#اعتقادات_سقیفه_ای
#ماه_محرم
◾️اعتقادات سقیفه ای، سبب شهادت امام حسين (ع)
⭕️ پنج اصل و پایه اندیشه سیاسی جامعه زمان امام حسين عليه السلام که باعث شهادت امام حسین سلام الله علیه شد.
✅ اصل اول:
🔹 بیعت کردن با هر حاکمی واجب است.
🔸 از ابو سلام نقل شده حذیفة بن یمان گفت: ای رسول خدا ما در شر و بدی بودیم سپس خداوند خیر و خوبی را آورد و ما الان در آن هستیم. آیا پس از این خیر، شری خواهد بود؟ فرمود: بله. گفتم: آیا پس از این خیر شری خواهد بود؟ فرمود: بله. عرض کردم: چگونه؟ فرمود: پس از من امامانی خواهند بود که به هدایتم هدایت نشده و به سنتم عمل نمی کنند، در میانشان مردانی سر بلند خواهند کرد که در بدن انسان هستند اما قلب هایشان قلب شیاطین است.
گفت: عرض کردم: اگر آن هنگام را درک کردم، چه واکنشی نشان بدهم ای رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ فرمود: گوش فرا می دهی و از امیر اطاعت می نمایی و اگر چه بر پشتت شلاق بزند و مالت را بگیرد، گوش کن و اطاعت نما!.
📚 صحيح مسلم، ص٧٧٢، ح١٨۴٧
👈 بر اساس اين نظريه:
١_ اطاعت از هر حاكمی واجب است حتى اگر تمام وجودش شيطانی باشد.
٢_ ظلم ستیزی ممنوع است.
٣ـ در مقابل ظلم بايد كُرنش نمود و فقط اطاعت كرد.
۱)👇👇👇
✅ اصل دوم:
🔹 اطاعت بی چون و چرا از هر حاکمي واجب است.
🔸 از سوید بن غفلة نقل شده که عمر به من گفت: ای ابا امیة من نمی دانم، شاید پس از این سال، دیگر تو را نبینم؛ پس اگر برده ای حبشی و بینی بریده به تو دستوری داد، پس به حرفش گوش کن و اطاعتش نما! و اگر تو را زد، صبر کن و اگر محرومت کرد، صبر کن و اگر او چیزی را خواست که به دینت صدمه می زند به او بگو گوش کردم و اطاعت می کنم و به قیمت دینم، خونم را حفظ می کنم! و از جماعت جدا مشو.
سند این روایت از عمر صحیح است.
📚 الخلال، السنة، ج١ ، ص١١١
👈 بر اساس این نظريه :
1ـ حاكم هر كسى ميتواند باشد.
2ـ اطاعت از او بي چون و چرا واجب است هر چند برخلاف دستورات اسلام حكم كند.
۲ )👇👇👇
✅اصل سوم:
🔹 عدم تفرقه در جامعه ولو اینکه حاکم هر کاری انجام دهد.
🔸 از زیاد بن علاقة نقل شده: از عرفجة شنیدم که می گفت: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم : شرور و فسادهایی خواهد آمد پس [در این هنگام] هر کس را که خواست کار این امت را به تفرقه بکشاند، در حالی که امت متحد است، او را با شمشیر بزنید ، هر کس که می خواهد باشد!
🔸 ابن ابی یعفور از پدرش از عرفجة نقل کرده که گفت: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: در حالی که حکومتتان بر اساس اتحاد است و بر یک مرد مستقر شده است، اگر کسی آمد و خواست که میانتان تفرقه بیندازد یا اتحادتان را به پراکندگی بکشاند، او را بکشید!.
📚 صحيح مسلم،ص٧٧٣ ح١٨۵٢
👈 بر اساس این نظريه :
١ـ حاكم بودن فرد مهم است و مهم نيست چكار مى كند.
٢ـ خروج بر او مصداق فساد در زمين است= مفسد في الارض (حتى اگر يزيد خليفه باشد)
٣ـ هر كسى بر چنين حاكمی خروج كرد بايد كشته شود حتى اگر امام حسين عليه السلام باشد.
