدایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
جان خود را به ره دین تو فدا بنمودی
حرم آل عبا بزم عزا بنمودی
حنجرت را سپر تیر بلا بنمودی
به فدای گریه هایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
شیعه ی حیدر کرار بود مدیونت
به فدای تو و آن حنجر غرقه خونت
از غم داغ تو بابا شده است محزونت
روی قلبم شده جایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
جان خود را تو علی در ره جانان دادی
دین حق را تو به خونت سر و سامان دادی
روی دست پدر خویش علی جان دادی
دگر افتاده نوایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
داغ جانسوز تو اصغر زده بر دل شررم
خم شده از غم داغ تو علی جان کمرم
چه کنم از غم داغ تو علی من پدرم
می کنم گریه برایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
پاره پاره شده از تیر ستم حنجر تو
گرید و ناله زند عمه ی غم پرور تو
چه کنم با دل غمدیده ی این خواهر تو
عمه بگرفته عزایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
جلوی خیمه ستاده است رباب مادر تو
پدرت سوخت شده پاره ز کین حنجر تو
به زیر خاک کنم ماه روی انور تو
می زند مادر صدایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
6563_1580645758.mp3
4.46M
محمد حسین حدادیان
نوحه حضرت ابوالفضل
قلبم گرفتارت حالم پریشونت
من گریه ها کردم با اسم محزونت
هر شب به یاد تو چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو تو روضه سر کردم
( باز آبرومو خریدی میدونم )
( درمون دردامی دردت به جونم )
( خیلی بدهکار آقایی هاتم )
( میخوام همیشه کنارت بمونم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
اشک منو دیدی بازم کرم کردی
آدم نبودم من تو آدمم کردی
دور از تو دنیا رو میخوام چیکار آقا ؟
بازم دلم تنگه تنهام نذار آقا
(نیمه شبا سر رو تربت میذارم )
( میگم حسین آروم آروم می بارم )
( از تو بغیر از محبت ندیدم )
( من هیچکسو مثل تو دوس ندارم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
عمری دل زارم مست اباالفضله
روزی هر سالم دست اباالفضله
کارم گره خورده ای با وفا عباس
ماه بنی هاشم مشکل گشا عباس
( از بچگی گریه کردم براتو )
( از من نگیر اشک تو روضه هاتو )
( اسمت شده مرهم هر چی درده )
( هیچکی تو قلبم نمی گیره جاتو )
سقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دینم حسین و رباب و رقیه
دنیام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Mahmood Karimi - Alamdare Rashidam (128).mp3
11.23M
ميزنم دم ز علمدار رشيدِ حرمِ عشق؛ شه با كرم عشق ●♪♫
مه محترمِ عشق… صفای قدمِ عشق ●♪♫همان یار ک گشته سنم عشق..
چكد از لبِ او؛ بر لب پيمانه نم عشق ●♪♫
همان شاه كه باشد سر دوشش، علمِ عشق ●♪♫
نگار دل زارم… صفا بخش مزارم… به جز عشق جمالش؛ به دلِ خويش ندارم ●♪♫
قرارم؛ بهارم… شعارم.. همه دار و ندارم... كه باشد، شبِ اول قبرم به كنارم ●♪♫
دلم عاشق رويش.. شدم بنده كويش؛ دلم بسته به مويش.. قدح نوش سبويش ●♪♫
شتابان دلِ زارم، همه شب جانب كويش… ●♪♫
چنان برگ خزانی است؛ روان در دل جويش ●♪♫
ندارم به خدا جز، هوس ديدن رويش؛ مرا كشته به والله، علی واری خويَش. 3●♪♫
ذکر بازوی یل ام البنین، در کارزااار...
