#امیرکبیر به محض رسیدن به صدراعظمی، بودجه بزرگی برای کارخانه توپ و تفنگ اختصاص داد. قرار بود کارخانه توپ در اصفهان، سالانه هزار عراده توپ بسازد. رقمی بسیار بزرگ که در صورت عملی شدن ایران را در جرگه قدرت های نظامی زمانه در می آورد.
انگلیسی ها ابتدا چند صد تفنگ هدیه آوردند تا امیرکبیر فریب بخورد و از ساخت کارخانجات دست بردارد؛ اما امیر تفنگ ها را پس فرستاد و به سفیر بریتانیا گفت تفنگ انگلیسی به درد ایران نمی خورد. انگلیسی ها که از فریب امیرکبیر ناامید شده بودند از طریق جاسوسان سفارت خود، در بین عوام مردم این سخن را پراکنده کردند که رعیت ایران گرسنه اند اما امیرکبیر با پول رعیت کارخانه توپ میسازد. چنان تبلیغات کردند که هر جا هر کس فقیری می دید به کارخانه توپ و تفنگ امیر کبیر فحش می داد.
امیرکبیر که خود رتبه امیرنظامی داشت و سال ها در علم نظام و جنگ تامل کرده بود، بلندپروازانه دستور داده بود توپ هایی بسازند که حتی در بارندگی نیز شلیک کند. همین طور توپ هایی بسازند که برخلاف توپ های انگلیسی و روسی، لوله شان یکپارچه ریخته شود تا محکم باشند و شلیک دقیق تر و سنگین تری داشته باشند. فرومایگان وابسته این دستور ها را نیز در میان عوام به سخره گرفتند و برای این بلندپروازی های امیر، در قهوه خانه ها و شیره کش خانه ها، طنزیه ها ساختند و پراکندند.
با قتل امیرکبیر در ۱۲۳۰، کارخانه در آستانه به ثمر رسیدن نافرجام ماند و تمام کارگران و صنعتگران تربیت شده، توسط میرزا آقاخان نوری، مرخص شدند!!
۶ سال بعد جنگ هرات رخ داد. ابتدا قشون ایران به فرماندهی حسام السلطنه به هرات وارد شد. انگلیسی ها در اعتراض به اعاده حاکمیت ایران بر هرات، در جنوب به بوشهر و خارک حمله کردند. ایرانیان قوای بیشتر داشتند اما به خاطر نداشتن توپخانه قدرتمند از انگلیسی ها شکست خوردند و بوشهر و خارک اشغال شد. سپس در قرارداد پاریس، ایران، ناگزیر در قبال بازپس گیری این دو جزیره، تن به جدایی هرات داد.
سازمان بسیج رسانه قم
@brqom_ir