1623739897_D1kA7.mp3
5.35M
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند🌺 🕌
اذان با صوت زیبا و دلنشین استاد موذن زاده اردبیلی🤗
💠 #برنامه_نهج_البلاغه_خوانی
#از_شنبه_تا_چهارشنبه💠
⬅️شنبه و سه شنبه با حکمتها و شرح حکمتها↗️
⬅️یکشنبه و چهارشنبه با خطبه ها و شرح خطبه ها↗️
⬅️دوشنبه و چهارشنبه نیز نامه ها و شرح نامه ها↗️
#انس_بانهج_البلاغه
#انس_باامیرالمؤمنین
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
ان شاالله #بخش_نامه_های_نهج_البلاغه_راخواهیم_داشت
#روزهای_دوشنبه_چهارشنبه_ها
ثواب برکات نشر معارف اهلبیت علیهم السلام و کلام مولای متقیان را تقدیم به محضر چهارده معصوم سلام الله علیها میکنیم
⚘
📚 #نهج البلاغه_نامه۴۱_به يكي از
كارگزارانش
/فراز۱
🍂 #عللنكوهشيككارگزارخيانتكار
پس از ياد خدا و درود!
همانا من تو را در امانت خود شركت دادم، و همراز خود گرفتم، و هيچ يك از افراد خاندانم براي ياري و مددكاري، و امانت داري، چون تو مورد اعتمادم نبود، آن هنگام كه ديدي روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته، و دشمن به او هجوم آورده، و امانت مسلمانان تباه گرديده
و امت اختيار از دست داده، و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختي، و همراه با ديگراني كه از او جدا شدند فاصله گرفتي، تو هماهنگ با ديگران دست از ياريش كشيدي، و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردي، نه پسر عمويت را ياري كردي، و نه امانتها را رساندي. گويا تو در راه خدا جهاد نكردي! و برهان روشني از پروردگارت نداري، و گويا براي تجاوز به دنياي اين مردم نيرنگ مي زدي، و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبي! و غنائم و ثروتهاي آنان را در اختيار گيري، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتي شتابان حمله ور شدي، و با تمام توان، اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود، چونان گرگ گرسنه اي كه گوسفند زخمي يا استخوان شكسته اي را مي ربايد، به يغما بردي، و آنها را به سوي حجاز با خاطري آسوده، روانه كردي، بي آنكه در اين كار احساس گناهي داشته باشي⚘
#نامهها_خیلی_مهم_درشرح_نامه_به_نکاتش_میپردازیم
#جلسه_شصتم_چهارشنبه_۲۹شهریور_۱۴۰۲
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
#شرح_نامه۴۱_بخش_اول
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۱)بخش اول🔹
...امام(عليه السلام) در پنج جمله نخستين، وضع زمان را براى او ترسيم مى کند: سخت شدن شرايط محيط، جسور شدن دشمن در جنگ، بى اعتبارى امانت در ميان مردم، تعدى کردن امت از احکام الهى و بى پناه شدن.
سپس امام(عليه السلام) با چند جمله، مخالفت پسر عمويش را با خود از چند زاويه بررسى مى کند: پشت کردن به او، هم صدا شدن با مخالفان، دست کشيدن از يارى، همراهى با بى طرفان و خيانت کردن در بيت المال با خائنان. به اين ترتيب تمام اوصاف او را با اين تعبيرات گويا و پرمعنا مجسم ساخته و خلاصه اش همان است که در دو جمله آخر با فاء تفريع بيان فرموده است: دست برداشتن از يارى و خيانت در امانت.
آن گاه امام(عليه السلام) از زاويه ديگرى به اعمال او نگاه مى کند و براى برانگيختن وجدان مذهبى او اين جمله ها را بيان مى دارد و مى فرمايد: «گويا تو جهاد خود را به خاطر خدا انجام ندادى و گويا حجت و بينه اى از سوى پروردگارت نداشتى و گويا تو با اين امت براى غصب دنيايشان حيله و نيرنگ به کار مى بردى و مقصودت اين بود که آنها را بفريبى و غنايمشان را در اختيار بگيرى»; (وَکَأَنَّکَ لَمْ تَکُنِ اللهَ تُرِيدُ بِجِهَادِکَ، وَکَأَنَّکَ لَمْ تَکُنْ عَلَى بَيِّنَة مِنْ رَبِّکَ، وَکَأَنَّکَ إِنَّمَا کُنْتَ تَکِيدُ هَذِهِ الاُْمَّةَ عَنْ دُنْيَاهُمْ، وَتَنْوِي غِرَّتَهُمْ عَنْ فَيْئِهِمْ).
