#شرح_نامه_مهم_۴۵
🔹ترجمه و شرح خطبه(۴۵)بخش اول🔹
✅رحمت بى پايان خدا:
در بخش اوّل اين خطبه سخن از حمد و ثناى الهى است، با تعبيراتى بسيار پرمعنى و حساب شده، و در آن به شش وصف از اوصاف الهى اشاره شده که هر کدام در برگيرنده نعمتى است که مى تواند انگيزه حمد و ثنا و پرستش او شود.
نخست مى فرمايد: «ستايش ويژه خداوندى است که کسى از رحمتش مأيوس نمى شود». (الْحَمْدُللهِِ غَيْرَ مَقْنُوط(1) مِنْ رَحْمَتِهِ).
چگونه ممکن است از رحمت بى پايان او مأيوس شد در حالى که خودش مى فرمايد: (وَ رَحْمَتِى وَسِعَتْ کُلَّ شئ)(2) «رحمت من همه موجودات را فراگرفته است». و نيز از زبان يعقوب پيامبر خدا مى فرمايد: (لايَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إلاَّ الْقَوْمُ الْکافِروُنَ)(3) «از رحمت خدا مأيوس نشويد که تنها کافران از رحمت خدا مأيوس مى شوند». از زبان پيامبر بزرگ ابراهيم نقل مى کند (وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضّالّوُنَ)(4) «چه کسى از رحمت پروردگارش مأيوس مى شود جز گمراهان؟!»
بنابراين انسان در هر شرايطى باشد و هر قدر آلوده به گناه گردد باز بايد به سوى خدا برگردد، و از رحمتش مأيوس نباشد که اين يأس کفر و ضلالت و بزرگترين گناهان است.
و در جمله دوم مى فرمايد: «و هيچ جا و هيچ کس از نعمتهايش خالى نيست» (وَ لاَمَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ).
همان گونه که در قرآن آمده: (اَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الاَْرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً)(5); «آيا نديديد که خداوند آنچه در آسمانها و زمين است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور گسترده بر شما ارزانى داشته است؟!
و براى تکميل اين سخن در جمله سوم اضافه مى کند «و از مغفرت و آمرزش او کسى نوميد نمى گردد». (وَ لامَأيُوس مِنْ مَغْفِرَتهِ).
چرا که خودش فرموده: (قُلْ يا عِبادِىَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ اِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ)(6); بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده ايد! از رحمت خدا نوميد نشويد که خدا همه گناهان را مى آمرزد; زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است».
اين جمله هاى تکان دهنده که با انواع لطف و عنايت الهى همراه است چنان سفره رحمت و مغفرت او را گسترده که همگان مى توانند بر سر آن بنشينند; حتى در حديثى از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) آمده است: «در روز قيامت آنچنان خداوند دامنه مغفرت خود را مى گستراند که به فکر احدى خطور نکرده است، تا آنجا که حتى ابليس هم در رحمت او طمع مى کند»! لَيَغْفِرُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَغْفِرَةً ما خَطَرَتْ قَطٌّ عَلى قَلْبِ أَحَد حَتّى اِبْلِيِسَ يَتَطاوَلُ اِلَيْها!(7)
و در حديث نبوى ديگرى مى خوانيم: «خداوند عزوجل يک صد رحمت دارد که يکى از آنها را بر زمين نازل کرده و در ميان مخلوقاتش تقسيم نموده است و آنچه از محبّت و رحم و مروّت در ميان آنها است از آثار همان يک جزء است، و نود و نه جزء ديگر را جهت خودش براى روز قيامت ذخيره کرده است!(8)
و از آنجا که توجه به اين امور سبب گرايش بندگان به عبادت او مى شود در چهارمين جمله مى فرمايد: «از پرستش و عبادتش نبايد سرپيچى کرد» (وَ لا مُستَنْکَف(9) عَنْ عِبادَتِهِ).
