#خاطرات_شهید
●یکی از خلق و خوی خوب آقا جواد این بود که عصبانی نمی شد و خیلی آرام بود و وقتی قدمی خیری بر می داشت مدام می گفت که من کل کارم برای رضای خدا است و کار باید فی سبیل الله باشد جواد سه ماه شعبان رجب و رمضان مرتب روزه می گرفت و نماز ش به موقع می خواند ولی در سوریه نمازش را به خاطر مجروحیتی که داشت نشسته می خواند.
●جواد برای اولین بار با سپاه بدر به سوریه اعزام شد و برای دوم با سرایای خراسانی رفت و مجروح شد.
●زمانی که داعش به سوربه حمله کرد آقا جواد در همه جنگ های سوریه شرکت کرد لذا جواد از زمانی که خواست برای اولین بار به سوریه برود به من گفت که می خوام برم ایران برای ادامه تحصیل چون می دانست که من ناراحت می شوم چیزی از رفتن به سوریه بهم نگفت و یک روز یکی بهم زنگ زد دیدم شماره سوریه روی گوشی من هست و جواد بود گفت: که مادر من الان در سوریه هستم و من بهش خیلی اصرار کردم که مادر برگردد ولی جواد گفته نه من بر نمی گردم .
📎پ ن : شهیدجواد علی حسناوی با نام نظامی «جواد جهانی»، فرزندِ مادری لرستانی اهل خرم آباد و پدری عراقی توسط «داعش» در روستای «عزیز بلد» از توابع شهر «بلد» واقع در استان آزاد شدهی «صلاح الدین» عراق شهید شد
#فرمانده_جواد
#شهید_جوادعلی_حسناوی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔔 زنگ حکایت 🔔
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
حضرت ابراهیم علیه السلام بسیار میهماندوست بود و تا میهمان به خانه او نمى آمد، غذا نمى خورد.
زمانی فرا رسيد كه يك شبانه روز، هیچ میهمانی بر او وارد نشد؛ پس از خانه بيرون آمد و به جستجوى میهمان پرداخت.
پيرمردى را ديد، جوياى حال او شد، ولی فهميد آن پيرمرد، بت پرست است. حضرت ابراهيم گفت: «افسوس! اگر بت پرست نبودی، میهمان من می شدى و از غذاى من مى خوردى»
پيرمرد از كنار ابراهيم گذشت.
در اين هنگام جبرئيل بر ابراهيم نازل شد و گفت: «خداوند مى فرمايد اين پيرمرد، هفتاد سال مشرك و بت پرست بود، ولی ما رزق او را كم نكرديم. اينك که غذای يك روز او را به تو حواله نموديم، تو به خاطر بت پرستى، به او غذا ندادى!»
حضرت ابراهيم عليه السلام پشيمان شد و به جستجوى آن پيرمرد رفت. او را پيدا كرد و با اصرار به خانه خود دعوت نمود. پيرمرد بت پرست گفت: «چرا بار اول مرا رد كردى، ولی حالا دعوت می کنی؟»
حضرت ابراهيم ، پيام و هشدار خداوند را به او خبر داد.
پيرمرد به فكر فرو رفت و گفت: «نافرمانى از چنين خداوند بزرگوارى، دور از مروت و جوانمردى است.»
آن گاه به یگانگی خداوند اقرار نمود و آيين ابراهيم عليه السلام را پذیرفت.
🍃
🌺🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
⁉️ میدونی دشمنامون چرا باحجاب مشکل دارن؟🤔
🛑 وزیر مستعمرات انگلیس میگه: باید با شراب و #زن🍷💃 کشورای اسلامی رو مشغول کنیم، تا بتونیم استعمارشون کنیم و منابعشونو غارت کنیم!!
🔻جاسوسشون میگه: باید #چادر و #حجاب رو یه عادت معرفی کنیم و سعی کنیم زنها رو بمرور از اون دور کنیم!
