سلام علیکم
خدمت همه ی شما دوست داران اباعبدالله الحسین علیه السلام
وعزاداران آن حضرت خیر مقدم عرض میکنم🌸💐
امیدوارم مطالب ک بارگزاری میشه مفید باشه
ومورد عنایت امام زمان واقع شود
به نیت شادی روح همه ی شهدا
واموات و سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، از مطالب کانال استفاده کنید
وحقیر را از دعای خود فراموش نکنید
التماس دعا 🌹
لطفا کانال را به دوستان خود ک علاقه مند به مداحی هستند معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
هر کدام از عزیزان مایلند همکاری کنند، پیام داده تا بهعنوان مدیر انتخاب شوند
@MA1313
◾روضۂ دفتری امام سجاد(ع)◾
«السلام علیکَ یا اباعبدالله، السلام علیکَ یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله»
وقت باران داغِ چشمِ ترعذابم میدهد
آب مینوشم غمِ حنجر عذابم میدهد
شیرخواره سیرباشد زود خوابش میبرد
ازعطش بی تابیِ اصغرعذابم میدهد
مجلس ختمِ جوان رفتم دلم آتش گرفت
یادِ تشیع تنِ اکبر عذابم میدهد
غیرتم راشعله ور کرده چهل سال است
ماجرای غارت معجر عذابم میدهد
◾امشب شبِ شهادته پسرته حسین جان، توی هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه، یه آقایی وارد میشه، مردم شهر گُل میریزن روی سرش میگن خوش اومدی، اما وقتی کاروان اُسرا بهمراه امام سجاد به کوفه وارد شد، زن ها همه سنگ میزدن ، وقتی رسید شهر شام همه هلهله و شادی کردن دخترها رو کتک میزدند، شاید زبانحالِ آقامون این باشه: آی مردم کوفه و شام به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلومم سنگ پرتاب نکنید آاااای حسیییین
دریا به دیده ی ترِ من گریه میکند
آتش زِسوزِ حنجر من گریه میکند
سنگی که میزنندبه فرقم زِروی بام
برزخمِ تازه ی سرِ من گریه میکند
مقاتل نوشتن وقتی امام باقر(ع) بدن نازنینِ باباش امام زین العابدین رو غسل میداد، راوی میگه بدنِ نازنین رو روی سنگ غسل گذاشت ، پرده ای زدن که آقازاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده ، میگه یوقت شروع کرد های های گریه کردن، میگه روم نشد اونجا سوال کنم ، وقتی زین العابدین رو دفن کرد، بعد از مدتی خدمتش رسیدم گفتم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی خیلی گریه میکردی ! میگه فرمود: وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غُل و زنجیر به گردن و پاها و رانِ مبارکش باقی بود😭😭😭میخوام بگم یا باقرالعلوم بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی به گریه کردن یه شبی هم وقتی مردم خوابیده بودن جدِّ مظلومت امیرالمومنین عزیز دلش رو غسل میداد به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید سر به دیوار گذاشت، علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنن چرا بلند بلند گریه میکنی؟ نمیدونستم بازوش و پهلوش شکسته یه وقت صدا زد عزیزانم بیایید از مادر توشه بگیرید ، بچه ها امشب شبه خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت وبهشت، امیرالمومنین میفرماید: حسنین خودشونو به روی سینه ی مادر انداختن همون سینه ای که علی فرمود چنان ناله زد که دستها از کفن بیرون آمد حسنین رو به سینه چسباند یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه به گریه شدند😭😭😭
گذشت و گذشت عصر عاشورا شد یه وقت نازدونه ی امام حسین آمد کربلا، سکینه خاتون خودشو روی بدنِ پاره پاره ی بابا انداخت شروع کرد با پدر حرف زدن، یه وقت نامردا اومدن با یه اهانتی این نازدونه رو به گوشه ای پرتاب کردن😭😭😭
حسین آرام جانم
حسین روح وروانم
حسین درمانِ دردم
حسین دورت بگردم
«علی لعنة الله علی القوم ظالمین»
*روضه اسارت 😭😭😭
*چنان مرغ شکسته پر و بالم*
*غمت یک ساعته کرده هلالم*
*(اینا ناله های زینبن)*
*چنان مرغ شکسته پر وبالم*
*غمت یک ساعته کرده هلالم*
*داداش زِبس داغت سنگینه عزیزم*