چرا که با آن همه نعمت و رحمت، استنکاف از عبادت او جز عذاب و خوارى نتيجه اى ندارد قرآن مجيد مى گويد: (وَ أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْکَفُوا وَ اسْتَکْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذابَاً أَليماً وَ لايَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللهِ وَليّاً وَ لا نَصيراً)(10); و آنها را که ابا کردند و تکبّر ورزيدند مجازات دردناکى خواهد کرد، و براى خود غير از خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت!
سپس در بيان پنجمين و ششمين مواهب الهى مى فرمايد: «همان خدايى که رحمتش دائمى و زوال ناپذير است» (نعمتش هميشگى و جاودانى» و هر زمان نعمت تازه اى از او فرا مى رسد) (اَلَّذى لاتَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَةٌ، وَ لاتُفْقَدُ لَهُ نِعْمَةٌ).
با اين که در اوصاف پيشين سخن از «رحمت» و «نعمت» الهى بود باز در اينجا هر دو تکرار شده است و از ظاهر تعبيرات اين چند جمله چنين استفاده مى شود که نخست اشاره به اصل رحمت و نعمت الهى شده، سپس از دوام و پايدارى آنها سخن به ميان آمده که هر کدام موهبتى جداگانه است، نعمت و رحمت او از مواهب اوست، و داوم آنها نيز از عنايات او.
و اين همان است که در قرآن مجيد مى خوانيم: (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لاتُحْصُوها)(11); و اگر نعمتهاى خداوند را بشماريد هرگز نمى توانيد آنها را احصاء کنيد!»
جالب توجه اين که اين دو وصف را در واقع به صورت دليلى بر عدم استنکاف بندگان از عبادت پروردگار ذکر کرده است، اين همان چيزى است که در علم کلام تحت عنوان «شکر منعم يکى از انگيزه هاى معرفة الله»، ذکر کرده اند.⬇️
#درادامه_بخش_اول
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه ۴۵🔹
این نامه از نامه هاى بسیار مهم نهج البلاغه است که درس هاى فراوانى به همه پویندگان راه حق و مخصوصاً زمامداران و مسئولان کشورهاى اسلامى مى دهد و شامل چند بخش است:
1. ابتدا امام(علیه السلام) به مخاطب خود که عثمان بن حنیف; فرماندار بصره است خبر مى دهد که گزارش شرکت او در میهمانى یکى از اشراف بصره به او رسیده است. در ضیافتى که فقط ثروتمندان حضور داشتند و سفره اى پرنعمت و رنگارنگ بوده است، حضرت او را به جهت شرکت در چنین ضیافتى سرزنش مى فرماید.
2. در بخش دوم به او یادآور مى شود که هر کس باید در زندگى، پیشوا و رهبرى داشته باشد. آن گاه زندگى خودش را به عنوان پیشوا و رهبر براى او شرح مى دهد که چگونه به دو جامه کهنه و دو قرص نان اکتفا کرده و ثروتى نیز براى خود نیندوخته است; ولى تأکید مى فرماید: من انتظار ندارم که همچون من زندگى کنى. انتظار من این است که ساده زیستى و تقوا و پرهیزکارى را فراموش نکنى.
3. در بخش دیگرى از این نامه به داستان فدک اشاره مى فرماید و مى گوید: تنها چیزى که از ثروت دنیا در دست ما بود، فدک بود که آن را هم حسودان و دشمنان اهل بیت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از دست ما گرفتند; هر چند من نیازى به فدک و غیر فدک ندارم. پایان زندگى همگى ما مرگ و سرانجام خانه ما گورى تنگ و تاریک است.
4. در بخش دیگرى به این نکته مهم اشاره مى کند که ساده زیستى من از آن رو نیست که امکان برخوردارى از مواهب مادى دنیا را ندارم، بلکه به آن دلیل است که وظیفه خطیر رهبرى مردم را بر عهده دارم و این موقعیت ایجاب مى کند که در سختى ها و تلخى هاى زندگى با ضعیف ترین مردم شریک باشم; شبانگاه سیر نخوابم در حالى که در گوشه و کنار کشور اسلام گرسنه اى سر به بالین بگذارد.
