eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
679 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مرتضی رجب بلوکات یکی از شهدای دفاع مقدس در هنگام جنگ تحمیلی با نوشتن نامه ای طنز به خانواده اش که در آن صدام را هم به سخره گرفته است، ‌سعی بر آن دارد تا آنها را از نگرانی نجات دهد. بسم الله الرحمن الرحیم 🎋راستش را بخواهید چیزی برای نوشتن ندارم، این تلگراف زدن ‌ها، من را تنبل بار آورده و دیگر نامه نوشتن را فراموش کردم. فقط این مطلب را عرض کنم که من همیشه به یاد شما هستم و طبق سفارشات همه شما مخصوصاً خاله و مامان و ناهید اصلاً سعی نمی‌ کنم به جلو بروم و همه‌ اش سعی می‌ کنم این عقب‌ ها باشم؛ هر چند ‌عمر دست خداست و تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمی ‌افتد. 🌿 ولی با این همه، من خودم می‌ ترسم برم جلو این مردک دیوانه شوخی ‌های خرکی می‌ کنه گلوله توپ می‌ زنه چند متری آدم اصلا هم نمی ‌گه، بابا ترکش داره شاید خدایی نکرده بخوره به یک بنده خدا مجروح بشه از این شوخی ‌ها نکن خطرناکه، اصلا حالیش نمی ‌شه. 🌱 صد بار بهش گفتم منو به زور آوردن جبهه، مامانم صبح زود با لنگ کفش بلندم کرد گفت: برو سر صف گوشت. رفتم صف گوشت. اومدن این پاسدارها و کمیته چی‌ ها به زور برداشتنم فرستادنم جبهه. 🌴 آخر یک روز می‌ ترسم ناراحت بشم. این توپش رو که می‌فرسته این ور پاره کنم بیندازم اونور اونوقت دعوامون بشه لعنت بر شیطان... . خوب بگذریم، در آخر از شما می‌ خواهم به همگی علی الخصوص حاجی آقا و عزیز و خاله ‌ها و دایی‌ ها با اهل خانواده و همچنین ننه آقا و عمو تقی و عمه گلی با اهل خانواده سلام گرم مرا برسانید فقط مواظب باشید سلام زیاد گرم نباشه دستشان بسوزه. ضمناً شاید تا یکی دو روز پست کردن این نامه طول بکشه زیاد به تاریخش اهمیت ندین. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷 بدبیاری امان از اون روزایی که از صبح تا شب برای آدم بد میاد. همه کارا گره می‌خوره. گرفتاری میاد چند تا چند تا! یکیشو درست می‌کنی، یکی دیگه خراب می‌شه. خونه و اداره و محل کار نداره، اصلاً مثل این که از آسمون برات گرفتاری می‌باره. این روز که به خاطر رفتار ما نحس و نامبارک می‌شن، برای همه هست، ولی با کمک خدا و انجام کارای خوب و دوری از کارای بد می‌شه اونارو پشت سر گذاشت. خدا هم تو قرآن گفته عذاب در روزهای نحس بر قوم عاد (به دلیل گناهاشون) نازل شد. فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فی أَیَّامٍ نَحِساتٍ پس ما در روزهای نحس باد تندِ سردی بر آن‌ها فرستادیم (بخشی از آیه 16 فصلت) 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
زن، عروسکی در دست ما نیست... #پویش_حجاب_فاطمی
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :2⃣9⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور قبل از ظهر امروز دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۶۹ وسایل‌مان را جمع کردیم و روانه‌ی سوله‌ها شدیم. امروز برای همیشه از کمپ ملحق خارج شدیم. وقتی از ملحق می‌رفتم، تلخ و شیرین این کمپ برایم مجسم می‌شد. با این که خیلی این جا اذیت شده بودم، دلم برایش تنگ می‌شد! وارد سوله که شدم، فهمیدم نامه‌هایی که مخفیانه برای غلامرضا کریمی، رضا محمدی و علی‌اکبر فیض نوشته بود، به دستشان نرسیده. به علی‌اکبر گفتم: مگه نامه‌هامو دکتر مؤید بهت نداد؟! گفت: نه چیزی بهم نداد! گفتم: کپسول آنتی‌بیوتیک بهت نداد؟ گفت: چرا داد، دادمشون بچه‌هایی که مریض بودن، خوردن! خندیدم. علی‌اکبر می‌دانست بچه‌ها در کپسول نامه‌نگاری می‌کنند. تصورش این بود که کپسول‌هایی که از طریق دکتر مؤید در اختیار او قرار داده می‌شود، نامه نیست. دکتر مؤید معاون درمانگاهِ اردوگاه بود. علی‌اکبر کپسول‌هایی را که علی جارلله به او داده بود، خوانده بود و نامه حساب می‌کرد. اما کپسول‌های دکتر مؤید را به مریض‌ها داده بود! روش نامه‌نگاری در کپسول‌های آنتی‌بیوتیک بهترین و مطمئن‌ترین بود. برای این کار ابتدا کپسول‌ها را خالی می‌کردیم، زرورق سیگار را به شکلی می‌بریدیم که در داخل کپسول‌ها جا شود. مطلب مورد دلخواه را می‌نوشتیم، داخل آن جا می‌دادیم و در کپسول را می‌بستیم. کپسول‌ها از طریق دکتر مؤید، سامی و هر نگهبانی که رابطه‌ی خوبی با ما داشتند، دست بچه‌ها می‌رساندیم. تولید محتوای ریشوها: روز بعد عراقی‌ها اجازه دادند مجروحین حمام کنند. در فصل تابستان با مشکل کمبود آب مواجه بودیم. به همراه مجروحین بیرون سوله سر صف ایستاده بودیم. یکی از نگهبان‌های جدید الورود که تا امروز او را ندیده بودم به ما که از دیگران کم سن و سال‌تر بودیم، گفت: شما بچه‌ها چرا اومدید جبهه؟ یاد صحبت‌ها و آخرین مثال حسن بهشتی‌پور افتادم. به نگهبان تازه وارد گفتم: یکی از دوستانم یه مثال خوبی زد، فکر می‌کنم جواب سؤال شما هم باشه. بعد ادامه دادم: وقتی جایی از بدن انسان زخم می‌شه، میکروب‌ها از اون محل به بدن حمله می‌کنن، همیشه میکروب‌ها می‌خوان بدن آدم‌ها رو نابود کنن. تو این بین گلبول‌های سفید که در خون شناورند، آرپی‌جی‌زن‌ها و تک‌تیراندازهای بدن هستند. گلبول‌های سفید از خودشون فداکاری نشون می‌دن، برای دفاع از جان و سلامت آدم‌ها میکروب‌خواری می‌کنن و میکروب‌ها رو نابود می‌کنن. ما در حمله‌ی شما به کشورمون نقش گلبول‌های سفید رو داشتیم. امیدوارم تونسته باشم منظور خودمو بیان کنم! ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#سݪام_بر_شھـــــدا خوشا آنانــــ ڪہ جانان مـےشناسند طریق #عشق و ایمانــــ مـےشناسند بسـے گفتیم و گفتند از #شهیــــدان شهیــــدان را شهیــــدان مےشناسند #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
▪️وصیت نامه شهیدی که توسط عوامل آل خلیفه (حاکم بحرین) به شهادت رسید: 🔸حکم اعدام را ابلاغ کرده اند هر لحظه ممکن است اجرا شود و من از خداوند عزوجل می خواهم که شهادت در راهش را نصیبم کند که شیرین تر از آن نیست برادران ایمانی و مردم (بحرین) بزرگوار سفارش می کنم به سیره سید الشهدا ابا عبدالله الحسین (ع) و شهدا، و وصیت وداعم را آنگونه می گویم که #امام_خمینی (رض) فرمود: با قلبی آرام و ضمیری امیدوار به فضل الهی از خدمت مردم مرخص به خانه ابدی سفر می کنم. برادر شما علی العرب 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
روزی رسان خداست1254.mp3
5.17M
🔹منبر کوتاه روزی رسان خداست #استاد_عالی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #خاطرات_شـ‌هید 🇮🇷 اذن شهادت از حرم امام رضا(ع) خاطره ای از #شهید_حسن_باقری ... می گفت گفت: «با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو شفا می ده. همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا علیه السلامه. چرا حاجتاتون رو از امام رضا (ع) نمی خواین؟ یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا (ع). وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (ع) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از شهادت نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم.» یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت... #شهید_حسن_باقری 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷 کمک به خدا خدا خیلی ساده به زبون ما بنده‌ها گفته اگه منو کمک کنید من هم شمارو کمک می‌کنم. اول آدم باورش نمی‌شه خدا از بنده‌هاش کمک خواسته باشه. خدا که بی‌نیازه پس چرا کمک خواسته؟ کمک به خدا همون عمل کردن به دستورهاشه. این دستورها هم در نهایت برای سعادت بنده‌ها صادر شده. یه جا گفته در راه من جنگ کنید، یه جا گفته دستورات دین رو اجرا کنید، یه جا گفته به همدیگه کمک کنید. إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ اگر به خدا کمک کنید خدا هم به شما کمک می‌کند (بخشی از آیه 7 محمّد) 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از مدیران کانال ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امر_به_معروف زیبای دختر انزلی به دختران بد حجاب . دختران تحت تأثیر قرار گرفتن ؛ اشک ریختن و حجاب شان را درست کردند ! #پویش_حجاب_فاطمی
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :3⃣9⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور نگهبان سکوت کرد و مانده بود چه بگوید. همیشه حسن بهشتی‌پور به ما تأکید می‌کرد، هر وقت عراقی‌ها ازتون پرسیدند چرا اومدید جبهه، قضیه‌ی گلبول‌های سفید رو مطرح کنید. این صحبت بهشتی‌پور مرا یاد محمود آقاسی و شوخی‌های بچه‌های تخریب در عملیات کربلای ۵ می‌انداخت. در المیمونه مقر سپاه چهارم عراق از صحبت‌های محمود آقاسی استفاده کردم. وقتی نگهبان که رافع نام داشت به صحبت‌ها و بحث‌هایش ادامه داد، گفتم: من و بسیجی‌های امثال من رو، عدنان خیرالله وزیر دفاع شما خوب می‌شناخت! جمله‌ی عدنان خیرالله را برایش تکرار کردم: عدنان بعد از شکست حصر آبادان، در جمع نظامیان عراقی گفته بود: اگر ما نیروهایی مثل بسیجی‌های ایرانی داشتیم جهان را تسخیر می‌کردیم! این جمله‌ی عدنان خیرالله را بارها و بارها از محمود آقاسی جانشین فرمانده‌ی تخریب تیپ ۴۸ فتح در کردستان، قبل از این که برای عملیات نصر ۴ به عنوان تخریب‌چی گردان‌های رزمی به گردان‌ها اعزام شویم، شنیده بودم. عصر قبل از این‌که سوت آمار به صدا درآید، از پشت سیم‌خاردار توپی سوله‌ی سه، کریم را دیدم. او را که دیدم ظلم‌ها و خیانت‌هایش برایم تداعی شد. خداوند، کریم را ذلیل کرده بود. او بعد از آن همه خوش‌خدمتی‌هایش به عراقی‌ها، تاریخ مصرفش تمام شده بود. سال قبل که بچه‌ها از دست او به ستوه آمده بودند، هنگام بازدید یکی از افسران عالی‌رتبه، از کریم شکایت کردند. افسر عراقی که آدم تأثیرگذار و منطقی بود، برای خواست اسرا ارزش قائل شد و دستور داد کریم از مسئولیت خلع و به جای دیگری تبعید شود. سروان خلیل علی‌رغم میل باطنی‌اش دستور مافوقش را اجرا کرد. امروز عصر شاهد بدبختی و ذلت او بودم. با وجود توهین‌ها و خیانت‌هایش که از او دیده بودم، وقتی او را در محوطه‌ی سوله پشت سیم‌های خاردار تنها در حال قدم زدن دیدم، دلم برایش سوخت. خیلی تنها و منزوی شده بود. او را صدا زدم و گفتم: کریم! من که تو رو بخشیدم، ولی بیا و به خاطر کارهای بدی که کردی، توبه کن و از بچه‌هایی که بهشون ظلم کردی حلالیت بطلب! کریم خجالت می‌کشید نگاهم کند. جوابم را نداد. بچه‌های سوله‌ی ۳ می‌گفتند: کریم از اعمال گذشته‌اش پشیمان بود و اظهار ندامت کرد.¹ [۱] سال‌ها بعد یک روز در خیابان نادری اهواز او را دیدم. صدایش زدم. ایستاد. مرا که دید تعجب کرد. ناراحت بود که در فهرست قرمز قرار گرفته؛ از دیدنم خوشحال نشد، وقتی بهش گفتم: کریم! چند پاکت سیگار برات بخرم، بدش آمد. بدون خداحافظی از من جدا شد و دیگر هیچ‌وقت او را ندیدم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا #تخریبــــــچی ڪه باشـــــے به بهشــت معبـــــر میزنے #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