۳)👇👇👇
✅ اصل چهارم:
🔻 عقیده به جبر
🔸 ... سپس معاویه گفت: به خدا قسم تو ای ام المومنین آگاه به خداوند و پیامبرش هستی و ما را به حق هدایت کردی و ما را بر گرفتن سهممان تحریک کردید و تو شایستگی داری که دستورت اطاعت و سخنت شنیده شود و حکومت یزید قضای حتمی ومقدر الهی است و مردم نقشی در تعیین امرشان ندارند (اختيار تغييرش را ندارند).
📚 الإمامة والسياسة، ج١، ص٢٠۵
👈بر اساس این نظريه :
١ـ يزيد بر اساس اراده خاص و تغيير ناپذير الهی خليفه شده است.
٢ـ مردم به هيچ عنوان حق اعتراض ندارند حتي اگر يزيد هر جرمی مرتكب شده يا بشود و لياقت حكومت نداشته باشد. (شرابخواری ، سگ بازی ، ميمون بازی ، زنای با محارم ، ترک نماز)
۴)👇👇👇
✅اصل پنجم:
🔹 خروج بر حاکم مساوی با مرگ جاهلیت و کفر.
🔸از ابن عباس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: هر کس از کار امیری بدش بیاید، باید صبر کند؛ زیرا هر کسی از اطاعت سلطان، وجبی خارج شود، به مرگ كفر و جاهلیت مرده است!
📚 صحيح البخاري،ص١٧۴٨ ح ٧٠۵٣
👈 بر اساس این نظريه :
١ـ اگر كسى از سلطان به هر دليلی بدش بيايد (حتى اگر سلطان ظالم باشد) ، بايد صبر كند و حق اعتراض ندارد.
٢ـ در همه حال بايد مطيع سلطان باشد.
٣ـ عدم اطاعت از چنين حاكمی، كفر محسوب مى شود (و مستحق مرگ).
💥جعل چنین روایات و عقایدی و نسب دادن آن به پیامبر (به دروغ) در جامعه پیرو خلفاء باعث شد تا منفعت طلبان به قدرت برسند و به راحتی فرزند پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله را به شهادت برسانند
https://eitaa.com/bshmk33
✅ دوستان و عزیزان همراه...!
تقریبا در چنین ساعاتی بوده که در روز جمعه مصادف با ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری مطابق با ۲۱ مهر سال ۵۹ هجری شمسی ، امام حسین (ع) در کربلا به شهادت رسیدند.
اگر چه خواندن و نوشتن لحظات آخر زندگی سیدالشهداء بسیار مشکل و طاقت فرساست ولی ذکر مصیبت های امام حسین (ع) برای همه ما لازم است تا بدانیم که برای حفظ مکتب ناب اسلام محمدی(ص) چه خونهای پاکی داده شده است..
توجه شما را عزیزان را به لحظات آخر عمر آقا سیدالشهداء که در مقاتل معتبر آمده جلب می کنم ..👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ (١)
➖بعد از شهادت یاران باوفا، امام حسین علیهالسلام پیوسته به راست و چپ مینگریست و هیچ یک از اصحاب و یاران خود را ندید جز آنان که پیشانی به خاک ساییده و صدایی از آنها به گوش نمیرسید، پس ندا داد:
«یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِیَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ، وَ یا یَزیدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا یَحْیَی بْنَ کَثیرٍ، وَ یا هِلالَ بْنَ نافِعٍ، وَ یا إِبْراهِیمَ بْنَ الُحصَیْنِ، وَ یا عُمَیْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ یا أَسَدُ الْکَلْبِیُّ، وَ یا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ یا داوُدَ بْنَ الطِّرِمَّاحِ، وَ یا حُرُّ الرِّیاحِیُّ، وَ یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ یا أَبْطالَ الصَّفا، وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ، مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی!؟ أَنْتُمْ نِیامٌ أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟
أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ، فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ، وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ».