5. در بخش دیگرى پاسخ به این سؤال مى دهد که ممکن است بعضى بگویند اگر على بن ابى طالب چنین غذاى ساده اى داشته باشد باید چنان ضعیف باشد که نتواند در میدان جنگ آن شجاعت ها و رشادت ها را نشان دهد; ولى آگاه باشید درختان بیابانى که از آب و غذاى کمترى استفاده مى کنند چوب هاى محکم ترى دارند.
6. در آخرین بخش این نامه (که مرحوم سید رضى بعد از حذفِ بعضى از قسمت ها به نقل آن پرداخته است); امام(علیه السلام) دنیا را مخاطب قرار داده و آن را به شدت از خود مى راند و از زرق و برق دنیا اعلام بیزارى مى کند. آن گاه پس از ستایش کسانى که مسئولیت هاى واجب خود را در پیشگاه الهى انجام داده و به عبادت و شب زنده دارى مى پردازند بار دیگر عثمان بن حنیف را مخاطب قرار داده و او را به تقواى الهى و ساده زیستى فرا مى خواند تا از آتش دوزخ رهایى یابد.
دعوت نماينده امام به ميهمانى پرزرق و برق!
امام(عليه السلام) در بخش اوّل اين نامه عثمان بن حنيف انصارى را که از اصحاب با فضيلت پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بود و از سوى اميرمؤمنان على(عليه السلام) به فرماندارى بصره انتخاب شده بود مخاطب ساخته و در تعبيراتى سرزنش آلود مى فرمايد: «اما پس (از حمد و ثناى الهى) اى پسر حنيف! به من گزارش داده اند که مردى از جوانان (ثروتمند و اشرافى) اهل بصره تو را به سفره رنگين ميهمانى خود فراخوانده و تو نيز (دعوتش را پذيرفته اى و) به سرعت به سوى آن شتافته اى در حالى که غذاهاى رنگارنگ و ظرف هاى بزرگ طعام يکى از پس از ديگرى پيش روى تو (به وسيله خادمانش) قرار داده مى شد»; (أَمَّا بَعْدُ، يَا ابْنَ حُنَيْف: فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلاً مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاکَ إِلَى مَأْدُبَة فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَکَ الاَْلْوَانُ، وَتُنْقَلُ إِلَيْکَ الْجِفَانُ!).
«فِتْيَة» جمع فتى در اصل به معناى جوان نوخواسته و شاداب است و گاهى به افراد صاحب سن و سالى که داراى زندگى پرنشاطى هستند نيز اطلاق مى شود و در اينجا به معناى اشراف است.
«مَأْدُبَة» از ريشه «ادب» به معناى دعوت هاى رسمى و قابل توجّه است که در آن آداب رعايت مى شود.
«جِفَان» جمع جَفْنة (بر وزن وزنه) به معناى ظرف هاى بزرگ غذاخورى است. اين تعبير نشان مى دهد که مجلس مورد نظر در اين نامه مجلس گسترده اى بوده که گروهى از اشراف در آن دعوت داشتند و انواع غذاها بر سر سفره آماده بوده است.
آن گاه امام(عليه السلام) مى افزايد: «من گمان نمى کردم تو دعوت جمعيتى را قبول کنى که نيازمندشان (از نشستن بر سر آن سفره) ممنوع باشد و (تنها) ثروتمندشان دعوت شود»; (وَمَا ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْم، عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ، وَغَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ).
امام(عليه السلام) عيب بزرگ اين سفره را انحصارى بودن آن براى اغنيا ذکر کرده است. اگر غذاهاى رنگارنگ منحصر به آنها نبود و گرسنگان و نيازمندان هم از آن بهره مى گرفتند، اشکال بسيار کمترى داشت
#ادامه_دارد
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
#جلسه_هفتاد_و_یکم_۱۲مهرماه۱۴۰۲
امام(عليه السلام) مى فرمايد: به سراغ هيچ يک از اينها نرفتم (در حالى که توان آن را داشتم).