لافتی الا علی،، لا سیف الا ذوالفقار3
اباالفضل اميرم… اميرِ بی نظيرم؛صفا بخش ضمیرم.. كه جز عشق رخش در دل خسته نپذيرم ●♪♫
چه خوش باشد اگر باز زنَد با دو سه تيرم؛ كه صيدش شوم و و زير قدمهاش بميرم ●♪♫
ز غيرش همه سيرم؛ دل از مهر خدايیِ اباالفضل نگيرم ●♪♫
علمدار.... ابوالفضل؛
سپه دار... ابوالفضل ●♪♫
جهانگير و جهاندار... ابالفضل
؛ بود دلبر و دلدار ●♪♫ابالفضل
مرا يار و مددكار.. ابالفضل
، تپش های دلِ حيدر كرار ●♪♫ابالفضل
شده در حرم فاطمه پرگار؛ابالفضل
زنم جار.. ابالفضل
،بود عشق شرر بار ●ابالفضل ♪♫
بگويد سر ديوانه سردار ●♪♫ابالفضل
سرم پُر ز هوايش؛ دلم جای ولايش… غلامم به سرايش ●♪♫
همه هستي و دينم به فدايش ●♪♫
بود محور عرش ازلی دست جدایش
خسین بن علی سوره ی توحید بخواند زبرایش...
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
#حضرت_عباس_ع
حاج محمود کریمی

سخنرانی و روضه
متن روضه قاسم بن الحسن(ع) روضه جانسوز حضرت قاسم(ع)؛ حجت الاسلام میرزا محمدی

هنگامی که قاسم بن الحسن علیه السلام آمد و با التماس از عمو اجازه رفتن به میدان گرفت، امام حسین علیه السلام حضرت قاسم را در آغوش گرفت، عمو و برادرزاده با هم گریه کردند.
تاریخ انتشار : 1401/8/11
بازدید : 2724
روضه خوان : حجت الاسلام میرزا محمدی
منبع : پایگاه باب الحرم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
عمریست که سربار توام یوسف زهرا
تو یاری و من عار توام یوسف زهرا
سرمایه ام اشکیست که آن هم کرم توست
بی مایه خریدار توام یوسف زهرا
با آنکه به زنجیر گنه بسته وجودم
یک عمر گرفتار توام یوسف زهرا
نام و نسب و شان و مقامم همه این است
خاک ره زوار توام یوسف زهرا
مگذار گنه پرده کشد بین من و تو
من تشنه ی دیدار توام یوسف زهرا
یابن الحسن
بر سلطنت هر دو جهان ناز فروشم
تا سائل بازار توام یوسف زهرا
از زبان نورانی خود امام زمان عرض ادب کرده باشیم به ساحت مقدس ابی عبدالله: فَلَئِنْ أَخَّرَتْنی الدُّهُورُ،وَعاقَنی عَنْ نَصْرِک الْمَقْدُور؛ یا جدی اگه روزگار منو به تاخیر انداخت نبودم کربلا تو رو یاری کنم، وَلَمْ أَکنْ لِمَنْ حارَبَک مُحارِباً*اما*َلاََنْدُبَنَّک صَباحاً وَمَساء*ًو لأَبکیَنَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما؛ تا کجا برات خون گریه میکنم؛ حَسْرَةً عَلَیْک،وَ تَأَسُّفاً عَلی ما دَهاک وَ تَلَهُّفاً، حَتّی أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ، یادم نمیره اون ساعتی که اسب بی صاحبت آمد کنار خیمه ها؛ ای صدا زد: اَلظَّلیمَه اَلظَّلیمَه؛ حسین
من دوزخی بودم نه جایم جنت توست
جای مرا آقایی تو جابه جا کرد
هر دو همدیگر و بغل گرفتن انقدر گریه کردند که نوشتند هر دو از حال رفتن این آقازاده دوسالش بوده که امام حسن را و از دست داده لذا تا آوند تو بغل عمو یاد بغل بابا افتاد؛ بچه یتیمه، یازده ساله که آغوش باباشو ندیده، گرمی بغل بابا رو حس نکرده، از یه طرفم وقتی عمو رو بغل گرفت، تمام وجودش آتیش گرفت، آخ این بدن از شدت عطش گر گرفته،الله اکبر عمو دستات چرا انقدر داغه لبات چرا تَرَک تَرَکه؟
عمو هم که این یتیم برادرو که بغل گرفت، شاید یادش افتاد اون شبی که دو تا داداش همدیگر و بغل کرده بودند، بابا گفته بود آستین به دندان بگیرید مادرتون رو که غسل میدم جوری گریه نکنید علی دشمن شاد بشه،
