eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
679 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 ... احتیاط ڪن ! تو ذهنت باشد ڪه یڪی دارد مرا می بیند ، یڪ آقایی دارد مرا می بیند ، دست از پا خطا نڪنم ؛ مهدی فاطمه (س) خجالت بڪشد . وقتی می رود خدمت مادرش ڪه گزارش بدهد شرمنده شود و سرش را پایین بیندازد ؛ بگوید : مادر ! فلانی خلاف ڪرده ، گناه ڪرده است . بد نیست ؟!!! فردای قیامت جلوی حضرت زهرا (س) چہ جوابی می خواهیم بدهیم ؟؟!! 🌸 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
●وقتی بعد از سه سال مادری با چفیه یادگاری فرزندش که از سوریه رسیده روبرو میشود.... ●شهید علی جمشیدی که هنوز در بیابان‌های خانطومان همراه دیگر شهدا جامانده است...💔 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔔 زنگ تاریخ 🔔 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 شاه به وزیر دستور داد که تمام شترهای کشور را به قیمت ده سکه طلا بخرند. وزیر تعجب کرد و گفت: اعلیحضرت حتماً بهتر می دانند که اوضاع خزانه اصلاً خوب نیست و ما هم به شتر نیاز نداریم. شاه گفت فقط به حرفم گوش کن و مو به مو اجرا کن. وزیر تمام شترها به این قیمت را خرید. شاه گفت حالا اعلام کن که هر شتر را بیست  سکه می خریم. وزیر چنین کرد و عده دیگری شترهای خودشان را به حکومت فروختند. دفعه بعد سی سکه اعلام کردند و عده‌ای دیگر وسوسه شدند که وارد این عرصه پر سود بشوند و شترهای خود را فروختند. به همین ترتیب قیمت‌ها را تا هشتاد سکه بالا بردند و مردم تمام شترهای کشور را به حکومت فروختند. شاه به وزیر گفت حالا اعلام کن که شترها را به صد سکه می خریم و از آن طرف به عوامل ما بگو که شترها را نود سکه بفروشند. مردم هم به طمع سود ده سکه ای بار دیگر حماسه آفریدند و هجوم بردند تا شترهایی که خودشان با قیمت های عمدتاً پایین به حکومت فروختند را دوباره بخرند. وقتی همه شترها فروخته شد، حکومت اعلام کرد به علت دزدی های انجام شده در خرید و فروش شتر، دیگر به ماموران خود اعتماد ندارد و هیچ شتری نمی خرد. به همین سادگی خزانه حکومت از سکه های مردم طمع کار پر شد و پول کافی برای تامین نیازهای ارتش و دیوان و حکومت تامین شد. وزیر اعظم هم از این تدبیر شاه به وجد آمد و اینبار کلید خزانه ای را در دست داشت که پر بود از درآمد. این وسط فقط کمی نارضایتی مردم بود که مهم نبود چون اکثرا اصلا نمی فهمیدند از کجا خورده اند. 🔹داستان امشب اصلا ربطی به کسی نداشتا لطفا مارو سیاسی نکنید😉 🍃 🌺🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊 بچه‌ها یکی‌ یکی از خواب می‌پریدند بالا ، داد می‌زدند: های مُردم! و شکماشونو می‌گرفتند و می‌دویدند طرف توالت‌‌ها !! ده تا توالت بود و جلوی درِ هر کدامشون ، ده ‌‌بیست نفر ایستاده بودند توی نوبت ، سر و صداشون مقر ّو پر کرده بود. کسی هم که از توالت می‌اومد بیرون ، شکمشو می‌گرفت و می‌دوید ته صف ! اکبر کاراته هم مسموم شده بود که یک‌ دفعه از خواب پرید بالا ، داد زد ، های مُردم! ، های خراب کردم! ، و دوید به‌ طرف ته سنگر ، یک ‌دفعه پرده‌ای را که دم سوراخ کولر آویزان بود ، زد کنار و خواست بره بیرون که با صورت و سینه محکم خورد به دیوار سنگر ، داد زد: آخ مُردم! ، و به خودش پیچید. پرده را کشید و گفت: پس کو این درِ لامصّب؟! ، ای خدا ، عراقی‌ها مسموممون کردند و حالا هم در سنگر رو محکم گرفته‌اند! ، و بعد دوباره پرده را می‌کشید و می‌گفت: بچه‌ها ، پس کو این در لامصّب؟! عابدینی گفت: هی ، آقای مسموم! ، در اون طرفه ، این سوراخِ کولره! اکبر کاراته ،که به خودش می‌پیچید ، گفت: خاک بر سرت کنند! حالا که خودمو خراب کردم می‌ گی در اون طرفه؟! بعد از خنده ریسه رفت و دوید به ‌طرف در. پس کو این در لامصّب..... 📕 مجموعه کتب اکبرکاراته 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