🔺حجاب زنان غیر مسلمون رو برداریم تا بانوان مسلمون هم یاد بگیرن!
و بعد مردها رو مشغولِ خانوما کنیم!
◀️خانم های محجبه ای که حواسشون به بقیه اعمالشون نیست، باید بدونن چادر و حجاب یه عقیده سازنده وجهاد علیه دشمنه!
◀️اونها نباید با دیدن خانم های کم حجاب، یا بخاطر شگردهای روانی دشمن تو فضای مجازی از حجابشون دست بکشن و سست بشن.
📝منبع : خاطرات مستر همفر ص ۱۰۷ و ۱۰۸
#پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷#خاکریز_اسارت🇮🇷
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_شصت_و_نهم
💢داعش، نسخه بروز شده بعثی ها
شاید تا قبل از ظهور داعش بعضی از افراد خاطرات اسارت را اغراق آمیز و غیر واقعی می دونستن ، اما با ظهور داعش و جبهه النصره و سایر گروهای جلاد تکفیری ، دیگه پذیرش خاطرات اسرا برای همه راحتتر شد. هسته اولیه داعش و گروهای تکفیری رو ژنرالها و افسران بازمانده از حزب بعث پایه ریزی کردند. اخیرا از طریق یکی از نگهبانان شیعه عراقی بنام شجاع که با برخی بچه های آزاده ارتباط داره نام تعدادی از بعثیای شکنجه گر اردوگاه یازده تکریت «مانند گروهبان کریم» رو گفته بود که به داعش پیوستن. در ماجرای جارو کردن محوطه خاکی با کف دست، یه روز یکی از نگهبانها که کمی دلش از این وضعیت به رحم اومده بود و با نگاه به دستای کبود شده ما عواطفش تحریک شده بود تکه کارتونی آورد و به بچه ها گفت تکه تکه کنین و بین خودتون تقسیم کنین و با اون جارو کردن رو ادامه بدین. اما یکی از همون بعثیای سنگدل مثل اجل معلق از سر رسید و با داد و بیداد گفت کی به شما اجازه داده و شروع کرد به کتک کاری.
نگهبان با ترس و لرز گفت که من اجازه دادم سر اونم داد کشید و چیزایی به اون گفت که ما نفهمیدیم ولی از چهره رنگ پریده سرباز مشخص بود که بشدت ترسیده بود. بعثی ها نه تنها خودشون هیچ رحم و مروتی نداشتند ، بلکه با هر سرباز و درجه دار و حتی افسری که با اسرا اندک ملایمتی به خرج می داد بشدت برخورد می کردن و برای اون بیچاره گزارش می فرستادن و حساب و کتابش با بازجوهای بعثی و استخبارات بود. برخوردهای خشن و شکنجه های طاقت فرسایی که علیه نیروهای متخلف و متمرد خودشون انجام میدادن بمراتب سخت تر از برخورد با ما بود.
یکی از نگهبانا می گفت اگه بعثیا به کسی شک ببرن اونو تو یه گونی میندازن و از سقف آویزونش می کنن و آنقد بهش میزنن تا خون از گونی چکه بزنه و اگه منجر به مرگ فرد هم بشه اهمیتی براشون نداره. این قضیه رو ما از رفتار دوگانه و ضد و نقیض بعضی از نگهبانا متوجه می شدیم. وقتی با بچه ها تنها بودن اظهار محبت می کردن و حتی به حضرت امام ابراز علاقه نشون میدادن و همدردی می کردن اما همونا وقتی افسرا و مقامات بعثی حضور داشتند، کابل دست می گرفتن و بچه ها رو می زدن. معلوم بود دلِ تعدادی ازشون با ما بود ، ولی می ترسیدن و برای اینکه به اونا شک نکنن و زیر شکنجه نیفتن، ناچار بودن برخی مواقع خشونت بخرج بدن.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷السلام علی علّی بن الحسین🌷
میلاد شبه پیغمبر، شاهزاده علی اکبر بر همه جوانان سرزمین ام مبارک 🥳🥰
این خانواده ای که مرا صید کرده اند
حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس
وقتی میان کوچه ما راه می رود
یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس
✅ علی اکبر لطیفیان
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#فرازے_از_وصیت_نامہ
●از مردم ایران و تمام مسلمانان جهان خواستارم تا به حول و قوه الهی، رهبر فرزانه، حضرت امام خامنهای را یاری بفرمایند تا تیر حق و عدالت را بر قلب زورگویان جهان بنشاند و زمینه ظهور حضرت بقیةالله را فراهم آورند.
