°•|🌸🍃
#سݪام_بر_شھـــــدا
رفقا اینارو نگا ڪنین...
چطوری غرق دنیا شدن...
آی شهـدا ...
گاهـی از آن بـالا ؛
نگاهے به ما اسیران دنیا ڪنید
دیدنے شده حالِ خسته مـا
و چشم هـایِ پر از حسرتمـان ،
حسـرتِ پرڪشیدن
تـا آسمـــان ...
#ســــــلامــ
#صبحتـــون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🌷به یاد شهدا🌷
🌸🕊 °•{نوجوان ۱۳ ساله #شهید_علیرضا_محمودیپارسا🌹}•° 🔴 #توبـــــہنامہ اعتراف به گناهان نوجوان ۱۳ سا
🔴 بندهای #توبـــــہنامہ
نوجوان ۱۳ ساله
#شهید_علیرضا_محمودیپارسا
🔻بار خدايا از كارهائی كه كردهام به تو پنـــــاه میبرم از جمله ⇩↯⇩
1⃣⇦از اينكه حسد كردم
2⃣⇦از اينكه تظاهر به مطلبی كردم كه اصلاً نمیدانستم
3⃣⇦از اينكه در غذا خوردن به ياد فقيران نبودم
4⃣⇦از اينكه زيبائی قلمم را به رخ كسی كشيدم
5⃣⇦از اينكه مرگ را فراموش كردم
6⃣⇦از اينكه در راهت سستی و تنبلی كردم
7⃣⇦از اينكه عفت زبانم را به لغات بيهوده آلودم
8⃣⇦از اينكه برای دوستم آرزوی كفر كردم كه ايمانم نمايانتر شود
9⃣⇦از اينكه به كس دروغ گفتم كه آنجا حق اين بوده است كه راست بگويم
0⃣1⃣⇦از اينكه درسطح پائينترين افراد جامعه زندگی نكردم
1⃣1⃣⇦از اينكه منتظر بودم تا ديگران به من سلام كنند
2⃣1⃣⇦از اينكه امامم را نشناختم و محبت او را در دل نداشتم و به گفته پيغمبر (ص) هركسی بميرد و امام خويش را نشناسد مانند كسی است كه در جاهليت مرده است
3⃣1⃣⇦از اينكه ديگری را وادار كردم كه به بزرگی من اعتراف كند و از بزرگی تو بازماند
4⃣1⃣⇦از اينكه شب به هر نماز شب بيدار نشدم
5⃣1⃣⇦از اينكه ديگران را به كسی خنداندم غافل از آنكه خود خندهدارتر از همه هستم
6⃣1⃣⇦از اينكه لحظهای به ابدی بودن دنيا و تجملاتش فكر كردم
7⃣1⃣⇦از اينكه حق والدينم را ادا نكردم
8⃣1⃣⇦از اينكه در مقابل متكبرها، متكبرترين و در مقابل اشخاص متواضع، متواضعتر نبودم
9⃣1⃣⇦از اينكه همواره خشم بر عقلم ( فرو بردن خشم) غلبه داشت
0⃣2⃣⇦از اينكه چشمم گاه به ناپاكی آلوده شد
✍ #ادامـــــهدارد ...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
@ostad_aali110.mp3
1.51M
🔊فایل صوتی #کوتاه
🔰 عبادت عامل یقین ...❗️🔰
#استاد_مسعود_عالی
🌷حداقل برای یک نفر ارسال کنید
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#لالہهای_آسمونے
مداح #دلسوخته گردان خط شکن عمار بود👌. مسعود ملا از عجایب و نوادر دفاع #مقدس بود و الگویی بود برای بچه های گردان عمار لشکر بیست و هفت محمدرسول الله(ص) در وصیتنامه ی📝 سراسر نورش نوشته است: " پروردگارا هم #جراحت هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن💯 و نگذار شرمنده #مولایمان سیدالشهدا (ع) بشوم..." 😔در تنگه #ابوغریب گردان عمار با دو تیپ زرهی عراق درگیر شد. گروهان مسعود ملا محاصره شدند😰 و مسعود تعدادی از نیروهایش را عقب فرستاد، خود #مسعود با یک سری از بچه ها ماندند وسط عراقی ها و نبرد تن به تن.😭 در میان این درگیری عراقی ها مسعود را بستن به #رگبار و پهلو و سینه اش زخمی شد و بعد اسارت... دشمن بعثی ملعون👹 دستای مسعود ملا رو بست پشت #نفربر و در حالی که مسعود زنده بود و فریاد یازینب(س) یازینب(س) داشت😱 تا سه راهی فکه کشاندند و بعد آرزوی سوم مسعود محقق شد😞... دشمن بعثی در حالی که مسعود ملا، بر لب فریاد یا #حسین(ع) یا حسین(ع) داشت؛ دوره اش کردند و سر از بدن،😭 آنهم از #قفا جدا کردند...
