✅از شهید سید مجتبی نواب صفوی پرسیدن: چرا آرام نمی نشینی؟
ببین آیت الله بروجردی ساکت است...
نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است؛ من سربازم. سرباز اگر کوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشود بیاید وسط!!
🔴هر بار که #امام_خامنه_ای دارد میاید وسط، یعنی ما سربازها کم گذاشته ایم...!
➯@Bshmk33
بخشی از وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
.... آه برادران! من دیدم و دیده هر عاقلی می بیند که محبت خدا از هر محبتی شیرین تر و اطاعت فرمانش از اطاعت شیطان و شهوت نفس، گرامی تر ، و پرهیز از عذاب آینده جاویدی که انبیا برای بدکاران وعده کرده اند، از پرهیز از معصیت های زودگذر دنیا عاقلانه تر، و امید به رحمت و نعمت لذت حتمی و بی آرام بهشت، از امید به لذت فانی و خیالی و احتمالی دنیا پابرجاتر و استوارتر می باشد...
فراموش نکنید که راه راست از هر کجا کج شد، بیراهه و به سوی هلاک است و پس از پیغمبر، راه از خانه اوصیا اولی و پانزده فرزند عزیزش تا امام زمان (ع) بوده که زنده و غایب است و خدا زمین را به وسیله او پر از عدل و داد می کند؛ انشاءالله، به یاری خداوند توانا.
تهران، برادر شما سید مجتبی نواب صفوی
۲۷ دی سالروز #شهادت
➯@Bshmk33
بعد از افطار به شوهرم گفتم:
دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار فردا نداریم حتی نان خشک!
فقط لبخندی زد!
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم!
سحر برخاست، آبی نوشید!
گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛
افطار هم چیزی نداریم!
باز آقا لبخندی زد!
بعد از نماز صبح هم گفتم!
بعد از نماز ظهر هم گفتم!
تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم!
اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود :
امشب افطارى نداریم؟
گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم، نیست!
آقا لبخند تلخی زد و فرمود : یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟!
خندیدم و گفتم :
صد البته که هست؛
رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا!
هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند!
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در!
آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند.
آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا
همه آمدند!
سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند!
من هم گفتم: بله آب در لولهها به اندازه کافی هست!
رفتم و آوردم!
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند!
در همین هنگام باز صدای در آمد.
به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم :
برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند!
الحمدلله آب در لولهها هست فراوان!
مرحوم نواب چیزی نگفت!
یوسف رفت در را باز کرد،
وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است!
گفتم: اینها چیه؟!
گفت: همسایه بغلی بود؛
ظاهراً امشب افطاری داشتهاند،
و به علتی مهمانی آنان بههم خورده است!
آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت.
من شرمنده و شرمسار!
غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
ميل کردند و رفتند.
آقا به من فرمود :
یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چهقدر سر و صدا کردی؟!
وقتی هم نعمت رسید چهقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست!
بعد فرمود: مشکل خیلیها همین است؛
نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان!
وقتِ نداشتن داد میزنند!
وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند!
🌸🌸🌸
راوی داستان: همسر شهید نواب صفوی
#شهید_نواب_صفوی
#نواب_صفوی
➯@Bshmk33
🌷شهید سید محتبی نواب صفوی :
اگر با کاشتن گندم بر پشت بام خانه می توانی رفع احتیاج از بیگانه کنی، بهتر است به این کار اقدام کنی تا اینکه دست گدایی به ســـوی دشمن اسلام دراز کنی!
#شهید_نواب_صفوی
#نواب_صفوی
#ایران_قوی
➯@Bshmk33
🔺️حیف شما نیست؟
در کوچه ایستاده بودم که یکی از منبرهای معروف آن زمان آمد و از من سراغ خانه نواب صفوی را گرفت. بردمش پیش آقا. آقا مرا فرستاد نان و پنیری تهیه کردم و صبحانه ای جلوی مهمان گذاشتم. آن روحانی خطاب به نواب گفت: «حیف این همه استعداد شما نیست؟ شما اگر چند سال در حوزه باشید، می توانید از مراجع باشید!» کلی از آقا تعریف کرد. بعد انتقاداتی هم به عملکرد ایشان داشت.