●عزیزان، همنشین قرآن و دست به دامان اهل بیت باشید، مساجد را از حضور با توجهتان پر کنید و در تمام مراحل زندگی توجهتان به خدا باشد.
#شهید_ابوذر_غواصی 🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت: ۱۳۶۰/۰۹/۱۱ ، شهرستان فسا فارس
●شهادت: ۱۳۹۵/۰۱/۱۳ ،خان طومان سوریه
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#روز_جـــــوان
روز جوان بر آنانی ڪہ جوانے نکردند
تا ما جوانے ڪنیم ، مبارڪ باد🌷
آرامشمان مدیون شماست
براے جوانےمان دعا ڪنید ...
علی اکبـــر های مدافع حرم❤️
#شهید_مهدی_صابری
#شهید_رضابخشی
#شهید_مصطفی_موسوی«فاطمیون»
#شهید_حسین_معزغلامی
#شهید_محمدرضا_دهقان
#شهید_سید_مصطفی_موسوی
#شهید_هادی_ذوالفقاری
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری
✅ گناه مساوی است با فاصله ما با اهلبیت علیهم السلام ...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔔 زنگ حکایت 🔔
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
📜داستان بهشت فروختن بهلول
روزی بهلول نزدیک رودخانه لب جوبی نشسته بود و چون بیکار بود مانند بچه ها با گِل چند باغچه کوچک ساخته بود . در این هنگام زبیده زن هارون الرشید از آن محل عبور می نمود . چون به نزدیک
بهلول رسید سوال نمود چه می کنی ؟
بهلول جواب د اد بهشت می سازم . زن هارون گفت : از این بهشت ها که ساخته ای می فروشی ؟ بهلول
گفت : می فروشم . زبیده گفت : چند دینار ؟ بهلول جواب داد صد دینار .
زن هارون می خواست از این راه کمکی به بهلول نموده باشد فوری به خادم گفت : صد دینار به بهلول
بده خادم پول را به بهلول رد نمود . بهلول گفت قباله نمی خواهد ؟ زبیده گفت : بنویس و بیاور . این را
بگفت و به راه خود رفت . از آن طرف زبیده همان شب خواب دید که باغ بسیار عالی که مانند آن دربیداری ندیده بود و تمام عمارات و قصور آن با جواهرات هفت رنگ و با طرزی بسیار اعلا زینت یافته وجوی های آب روان با گل و ریحان و درخت های بسیار قشنگ و با خدمه و کنیز های ماه روو همه آماده به خدمت به او عرض نمودند و قباله تنظیم شده به آب طلا به او دادند و گفتند این همان بهشت است که از بهلول خریدی . زبیده چون از خواب بیدار شد خوشحال شد و خواب خود ر ا به هارون گفت .
فردای آن روز هارون عقب بهلول فرستاد . چون بهلول آمد به او گفت از تو می خواهم این صد دینار رااز من بگیری و یکی از همان بهشت ها که به زبیده فروختی به من هم بفروشی ؟ بهلول قهقهه ای سر دادو گفت : زبیده نادیده خرید و تو شنیده می خواهی بخری ولی افسوس که به تو نخواهم فروخت .