ادامه⬇️
#شرح_نامه_مهم۴۵_بخش_دوم
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸:
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۵) بخش دوم🔹
✅هرگز چيزى از دنيا نيندوختم:
امام(عليه السلام) براى بيدار ساختن عثمان بن حنيف و امثال او در اين بخش از نامه خود به چند نکته مهم اشاره مى کند. نخست مى فرمايد: «آگاه باش! هر مأمومى امام و پيشوايى دارد که بايد به او اقتدا کند و از نور دانش او بهره گيرد»; (أَلاَ وَإِنَّ لِکُلِّ مَأْمُوم إِمَاماً، يَقْتَدِي بِهِ وَيَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ).
اشاره به اينکه انسان در اين مسير پر پيچ و خم زندگى مادّى و معنوى نمى تواند يله و رها باشد، بلکه يا بايد خودش با تمام شرايط لازم پيشواى خلق باشد يا از پيشواى شايسته اى پيروى کند و گر نه در اين بيابان هولناک زندگى به بيراهه خواهد افتاد و سرگردان مى شود.
آن گاه مى افزايد: «(تو بايد به امام و پيشواى خود نگاه کنى) بدان امام شما از دنيايش به دو جامه کهنه و از غذاهايش به دو قرص نان قناعت کرده است»; (أَلاَ وَإِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ،وَمِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ.
معروف اين است که آن دو جامه از کرباس و آن دو قرص نان از جوى (سبوس ناگرفته بود) که خوارک روزانه آن حضرت را تشکيل مى داد يکى را ظهر و ديگرى را شام ميل مى کرد. اين در واقع اقتدا به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود که پيشواى امام(عليه السلام) محسوب مى شد، همان طور که در حديث آمده است: «إنَّ رَسُولَ الله مَا اتَّخَذَ قَميصَين وَلاَ إِزَارَيْن وَلاَ زَوْجَيْنِ مِنَ النِّعَالِ; پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) هرگز دو پيراهن و دو زيرجامه و دو جفت کفش براى خود تهيّه نکرد (بلکه هميشه براى خود يک دست از آنها را داشت)».
برخلاف دنياپرستان و اشراف، که گاه ده ها نوع لباس يا کفش دارند، و حتى بعضى مقيدند يک دست لباس را تنها چند روز بپوشند سپس آن را کنار بگذارند و گاه در هنگام نقل و انتقالِ منازلشان، صندوق ها و چمدان هاى زيادى لباس هاى آنها را جابه جا مى کند. اما سفره هاى رنگينِ آنها خود داستان ديگرى دارد.
آن گاه از آن جهت که امام(عليه السلام) مى داند کمتر کسى پيدا مى شود که بتواند به چنين زندگى تن در دهد به خصوص کسانى که مانند فرمانداران و صاحب منصبان، امکانات فراونى در اختيار دارند به اين نکته مى پردازد که: «آگاه باش که شما نمى توانيد اين چنين باشيد، و اين زندگى را تحمّل کنيد (من شما را از آن معاف مى کنم) ولى مرا با پرهيزکارى و تلاش (براى پاک زيستن) و عفت و پيمودن راهِ درست يارى دهيد»; (أَلاَ وَإِنَّکُمْ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ، وَلَکِنْ أَعِينُونِي بِوَرَع وَ اجْتِهَاد، وَ عِفَّة وَ سَدَاد).
اشاره به اينکه شما از آن زندگى سخت گيرانه و زاهدانه شديد معاف هستيد; ولى چهار چيز را فراموش نکنيد که با انجام آنها در واقع به من کمک کنيد تا حکومت اسلامى را در اين کشور پهناور اسلام سامان بخشم.
