#خاطرات_شهید
💠لباس های شسته شده سرهنگ خلیل صرّاف
●زمانی که در قرارگاه رعد بودیم.گاهی بچه ها هنگام رفتن به حمام لباسهای چرک خود را کنار حمام می گذاشتند تا بعدا آنها را بشویند.بارها پیش آمده بود که وقتی برای شستن لباس هایشان رفته بودند،آنها را شسته و پهن شده می یافتند و با تعجب از این که چه کسی این کار را انجام داده،در شگفت می ماندند.
●سرانجام یک روز معما حل شد و شخصی خبر آورد که آن کس که به دنبالش بودید،کسی جز تیمسار بابایی،فرمانده قرارگاه نیست.از آن پس بچه ها از بیم آنکه مبادا زحمت شستن لباس هایشان بر دوش جناب بابایی بیفتد،یا آنها را پنهان می کردند و یا زود می شستند و دیگر لباس چرک در حمام وجود نداشت.
#شهید_خلبان_عباس_بابایی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#پوستر
🖤آه از غمی که تازه شود با غمی دگر...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
3.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ڪلیپ
▫️مکالمه #شهید_مصطفي_رداني_پور با شهید احمد کاظمي..
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔰جمـلاتی از شـهیـد ردانی پور
1- هرگز امام زمان (عج) را فراموش نکنید، که او واسطه بین خالق و مخلوق است.
2- تزکیه و تعلّم را پیشه خود سازید.
3- حرکت در راه خدا سختی و رنج دارد و موانع بسیار.
4- با صبر و استقامت راه شهدا را ادامه دهید.
5- دست از دامان امام زمان(عج) و نوکرانش نکشید.
6- اگر شهید باشم زنده ام زنده تر از زنده ها.
7- بارالها! در این دنیا نتوانستم آنگونه که تو می خواهی زندگی کنم.پس مرگم را آنچنان قرار ده که لااقل به این گونه کفاره گناهانم گردد.خدایا تو می دانی که برای همین عازم جبهه های جنگ شدم.
8- پروردگارا! هرچند به نفس مطمئنه نرسیدم و در جهاد اکبر پیروز نگشتم، اما به جهاد اصغر پرداختم.
9- تنها راه سعادت و رسیدن به کمال، بندگی ست و بندگی او در اطاعت از اوامر و ترک نواهی اش می باشد.
10- به یاد خدا باشید و زندگی خودتان را با اسلام همصدا سازید.
11- از اسلام پیروی کنید و فرزندانتان را برای خدمت به جامعه اسلامی و سربازی امام زمان(عج) تربیت کنید.
12- عمر خود را برای رسیدن به لقاء الله و جلب رضایت حضرت حق و خشنودی ولیش- حجت حق- بگذرانید.
13- دست یکدیگر را بگیرید و راه شهدا را که همان راه رسیدن به خدای متعال است ادامه دهید.
14- با دشمن درون و برون برای خدا مبارزه کنید.
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#خاطرات_شهید
هميشه پارچه سياه كوچکی
بالای جيب لباس سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روي قلبش...
روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا".
همه میدانستند حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت پارچه سياه كم رنگ ميشد
از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت....
كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن مشكی ميگذراند.
در گردان تخريب هم هميشه توی عزاداری و خواندن دعا پيشقدم بود.
حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا(سلام الله عليها) به پايان مي برد.
📎پ.ن: #معبرهای ما فرق میکند
با معبرهای شما!!
نوع ِ#سیم_خاردارهایش ... #مین_هایش ...
#فرمـــانده!
تخریبچی هایت را بفرست ...
اینجـا، گرفتار ِمعبر ِ#نفسیم ...
#گناه احاطه کرده تمام خاکریزهایمان را ..