🍃
🌺🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #ڪلیپ
انتشار برای اولین بار
صحبتهای شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در مورد سید حسن نصرالله و ارادت به ایشون در جمع فرماندهان حزب الله
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
+به قول حاج حسین یڪتا:
دنیا دنیای تیپ زدنهـ ♥️!
فقط مهم اینه که #کی #برای_کی تیپ میزنه ‼️ شهدا یه جوری تیپ زدن که خدا نگاهشون ڪرد🦋 ]
اما فقط یه چیزۍ☝️🏼 + اقا پسر الگوت حضرت علۍ(ع) بود #حواست هست ؟ همون امیرالمومنین ڪه به دخترای جوون سلام نمیڪرد🍃
مگه قرار نبود صحبت با نامحرم در حد ضرورت باشه⁉️ پس این چت📲 ڪردنا و... چۍ میگه؟؟🤨
+دخترخانوم وارث ارثیه حضرت زهرا(س)
شما چیۍ❓#حواست هست❓خود حضرت فاطمہ جلوی یہ مرد ڪور حجابشو رعایت مۍڪرد؛
چشمات قشنگه ،صورتت زیباعه ، میدونم همه ی اینارو... . 😇
ولی قرار نبود زیباییاتو بزاری برای هرڪسۍ
پس این پروفایل و اینا چۍ میگہ❓
جایی ڪه با چندتا لمس صفحه ی گوشی ڪلی مرد میتونن ببیننش
_قرار بود #یار باشیم . . .
_قرار بود #منتظر باشیم . . .
_قرار بود راه #شهدارو ادامه بدیم. .
_قرار بود برای #رفیق شهیدمون مرام بزاریم🍃 . . .
ولۍ قرار نبود به مجازی #باخت بدیم . . .
اومدیم تو صحنه ۍ جنگ دشمن تا #مقاومت ڪنیم ،گفتیم جنگ نرمم
ولی نرم نرم خودمون داریم وا میدیدم😑
#یادت_باشه
#چادریهای_بدون_آرایش_فرشته_اند
#چادریها_فرشته_به_شرط_حیــــــا
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #خاکریز_اسارت 🇮🇷
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_هفتادم
💢جارو گوشتی
وقتی که وارد اردوگاه شدیم محوطه پر از سنگ و تیغ و ناهموار بود. عرض اردوگاه حدود ۱۵۰ متر بود. صبح زمستان قبل از هر کاری ما رو از آسایشگاها با اولدنگی و کابل بیرون می آوردن و بصورت دشتبانی به خط می کردن و میبایست زمین پر از خار و سنگ رو با کف دست جارو میکردیم. هوا آنقد سرد بود که دستامون بعد از چن دقیقه مثل چوب خشک و کبود می شد. کف دست بعضی بچه ها زخمی می شد و گاهی خون با خاکای محوطه قاطی می شد و سنگریزه ها وارد زخم می شدن.
بعثیا هم با کابل پشت سر ما حرکت می کردند و منتظر بودند که یه ریزه سنگ پشت سر کسی جا بمونه. مشاهده یه ریزه سنگ همون و فرود آمدن کابل بر کمر و کتف اون بی نوا همون. ما خیلی مراقبت می کردیم چیزی پشت سرمون جا نمونه و این باعث میشد بعضی افراد مقداری عقب بیفتن، اینم بهانه خوبی بود که به جرم تنبلی و جا موندن از بقیه مثل گله گرگ به جونش بیفتن. بعد از مدتها هم که یه جفت دمپایی دادند ، گر چه این خوبی رو داشت که کف پامونو از سرما و سنگ های محوطه تا حدودی نگهداری می کرد ، اما بعضی وقتا همین دمپایی باعث گرفتاری ما می شد و باعث میشد با حرکت دمپایی یه سنگ ریزه کوچک از زمین کنده بشه و پشت سرمون دیده بشه. اینم بهانه دیگه ای بود برای هجوم به سمت اون فرد و کتک کاری.