نخست توصيه به «ورع» مى کند که در واقع به معناى تقواى در سرحد عالى است. سپس به «اجتهاد» يعنى تلاش و کوشش در راه حفظ عدالت و حمايت از محرومان و سوم «عفت» که به معناى خويشتن دارى در برابر شهوات مختلف است و چهارم «سداد» که انتخاب راه صحيح و مستقيم و پرهيز از بيراهه هاست. به يقين اگر مسئولان کشور اسلامى اين چهار صفت را در خود جمع کنند و زندگى آنها همچون زندگى مردم متوسط باشد و نه بيشتر، همه چيز رو به راه مى شود و توده هاى مردم از حکومت راضى خواهند شد.
سپس اشاره به نکته سومى مى کند تا درس عبرتى براى همه کارگزاران حکومت او باشد مى فرمايد: «به خدا سوگند! من هرگز از ثروت هاى دنياى شما چيزى از طلا و نقره نيندوخته ام و از غنايم و ثروت هاى آن مالى ذخيره نکرده ام و براى اين لباس کهنه ام بدلى مهيا نساخته ام و از اراضى اين دنيا حتى يک وجب به ملک خود در نياورده ام و از خوراک آن جز به مقدار قوت ناچيز چهارپاى مجروحى در اختيار نگرفته ام»; (فَوَ اللهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاکُمْ تِبْراً(4)، وَلاَ ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً(5)، وَلاَ أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً، وَلاَ حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً، وَلاَ أَخَذْتُ مِنْهُ إِلاَّ کَقُوتِ أَتَان دَبِرَة).
اشاره به اينکه چنان نيست که مانند بعضى از دنيا پرستان کج انديش نخورم و نپوشم، بلکه ابلهانه ذخيره کنم; ظاهر و باطن من يکى است نه در ظاهر مالى دارم و نه در باطن، نه رياکارم و نه ظاهرساز.
شايان توجّه است که امام(عليه السلام) امکانات دنياى مادى را در چهار چيز خلاصه فرموده: يکى طلا و نقره که به صورت درهم و دينار ذخيره مى کردند و با آن دل خوش بودند. ديگر اموال مختلفى که سرمايه آنها محسوب مى شد; مانند اسب ها و شتران و وسايل پر زرق و برق منزل و فرش ها و فراش ها. سوم لباس هاى رنگارنگ و چهارم زمين هاى زراعتى و باغ ها و خانه ها و قصرها.
⬆️تعبير اخير امام(عليه السلام) که از نهايت تواضع و زهد آن حضرت خبر مى دهد براى آن است که مخاطب يا مخاطبانش اين مسأله مهم را جدى بگيرند و آلوده زندگى هاى پرزرق و برق اشرافى گناه آلود نشوند و با نيازمندان و مستمندان محروم مواسات کنند.
«أَتَان دَبِرَة» به چهارپايى گفته مى شود که از کثرت کار و زحمت کشيدن پشت او مجروح شده و به همين دليل نسبت به تغذيه بى ميل است (توجّه داشته باشيد که در بعضى از نسخه هاى نهج البلاغه اين جمله و جمله بعد نيامده است و جمعى از شارحان نيز به تفسير آن نپرداخته اند).
در پايان اين بخش، امام(عليه السلام) براى اينکه بى ارزش بودن دنيا در نظرش را کاملا براى همگان مجسم کند تعبير پرمعنايى دارد مى فرمايد: «اين دنيا در چشم من بى ارزش تر و خوارتر از شيره تلخ درخت بلوط است!»; (وَلَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَأَوْهَنُ مِنْ عَفْصَة مَقِرَة.
توضيح اينکه درخت بلوط انواع و اقسامى دارد; يکى از آنها داراى ميوه تلخى است که در فارسى به آن «مازو» مى گويند که هم تلخ است و هم گَس و به دليل گس بودن در دباغى براى محکم ساختن چرم از آن استفاده مى کنند.