*تمام دشت می گرید به حالم*
*◾وقتی از آقا امام زمان سوال شد آقا کدوم مصیبت جدت دردناکه که فرمودی برای آن مصیبت اگه خون گریه کنم کمه، آن بزرگوار فرمود: همه ی مصیبت جدم سخت و سنگین و درناکن،گفتن آقا اون مصیبت که فرمودی اگه اشکم خشک بشه خون گریه میکنم ، تا آقا اینو شنید اشکاش سرازیر شد، فرمود: همه ی مصیبت های جدم دردناکه اما امان از مصیبت اسیری عمه ام زینب😭😭😭*
*وقتی روز یازدهم محرم بی بی زینب همه ی زن و بچه ها رو سوار بر محمل کرد بمیرم نوبت به خودش رسید کسی نبود خودشو کمک کنه تا سوار بر محمل بشه ، هر چه دور و برشو نگاه کرد محرمی پیدا نکرد یه نگاه انداخت به قتلگاه صدا زد حسینم عزیزم ببین دارن خواهرتو به اسیری میبرن، یه نگاه انداخت به علقمه ،داداش عباسشو صدا زد یادش اومد روز دوم محرم وقتی وارد سرزمین کربلا شد همه ی محرم ها دور و برش بودن یکی رکاب محملو گرفته بود ، یادش اومد عباس زانو خم کرد خواهر رو پیاده کرد، صدا زد عباس جان بیا ببین دور وبر خواهرت یه مشت نامحرمه بیا خواهرتو دارندبه اسیری میبرن، آی بمیرم با هر سختی بود خودشو سوار کرد، کاروان از گودال عبور کرد ،اهلبیت امام حسین با بدنهای پاره پاره داغِ دلشان تازه شد، از بالای محمل وداع کردن چند قدمی نگذشته بودن نتونستن تحمل کنن پیاده شدن هر کسی نعش عزیزی رو بغل گرفت زینب کجا رفت؟ رفت گودال قتلگاه کنار نعش برادر، آی قربون دردهای دلت ای دختر علی*
*داداش اومدم بگم دارن منو میبرن اسیری اومدم خداحافظی کنم ، خداحافظی هم رسمی داره برادر، رسمش روبوسیه ، اما برادر یه جای سالمی در بدن نداری تا بوسه زنم😭😭😭*
*سر به بدن نداری تا صورتت رو بوسه بزنم ، چه کرد این خواهر داغ دیده آی بمیرم خم شد لباشو گذاشت روی رگهای بریده ی حسین رگهای بریده رو بوسه زد*
*بوسیدم آنجایی که مادرم نبوسید*
*بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید*
*آه اومدن زینب رو با تازیانه از کنار نعش برادر جدا کردن همه را سوار کرد با چه سختی خودشو سوار کرد، کاروانِ اُسرا حرکت به راه افتاد ، زینبی که با حسین به کربلا آمده بود حالا باید با سرِ حسین برگرده ، زینب از روی محمل نگاش به گودل قتلگاهه دل از برادر نمی کنه ، همچنان از روی محمل روضه میخونه و خداحافظی میکنه😭😭😭*
*خداحافظ ای برادر زینب*
*شده روی محمل روضۂ زینب*
*«الا لعنة الله علی القوم ظالمین»*
#روضه حضرت زینب س
🖤🖤🖤
یا این دل شکسته ی ما را صبور کن
یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن
آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام
دیگر بتاب از افق مکه ماه من
این جاده های شب زده را غرق نور کن
امشب بیا تو روضه بخوانی برای ما
امشب بساط گریه مار ا تو جور کن
یا چند صفحه مقتل کرببلا بخوان
یا خاطرات عمه خود را مرور کن
هم از وفای ساقی لب تشنگان بگو
هم یادی از مصیبت سرخ تنور کن
آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام
امشب خیلی حواست باشه،گریه کن،خیلی مشهوره توی روضه ی عموجانش قمر بنی هاشم علیه السلام میاد، اما من اعتقاد خودم و میگم،توی روضه ی عمه جانش زینب خیلی احتمال بیشتر داره،چرا؟ دلیل می گیم.می گیم:وقتی از آقا سئوال کردن برا کدوم روضه فرمودید:یا جدا اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه میکنم،روضه ی عموتون عباس بود؟فرمود:نه،اگه عموم هم بود خون گریه میکرد،روضه ی جد غریبتون بود؟فرمود:اگه جد غریبم بود خون گریه می کرد.کدوم روضه؟ روضه ی علی اکبر؟نه.اگه علی اکبر و قاسم همه برادر های قمربنی هاشم هم بودند،همه با من خون گریه می کردند،آقا کدوم روضه است؟فرمود: من برا اون روضه ای خون گریه میکنم، که عمه جان من زینب و سه روز و سه شب ،پشت دروازه های ساعات نگه داشتن،ای وای ای وای.. رقاص های شهر شام رو خبر کردند،امان امان...
با کوله بار غربت و اندوه خود بیا
از کوچه های سینه زنیمان عبور کن
یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن
*
نفس آخر است به سینه ی من
قدر یک رشته کوه غم دارم
سایه بان سرم کجا هستی؟
برسرم سایه ی تو کم دارم
آروم آروم بسوزی امشب تا برسی به روضه های طوفانی
دیر شد زودتر بیا که فقط
از من خرد نیمه جان مانده
تشبیه میکنه بی بی
آخرین روزهای زهرایم
پوستی روی استخوان مانده
پوستی مانده است اما نه
نقشی از حلقه های زنجیراست
نَفَسم بی تو با نَفَسهایم
استخوانی شکسته درگیر است
همه تقصیر زخمهای تو شد
زخم چشمم اگر نمک دارد
آه...آه
وقتی امشب با زینب آه میکشی،تمام آه کشیدنت رو ثواب تسبیح می نویسند.
آه آینه ای که می دیدیش
یاد هر سنگ یک ترک دارد
حسین بار دگر برادرانه بیا
با لب چاک خود صدایم کن
شام را گشته ام نبود امشب
بین این خانه بوریایم کن
روضه خوانی خواهرت با توست
نوبت توست وقت تلقین است
اما حسین جان
روضه ها را بخوان بلند چون که
گوشهایم هنوز سنگین است.
وقتی عبدالله سئوال کرد خانم،نشنیده بودم،دست به دیوار بگیری راه بری،دلیلش چیه؟فرمود عبدالله دست از دلم بردار،بعد خانم توضیح داد.عبدالله اینقدر تو مسیر کربلا تا شام،با تازیانه به سرم زدند،اگه می بنی چشمام دیگه،کم میبینه،اگه میبینی گوش هام سنگین شده، اینقدر سیلی زدند.
روضه خوانم بخوان که در پیشت،شاهد قتلگاه می اید
باز هم از کنار پیکر تو،شیهه ی ذوالجناح می آید
حالا خود زینب شروع میکنه به روضه خوندن
لخته خونی که روی یالش بود
گفت با من چه بر سرم امد
کاری از من بر نمی آمد
مات بودم که مادرم آمد
غیرتیا،جوونها،آفرین به غیرت شما،شما خودتون میگردید،عزاخونه ی ابی عبدالله رو پیدا میکنید،اگه همه ی ایران هم با زینب قهر باشه،بی بی شماهارو انتخاب کرده،تماشاچی نه!برا اینکه بیایی پا به پای زینب ناله بزنی،دیگه ناله های زنب خاموش داره میشه،حالا دیگه نوبت تواست.
تو نبودی و در نبودن تو
حرمت بین صد حرامی بود
بعد تیغ کشیده ی کوفی
نوبت نیزه های شامی بود.
*
تشنگی، سنگ،داس و سر نیزه
سخت میشد،نفس نفس زدنت
سنگ هاشان تمام شد وقتی
شد شروع پای کوبی بدنت
هرکه نزدیک تر به تو میشد
ضربه اش را عمیق تر می زد
نقطه ضعف تو داغ اکبر بود
اولی ضربه بر کمر می زد
قاتلت سر رسید وقتی که
سینه ی نیزه خورده ات حس داشت
قاتلت رفت با سرت اما
حنجر تو هنوز خس خس داشت
حسین....بگو آروم میشی، زینبم وقتی سینه اش سنگین می شد،می گفت حسین.حسین....
این همه داغ دیده زینب،این همه روضه تحمل کرده،ما طاقت یه لحضه شنیدنش رو هم نداریم،نباید هم داشته باشیم.