#فرمانده_ی_گردان_تخریب
#شهید_محسن_دین_شعاری
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🌷به یاد شهدا🌷
#رمان_محمد_مهدی 30 🔰 مگه حضرت زهرا (س) نبود که برای دفاع از امام زمانش رفت مسجد مدینه و با حفظ حیا
#رمان_محمد_مهدی 31
🔰 شب که رفتم بخوابم ، به پدرم گفتم چی کار باید بکنم تا امام زمان خوشحال بشه؟
باباهادی گفت آدم با سوادی بشو، آدم با تقوایی بشو، تا هم به خودت نفع برسونی و هم به دیگران
👈 اگه با سوادترین مردم هم بشی ، اما خداترس نباشی، به درد نمی خوره ، روزی همین علمی که یاد می گیری تورو زمین می زنه ، اما اگه علم همراه با خداترسی داشته باشی، به درد خودت و دیگران می خوری
هم خودت رشد می کنی ، هم بقیه رو رشد میدی
🌀 تمام شب فکرم درگیر بود، آخه چرا باید سعید اینطوری باشه؟
چرا باید پدرش اینطوری باشه؟
با خودم گفت درد و مشکلات ساسان کم بود، حالا سعید هم اضافه شده ،
اگه بی تفاوت باشم که نمیشه، اگر هم قصد داشته باشم کمک کنم ، برای من سخته ، خیلی سخت
قضایای ساسان رو می تونستم تو خونه بگم و کمک بگیرم از پدر و مادرم
اما دیگه قضیه سعید رو نمیشد تو خونه گفت
از خدا کمک خواستم و با امام زمانم حرف زدم که انشالله خودشون کمک کنن
✳️ امروز تو مدرسه ساسان رو دیدم که از همون اول خیلی ناراحت بود ، یه چیزی بین ناراحتی و درگیری فکری!
چیزی ازش نپرسیدم چون می دونستم دیگه با من دوست شده و اگه چیزه شده باشه ، حتما به من میگه
دو ساعت اول گذشت و دیدم هیچی نگفت ، کمی عجول شدم که خودم بهش بگم که دیدم سر کلاس به من گفت چطور میشه یه کتابی از 1400 سال قبل تا الان ، دست نخورده باقی مونده باشه؟
گفتم منظورت چیه؟
گفت دیشب پدرم داشت تلفنی با یکی از دوستهاش صحبت می کرد، راجع به همه چی حرف می زدن، مثل اینکه این دوستش رفته خارج و اونجا علیه اسلام صحبت می کنه
دوست پدرم می گفت برنامه بعدی من درباره قرآن هست و اثبات اینکه یک کتاب دست انسان ها هست و دست کاری شده و...
چون مادرم خونه نبود، پدرم رو بلندگو گذاشته بود و من صداها رو می شندیم
من وقتی اینها رو شنیدم تعجب کردم ، واقعا چیزهایی که درباره قرآن میگه ، راست بود محمد مهدی ؟
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#میخواهم_مثل_توباشم
●محمدجواد تندگویان، وزیر نفت دولت #شهید_رجائی در حالی كه برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان در جنوب كشور بود،به اسارت نیروهای ارتش بعث عراق درآمد و پس از سال ها اسارت، توسط رژیم بعث عراق به #شهادت رسید.
●وزیری که خودش شخصاً برای بازدید از زیر مجموعهاش راهی مناطق جنگی میشود، شاید باور کردنش در این زمانه که بعضیها خودشان را ژنرال جنگ میدانند ولی در موقعیت های حساس پنهان میشوند کمی سخت باشد!
📎پ ن:
مهندس شهید محمدجواد تندگویان وزیر نفت دولت شهید رجائی که در تاریخ ۹ابان ماه سال ۵۹ به اسارت رژیم عراق درامد و پس از تحمل سالها اسارت به درجه رفیع شهادت نائل گردید.پیکر مطهرش در اذرماه ۱۳۷۰ به میهن اسلامی ایران بازگردانده شد..
#شهید_محمدجواد_تندگویان
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🟢 26 مرداد ماه روز بازگشت آزادگان غیور بـه ایران اسلامی، موهبتی اسـت وصف ناپذیر کـه شادی دل های بسیاری را بـه همراه آورد و غرور و فخر ملی مان را افزود.
📌 این روز بزرگ، یادآور بازگشت غرور آفرین مردان و زنان آزاده ای اسـت کـه پس از تحمل سالها شکنجه و دوری از عزیزان بـه شرف افتخار آزادگی نائل شدند.
💡 صبوری خانواده این عزیزان در دوران اسارت بسیار مایه افتخار و مباهات بود.
آزادگان آمدند همانطور کـه رفته بودند !
دلیر و مقاوم ، نستوه و استوار، امیدوار و دلاور آمدند با همان صلابت همیشگی!