ای مسلم بن عقیل! ای هانی بن عروة! ای حبیب بن مظاهر! ای زهیر بن قین! ای یزید بن مظاهر! ای یحیی بن کثیر! ای هلال بن نافع! ای ابراهیم بن حُصَین! ای عمیر بن مطاع! ای اسد کلبی! ای عبداللَّه بن عقیل! ای مسلم بن عوسجه! ای داود بن طرمّاح! ای حرّ ریاحی! ای علی بن الحسین! ای دلاورمردان خالص! و ای سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا میزنم ولی پاسخم را نمیدهید؟ و شما را میخوانم ولی دیگر سخنم را نمیشنوید؟ آیا به خواب رفتهاید که به بیداریتان امیدوار باشم؟ یا از محبّت امامتان دست کشیدهاید که او را یاری نمیکنید؟
این بانوان از خاندان پیامبرند که از فقدانتان ناتوان گشتهاند. از خوابتان برخیزید، ای بزرگواران! و از حرم رسول خدا در برابر طغیانگران پست، دفاع کنید.
ولی به خدا سوگند! مرگ، شما را به خاک افکنده، و روزگار خیانت پیشه با شما وفا نکرده، وگرنه هرگز از اجابت دعوتم کوتاهی نمیکردید، و از یاریم دست نمیکشیدید، آگاه باشید، ما در فراق شما سوگواریم و به شما ملحق میشویم، إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»
.
👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ (٢)
➖هنگامی که امام حسین علیهالسلام تنها شد به خیمههای برادرانش سر کشید، آنجا را خالی دید. آنگاه به خیمههای فرزندان عقیل نگاهی انداخت، کسی را در آنجا نیز ندید؛ سپس به خیمههای یارانش نگریست کسی را ندید، امام در آن حال ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» را فراوان بر زبان جاری میساخت.
هنگامی که امام حسین علیهالسلام عزم میدان کرد، فرمود: «ائْتُونی بِثَوْبٍ لا یُرْغَبُ فیهِ، الْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اجَرَّدُ، فَانِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ»
برایم جامه کهنهای بیاورید که کسی به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا میدانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد.
لباس تنگ و کوتاهی آوردند ولی امام علیهالسلام آن را نپوشید و فرمود: «هذا لِباسُ أَهْلِ الذِّمَّةِ» این لباس اهل ذمّه (کفّار اهل کتاب) است.
لباس بلندتری آوردند. امام علیهالسلام آن را پوشید سپس با بانوان حرم خداحافظی کرد.
در روایت دیگری آمده است هنگامی که لباس کهنه آوردند، چند جایش را پاره کرد (تا ارزشی برای بیرون آوردن نداشته باشد) و آن را زیر لباسهایش پوشید؛ ولی پس از شهادت امام (دشمن ناجوانمرد پست) آن را نیز از بدنش بیرون آوردند.
👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٣)
➖ امام حسین علیهالسلام به دشمنان نزدیک شد و خطاب به آنان فرمود:
«یا وَیْلَکُمْ أَتَقْتُلُونِی عَلی سُنَّةٍ بَدَّلْتُها؟ أَمْ عَلی شَریعَةٍ غَیَّرْتُها، أَمْ عَلی جُرْمٍ فَعَلْتُهُ، أَمْ عَلی حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟»
وای بر شما! چرا با من میجنگید؟ آیا سنّتی را تغییر دادهام؟ یا شریعتی را دگرگون ساختهام؟ یا جرمی مرتکب شدهام؟ و یا حقّی را ترک کردهام؟.
گفتند: «إِنَّا نَقْتُلُکَ بُغْضاً لِأَبِیکَ» به خاطر کینهای که از پدرت به دل داریم، با تو میجنگیم و تو را میکشیم.
👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٤)
➖ امام علیهالسلام به میدان آمد و مبارز طلبید، هر کس از پهلوانان سپاه دشمن پیش آمد او را به خاک افکند، تا آنجا که بسیاری از آنان را به هلاکت رساند آنگاه به میمنه (به جانب راست سپاه) حمله کرد و فرمود: «الْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعارِ» مرگ بهتر از زندگی ننگین است.