❓درست که دلیل رو به این سبک پوشش بدونیم؟ ❌بعضی افراد بدحجاب برای توجیه بدحجابی خود و راضی کردن وجدان خودشون میگن ما به این نوع لباس پوشیدن و آرایش کردن💋 عادت کردیم و ترک عادت خیلی سخته و شاید هم دلخوش کردن به ضرب المثل "ترک عادت موجب مرض است " 1⃣این ضرب المثل در بسیاری موارد توجیه علمی نداره مثلا کسی که به مواد مخدر🚬 اعتیاد داره وقتی عادت غلط خودش رو ترک می کنه ضرر که نمی کنه سود هم می بره 2⃣ این روزها که درگیر بیماری کرونا هستیم ثابت کردیم که به راحتی می تونیم عادت های قبلیمون رو ترک کنیم و عادت های جدید بپذیریم.مثلا ما عادت نداشتیم ماسک😷 و دستکش🧤 استفاده کنیم،عادت نداشتیم توی خونه بمونیم،عادت نداشتیم واسه عید لباس نو نخریم،شیرینی و آجیل نخریم و خیلی عادت های جدیدی که بخاطر سلامتی خودمون به اونها تن دادیم ✅پس ترک عادت های غلط به راحتی امکان پذیره و اگر بخوایم خیلی زود با اونها خو می گیریم.فقط کافیه چشمامون رو به روی حقایق باز کنیم و باور کنیم که بد حجابی ما هم برای سلامت خودمون ضروریه هم سلامتی جامعه 💠امام علی(ع): با چیره شدن بر عادت ها می توان به بالاترین مقامها رسید(۱) 📚غررالحکم،ص۳۰۲ ❌عادت های غلط را کنار بگذاریم 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢هیچکس خودشو نمی دید میدون جنگ بود و دو طرف تو این مبارزه تلاش می کردن. یه طرف برای کمتر کتک خوردن و طرف دیگه حریصانه برای بیشتر زدن و عقده خالی کردن. چشمتون روز بد نبینه هر چی باشه جون آدمیزاد شیرینه و اونام هیچ رحم و مروتی نداشتن. گر چه نسبت به خیلیای دیگه تونستم مسیر پر از موانع رو سریعتر طی کنم ولی در عین حال جایی از بدنم نبود که ضربه ای به اون نخورده باشه. تو اون شرایط و دقایق کوتاه با وجود اینکه با حداکثر سرعت می دویدم ولی انگار خط پایانی نبود و طول تونلِ مرگ کیلومترها به نظر می رسید و انگار ساعتا طول می کشید که به آخر برسی و این خاصیت لحظات سخته که بسیار کند سپری میشه. انگار زمان متوقف شده بود. هر چه بود تموم شد و هنوز زنده بودم و نفس می کشیدم ، حداقل شکر خدا استخونام سالم بودن و جایی نشکسته بود. با هر هول و ولایی بود به انتهای مسیر رسیده و داخل آسایشگاه شدم. با خودم می گفتم این منم؟ دور از جونِ بچه ها ، مثل گله گوسفند، داخل آسایشگاه تلنبار شدیم و درها بسته شد. هنوز نمی دونستیم چه بر سرمون اومده! با فروکش کردن خشونت دشمن، نگاهامون به یکدیگه دوخته شد و به سر و صورتای خونی و دست و پاهای پاره شده و بدنای سیاه شده از ضربات کابل و چوب نگاه می کردیم، عجب صحنه ای بود. انگار هیچ کس خودشو نمیدید و همه زُل زده بودیم به همدیگه. مات و مبهوت از این همه شقاوت و سنگدلی دشمن و از این همه لطف الهی بخاطر زنده موندن بچه ها وسط اون مهلکه بزرگ. حالا که بعد از ۳۲ سال از اون ماجرا قلم بدست گرفته و دارم خاطراتمو می نویسم ، موی بدنم سیخ شده. مگه میشه لطف خدا نباشه و این همه افراد که اکثرشون مجروح و بدحال بودن از داخل اون صف طولانی عبور کنن و هنوزم همه زنده باشن. توصیفش هم سخته تا چه برسه به خود ماجرا. یخورده که گذشت و حرارت و گرمی بدنها فرو نشست ، آه و ناله مجروحا شروع شد. اونجا ناله کردن هم جرم بود و صدایی از مجروحی بلند می شد پشت بند آن رگباری از کابل بود که بر بدنش فرود میومد. هنوز داشتن دور و برمون مثل اجل معلق می گشتن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 وصیتنـــــامہ 🇮🇷 ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 《ایاک و نعبد و ایاک نستعین》 ◽️تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم، ای خداوند متعال سرنوشت من فقط در دستان توست پس ای خداوند سرنوشتم را به گونه‌ای رقم بزن تا در پیشگاه تو و اهل بیت (ع) شرمنده نباشم. ◽️ای مردم پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد. ◽️اخلاق نیکو در پیش گیرید که پسندیده ترین رفتار در نزد خدا است. ببخشید تا خداوند ببخشد شما را، بپوشانید گناهان یک دیگر را تا خداوند بپوشاند گناهان شما را. 《والسلام علیکم و رحمه الله برکاته》  ‌ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سردار سلیمانی: کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانت است! چرا امیرالمومنین با معاویه صلح نکرد؟؟ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔔 زنگ حکایت 🔔 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 در قابوس نامه عنصرالمعالی داستانی است که : متوکل خلیفه عباسی غلامی به نام فتح داشت و به او انواع فنون آموخته بود. روزی که شنا می آموخت, فتح دور از چشم مربیان خود در دجله مشغول شنا شد که آب طغیان کرد و او را با خود برد. متوکل وقتی خبر را شنید بسیار غمگین شد و اعلام کرد تا او را نیابید غذا نخواهم خورد، شناگران ماهر جستجو آغاز کردند ولی اثری از او نیافتند پس از یک هفته ملاحی او را زنده در یکی از شکاف های کنار دجله به سلامت یافت. ملاح فتح را گرفت و پیش خلیفه آورد. خلیفه بسیار خوشحال شد و دستور داد غذا آماده کنند زیرا می پنداشت که فتح هفت شبانه روز غذا نخورده است. فتح گفت: من سیرم. متوکل گفت : مگر از آب دجله سیری؟ فتح گفت: نه من این هفت روز گرسنه نبودم که هر روز نانی بر طبقی نهاده ،بر روی آب فرود آمدی و من جهد کردمی و بگرفتمی و زندگانی من از آن نان بود و بر هر نانی نبشته بود: "محمد بن الحسین الاسکاف" متوکل فرمود که:در شهر منادی کنید که آن مرد که نان در دجله می افکند کیست؟ روز دیگر مردی بیامد و گفت: منم. متوکل گفت: به چه نشان ؟ مرد گفت: بدان نشان که نام من بر روی هر نانی نبشته بود : محمدبن الحسین الاسکاف. متوکل گفت این نشان درست آمد اما چند گاهیست تو نان در دجله می افکنی ؟ گفت: یک سال است. گفت: غرض تو از این چه بوده است؟ گفت: شنیده بودم که نیکی کن و به رود انداز که روزی بر دهد. به دست من نیکی دیگر نبود آنچه توانستم کردم. متوکل گفت: آن چه شنیدی کردی و بدانچه کردی ثمرت یافتی . وی را بر در بغداد دهی داد و مرد بر سر مِلک رفت و محتشم گشت. ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز 🍃 🌺🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
آلفرد هیچکاک من معتقدم زن باید مانند فیلمی بر هیجان و پر آنتریک باشد که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و بگذارد مرد برای کشف او بیشتر به خود زحمت دهد. جواهرانه صفحه ۱۰۵ #حجاب #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢صلیب سرخ میاد بالاخره نگهبانا و نیروهای بعثی رفتن و درها رو قفل کردن و ما موندیم و غریبی و دردی که از همه جای بدنمون احساس میشد. بچه ها به هم دلداری میدادن و به صبر دعوت می کردن. همه زیر لب ذکر و دعا می گفتن. بعضیا می گفتن بچه ها نگران نباشید و دیگه تموم شد و اینم فقط به خاطر زهر چشم گرفتن اولیه از ما بود. اینجا اردوگاهه. صلیب سرخ میاد و ثبت نامِمون می کنن و میتونیم برای خونواده هامون نامه بنویسیم و دیگه خبری از کتک و شکنجه نیست. هر چه بود این حرفا بد نبود. برای حفظ روحیه و اینکه بتونیم این وضعیت رو تحمل کنیم لازم بود. حالا بمونه که هیچکدوم از این حرفو حدیثای اون شب محقق نشد و بعثیا برای ما خوابی دیگه دیده بودن. هیچ چیزی تو اون شرایط بدتر از مایوس شدن و خودمون رو باختن نبود. هر چه فشار دشمن بیشتر میشد و سختیا مثل سیل و طوفان از همه جهت ما رو احاطه میکرد، همدلی و صمیمیت و از خود گذشتگی و دلداری دادن به یکدیگه هم بیشتر میشد. اون شب استثنائی رو با دلخوشی دادن به هم پشت سر گذاشتیم، غافل از اینکه روزایی سخت تر در پیشه و سرنوشتی به مراتب مخوف تر و هولناک تر در انتظارمونه. هیچوقت فِک نمی کردیم که اولین گروه از اسرایی باشیم که قراره بصورت مفقودالاثر نگهداری بشیم. زمانی که ایران بودیم شنیده بودیم اسرا برای خونواده شون نامه می نویسن و حتی بعضی وقتا عکس می فرستادن. پسر عمه و خود من بنام عباس قادری همون روزای اول جنگ تو قصرشیرین اسیر شده بود و زن و بچه داشت. بعد از مدتی نامه اش اومد و هر چن ماه یه بار از طریق هلال احمر نامه رو به همسرش میدادن و جواب نامه رو براش می فرستادن. ولی وضعیت ما به گونه ای دیگه رقم خورده بود. نه تنها چن هفته و چن ماه بعد ، بلکه هیچگاه تا روز آخر پای صلیب سرخ به اردوگاه نرسید و ما تا آخر مفقود الاثر باقی موندیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
●برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید برای رضای خدا ڪار ڪنید بگویید : خداوندا نه برای بهشت و نه برای شهادت ، اگر تو ما را در جهنمت بیندازی فـقط از مـا راضی باشی برای مـا کافـی است . 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