خلاصه از هر فرصت و بهانه ای برای انتقامگیری و کتک کاری بچه ها نهایت استفاده رو می کردن. یه بار یکی از بچه ها تکه مقوایی رو دست گرفته و با اون جارو می زد همینکه متوجه شدند بشدت کتکش زدند. الزاما میبایست با کف دست جارو می زدیم. فقط یکی از نگهبانا که کمی انسانتر بود در شیفت خودش اجازه میداد از تکه های مقوا استفاده کنیم. حدود دو ماه این وضعیت جارو کردن محوطه با کف دست ادامه داشت و بهانه خوبی بود برای اذیت کردن بچه ها. بعد از اون گروهی از دوستان کار تخت و تراز کردن محوطه را بر عهده گرفتند و ابزار کارشون تکه های تیز سنگ برای کندن سنگ ها، نخ کناره پتو برای اندازه گیری و هر کدوم یه دونه آجر بعنوان غلتک برای کوبیدن خاک بود. این گروه مدتهای طولانی وظیفه تخت و تراز کردن محوطه رو انجام دادند و بقیه از جارو کردن با دست معاف شدند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
می گـویند :
شهـدا رفتند تا ما بمانیم ...
ولـــی
من می گویـم :
" شهـدا رفتند تا ما هم
به دنبالـشان بـرویـم "
آری !
جـامانـده ایـم ...
دل را بایـد صـافــ کـرد !
#رزقڪ_شهـادت
#صبحتون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
#روزتون_معطر_با_عطر_و_بوی_شهدا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
1_5113914978348302382.mp3
12.06M
📻 #پادکست_روایتگری (۱)
🎙 بهروایت حاجحسینیکتا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
علامه حسن زاده آملی:
سعی کنید با نامحرم رابطه نداشته باشید! چه زن باشد چه مرد.
گفتند: مرد هم نامحرم می شود؟
علامه فرمودند:
هرکس با خدا ارتباط ندارد، نامحرم است.
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
لحظه ای تفکر ..✨
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔔 زنگ حکایت 🔔
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.
آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد.
مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد
مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.
شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.
ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود.
شاگرد با اعتراض از استاد پرسید: آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟
استاد در جواب گفت: تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم. این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد.
پس منتظر هدیه های گران بها نباش بلکه به محبت بیاندیش.
🍃
🌺🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فرازی از وصیت نامه
#شهید مرتضی حسین زاده
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#تساوی_یا_بردگی
🍃ویل دورانت در کتاب تاریخ و تمدن گفته:
" اصل قضیه اینه که حدود صد سال پیش که کارخونههای مختلف در انگلستان به وجود آمدند، انگلستان با کمبود کارگر مواجه شد. زن ها هم به خاطر ساده بودن، کم توقعی و دور بودن از اخلاق های خشونت آمیز، مورد توجه کارخونه دارها و سرمایه دارها قرار گرفتند. اما به زنها اجازه نمی دادند پولی رو که به دست می آورند، برای خودشون نگهداری یا خرج کنند...
به خاطر همین قانون، زن ها هم نمی رفتند توی کارخونهها کار کنند تا جیب مردها پرتر بشه. از طرف دیگه، سرمایه دارها که به کارگرهای ساده و قانعی مثل زنها نیاز داشتند، این قانون رو به ضرر خودشون دیدند، برای همین، قانونی رو در انگلستان تصویب کردند که زن مالک پول خودش باشه. از همین جا بود که پای زنها به کارخونهها و اجتماع بیرون از خونه باز شد و از همون موقع، بقیه سرمایهدارهای کشورهای اروپایی هم یکی بعد از دیگری، فریاد آزادی و تساوی حقوق زن و مرد رو سر دادند."١
🍃شهید مطهری می فرمایند:
"آنچه دنیای غرب کرد این بود که به قول #ویل_دورانت، زن را از بندگی و جان کندن در خانه رهانید و گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد. یعنی اروپا غل و زنجیری از دست و پای زن باز کرد و غل و زنجیر دیگری که کمتر از اولی نبود به دست و پای او بست، امّا اسلام زن را از بندگی و بردگی مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین بودجه اجتماع خانوادگی، هرنوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای مخارج خود و خانواده برداشت."