خاک پای آزادگان، سُرمه چشمان میهن
💐 سال روز بازگشت آزادگان سرافراز بـه دامن پر مهر میهن بر آزادگان عزیز گرامی باد.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
3.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ دوران اسارت کوتاه شده ی قرن هایست که انسانهای با استعداد را تبدیل کرده به الماس های درخشان.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
❣سلام امام زمانم❣
️جز در خانه ی تو در نزنم جای دگر
نروم جز در کوی تو به مأوای دگر
من که بیمار غم هجر توأم میدانم
جز وصال تو مرا نیست مداوای دگر
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله
#صبحتون_مهدوی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
♦️ شهید سلیمانی برای هر دل سالمی، جذاب و الگو است
🔹 رهبر انقلاب، روز گذشته: یک مجموعهای مثل سپاه با این خصوصیّاتی که گفته شد، برای نسل جوان میتواند جذّاب باشد و واقعاً جذّاب است...
🔸 نه فقط سازمان جذّاب است، [بلکه] آدمهایش و افرادش هم جذّابند، افرادش هم برای هر دل سالمی جذّاب است.
👌سردار بلندمرتبهاش مثل شهید سلیمانی یک جور، جوان فداکارش مثل شهید حججی یک جور، پاسدار بیپیرایه و دلاوری مثل ابراهیم هادی یک جور؛ اینها همه جذّابند؛ هر کدام از اینها یک الگویند، یک الگوی تمامنشدنی.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🌷به یاد شهدا🌷
#رمان_محمد_مهدی 31 🔰 شب که رفتم بخوابم ، به پدرم گفتم چی کار باید بکنم تا امام زمان خوشحال بشه؟ ب
#رمان_محمد_مهدی 32
راستش من کمی جا خوردم، اولین بار این موضوع رو می شنیدم
تا حالا نه تو کتابی و نه تو حرفهای پدرم یا حاج اقا عسکری این موضوع رو نشنیده بودم اصلا
نمی دونستم چی بگم ، دهنم بسته شد ، هیچ چیزی به عنوان جواب به ذهنم نیومد
اما سریع خودم رو جمع و جور کردم و نذاشتم ساسان متوجه این موضوع بشه
گفتم نه بابا، این چه حرفیه؟ اگه دست خوره بود که تا حالا باید صدبار لو می رفت و همه می فهمیدن و همه جا جار می زدن که
اصلا باور نکن
ساسان گفت راستش منم باور نکردم ، اما ته دلم کمی می ترسم ، ته دلم دوست دارم جواب رو بدونم
من زل زدم به چشمهاش ، مطمئن بودم باید کمکش کنم و اگه نکنم ، بعدا شبهاتش بیشتر میشه و ممکنه بدتر بشه
گفتم چشم، صبر کن از پدرم بپرسم ، از پیش نماز مسجدمون بپرسم ، جواب کامل بهت میدم
زنگ تفریح که شد رفتم سراغ سعید
گفتم چه خبر؟
دائی جان دیشب چیزی نگفت بعد اینکه ما رفتیم؟
گفت نه ، اما رفت تو فکر ، حرفهای شوهر عمه خیلی روی اون اثر گذاشت ، ولی مقطعی هست
همیشه اینجوری میشه ، اما بعدش ...
خسته شدیم من و خواهرم، هرکاری میخوایم بکنیم الکی گیر میده ، هرچی میگیم...
یهو پریدم وسط حرفش و نذاشتم ادامه بده ، گفتم نمی خواد بقیه رو بگی
غیبت میشه ، پدرت راضی نیست
خودم بعدا با پدرم صحبت می کنم تا یه روز قشنگ با دائی صحبت کنه ، انشالله درست میشه
تو کار خودتو بکن، هرجا درس مشکل داشتی تو مدرسه بمن بگو ، زنگ تفریح ها کمکت می کنم
امروز بیشتر از هر روزی دیگه عجله داشتم تا زنگ بخوره و برم خونه
حتی خونه هم نه ، تو همون ماشین با باباهادی صحبت کنم و ازش جواب این سوالی که ساسان ازم پرسید رو بپرسم
دوست نداشتم شبهه ای برام پیش بیاد و اونو رها کنم و بدون اینکه جوابش رو بدونم ، بی خیال بشم
مادر ساسان رسید و اون رو سوار کرد و رفت ، من منتظر موندم
پدرم دیر کرد
تا حالا سابقه نداشت
تقریبا همه بچه ها و معلم ها و کارکنان رفته بودند
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