نمی دونی آخ چقدر بوی امام حسن میدی؛ یادش افتاد، شبایی که بابا اینارو می خوابوند، آروم آروم میومد کنار قبر مادر، حسنین باهم تا صبح زجه می زدند؛ یا خواهر و ساکت می کرد اول، الله اکبر، فغشی علیهما، هر دو از حال رفتند، بازم اجازه نداد بعضی ها گفتند رفت تو خیمه یه دست خط بیرون آورد دست خط باباش حسن، تا ابی عبدالله دست خط برادر و دید بازم گریه کرد،یادش بخیر دوتایی باهم خط مینوشتیم مادرم زهرا داوری می کرد. این یتیم امام حسن می دونه که عمو اجازه خواهد داد؛چون شب عاشورا وقتی پرسید عمو منم میکشن؟
فرمود آره، مرگ نزد تو چگونه است گفت: “احلی من العسل”حضرت فرمود میکشنت الله اکبر،این تعبیر فقط مال قاسم بن الحسن، اینو ذبح عظیم داره میگه حتی برات بگم شیر خواره ام می کشند، حالا میخواد آماده رزم بشه زره ای، لباس جنگی پیدا نمیشه، حسین، عمامه شو لباس جنگی کرد، یه جوری براش، تحت الحنک، بست که وقتی اومد وسط میدان همه گفتند:
برگ گل سرخ را باد کجا می برد
الله اکبر، هر جوری بود راهی میدان شد، فقط یه مبارزه شو بگم: ازرق شامی، هفت تا پسرشو کربلا آورده، تا نگاه به قد و بالای این نوجوان کرد؛ گفت کوچکترین بچه مو بفرستم کارشو یکسره میکنه، از کوچیکترین و ضعیف ترین بچه اش فرستاد به رزم قاسم بن الحسن، با یه ضربه زمین گیرش کرد، بچه دوم، سوم هفتم؛ هفت تا اولاد نحسش جلوی چشمش به درک واصل شدند، خون همه چشم این ازرق شامی رو گرفت؛ پا تو رکاب زد سوار شد چنان با سرعت آمد که ابی عبدالله تکون خورد دیدند حسینم از خیمه فاصله گرفت.
دستشو بالا برد،خدایا به یتیم برادرم رحم کن؛ الله اکبر، همه متحیر این کیه اینجوری داره میجنگه، خودش رو تا معرفی کرد فهمیدند آقا زاده سردار جمل”
إن تُنکـرونی فأنـا ابـن الحـسن
سِبْطُ النَّبِی الْمُصْطَفَی و الْمُؤْتَمَن
آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
یک شیردل مانند یل آمد به میدان
با سیزده جام عسل آمد به میدان
ای لشگر کوفه اجل آمد به میدان
باید که قبر خویش را آماده سازید
در دل جگر دارید اگر بر او بتازید
رفته به بابایش که اینگونه شریف است
او که ز نسل صاحب دین حنیف است
قاسم اگرچه قد و بالایش ظریف است
اما خدایی او سپاهی را حریف است
گوید به او عمه به بد خواه تو لعنت
مهپاره ی نجمه به بد خواه تو لعنت
شاگرد رزم حضرت عباس قاسم
آمد ولی در هیبت عباس قاسم
در بازوانش قدرت عباس قاسم
به به که دارد غیرت عباس قاسم
عمامه ی اورا عمویش با نمک بست
مانند بابایش حسن تحت الحنک بست
قاسم حریف تن به تن دارد ندارد
این نوجوان جوشن به تن دارد ندارد
چیزی کم از بابا حسن دارد ندارد
اصلا مگر ازرق زدن دارد ندارد
ازرق کجا و شیر میدان خطرها
قاسم بود رزمنده ی نسل قمرها
با یه ترفند جنگی ازرق شامی رو به درک واصل کرد، یه وقت دیدن لشگر بهم ریخت عمر بن سعد ازدی،گفت گناه تمام عرب به گردن من باشه اگر داغ این بچه رو به دل مادرش نزارم؛ الله اکبر، وقت پریدن ناگهان بال و پرش ریخت…محاصره اش کردند اول سنگ اندازها اومدن،زره به تن نداره، کلاه خود به سر نداره، اونقده با سنگ زدنش که ضربه هایی که از اطراف میومد را نتونست هدایت کنه.