✍ به روایت آزادهٔ جانباز مهدی سیفی
#شهید_مسعود_ملاء
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷
شایعه نکن!
یکی از روشهای ارتباطی که اصلاً از دور خار ج نمیشه شایعه است! یکی یه چیزی میگه، بقیه هم یه چیزی میذارن روش و پخش میکنن. حالا اصلاً کاری ندارن این حرف درست بوده یا نه، فقط تند و تند برای بقیه تعریف میکنن. بعد همین باعث میشه تهمت و دروغ و افترا بین آدمها بچرخه و آبرو یه بنده خدایی بره. چطوره این بار کسی از این حرفا زد، ما به سهم خودمون جلوی شایعه رو بگیریم و بگیم:
ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهذا
ما حق نداریم صحبتی درباره آن بکنیم
(بخشی از آیه 16 نور)
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊
خومانیم خومانیم
در خاطره رزمنده ای آمده است: یک شب با دوست همرزمم سالار محمودی در سنگر بودیم و نگهبانی می دادیم. نوبت ما تقریباً تمام شده بود. منتظر نفر بعدی بودیم. سرو کله کسی از دور پیدا شد. طبق معمول ایست دادیم. گفت: آشنا. پرسیدم: آشنا کیست و اسم رمز چیست؟ او پیرمردی بود که سواد خواندن و نوشتن نداشت و اسم رمز بالطبع در خاطرش نمانده بود. دستپاچه و هراسان به زبان محلی گفت: «خومانیم،خومانیم» یعنی خودمان هستیم خودمان هستیم. او را روی زمین خواباندیم. محمودی دوباره از او اسم رمز خواست. بیچاره مانده بود چه بکند، با عصبانیت گفت: بابا من چراغان معافی هستم که دو ساعت پیش شام با هم سیب زمینی خوردیم.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔹🔷#حکایت_بیگناه 🔷🔹
چارقـدِ مادر تا پای چوبه ے دارِ رضا شاه اسبـق هم رفت اما حکایت، حکایتِ سر بی گناه بود!...
| نویسنده: میم اصانلو
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :4⃣8⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
سرهنگ عراقی به همراه سروان خلیل فرماندهی اردوگاه برای بازدید وارد کمپ شد. از مدتها قبل حسن بهشتیپور دنبال فرصتی بود تا از عراقیها بخواهد برای من یک پای مصنوعی تهیه کنند. به او گفته بودم عراقیها قبول نمیکنند، همین عصایی را که به من دادهاند از سرم هم زیاد است! بهشتیپور با ضرب و تفریق برایم محاسبه کرد قیمت یک پروتز پای مصنوعی چقدر است. او گفت: یه پروتز پای مصنوعی شصت الی هفتاد دینار که بیشتر نمیشه، حقوق یک ماه پنجاه اسیر ایرانی، هر اسیر ۱/۵ دینار، یک ماه میشه هفتاد و پنج دینار. کافیه پنجاه نفرمون از قید این ماهی ۱/۵ دینار بگذریم، مشکل شما حل میشه. بهشتیپور و دوستانش میدانستند زندگی با یک پای قطع میان آن همه اسیر سالم سخت است. بارها اتفاق افتاده بود، وقتی نگبهانها با کابل و باتوم به جان بچهها میافتادند، من به زمین میافتادم و زیر دست و پای بچهها لگد میشدم. برای عراقیها اهمیت نداشت یک اسیر قطع عضو چه میکشد و چه به روزش میآید. از پیشنهاد بهشتیپور خوشحال شدم. خوب بود میتوانستم من هم در اردوگاه راه بروم. بهشتیپور در راهروی کمپ جلوی سرهنگ بازدید کننده را گرفت و قضیهی پروتز پای مصنوعی را مطرح کرد. حرفهای بهشتیپور با مزاق سرهنگ و سروان خلیل سازگار نبود. احساس کردم به آنها برخورد که بهشتیپور گفته از حقوق ماهیانهی تعدادی از اسرا مشکل تنها جانباز قطع عضو ملحق را حل کنید. سرهنگ گفت: مگه عراق فقیره که از ۱/۵ دینار حقوق اسرای جنگی این کارو انجام بده! بهشتیپور به سرهنگ گفت: سیدی! من میدونم عراق کشور غنی و ثروتمندیه، شما با نفتتون میتونید هرکاری که بخواید انجام بدید، مهم اینه که مشکل تنها اسیر قطع عضو این کمپ حل بشه، چطوریش مهم نیست! سرهنگ به بهشتیپور قول داد مرا به هلال احمر عراق ببرند و برایم پروتز مصنوعی تهیه کنند. هیچ وقت جرأت نکردم به سروان خلیل بگویم آن سرهنگ که بود، قولش چه شد، ماهها دلم را به قولی خوش کرده بودم که هیچ وقت عملی نشد. ¹