صحبتش که تمام شد، نواب فرمود: «همه اینهایی که گفتی درست، ولی این قدر خوش استعدادها و نویسندگان بزرگ آمده اند و ده ها جلد کتاب نوشته اند، که تمامی آن ها در کتابخانه ها انبار شده است. این ها یک مجری نمی خواهد که مطالبشان را به صحنه عمل بیاورند؟»
➯@Bshmk33
✅ کالای ایرانی در دستان نواب
🔻جالب است شخصیت نواب صفوی را همگی به چهره مبارز سیاسی میشناسند
🔻 اما به نظر میرسد او نیاز اسلام و ایران را وسیعتر درک کرده بود، به همین جهت در کنار فعالیت های سیاسی فعالیت های تبلیغی اقتصادی را هم مورد توجه جدی قرار داده بود.
🔻 تا جایی که برای استحکام و قوت بخشی به اقتصاد داخلی و تقویت استقلال اقتصادی کشور اقدام به تبلیغ کالای ایرانی در مسجد مینمود.
🔻 عکس معروفی از ایشان موجود است که در مسجد فخریه پشت میکروفون مسجد ایستاده و چراغ نفتی که کار دست صنعتگران ایرانی است را رو به جمعیت گرفته و اقدام به معرفی آن کرده است و احتمالا در باب فواید مصرف تولیدات داخلی سخنرانی مفصلی ایراد کرده است.
✅ باشد که پیرو راهشان باشیم...
#شهیدانه
#شهیدسیدمجتبی_نواب_صفوی
#جهادتبیین
➯@Bshmk33
از جمله زنانی که در دفاع مقدس دوشادوش مردان جنگید، خانم فاطمه نواب صفوی، دختر شهید نواب صفویست که به همراه گروه چریکی شهید چمران، اسلحه به دست گرفت و تنها زن رزمنده عملیات آزادسازی خرمشهر بود.
💬 رقیب
➯@Bshmk33
🔴 ۲۷ دیماه سالروز شهادت نواب صفوی
🔵 شهید سید مجتبی نواب صفوی:
🟢 آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل بشود و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابانهایش باشم.
🌷 شهادت ۲۷ دیماه ۱۳۳۴
🌷 تیرباران بدست رژیم پهلوی
🟡 مقام معظم رهبری : سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما.
➯@Bshmk33
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 روایتی از دیدار رهبر انقلاب در دوران نوجوانی با شهید سید مجتبی نواب صفوی
💥قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
➯@Bshmk33
🔰خاطره علامه جعفری از پیاده روی زیارت #امام_حسین (ع) با شهید نواب صفوی:
🔅با سید مجتبی هم درس بودیم. با پیشنهاد سید، از نجف پیاده به سمت کربلا راه افتادیم. در تاریکی هوا، مرد عرب تنومندی خنجر به دست، با نعره «پول و جواهر هر چه دارید رو کنید» زَهره ام را ترکاند.
🔺داشتم پول هایم را در می آوردم که سید با جستی و چالاکی خاصی، خنجر را از مرد عرب گرفت و آن را نزدیک گلویش گذاشت و با فریادی رعد آسا گفت: « با خدا باش و از خدا بترس ».
🔻سید رهایش کرد و گفت برویم. من هنوز در فکر او بودم که با سرافکندگی پیش آمد و ما را به خیمه اش دعوت کرد. در کمال ناباوری سید دعوتش را پذیرفت.
🔹گفتم: چگونه دعوت کسی را می پذیری که تا چند لحظه پیش، قصد غارت ما را داشت؟
🔸سید گفت: نترس! این ها عرب هستند و میهمان را ارج می نهند. تا صبح خوابم نبرد. اما نواب و آن مرد عرب راحت خوابده بودند.
#اربعین
📚کتاب سید مجتبی نواب صفوی ص۱۶.
➯@Bshmk33
4_428830309589453625.mp3
10.53M
خون غزل
سالار عقیلی
در وصف رشادتهای شهید سید مجتبی میرلوحی ( نواب صفوی ) ویارانش برای دین و میهن
❤️ پاینده باد #جمهوری_اسلامی_ایران
@bshmk33