وقت پریدن ناگهان بال و پرش ریخت
یک لشگری را ریخت آخر پیکرش ریخت
از “میمنه تا میسره”روی تنش ریخت
از روی زین افتاد قلب مادرش ریخت
سنگ بارونش کردند یه وقت دیدند یه ظالمی چنان با شمشیر به فرقش زد دیگه نتونست رو اسب دوام بیاره،اسب سوارها دورش و گرفتن،دیگه نگم چی شد یه وقت دیدند حسین داره با سرعت میاد یکی هم زیر دست و پا میگه عمو به دادم برس، حسین.
▪️نوحه بسیار دلنشین امام حسیـــــن (ع) ☝️
ای غریبِ بی کفن(۲)
یابنِ زهرا یا حسیـــــن
بوریا مینالد از
پاره های پیکرت (۲)
میکند از من طلب
ای گلِ زهرا سرت
قطعه قطعه میکنم
جسمِ تو جمع (۲)
در کنارت شعله ور
هستم چو شمع
🔹ای غریبِ بی کفن (۲)
یابن زهرا یا حسیـــــن
ای غریبِ بی کفن (۲)
یابن زهرا یا حسیـــــن
ای غریبِ بی کفن
هر که را دفنش کنن
صورت آرن روی خاک (۲)
من چه سازم با تَنی
بی سر اما چاکِ چاک
من به ناچار ای گلم جای سرت(۲)
روی خاکِ غم گذارم حنجرت
🔹ای غریبِ بی کفن (۲)
یابن زهرا یا حسیـــــن
ای غریبِ بی کفن(۲)
یابن زهرا یا حسیـــــن
ای غریبِ بی کفن
از برای بوسه نیست(۲)
جای سالم در تَنَت
یوسفِ زهرا بگو
پس چه شد پیراهنت
پُرسم آخر من زِ جسمِ بی سرت(۲)
پس چه شد انگشت وُ انگشترت
🔹ای غریبِ بی کفن(۲)
یابن زهرا یا حسیـــــن
ای غریبِ بی کفن(۲)
یابن زهرا یا حسیـــــن
ای غریبِ بی کفن
ای شهیدِ سر جدا یا لیتنا کُنا مَعَک (۲)
کُشته ی راهِ خدا یا لیتنا کُنا مَعَک (۲)
ای به موجِ خون زده در پیشِ چشمِ فاطمه(۲)
زبرِ خنجر دست وُ پا یا لیتنا کُنا مَعَک
ای شهیدِ سر جدا (۲)
لیتنا کُنا مَعَک
ای شهیدِ سر جدا
کشته ی راهِ خدا
ای شهبدِ سر جدا
لیتنا کُنا مَعَک
ای که از دریای خون تا خیمه گه زینب تو را (۲)
ناله کرد وُ زد صِدا یا لیتنا کُنا مَعَک
🔹ای شهیدِ سر جدا (۲)
لیتنا کُنا مَعَک
کُشته ی راهِ خدا(۲)
لیتنا کُنا مَعَک
ای شهیدِ سر جدا(۲)
لیتنا کُنا مَعَک
ای شهیدً سر جدا
کِشته ی راه خدا
ای شهیدِ سر جدا
لیتنا کُنا مَعَک
____________
(التماس دعا)😔✋
بحرطویل حضرت علی اصغر
شب باب حوائج علی اصغر
همان گوهر نایاب
لبش خشک چو صحرای کویر است
و لب تشنه ی یک جرعه ی شیر است
عمو رفته که از نهر فرات آب بیارد
از ان جاری نایاب بیارد
عمو آب نیارورد...