سپس به میسره (جانب چپ سپاه) یورش برد و فرمود:
أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ / آلَیْتُ أَنْ لا أَنْثَنی
أَحْمی عِیالاتِ أَبی / أَمْضی عَلی دینِ النَّبِیِ
منم حسین بن علی علیهالسلام، سوگند یاد کردم که (در برابر دشمن) سر فرود نیاورم، از خاندان پدرم حمایت میکنم و بر دین پیامبر رهسپارم.
و در روایت دیگر آمده است، امام علیهالسلام فرمود: «مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ» مرگ با عزّت بهتر از زندگی با ذلّت است.
اگر دین ندارید آزاد مرد باشید!
امام علیهالسلام به هر سو یورش برد و گروه عظیمی را به خاک افکند.
عمر سعد فریاد برآورد: آیا میدانید با چه کس میجنگید؟ او فرزند همان دلاور میدانها و قهرمانان عرب است، از هر سو به وی هجوم آورید.
بعد از این فرمان چهار هزار تیرانداز از هر سو امام علیهالسلام را هدف قرار دادند و از سوی دیگر به جانب خیمهها حملهور شدند و میان آن حضرت و خیامش فاصله انداختند.
امام علیهالسلام فریاد برآورد:
«وَیْحَکُمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ! إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا أَحْراراً فی دُنْیاکُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلی أَحْسابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ عَرَبَاً کَما تَزْعُمُونَ»
وای بر شما! ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از حسابرسی روز قیامت نمیترسید لااقل در دنیای خود آزاده باشید، و اگر خود را عرب میدانید به خلق و خوی عربی خویش پایبند باشید.
شمر صدا زد: ای پسر فاطمه! چه میگویی؟ امام علیهالسلام فرمود: «أَنَا الَّذی أُقاتِلُکُمْ، وَ تُقاتِلُونی، وَ النِّساءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَکُمْ وَ طُغاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمی ما دُمْتُ حَیّاً»
من با شما جنگ دارم و شما با من، ولی زنان که گناهی ندارند، پس تا زمانی که زنده هستم، سپاهیان طغیانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز دارید.
شمر گفت: راست میگوید. آنگاه به لشکریان خویش رو کرد و گفت: «از حرم او دست بردارید و به خودش حمله کنید که به جانم سوگند هماوردی است بزرگوار!
سپاه دشمن از هر طرف به سوی امام علیهالسلام حملهور شدند و امام در جستجوی آب به سوی فرات رفت ولی سپاهیان همگی هجوم آوردند و مانع شدند.
مناجات با خدا و نفرین به دشمن
در روز عاشورا امام حسین علیهالسلام به سوی فرات روانه شد که شمر گفت: به خدا سوگند! به آن نخواهی رسید تا در آتش درآیی!
شخص دیگری گفت: یا حسین! آیا آب فرات را نمیبینی که مثل شکم ماهی میدرخشد!؟ به خدا سوگند! از آن نخواهی چشید تا آنکه با لب تشنه از جهان چشم بپوشی!
امام علیهالسلام گفت: «اللَّهُمَّ أَمِتْهُ عَطَشاً» خدایا! او را تشنه بمیران.
راوی میگوید: به خدا سوگند پس از نفرین امام آن شخص به مرض عطش گرفتار شد، به گونهای که پیوسته میگفت: به من آب دهید! آبش میدادند تا آنجا که آب از دهانش میریخت ولی همچنان میگفت: آبم دهید که تشنگی مرا کشت! پیوسته این چنین بود تا آنکه به هلاکت رسید!
👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٥)
➖ آنگاه مردی از سپاه دشمن به نام «ابوالحتوف جعفی» تیری به سوی امام رها کرد.
تیر به پیشانی امام اصابت کرد. آن را بیرون کشید، خون بر چهره و محاسن امام جاری شد، عرض کرد: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَری ما أَنَا فیهِ مِنْ عِبادِکَ هؤُلاءِ الْعُصاةِ، اللَّهُمَّ أَحِصَّهُمْ عَدَداً، وَ اقْتُلْهُمْ بَدَداً، وَ لا تَذَرْ عَلی وَجْهِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ أَحَداً، وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَداً»
خدایا! تو شاهدی که از این مردم سرکش به من چه میرسد. خدایا! جمعیّت آنان را اندک کن و آنان را با بیچارگی و بدبختی بمیران، و از آنان کسی را بر روی زمین مگذار و هرگز آنان را نیامرز.