اگر این است تأثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
خودم دیدم زبالای بلندی
که محبوب خدا را سر بریدن
*
داره از قاتل برادرش میگه
عرقش پاک کرده بود اما
رد خون تو بر جبینش بود
حالا نوبت خنده های خونین شد
که سری بین خورجینش بود
*
روضه خوانم
دیدی روضه خونها کنار هم باشن،میگه تو روضه بخون من دیگه نفس ندارم،روضه هارو زینب خوند حالا، گفت:
روضه خوانم بخوان که با نفست،بوی پیراهن تو پیچیده
میشوم من به دستی که،بوریا تن تو پیچیده
کسی جرأت نداره،نزدیک زینب بشه،زیر آفتاب شیئی رو ،روی سینه قرار داده،مثل جونش از خودش جدا نمیکنه، همچین که دست بیجونش افتاد،جلو اومد عبدالله،دیدن پیراهن خون آلود حسین رو ،روی سینه گرفته..حسین... 😭😭
سلام علیکم
خدمت همه ی شما دوست داران اباعبدالله الحسین علیه السلام
وعزاداران آن حضرت خیر مقدم عرض میکنم🌸💐
امیدوارم مطالب ک بارگزاری میشه مفید باشه
ومورد عنایت امام زمان واقع شود
به نیت شادی روح همه ی شهدا
واموات و سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، از مطالب کانال استفاده کنید
وحقیر را از دعای خود فراموش نکنید
التماس دعا 🌹
لطفا کانال را به دوستان خود ک علاقه مند به مداحی هستند معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
هر کدام از عزیزان مایلند همکاری کنند، پیام داده تا بهعنوان مدیر انتخاب شوند
@MA1313
کپی کردن مطالب به همراه لینک مجاز است
https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
مرثیۀ دفن شهدای کربلا
شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر :
مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل
🔸یک جهان روضه و یک ماه محـرم داری آه، آقــای غــریــبــم چــقــدر غــم داری
🔸تا ابــد هم که بخـوانند هـمه مــرثـیــه ات بـاز هم روضۀ نا خـوانده به عــالم داری
🔸این همه زائــر دلســوخــتــه خــاکـت را از ازل داشتــه ای تـا به ابــد هــم داری
🔸روضه خوانهات زیادند، یکیشان قــرآن مطلع فجــر خــدا؛ ســورۀ مـریــم داری
🔸درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت خواهرت هست کنارت،تو که محرم داری
🔸بهترین نوحه ما هست« غــریب مـادر« صاحب روضه بگو؛بهتر از این دم داری؟
🔸تا که نــومیـد نگردد زدرت محـتــاجــی تو هم انگشت هم انـگشتــر خاتــم داری
🔸وقت تدفین تو ای شعر غــریبی، پسرت دیــد در وزن تنت چنـد هجــا کــم داری
😭😭😭😭😭😭
زبان حال حضرت زینب هنگام وداع
◾رفتم من و، هــوای تو از سـر نمی رود داغ غـمـت ز سیـنه خــواهــر نـمی رود
◾برخیز تا رویم بــرادر، که خــواهــرت تنها به ســوی روضه مــادر، نـمی رود
◾گر بی تو زینب تو کــند جـای در وطن از خـجــلـتـش نــزد پـیـمـبـر، نـمی رود
◾سوز گـلوی خشک تو! اندر لب فــرات ما را ز، یــاد تا لــب کــوثــر نـمی رود
◾پهلوی چاک خورده ات از نیزه و سنان ما را ز یـاد، تا صف محشــر نمی رود
◾بزم یزید و طشت زر و چوب خیز ران هــرگز ز یـاد زینب مضطــر نمی رود
◾«جودی» ز یاد آن لب خشکیده ات شها گر در جنان رود لب کــوثــر نمی رود
https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
شاعر : یاسر نوع شعر : مرثیه وزن
شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
◾می برید اما به روی نـاقـۀ عـریــان چرا؟ می دهید این گونه بر آزار ما فرمان چرا؟
◾ما ز یثــرب آمـدیم، آنجاست منزلگــاه ما می برید اینک به شام و کوفه ویران چرا؟
◾تــازیــانه بر تن گــلهــای زهــرا می زنید میکنید آخر چنین دلجوئی از مهمان چرا؟
◾لحظه ای آهسته تر، تا خویش را سامان دهیدم میبرید اینگونه ما را بی سر و سامان چرا؟
◾گر مسلمانـید، ای غــارتگــران بــاغ دین بـر فــراز نی زدیــد آئـیـنـۀ قــرآن چــرا؟
◾بال و پر بستـید از مــرغان گــلــزار نبی نیلگون گردید از سیلی رخ طـفـلان چرا؟
◾گاه می خندید و گه بر حال ما گریان شوید مانده اید ای کوفیان در کار خود حیران چرا؟