امام(عليه السلام) در اين سه جمله، نخست در خلوص نيّت او در امر جهاد ترديد مى کند و سپس در اينکه اعمالش مستند به دليل باشد ابراز ترديد مى فرمايد و سرانجام عمل او را شبيه کسى مى شمرد که با ظاهر سازى و عوام فريبى مى خواهد حقوق مردم را که خدا در بيت المال قرار داده بربايد.
شايد اين فرماندار (هر کس که باشد) با شنيدن اين جمله ها تکانى بخورد و به راه آيد و اموال بيت المال را به جاى خود باز گرداند.
سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: «(و آن نيات آلوده سبب شد که) آن زمان که امکان تشديد خيانت نسبت به امت را پيدا کردى به سرعت حمله کردى و با عجله بر بيت المال پريدى و آنچه در قدرت داشتى از اموالشان را که براى زنان بيوه و يتيمان آنها نگهدارى مى شد ربودى; همانند گرگ چالاکى که بزغاله مجروح و استخوان شکسته اى را بربايد، آن گاه آن را با خاطرى آسوده به سوى حجاز حمل نمودى بى آنکه در اين کار احساس گناه کنى. دشمنت بى پدر باد گويا ميراث پدر و مادرت را براى خانواده ات مى بردى»; (فَلَمَّا أَمْکَنَتْکَ الشِّدَّةُ فِي خِيَانَةِ الاُْمَّةِ أَسْرَعْتَ الْکَرَّةَ، وَعَاجَلْتَ الْوَثْبَةَ، وَاخْتَطَفْتَ مَا قَدَرْتَ عَلَيْهِ مِنْ أَمْوَالِهِمُ الْمَصُونَةِ لاَِرَامِلِهِمْ وَ أَيْتَامِهِمُ اخْتِطَافَ الذِّئْبِ الاَْزَلِّ دَامِيَةَ الْمِعْزَى الْکَسِيرَةَ، فَحَمَلْتَهُ إِلَى الْحِجَازِ رَحِيبَ الصَّدْرِ بِحَمْلِهِ غَيْرَ مُتَأَثِّم مِنْ أَخْذِهِ، کَأَنَّکَ لاَ أَبَا لِغَيْرِکَ حَدَرْتَ إِلَى أَهْلِکَ تُرَاثَکَ مِنْ أَبِيکَ وَأُمِّکَ).
تعبيرات امام(عليه السلام) بسيار گويا و تشبيه آن حضرت در اين زمينه فوق العاده کوبنده و پر معناست و براى بيان چنين مقصدى جمله هايى از اين بهتر تصور نمى شود.
تعبير به «أَسْرَعْتَ الْکَرَّةَ; به سرعت حمله نمودى» و «عَاجَلْتَ الْوَثْبَةَ; با شتاب بر آن پريدى» و تعبير به «اخْتَطَفْتَ; آنها را ربودى» و تشبيه به گرگ چالاکى که بزغاله مجروح استخوان شکسته اى را بربايد و تعبير به «تُرَاثَکَ مِنْ أَبِيکَ وَأُمِّکَ; اموال بيت المال را همچون ميراث پدر و مادر شمردى» همه و همه گوياى زشتى فوق العاده اعمال اوست.
جمله «لاَ أَبَا لِغَيْرِکَ; دشمنت بى پدر باد» نوعى احترام است به آن فرماندار، زيرا در آنجا که مى خواهند تحقير کنند مى گويند: «لا أباً لَکَ» (بى پدر شوى) بنابراين امام(عليه السلام) در عين سرزنش شديد احترام او را نيز به مقدار لازم حفظ مى کند.