سپس به آنان حمله کرد، و به هر کس که میرسید او را با شمشیرش بر خاک میافکند، این در حالی بود که تیرها از هر سو میبارید و بر بدن امام علیهالسلام مینشست و میفرمود:
«یا أُمَّةَ السُّوءِ! بِئْسَما خَلَّفْتُمْ مُحَمَّداً فی عِتْرَتِهِ، أَما إِنَّکُمْ لَنْ تَقْتُلُوا بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِ اللَّهِ فَتُهابُوا قَتْلَهُ، بَلْ یُهَوِّنُ عَلَیْکُمْ عِنْدَ قَتْلِکُمْ إِیَّایَ، وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِی رَبِّی بِالشَّهادَةِ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ»
ای بدسیرتان! شما در مورد خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله بد عمل کردید. آری! شما پس از کشتن من از کشتن هیچ بندهای از بندگان خدا هراسی ندارید، چرا که با کشتن من قتل هر کس برایتان آسان خواهد بود. به خدا سوگند! من امیدوارم که پروردگارم شما را خوار و مرا به شهادت (در راهش) گرامی بدارد. آنگاه از جایی که گمان نمیبرید انتقام مرا از شما بگیرد.
حصین بن مالک سکونی فریاد برآورد و گفت: «ای پسر فاطمه! چگونه خداوند انتقام تو را از ما بگیرد؟
امام علیهالسلام فرمود: «یُلْقی بَأْسُکُمْ بَیْنَکُمْ وَ یَسْفِکُ دِماءَکُمْ، ثُمَّ یَصُبُّ عَلَیْکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ»
نزاع و اختلاف در میانتان میافکند و خونتان را میریزد آنگاه شما را به عذاب دردناک گرفتار میسازد.
امام علیهالسلام همچنان میجنگید تا آن که زخمهای بسیاری بر بدن مبارکش وارد شد.
تیری به گلوی امام اصابت کرد
در روایتی آمده است: هنگامی که دشمنان، امام را آماج تیرها قرار دادند تیر به گلوی امام اصابت کرد و فرمود:
«بِسْمِ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، وَ هذا قَتیلٌ فی رِضَی اللَّهِ»
به نام خداوند و هیچ حرکت و نیرویی جز از جانب خدا نیست و این شهیدی است در راه رضای خدا!
اصابت سنگ به پیشانی امام و زدن تیر سه شعبه بر سینه ایشان
امام علیهالسلام خسته شد، خواست اندکی بیاساید که ناگاه سنگی آمد و به پیشانی امام رسید، خون جاری شد.
امام دامن پیراهنش را بالا زد تا خون از چهرهاش پاک کند که تیر سه شعبه مسمومی آمد و به سینه امام علیهالسلام فرو نشست.
امام (دعای قربانی خواند و) فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلی مِلِّةِ رَسُولِ اللَّهِ» به نام خدا و به یاری خدا و بر آیین رسول خدا.
آنگاه سرش را به آسمان بلند کرد و عرض کرد: «إِلهی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلی وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرَهُ» خدای من! تو آگاهی که اینان کسی را میکشند که در روی زمین پسر پیامبری جز وی نیست.
سپس تیر را بیرون کشید. خون همچون ناودان جاری شد. دستش را بر محلّ زخم گذاشت، چون از خون پر شد آن را به آسمان پاشید و قطرهای از آن به زمین بازنگشت!
بار دیگر دست را از خون پر کرد و آن را به سر و صورت کشید و فرمود:
«هکَذا وَاللَّهِ أَکُونُ حَتّی أَلْقی جَدّی رَسُولَ اللَّهِ وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمی، وَ أَقُولُ: یا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنی فُلانٌ وَ فُلانٌ»
آری، به خدا سوگند! میخواهم با همین چهره خونین به دیدار جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله بروم و بگویم: ای رسول خدا فلان و فلان مرا شهید کردند.
👇👇👇👇