بديهى است خوردن چنين دانه اى بسيار ناگوار و تنفر آميز است و هر کس در دهان بگذارد فوراً آن را بيرون مى افکند. اين تشبيه يکى از رساترين تشبيهات نهج البلاغه درباره دنياست که امام(عليه السلام) باطن و حقيقت آن را در قالب اين مثال مجسم ساخته است و قريب به آن در عبارات ديگر نهج البلاغه خواهد آمد.
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴روی میز این داروخانه نوشته شده؛ داروی مسکن قلب موجود است، موثر و بدون عوارض،
🔺مشتری پس خرید داروی خود درخواست داروی مسکن قلب هم می نماید و ببینید اقدام بسیار جالب داروخانه ای را
@brjko1402
آتش به اختیار
•┈┈✾•🌸•✾🌸🌟🌸✾•🌸✾┈┈•
*دعــــــــــای فرج*
*إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین.*
@brjko1402
•┈┈✾•🌸•✾🌸🌟🌸✾•🌸✾┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از اظهارات وقیحانه عوامل شبکه بهایی منوتو تا اظهار نظر از جانب مردم ایران!
🔺عوامل شبکه بهایی منوتو:
قاسم سلیمانی نزد ایرانیان، قهرمان ملی نیست!
@brjko1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹همه با هم بخوانیم
دعای سلامتی آقا امام زمان عج💚
@brjko1402
🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷
#خبر_خوب
#ایمان_و_امید
💉🇮🇷 ساخت یکی از درمانهای اختصاصی سرطان خون در ایران
👌یکی از پر فروشترین داروهای دنیا که قبلا وارد کنندهاش بودیم اما حالا به جمع سه کشور تولید کننده این دارو پیوستیم.
یه شرکت دانش بنیان موفق شد داروی درمان سرطان خون به نام «ایبروتینیب» رو تولید کنه که در چندین بیماری کاربرد داره.
• داروی «درمان هدفمند» هست؛ یعنی شیمی درمانی نیست و با جلوگیری از رشد سلولهای سرطانی تا ۵ سال به عمر بیمار اضافه میکنه.
• قیمت نمونه ایرانیش سی عددی ۲۲ میلیون و نمونه خارجیش که حتی تعداد کمتری هم داره حدود ۲۴۰ میلیون میشه!
@brjko1402
🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سردار سلیمانی: وقتی این خبر را شنیدم از خودم خجالت کشیدم!
#حاج_قاسم🔥
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
@brjko1402
۳_قسمت بعدی برنامه مهدویت با محوریت انس با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را خواهیم داشت
#مهدویت_اصل_زندگی_ما_باید_شود
🌷مهدی شناسی ۱۰۱🌷
🔸ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﺘﻀﺮﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﮐﺲ ﮐﻪ امام برایش ﻇﻬﻮﺭ ﺧﺎﺹ ﺩﺍﺭﺩ، ﺿﺮﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩ، ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ.
"ﻟﻮ ﮐﺸﻒ ﺍﻟﻐﻄﺎﺀ ﻣﺎ ﺍﺯﺩﺩﺕ ﯾﻘﯿﻨﺎ".
🔹ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﻇﻬﻮﺭ ﻋﺎﻡ، ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻟﺬﺕ ﺳﻔﺮﻩ ﻋﺎﻡ، ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﺎﺹ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﭼﻮﻥ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﻋﺎﻡ، ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
🔸ﯾﻌﻨﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺣﺎﻻ ﻧﺼﯿﺐ ﻫﻤﻨﻮﻋﺎﻧﺶ ﺷﺪﻩ ﻟﺬﺕ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ.
ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﻋﺸﻖ ﻣﻌﺸﻮﻕ، ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﻭﻟﯽ ﺑﺮ ﺍﻓﺎﺿﺎﺕ ﺧﻮﺩﺵ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺩﯾﺪﻩ ﺁﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺷﻪ ﺷﻨﺎﺱ
ﺗﺎ ﺷﻨﺎﺳﺪ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻟﺒﺎﺱ
🔹ﺷﺎﻩ ﻫﺴﺘﯽ،
ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(ﻋﺞ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﻓﺮﺟﻪ ﺍﻟﺸﺮﯾﻒ) ﺍﺳﺖ.