علی تاب نیاورد...
و یاران حسینی همگی از دم شمشیر گذشتند
حسین ماند تک و تنها
حسین یار ندارد
علمدار ندارد
سپهدار ندارد
مدد کار ندارد
سوی خیمه گه آمد که کند باز وداعی
که دید تشنه لبش تشنه ی آب است
دگر در تب و تاب است
روی دست رباب است
حسین آمده میدان
پریشان پریشان......
اباالفضل
اگر گبر و مسلمان
یهودی و نصاری
به هر دین و به مذهب؟!!
بر این کودک شیرخواره کمی آب رسانید...
که یک تیر سه شعبه همه ی مشکل او چاره نمود و
همه اهل حرم منتظر دیدن اصغر
همان غنچه ی پرپر
امان از دل ارباب
چه خون شد دل ارباب
به پشت در خیمه حسین جسم علی اصغر خود را به زیر خاک نهان کرد...
که یک لحظه عدو پشت در خیمه رسیدند
به آتش چو کشیدند
نگویم که چها شد...
زبان قاصر و الکن
از این واقعه گفتن
به دنبال سر اکبر و قاسم
حبیب و وهب و حر فداکار
اباالفضل علمدار
سری بود که بسیار از او بوسه گرفتند اباالفضل و رقیه
علی اکبر ارباب
سری کوچک و زیبا ،علی اصغرِ ارباب...
اباالفضل
یا علی مدد
نوحه کرم حسین علم حسین مجید بنیفاطمه
کرم حسین علم حسین کرم حسین علم حسین
یاد داده مادرم فقط بگم حسین هر تپش دلم حسین
یاد داده مادرم فقط بگم حسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
کرم حسین علم حسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین هر تپش دلم حسین
یاد داده مادرم فقط بگم حسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
کرم حسین علم حسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین هر تپش دلم حسین
یاد داده مادرم فقط بگم حسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
عشقت اربابم آوارم کرد بدجور صحنت گرفتارم کرد
کربلا خواب هر روز من دوریه از تو بیمارم کرد
ارباب از بس کرامت داره تا محشر هم عنایت داره
من اینجا هستم اما روحم تو کربلا اقامت داره
دانلود مداحی کرم حسین علم حسین مجید بنی فاطمه
کرم حسین علمحسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
هر تپش دلم حسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
کرم حسین علمحسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
هر تپش دلم حسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
عشقت اربابم آوارم کرد بدجور صحنت گرفتارم کرد
کربلا خواب هر روز من دوریه از تو بیمارم کرد
ارباب از بس کرامت داره تا محشر هم عنایت داره
من اینجا هستم اما روحم تو کربلا اقامت داره
کرم حسین علمحسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
هر تپش دلم حسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
کرم حسین علمحسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
هر تپش دلم حسین یاد داده مادرم فقط بگم حسین
یاد داده مادرم فقط بگم حسین بنی فاطمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#دودمه
▪️دودمه شب هفتم محرم
1⃣
طفل چون نامش علی شد اصغرش هم اکبر است
در شجاعت حیدر است، در شجاعت حیدر است
گرچه باشد شیرخواره ، شیر مرد لشگر است
در شجاعت حیدر است، در شجاعت حیدر است
2⃣
خنده بر روی پدر زد یعنی ای مولای من
غم مخور بابای من، غم مخور بابای من
می شود آغوش زهرا بعد از این مأوای من
غم مخور بابای من، غم مخور بابای من
3⃣
ای تمام بود و هستم بر روی دستم بخواب
وای بر حال رباب، وای بر حال رباب
آرزو دارم ببینی ای علی جان خواب آب
وای بر حال رباب، وای بر حال رباب
4⃣
نوه ی آخر شاهنشه خیبر شکنم
یل ششماهه منم، یل ششماهه منم
مادرم بسته دو دستم که قيامت نکنم
یل ششماهه منم، یل ششماهه منم
@