بعدازظهر چند اسیر جدید را به کمپ آوردند. نام خانوادگی یکی از آنها رجوی بود. گویا از اردوگاه بعقوبه آمده بود. او با تیغ با یکی از اسرا درگیر شده بود. عراقیها او را به کمپ ما تبعید کرده بودند. قبل از این که بازداشتگاه او را مشخص کنند، با کابل به جانش افتادند. رجوی برای این که از ضرب و شتم عراقیها خلاص شود، به نگهبانها گفت: من از بستگان مسعود رجویام، شما حق ندارید منو کتک بزنید! مطمئن بودم عراقیها را سر کار گذاشته؛ اما سعد باورش شده بود او از بستگان رجوی است. تا مدتی با او کاری نداشتند. بعدها که چند نفر از اردوگاه بعقوبه به کمپ ما آمدند، یکی از اسرای عربزبان که او را میشناخت به حامد گفته بود این رجوی در بعقوبه هم از نام رجوی سوءاستفاده میکرد. دستش که رو شد، نگهبانها به خاطر این سوءاستفاده تلافی کردند!
شش ماه بعد از آزادیام اولین پروتز پای مصنوعیام را در مجتمع هلال احمر در میدان ونک تهران تهیه کردم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🌷به یاد شهدا🌷
🌸🕊 °•{نوجوان ۱۳ ساله #شهید_علیرضا_محمودیپارسا🌹}•° 🔴 #توبـــــہنامہ اعتراف به گناهان نوجوان ۱۳ سا
🔴 بندهای #توبـــــہنامہ
نوجوان ۱۳ ساله
#شهید_علیرضا_محمودیپارسا
1⃣2⃣⇦از اينكه شكمم سير بود و ياد گرسنگان نبودم
2⃣2⃣⇦از اينكه زبانم گفت: بفرمائيد ولی دلم نگفت: بفرمائيد
چ
3⃣2⃣⇦از اينكه حرف حق، شنيدنش برايم مشكل بود و منطقی نبودم
4⃣2⃣⇦از اينكه نشان دادم كارهای هستم خدا كند كه پُست و مقام پَستمان نكند
5⃣2⃣⇦از اينكه ايمانم به بندهات بيشتر از ايمانم به تو بود
6⃣2⃣⇦از اينكه بر خود چيزی را پسنديدم و بر بندهات نپسنديدم
7⃣2⃣⇦از اينكه منتظر تعريف و تمجيد ديگران بودم غافل از اينكه تو بهتر از ديگران مینويسی و با حافظهتری
8⃣2⃣⇦از اينكه سعی داشتم كار بدم را در حضور جمعی توجيه كنم با آنكه میدانستم غلط است
9⃣2⃣⇦از اينكه در سخن گفتم و راه رفتن ادای ديگران را در آوردم
0⃣3⃣⇦از اينكه رسوا شدن در دنيا برايم دشوارتر از رسوائيهای آخرت بود
1⃣3⃣از اينكه حق محبت ديگران را ادا نكردم
2⃣3⃣⇦از اينكه غيبت دوستم را كردند و من از ته قلب خوشحال شدم
3⃣3⃣⇦از اينكه در نظريهام شك نكردم تعمق نكردم و فكر كردم هرچه میگويم صحيح است
4⃣3⃣⇦از اينكه پولی بخشيدم و دلم خواست از من تشكر كنند
5⃣3⃣⇦از اينكه هر قراری بايد میرفتم دير رفتم يا اصلاً نرفتم
6⃣3⃣⇦از اينكه خلاف وعدهای كه داده بودم عمل كردم يا زير قولم زدم
7⃣3⃣⇦از اينكه مبالغه در حرف زدن كردم و چيزی را بزرگتر از آنچه بود نشان دادم
8⃣3⃣⇦از اينكه از گفتن مطالب غير لازم خودداری نكردم و پرحرفی كردم
9⃣3⃣⇦از اينكه شكر نعمت را بجا نياوردم و دلم میخواست كاش زيباتر و غنیتر بودم
0⃣4⃣⇦از اينكه رعايت بهداشت جمعی را نكردم (حمام ، مسواك، ناخن، غذا و.....)
✍ #ادامـــــهدارد ...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی کوتاه و شنیدنی حجت الاسلام عالی
در باب "بسم الله"
#استاد_عالی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