ﺍﮔﺮ ﻇﻬﻮﺭ ﺧﺎﺹ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻓﻠِﺶ ﻭﺟﻮﺩﯼ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﮐﻠﯽ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﺳﯿﺎﺳﺖ، ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ، ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﺩﺭ ﻭﺍﺩﯼ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ.
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺜﺮﺍﺕ، ﺟﻠﻮﺍﺕ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻋﺮﺽ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
🔸ﺍﮔﺮ ﻓﺮﻡ ﻫﺎﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ، ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻋﺮﺿﻪ ﺷﻮﺩ، ﺭﻧﮓ حضرت ﻣﻬﺪﯼ(ﻋﺞ) ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ. ﺭﻧﮓ ﻧﻤﺎﺯﺵ، ﺭﻧﮓ ﺭﮐﻮﻉ ﻭ ﺳﺠﻮﺩ ﻭ ﻗﯿﺎﻡ ﻭ ﻗﻌﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ.
🔹ﺩﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺁﻝ ﯾﺎﺳﯿﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧیم:
"ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ ﺣﯿﻦ ﺗﻘﻌﺪ، ﺣﯿﻦ ﺗﻘﻮﻡ، ﺣﯿﻦ ﺗﺮﮐﻊ، ﺣﯿﻦ ﺗﺴﺠﺪ"
ﯾﻌﻨﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ امام ﻣﻬﺪﯼ(ﻋﺞ) ﺭﺳﯿﺪﯼ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ. ﭼﻮﻥ ﻓﻠﺸﺶ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ.
🔸ﺍﯾﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ، ﻫﻤﺎﻥ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻧﻮﺭﺍﻧﯿﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺳﺖ. ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻭ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺩﺭ امام ﻋﻠﯽ(ع) ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
🔹ﺍﮔﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ(ع) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ، ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻧﻮﺭﺍﻧﯿﺖ ﻧﺸﻨﺎﺳﺪ، ﻣﺸﺮﮎ ﯾﺎ ﮐﺎﻓﺮ ﯾﺎ ﺷﮑﺎﮎ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﻠﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﺩﯼ ﺷﺎﻩ ﺷﻨﺎﺱ ﻧﯿﺴﺖ.
🔸ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ تشخیص ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ. ﺭﻭﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺭﻭﺵﻫﺎ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ.
ما ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍیم ﻭﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍیم ﮐﻪ، ﺍﻣﺖ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ(ع) ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(ع) ﺣﺮﮐﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻥ ها ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺷﺎﻩ ﺷﻨﺎﺱ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ.
🔹ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﻭﺟﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﭼﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻬﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻭﺟﻮﻫﺶ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﺁﻥ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻇﻬﻮﺭ ﺧﺎﺹ ﺷﻨﺎﺧﺖ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺭﻭ ﮐﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻣﯽکنیم: کسی ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ حقیقتش ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﺪ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﻫﻤﺎﺕ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻭ ﺑﺎﻓﺖ ﻫﺎﯼ ﺫﻫﻨﯽ؛ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﺩﯼ ﺣﻘﯿﻘﺘﺎ ﺑﻪ ﻋﺼﻤﺖ ﺍﻣﺎﻡ، ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺍﻣﺎﻡ، ﺑﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺭﻭﺣﯽ، ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻭ ﺟﺴﻤﯽ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﻭ ﺟﻮ ﺯﺩﻩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ.
#مهدی_شناسی
#قسمت_صد_و_یکم
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
امام زمان 062.mp3
8.93M
ما این همــه ایم❗️
چرا او هنـــوز هم تنهاست؟؟؟
▪️من و تو اگر عزاداریم؛
باید به پا خیزیم...
دستمان به او نخواهد رسید،
مگرآنکه باهم برای آمدنش بپاخیزیم