📚١_دختران آفتاب، ص ١١٥_١١٦
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #خاکریز_اسارت 🇮🇷
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_هفتاد_و_یکم
💢اسرای تازه و ماجراهای تازه
وضعیت اسفناک و تاریخ خونبار غواصان بازمانده از کربلای چهار و اسرای کربلای پنج، تا عید نوروز و تحویل سال ادامه داشت و به عید ختم نشد.
وارد سال ۶۶ شدیم و همچنان بساط کابل و شکنجه در جای جای اردوگاه برپا بود و این وضعیت ویژه و فوق العاده تا حدود شش ماه ادامه داشت. هر وقت تعدادی اسیر تازه را وارد اردوگاه می کردند ، همان بساط تونل وحشت برای اونا برپا میشد. گر چه با ورود هر دسته ای از اسرای جدید به اردوگاه تا چند روزی به اونا مشغول بودند و کمتر به آزار و اذیت ما می رسیدند ، ولی تکرار صحنه های وحشتناک تونل مرگ برای تعدادی از بهترین فرزندان این آب و خاک، شکنجه روحی ناشی از مشاهده این صحنه ها ، برای ما کمتر از شکنجه مستقیم خودمون نبود. اسرای جدید که میومدن ما قدیمیا را داخل می کردند و درها رو قفل می کردن. تازه می فهمیدم روزهای اول چی کشیدیم. می دیدیم اسرای مظلوم رو که داخل محوطه خاکی غلت می زدند و بعثیا مانند گله ای کفتار که در پی دریدن طعمه باشن ، چند نفری می ریختند رو سر یه نفر و آنقد می زدن که فرد قادر به تحرک نبود و خیلی وقتا اتفاق می افتاد اونایی رو که خصوصی و سفارشی شکنجه می شدن تا روزها و حتی هفته های متمادی نمی تونستن روی پاهاشون بایستند و برای دستشویی و هواخوری چهار نفر از دوستاش اونو با پتو جابجا می کردند.
بر خلاف عراقی ها که تا تقی به توقی می خورد دسته دسته و گوسفندوار خودشون رو تسلیم می کردند و فریاد دخیل الخمینی آنها بلند میشد ، بچه های ما بندرت و تنها در شرایط بحرانی و اکثرا زخمی به اسارت در می اومدن و به همین دلیل تعداد اسرای ما تا روزای پایانی جنگ خیلی کمتر از عراقی ها بود و به یک سوم هم نمی رسید. بیشترین اسرای ما متاسفانه در ماهای پایانی جنگ و بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به اسارت دراومدند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#تلنگرانه⚠️
یادماݩ بآشد ↴
گناه ڪهڪردیم°•○
آݩ را به حساب جوانی ݩگذاریمـ×°•
میشود↷
🌱°•جوانی ڪرد به عشق مهدے(عج)
به شهادت رسید فدای مهدے(عج)•°
🌹 #شهیداحمد_مشلب
#صبحتون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
#روزتون_معطر_با_عطر_و_بوی_شهدا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
@ostad_aali110.mp3
5.59M
🔰زمان غیبت زنگ تفریح نیست!🔰
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔔 زنگ حکایت 🔔
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
💎روزی روزگاری، بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالاهای گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است.
فکر می کنید آن مرد چه کرد؟ خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟
و یا اشک ریخت؟
نه...
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : خدایا می خواهی که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود:
مغازه ام سوخت، اما ایمانم نسوخته است.
فردا باز هم شروع به کار خواهم کرد.
🍃
🌺🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم 👆 #روایت_فتح
🕊 از سری مستندهای جاودانه ی #شهید سید مرتضی آوینی 🌹
با نوای حاج صادق آهنگران
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