#خاطرات_شهید
وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم»
انگار دنیا روی سـرم خراب شده بود
پـــرسیدم: «واسه چی؟»
گــفت:چــرا مــواظب #بیـــــتالمال
نیستی میدونی اینا رو کی فرستاده
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟!
همهش امانته!
گفتم: حاجی میگی چی شده یا نه؟
دستش را باز کرد #چهار تا حبّه قند
خاکی تـوی دستش بود دم در چادر
تدارڪات پیدا ڪرده بود!
#شهید_مهدی_باکری🌷
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽
♦️سؤال:
محل نزاع درباره انتصاب شهردار کجاست؟
❇️پاسخ:
چرا ماجرای شایسته سالاری در انتصاب شهردار فروکاست شده به مدرک تحصیلی و سنوات خدمت کارمندی؟
اگر زاکانی مدرک کارشناسی ارشد عمران یا مدیریت می داشت و نه سال هم مثلاً مدیر ارشد یک سازمان بود، چه می گفتیم؟
۱- در انتصاب آقای زاکانی قانون اساسی یا قوانین مسلم حقوق عمومی و خصوصی زیرپا گذاشته نشده است. در آیین نامه داخلی وزارت کشور تعیین مدرک به وزیر سپرده شده و او به معاونش یعنی سازمان شهرداریها گفته یک فهرست از مدارک تهیه کند. وزیر کشور بعدی چند روز دیگر فهرست را اصلاح میکند. واقعا جالب است. طی این چند روز چه واحسینایی برای تخلف از دستورالعمل یک معاون وزیر راه افتاده؟
درباره سابقه هم آیین نامه ۹ سال مدیریت ارشد خواسته، که نمایندگی مجلس را شامل میشود. طبق آیین نامه دولت تعریف مدیر ارشد این است: آن دسته از مدیرانی می باشند که وظیفه سیاست گذاری، خط مشی گذاری، برنامه ریزی کلان، هدایت و نظارت عالیه بر عملکرد دستگاه را در واحدهای ستادی به عهده دارند.
۲- چرا جامعه ما و روشنفکران و تحصیلکردگان اینقدر مستعد سرکار رفتن و دنبال کردن آدرسهای غلط هستند؟
چرا کسی نمیپرسد، وزیر کشور چرا باید فقط مدرک شهردار را تعیین کند؟ چرا نباید بگوید قابلیتهای یک شهردار چه باید باشد؟ چرا الگویی برای ارزیابی شایستگی شهرداران ندارد؟ چرا حکم شهردار را (بعد از انتخاب شورای شهر) وزیرکشور و استانداران میزنند اما درباره تخلفات بارز یک شهردار دستشان برای عزل بسته است؟
@Antishobheh
۳- مسأله رعایت ظاهر این آیین نامههای سطحی «احراز صلاحیت» نیست. مسأله «احراز مسئولیت» است. بهترین فارغ التحصیلان عمران و مدیریت را بگذارند، وقتی قاعده بازی کمیسیون ماده ۱۰۰ و کمیسیون ماده ۵ و ماده ۹۹ و ماده ۷۷ است که محمل هایی برای فساد توافق شده بین مردم و دولت و شهرداری ها هستند، وضع همین است.
۴- بگذارید ببینیم آقای زاکانی، که پرچم مبارزه با فساد را به دوش گرفته، این کمیسیون های فاسد را حل میکند یا نه؟
اگر نکرد که احتمالا نمیتواند در مییابیم که احراز مسئولیت امری فردی نیست که تا کسی مدعی شد و سر و صدایی راه انداخت، یعنی میتواند در برابر فساد پاسخ گو باشد. احراز مسئولیت نیازمند ارتقاء «کیفیت و کفایت حکمرانی» است.
البته من ناامید نیستم. بالاخره ایشان زحماتی برای مقابله با فساد متحمل شده، هزینه هم داده و برای خودش برندی درست کرده است. شهرداری برای او آزمون مرگ و زندگی است. پس میشود امیدوار بود. اما همچنان سؤال این است که شهردار چطور میتواند در برابر خدمات شهری و فساد پاسخ گو و رفتار مسئولانه داشته باشد؟
۵- شهرداری پر فسادترین نهاد عمومی است و همه ناراضیاند. شاید با این وضع درآمدهای ناپایدار و هزینههای پایدار و فزاینده اداره شهر، نتوان بر کیفیت و کمیت خدمات شهری افزود اما حتما میشود از فساد کاست ان شاء الله.
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#شهید_پلارک
#بہ_شیوه_حــــر
●شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.»
●نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم.
✍راوی: همرزم_شهید
#شهید_سید_احمد_پلارک
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
2.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ بدن برای خودمه به کسی ربطی نداره؟!
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :2⃣3⃣
#فصل_پنجم
در روستا، پاییز که از راه می رسد، عروسی ها هم رونق می گیرند. مردم بعد از برداشت محصولاتشان آستین بالا می زنند و دنبال کار خیر جوان ها می روند.
دوازدهم آذرماه 1356 بود. صبح زود آماده شدیم برای جاری کردن خطبه عقد به دمق برویم. آن وقت دمق مرکز بخش بود. صمد و پدرش به خانه ما آمدند. چادر سرکردم و به همراه پدرم به راه افتادم. مادرم تا جلوی در بدرقه ام کرد. مرا بوسید و بیخ گوشم برایم دعا خواند. من ترک موتور پدرم نشستم و صمد هم ترک موتور پدرش. دمق یک محضرخانه بیشتر نداشت. صاحب محضرخانه پیرمرد خوش رویی بود. شناسنامه من و صمد را گرفت. کمی سربه سر صمد گذاشت و گفت: «برو خدا را شکر کن شناسنامه عروس خانم عکس دار نیست و من نمی توانم برای تو عقدش کنم. از این موقعیت خوب بهره ببر و خودت را توی هچل نینداز.»
ما به این شوخی خندیدیم؛ اما وقتی متوجه شدیم محضردار به هیچ عنوان با شناسنامه بدون عکس خطبه عقد را جاری نمی کند، اول ناراحت شدیم و بعد دست از پا درازتر سوار موتورها شدیم و برگشتیم قایش. همه تعجب کرده بودند چطور به این زودی برگشته ایم. برایشان توضیح دادیم. موتورها را گذاشتیم خانه. سوار مینی بوس شدیم و رفتیم همدان.
عصر بود که رسیدیم. پدر صمد گفت: «بهتر است اول برویم عکس بگیریم.»
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽
⛔️شبهه:
اعراب شروع کردن به واکسیناسیون با بهترین واکسن دنیا.
ولی ما هنوز داریم برای اجداد همون اعراب عزاداری می گیریم و کرونا رو گسترش می دیم.
برای خیلی از مردم ایران واکسن لازم نیست، عقل لازمه.
❇️پاسخ:
1️⃣اولاً شما بگویید بهترین واکسن دنیا چیست که اعراب دارند و ما نداریم؟
2️⃣ثانیاً در ایران هم تاکنون نزدیک به هجده میلیون دُز واکسن کرونا به گروه های مختلف تزریق شد
3️⃣ثالثاً ما مثل عرب ها دست روی دست نگذاشتیم و ننشستیم تا یکی واکسن بسازه و با پول نفت ازش بخریم، بلکه تا حالا سه تا واکسن توی کشور خودمون درست کردیم.
تمام برگزارکنندگان مراسمات مذهبی مخصوصا در شبهای قدر، موظّف هستند که دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کنند تا خطر ابتلا به کرونا در این مراسمات به پایین ترین سطح برسد.
اکثر مراسمات هم با رعایت این شیوه نامه ها برگزار شده و معتقدیم هر کسی مجلسی را بدون رعایت این قوانین برگزار کرده مرتکب گناه شده.
ما مسلمان ها مثل شما نژاد پرست نیستیم که از یک نژاد خاص تنفر داشته باشیم و یک نژاد خاص رو بپرستیم.
ما تابع حق و حقیقت هستیم.
ما معتقدیم که هزار و چهارصد سال پیش مردی در بین عربها مدعی شد که پیام آور خداست. ما تحقیق کردیم و دیدیم راست می گوید.
بنابراین از او پیروی کردیم و عاشق اخلاق و منش و انسانیت او و خاندانش شدیم. به سخنان و دستوراتش عمل کردیم و پای سختی ها و مصیبتهایی که کشیدند گریه کردیم.
ما هیچ دلبستگی به این اعراب امروزی و اجدادشان نداریم. البته بخاطر نژادشان از آنها متنفر هم نیستیم.
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
شهیدانه
تقلبیڪجاجایزهست✅
اونم؛امتحاناٺالہـےوسختےها...
ڪہبایدسࢪمونُبگیࢪیمبالا☝🏻
ازࢪوبࢪگهٔزندگےشہدا #تقلب ڪنیم!
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
12.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اصلا دخترا حق حضورشون در جامعه حقه؟؟
نخیر هیچ حق حضوری ندارند!! 😡
🎙 #دکتر_غلامی
✅ حتما ببینید 💯
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :3⃣3⃣
#فصل_پنجم
همدان، میدانِ بزرگ و قشنگی داشت که بسیار زیبا و دیدنی بود. توی این میدان، پر از باغچه و سبزه و گل بود. وسط میدان حوض بزرگ و پرآبی قرار داشت. وسط این حوض هم روی پایه ای سنگی، مجسمه شاه، سوار بر اسب، ایستاده بود. عکاس دوره گردی توی میدان عکس می گرفت. پدر صمد گفت: «بهتر است همین جا عکس بگیریم.» بعد رفت و با عکاس صحبت کرد. عکاس به من اشاره کرد تا روی پیت هفده کیلویی روغنی، که کنار شمشادها بود، بنشینم. عکاس رفت پشت دوربین پایه دارش ایستاد. پارچه سیاهی را که به دوربین وصل بود، روی سرش انداخت و دستش را توی هوا نگه داشت و گفت: « اینجا را نگاه کن.» من نشستم و صاف و بی حرکت به دست عکاس خیره شدم. کمی بعد، عکاس از زیر پارچه سیاه بیرون آمد و گفت: «نیم ساعت دیگر عکس حاضر می شود.» کمی توی میدان گشتیم تا عکس ها آماده شد. پدر صمد عکس ها را گرفت و به من داد. خیلی زشت و بد افتاده بودم. به پدرم نگاه کردم و گفتم: «حاج آقا! یعنی من این شکلی ام؟!»
پدرم اخم کرد و گفت: «آقا چرا این طوری عکس گرفتی. دختر من که این شکلی نیست.»
عکاس چیزی نگفت. او داشت پولش را می شمرد؛ اما پدر صمد گفت: «خیلی هم قشنگ و خوب است عروس من، هیچ عیبی ندارد.»
عکس ها را توی کیفم گذاشتم و راه افتادیم طرف خانه دوست پدر صمد. شب را آنجا خوابیدیم.
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 زلال سخن 🇮🇷
✨چگونه یاور امام زمان شویم؟
❣️یاری امام زمان(عج) در این زمان به انجام صحیح وظایف خود در زمان غیبت است . وظیفه منتظر امام زمان(ع) این است.که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید.🍃
لاف عشق
و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازان چنین مستحق هجرانند..🍃
❣️بنابراین انتظار باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و کردار او فهمیده شود. نمی توان هر کسی را که ادعای دوستی و ولایت امام زمان(عج) را دارد در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود. آری «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطاربگوید».🌿
❣️با چنین توضیحی روشن است که یک منتظر واقعی امام زمان باید رفتارش به گونه ای باشد که هر لحظه منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد. یعنی در هر لحظه که این خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد برای یاری امام زمان(عج) با مال و جان خویش جهاد نماید و خود را درراه آن حضرت فدا نماید. بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگی به دنیا نیست چرا که چنین کسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها و آلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشد. با توجه به نکات ذکر شده می توان برخی وظایف منتظر امام زمان(ع) را چنین ذکر کرد.🌿✨
#یاران_امام_زمان
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#فرازی_از_وصیت_نامه
💠برشی ازوصیت نامه شهید17ساله!!!!!
●سلام برشما امت حزب الله که همیشه باحضور جسم وقلبتان درصحنه پیکار مشت محکمی بردهان فاسدوبوگرفته شیاطین وآمریکا که سرپرست آنها است ومنافقین زدید، ای امت آگاه باشیدکه دشمنان اسلام همیشه درفکرآنندکه خورشیدپرفروغ اسلام راکه بعداز1400سال شروع به تابیدن کردوتمامی جهان را که ظلمت فراگرفته بود ازنور خدایی اش روشنایی بخشیدوهمه ماراازظلمت هاوفسادهانجات بخشید. مایی که درمنجلاب فسادغوطه ور بودیم.
●نمازتان رابخوانیدکه همانامرزاسلام وکفر نمازاست یعنی اگرنمازبوداسلام هم است واگرنمازنبودکفربود، که بایدمانمازرابپذیریمتابه معشوق خودمان دست یابیم که هماناشهدای گلگون کفن مان به آن رسیده اند.
#شهید_سیف_الله_سبکرو
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :4⃣3⃣
#فصل_پنجم
صبح زود پدرم رفت و شناسنامه ام را عکس دار کرد و آمد دنبال ما تا برویم محضر. عاقد شناسنامه هایمان را گرفت و مبلغ مهریه را از پدرم پرسید و بعد گفت: «خانم قدم خیر محمدی کنعان! وکیلم شما را با یک جلد کلام الله مجید و مبلغ ده هزار تومان پول به عقد آقای...» بقیه جمله عاقد را نشنیدم. دلم شور می زد. به پدرم نگاه کردم. لبخندی روی لب هایش نشسته بود. سرش را چند بار به علامت تأیید تکان داد.گفتم: «با اجازه پدرم، بله.»
محضردار دفتر بزرگی را جلوی من و صمد گذاشت تا امضا کنیم. من که مدرسه نرفته بودم و سواد نداشتم، به جای امضا جاهایی را که محضردار نشانم می داد، انگشت می زدم. اما صمد امضا می کرد.
از محضر که بیرون آمدیم، حال دیگری داشتم. حس می کردم چیزی و کسی دارد من را از پدرم جدا می کند. به همین خاطر تمام مدت بغض کرده بودم و کنار پدرم ایستاده بودم و یک لحظه از او جدا نمی شدم.
ظهر بود و موقع ناهار. به قهوه خانه ای رفتیم و پدر صمد سفارش دیزی داد. من و پدرم کنار هم نشستیم. صمد طوری که کسی متوجه نشود، اشاره کرد بروم پیش او بنشینم. خودم را به آن راه زدم که یعنی نفهمیدم. صمد روی پایش بند نبود. مدام از این طرف به آن طرف می رفت و می آمد کنار میز می ایستاد و می گفت: «چیزی کم و کسر ندارید.»
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