◾گــر که می دانیــد ما ذرّیــۀ پـیـغـمـبــریم بُردن این خاندان در گــوشۀ زندان چـرا؟
https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
#نوحه
#حضرت_زینب
#زمزمه_حضرت_زینب
🍁میون همه دلها
🍁امون از دل زینب
غم کوچه و سیلی
غم صورت نیلی
غم یاس خزونی
غم قد کمونی
غم غربت حاکی
غم چادر خاکی
شده قاتل زینب
امون از دل زینب
🍁میون همه دلها
🍁 امون از دل زینب
غم فرق شکسته
غم حیدر خسته
غم تشت پر از خون
غم صورت گلگون
غم چشم علمدار
غم بی کسی یار
شده قاتل زینب
امون از دل زینب
🍁میون همه دلها
🍁امون از دل زینب
غم دست بریده
غم فرق دریده
غم شبه پیمبر
غم غربت اکبر
غم محسن دیگر
غم غربت اصغر
غم نیزه سواری
غم ضربه و قاری
غم ناقه سواری
غم طعنه و دشنام
غم سنگ لب بام
غم و محنت و ناله
غم و محنت و ناله
غم مرگ سه ساله
شده قاتل زینب
امون از دل زینب
🍁میون همه دلها
🍁امون از دل زینب
روضه شهادت امام سجاد علیه السلام
◾اله سرخ شهادت تن تب دار من است چشمه فیض خدا چشم گهر بار من است
◾حافظ خون و پیام شهدای ره دین لب گویای من و دیده خونبار من است
◾داغ یک دشت شهید و غم یک خیل اسیر این همه بار گران بر تن تب دار من است
◾دشمنم بسته به زنجیر و ولی غافل از آن که بر انداختن ریشه او کار من است
◾پای در سلسله و دست به دامان وصال دشمن از بی خردی در پی آزار من است
◾پرچم نهضت خونین شهیدان امروز گر چه بر دوش من و عمه افکار من است
◾صبر را بین که در این مرحله از وادی عشق سخت بیمارم وا و باز پرستار من است
◾خواهر کوچک من همچو گلی پرپر شد اشک طفلان ز غمش شمع شب تار من است
◾ازغم اکبر و اصغر جگرم می سوزد آه از این غم که خداوند خبر دار من است
بدن امام چهارم را آوردند بقیع بخاک سپردند😭،امام باقر وقتی که بدن بابا راغسل می داداصحاب دیدند گردن مبارک امام چهارم کبوداست 😭😭سؤال کردند یابن رسول الله اثر کبودی گردن مبارک پدر بزرگوارتان چه است ؟
فرمود : این کبودی اثر همان روزهایی است که در شام غل و زنجیر به گردن بابایم بوده ،آخر امام سجاد را از کربلا سوار یک ناقه برهنه کردند پاهای مبارکش را زیر شکم شتر با غل و زنجیر بستند .😭
تشییع جنازه با شکوهی شد مدینه ،آخر فرزند پیغمبر است ، فرزند زهرا ست باید تجلیل شود اما کربلا ، مگر ابی عبدالله فرزند پیغمبر نبود ، بگویم چطور تشییع شد ، ده ها نفر اسبهای خود را تازه نعل زدند وارد گودی قتلگاه شدند که وقتی خواهرش آمد برادرش را نشناخت .😭😭😭😭همه بگید یا حسین...
متن روضه شهادت امام سجاد علیه السلام –
🔸روزی که پیکرم را بر روی ناقه بستند در یک لحظه جدایی قلب مرا شکستند
🔸آنجا غریب و تنها بودم میان اعدا دیدم که عمه ام را به تازیانه بستند
🔸من اینچنین جدایی هرگز ندیده بودم همه نعش و عزدار هر دو به خون نشستند
🔸◾امام سجاد طفل صغیر می دید گریه می کرد😭 ، آب می آوردند وضو بگیرد گریه می کرد😭 ، اگر اسیری می دید احترامش می کرد ، اگر می دید گوسفندی را ذبح می کنند گریه می کرد😭 ، می فرمود : آبش دادید یا نه ؟ آری آقا ، ما مسلمانیم با گریه می فرمود :عده ای هم در کربلا می گفتند ما مسلمانیم ولی بابای من لب تشنه کشتند .😭😭
🔷 هر وقت یاد شهر شام می افتاد گریه می کرد 😭. آقا چرا اینقدر گریه می کنی ؟ ( آقا شرح می داد ) می فرمود : اول صبح بود وارد شهر شام شدیم ما را عصر رساندند به مجلس یزید ، آقا خیلی راه نیست چرا اینطور ؟
فرمود : ما را سر هر کوچه و بازار نگ می داشتند تا این مردم ما را نظاره کنند ما را از محله یهودیان بردند آن ها به ما سنگ می زدند عزیزان پیغمبر را وارد مجلس نا محرم کردند ، ما را خرابه های شام جای دادند
تو این خرابه یکی از خواهران من آنقدر گریه کرد ، سراغ بابا را گرفت خواهر چشم انتظار من با لبان تشنه و شکم گرسنه جان داد .😭😭
الا لعنة الله علی القوم الظا لمین
https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695