تعبير به «تُرَاثَکَ مِنْ أَبِيکَ وَأُمِّکَ» تعبير زيبايى است که در اين گونه موارد به کار مى رود و کسى که بى محابا روى مالى افتاده و از آن بهره مى گيرد، گفته مى شود: مثل اينکه ميراث پدر و مادر را به چنگ آوردى.
امام(عليه السلام) در پايان اين بخش از نامه خود به صورت اظهار تعجب مى فرمايد: «سبحان الله آيا به معاد ايمان ندارى و از بررسى دقيق حساب روز قيامت نمى ترسى»; (فَسُبْحَانَ اللهِ! أَ مَا تُؤْمِنُ بِالْمَعَادِ؟ أَوَمَا تَخَافُ نِقَاشَ الْحِسَابِ!).
اشاره به اينکه کسى که ايمان به قيامت دارد و معتقد به اين آيه است: (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا يَرَهُ)(22) نبايد اين گونه در اموال بيت المال تصرف کند. اين عمل با آن ايمان سازگار نيست; يا ايمان ضعيف است يا قيامت به فراموشى سپرده شده است...
ادامه دارد...
#شرح_نامه_۴۱_بخش_اول_پارت_دوم
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۱)بخش اول🔹
🔺توبیخ خیانتکاران در ببت المال🔺
امام(عليه السلام) سپس در ادامه سرزنش ها و اعتراضات شديد، به مخاطب خود مى فرمايد: «اى کسى که در گذشته نزد ما از خردمندان به شمار مى آمدى چگونه آب و غذايى را گوارا مى نوشى و مى خورى در حالى که مى دانى حرام مى خورى و حرام مى نوشى و چگونه با اموال يتيمان و مساکين و مؤمنان و مجاهدانى که خداوند اين اموال را به آنها اختصاص داده و بوسيله آنان بلاد اسلام را حفظ کرده، کنيزانى را مى خرى و زنانى را به همسرى در مى آورى (نمى دانى آميزش با آن کنيزان حرام و نکاح با آن زنان نارواست)»; (أَيُّهَا الْمَعْدُودُ ـ کَانَ ـ عِنْدَنَا مِنْ أُولِي الاَْلْبَابِ، کَيْفَ تُسِيغُ(23) شَرَاباً وَ طَعَاماً وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّکَ تَأْکُلُ حَرَاماً، وَ تَشْرَبُ حَرَاماً، وَتَبْتَاعُ الاِْمَاءَ وَتَنْکِحُ النِّسَاءَ مِنْ أَمْوَالِ الْيَتَامَى وَالْمَسَاکِينِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُجَاهِدِينَ الَّذِينَ أَفَاءَ(24) اللهُ عَلَيْهِمْ هَذِهِ الاَْمْوَالَ، وَأَحْرَزَ بِهِمْ هَذِهِ الْبِلاَدَ!).
تعبير به «کانَ» که ناظر به زمان گذشته است اشاره به اين است که ما تو را قبلاً جزء خردمندان مى دانستيم ولى با اين اعمالت که از خود نشان داده اى اکنون در زمره آنان نيستى.
جمله «کَيْفَ تُسِيغُ...» اشاره به اين است که تمام زندگى تو آميخته با حرام شده و آب و غذايى که از اموال غصب شده بيت المال به دست مى آورى، نوشيدن و خوردنش بر تو حرام است و همسرانى که از کنيزان با پول حرام خريدارى مى کنى و مهريّه حرامى که براى زنان آزاد قايل مى شوى سبب مى شود زندگى خانوادگى تو نيز آلوده به حرام گردد.
جمله «مِنْ أَمْوَالِ الْيَتَامَى وَالْمَسَاکِينِ...» اشاره به اين است که اگر اين اموال مال افراد ثروتمندى بود غصب آنها کمتر قبح و زشتى داشت; ولى غصب اموالى که متعلّق به دو گروه يتيمان و محرومان و مجاهدان و مدافعان اسلام است بسيار قبيح تر و زشت تر است.
#ادامه_دارد
#جلسه_شصتم_چهارشنبه_۲۹شهریور_۱۴۰۲
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت