eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
687 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا [•صبـــــح است بیـــــا پـــــرواز ڪنیم•] [•دروازه دل بدوســــتی بــــــاز ڪنیم•] [•دیروز ڪہ رفت، رفتہ را غم نخوریم•] [•یڪ روز دڪَر را با شوق آغاز ڪنیم•] 🔻یادمان باشد امروز از دم صبح جور دیگر باشیم... #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 🔸اگر عاشـــــق "خدا" شدے ... دوان دوان بســـوے فـــــدا شدن در راه معشـــــوقت خواهی دوید ... و این خاصیـــــت کســــانے است که در فڪر جـــــاودانہ‌ شدن‌اند ... °•{رفیـــــق شهیدم😊 #شهید_محمودرضا_بیضایی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅سخنرانی ✅ "حاج آقا عالی" 🔰عوامل #برکت 🔰 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 برگـــــےازخاطراٺـــــ 🇮🇷 🔴 🔸داود عابدی، خيلی دوست‌ داشت‌ مثل‌ حضرت‌ زهرا(س‌) شهيد بشه؛ هميشه‌ اين‌ را می‌گفت‌. 🔸صبح‌ روز عمليات‌ بدر، در مسيری كه‌ دوشكاهای دشمن‌ بدجوری شليک می‌كردند، داود را ديدم‌ كه‌ چهارزانو روی زمين‌ نشسته‌‌. كلاه‌ مشکی‌ای روی سر، موهای كوتاهش‌ را پوشانده‌ بود و ريش‌ انبوه‌ و مشكی‌اش‌ همچنان‌ زيبا می‌نمود. چفیه‌ی سفيدی به‌ دور كمر بسته‌ بود. 🔸جلو كه‌ رفتم،‌ ديدم‌ گلوله‌ای از پهلوی چپ‌ او وارد و از پهلوی راستش‌ خارج‌ شده‌، خون ‌داشت‌ بيرون‌ می‌زد، اما داود خونسرد نشسته‌ بود. انگشتان‌ دست‌هايش‌ را درهم پيچيده‌ بود و فشار می‌داد. خيلی به‌خودش‌ فشار می‌آورد. 🔸در همان‌ حال‌ نشسته‌، با صدايی گرفته‌ و سخت، زمزمه‌ای به‌ گوشم‌ رسيد. داود بود كه‌ می‌خواند: 《ذكــــر دل‌ بُوَد يا علی مدد بی حدّ و عدد يا علی مدد》 اين‌ را كه‌ به‌ پايان‌ رساند، آرام‌ با صورت‌ بر زمين‌ افتاد و به‌ رسيد. 🔸همان‌گونه‌ كه‌ خودش‌ دوست‌ داشت، با عشق‌ به‌ حضرت‌ زهرا(س‌) و حضرت ‌علی(ع‌). 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷 قرآن غریب می‌گن اون دنیا قرآن از دست بعضی‌ها شکایت می‌کنه. می‌گه منو خریدن ولی نخوندن. منو خریدن ولی فقط از زیرم رد شدن که برن مسافرت. منو خریدن تا بذارن تو خونه جدیدشون. منو خریدن تا به عروس و داماد هدیه بدن. منو خریدن برای مراسم ختم. اما من برای هدایت بودم، برای خوندن و عمل کردن. قرآن این قدر مظلومه که نمی‌گه روزی چند جزء بخون، نمی‌گه روزی یه جزء بخون، می‌گه هرچه قدر تونستی بخون. کاش بخونیم و عمل کنیم. فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن هر چه‌قدر برایتان میسر است قرآن بخوانید (بخشی از آیه 20 مزمل) 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی پدر پای پسرش را می‌بوسد 🔹بوسه پدر شهید عباس بابایی بر پای فرزند شهیدش 🔸انتشار به مناسبت سالروز شهادت عباس بابایی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
💠🌸💠🌸💠🌸💠 حالا اگر چند تار مو پیدا شد چه اثر سوئی دارد؟؟؟ ✔️ بہ قول استاد قرائتی: اگر شما نقشہ ای🗞 براے رسیدن بہ گنجی💎 داشتہ باشید؛ فرضا باید 4 متر بہ طرف راست➡️ 5 متر بہ بالا بروید⬆️ و بعد زمین را بڪند.⛏ اگر بہ جاے 4 متر 6 متر بروید!😳 ب ہ گنج مورد نظر نخواهید رسید؟😒❌ 👈در این موارد هم اگر دقیقا بہ حدود الهے مقید نباشیم بہ نتیجہ مطلوب نمیرسیم.✅ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :8⃣9⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور برای آزادی لحظه‌شماری می‌کردیم. ساعت‌ها و روزها خیلی دیر می‌گذشت. سخت‌تر از روزهایی که خبر از آزادی نبود. عراقی‌ها برای آزادی‌مان امروز و فردا می‌کردند. روزانه حدود هزار اسیر از دو کشور آزادی می‌شدند. قبل‌ازظهر، یکی از اسرای عراقی که گویا ده، دوازده روز قبل از ایران آزاد شده بود، آمده بود بیمارستان. به زبان فارسی مسلط بود. نامش امجد بود. از قیافه‌اش پیدا بود در ایران به او خوش گذشته است. کت و شلوار سرمه‌ای رنگی که ایرانی‌ها هنگام تبادل اسرا به او داده بودند، تنش بود. ایرانی‌ها به اسرای عراقی کت و شلوار و پیراهن‌های شیک داده بودند و عراقی‌ها به ایرانی‌ها لباس‌های نظامی آستین کوتاه خاکی که در انبارهایشان خاک می‌خورد! گویا قبل از اسارت در این بیمارستان کار می‌کرده. آمده بود سری بزند به محل کار قبلی‌اش. وارد بیمارستان که شده بود، همکارانش به او گفته بودند: تعدادی از اسرای معلول ایرانی این جا هستند! سراغ‌مان آمد. وقتی گفت ایران اسیر بودم، احساس کردم بوی ایران می‌دهد. امجد گفت: وقتی فهمیدم تعدادی اسیر ایرانی این جاست، گفتم بیام سری بهتون بزنم و از ایران براتون بگم. هر کس سؤالی از او می‌پرسید. همه تشنه‌‌ی شنیدن اخبار ایران بودیم. در عملیات آزادسازی خرمشهر به اسارت نیروهای ایرانی در آمده بود. به امام و مقام معظم رهبری ابراز محبت می‌‌کرد. بچه‌ها دوست داشتند او از ایران بیشتر صحبت کند. نام بیشتر مقامات ایرانی را بلد بود. به دور‌ و برش نگاه کرد، عراقی‌ها که نبودند، گفت: ما تو خرمشهر به شما ایرانی‌ها خیلی ظلم کردیم. اسرای ما تو اردوگاه از جنایات جنگی عراق تو خرمشهر و هویزه و سوسنگرد حرف‌های زیادی به خبرنگار شما گفتند. امجد گفت: البته من تو واحد بهداری کار می‌کردم. محاصره شدم و بعد اسیر شدم. خدایی تو جنایت عراقی‌ها دست نداشتم. تو اردوگاه هم مصاحبه نکردم، اما دوستانم بدون این که بترسند همه چی رو گفتن. امجد گفت: چند روز پیش که آزاد شدیم، بعثی‌ها کسانی را که مصاحبه کرده بودند لو دادند، اونایی که حرف زده بودند رو بردن استخبارات... چند روزی که قرنطینه بودیم، افسر بخش اطلاعات و امنیت تهدیدمان کرد فعلاً از آزاد شدن اونا به کسی چیزی نگید. پرسیدم: چه کارشون می‌کنند؟ کفت: خدا می‌دونه! بعد ادامه داد: افسر استخبارات گفت اگر خانواده‌هاشون پیشتون اومدند و سراغ این اسرار رو گرفتن، شما اظهار بی اطلاعی کنید! بعد‌ها شنیدم صدام گفته من با اسرای عراقی که در ایران مصاحبه کرده‌اند و با آبروی عراق در برابر مجوس‌های ایرانی بازی کرده‌اند، حساب‌ها دارم! گفتم: از این که واقعیت رو به مصاحبه‌گر ایرانی گفته بودند، پشیمان نبودند؛ نگفتند ای کاش هیچی نمی‌گفتیم تا حالا می‌رفتیم خونه‌مون و گرفتار استخبارات نمی‌شدیم؟! مکثی کرد و آهی از ته دل کشید و گفت: این چند سالی که ایران بودیم، خیلی چیزها برامون روشن شد. اسیرهای ما پشیمون نبودند، ایران حقیقت رو گفتند، بعضی وقت‌ها هم آدم رو برای گفتن حقیقت می‌کشند، زندان می‌کنند، کتک می‌زنند، تو عراق که این جوریه، این چیزا تو تاریخ عراق زیاده! انگار که با یک اسیر ایرانی حرف می‌زدم. قسم‌مان داد چند روزی که در عراق هستیم از آن چه برای‌مان گفته، مخصوصاً به پرسنل بیمارستان که بعضی از آن‌ها همکارانش بودند، حرفی نزنیم. امجد ایرانی‌ها را آدم‌های با صداقت و راز نگه‌داری می‌دانست. به ما اعتماد کرده بود‌. امجد گفت: چون ایرانی هستید این حرف‌ها را بهتون گفتم، اگه عراقی بودید، بهتون اعتماد نمی‌کردم! آن طور که می‌گفت گویا در قرنطینه‌ی استخبارات دنبال اسرایی می‌گشتند که در سال ۱۳۶۲ در تظاهرات سراسری اسرای عراقی در خیابان‌های تهران علیه صدام شعار داده بودند. عراقی‌ها از روی فیلم تظاهرات آن روز عده‌ای از اسرای عراقی را شناسایی و به استخبارات بره بودند. امجد گفت: وارد عراق که شدیم، افسران عراقی گفتند: بعضی از شماها در ایران با آبروی عراق و رئیس القائد بازی کردید. بعثی‌ها سراغ اسرای عراقی که آن سال‌ها در نماز جمعه‌ی تهران شرکت می‌کردند‌ نیز رفته بودند. حرف که می‌زد، نمی‌توانست جلوی گریه‌اش را بگیرد. وقتی از وضعیت اسرای عراقی در ایران از او پرسیدم، گفت: شما بوی ایران می‌دهید، دلم برای ایران تنگ می‌شه، الان که عراق هستم، قدر ایران رو بهتر می‌دونم! ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا ◽️ایـــــل ما  ایل عجم‌هاست  که یک #کـــــودک ما ◽️جگـــــری  با جــگر شیر  بـــــرابـــــر دارد.... #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 فرازےازوصیتنـــــامہ 🇮🇷 ◽️ #شهيـــــد نمى‌ميرد، #شهيـــــد زنده و جاويد است و در بالاترين و والاترين درجه در جايى كه چشم ما آن را نمى‌بيند و در جايى كه ما فكر آن هم نمى‌كنيم به زندگى خود ادامه مى‌دهد. ◽️خداوند هر كس را كه خالص شده باشد و آنگونه باشد كه خدا مى‌خواهد بهترين كارى براى او مى تواند انجام دهد اين است كه او را #شهيد كند، يعنى شاهد بر تمامى جهان قرار دهد. #شهید_فتـــــح‌الله_نظـــــری 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺نماهنگ آخرین خبر با صدای علی لهراسبی به مناسبت روز خبرنگار 🌷تقدیم به همه شهدای عرصه رسانه 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 زلال سخن 🇮🇷 💠 تاثیر 🍃امام باقر (علیه السلام):  دعا برای اجابت دعا برای برادر دینی است که هم دعا در غیاب او باشد و هم اول برای او دعا کند. در این صورت فرشته‌ای که بر او گمارده شده، به این دعا گوید و به دعا کننده گوید برای تو باد !!! 🍃امام صادق (علیه السلام): دعای مومن در حق مۆمن بلا را از او دور می‌کند و را زیاد میگرداند. 🍃از پیامبراکرم (صلوات الله علیه و آله) نقل است که حضرت فرمودند: اگر کسی برای مۆمنین و مۆمنات طلب کند، خداوند به عدد هر مۆمنی که از هنگام خلقت آدم تا قیامت خلق میکند، برای او سه چیز در نظر میگیرد؛ برایش می‌نویسد و از می‌کاهد و بر میافزاید. 🍃امام صادق علیه السلام می فرمایند: "اگر شخصی در پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا کند، از عرش ندا می شود؛ برای تو صد هزار برابر او است . ✍این در حالی است که اگر برای خودش دعا می کرد، فقط به اندازه همان یک دعایش به او داده می شد. 👌پس دعای شده ای که صد هزار برابر آن داده می شود، بهتر است از دعایی(دعای شخص دعا کننده برای خود) که معلوم نیست مستجاب بشود یا نشود." 📚من لا یحضره الفقیه، ج۲ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷 من راضی، تو راضی بعضی‌ها سعی می‌کنن گناه نکنن، کارای خوب می‌کنن، هر کاری خدا گفته بکن می‌کنن، هر کاری گفته نکن نمی‌کنن. خدا این آدم‌ها رو کم‌کم آروم می‌کنه، بهشون آرامش می‌ده. این آرامش کاملاً از صورتشون مشخصه. به اطمینان رسیدن که هیچ چیز آرامش اونارو به هم نمی‌زنه. قرآن به این آدم‌ها می‌گه برگردید به طرف خدا، شما راضی، خدا راضی. یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّة این نفس آرام یافته، در حالی که راضی هستی و خدا هم از تو راضی است پیش خداوندت برگرد (آیات 27 و 28 فجر) 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 🔴 #معلـــــم_بی‌حجاب 🔸معلم جدید بی‌حجاب بود مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین. خانم معلم آمد سراغش دستش را انداخت زیر چانه‌اش که "سرت را بالا بگیر ببینم." چشم هایش را بست و سرش را بالا آورد. 🔸از کلاس بیرون زد، تا وسطهای حیاط هنوز چشم‌هایش را باز نکرده بود. خونه که رسید گفت دیگه نمیخوام برم هنرستان. 🔸پرسیدند آخه برای چی؟؟؟ مصطفی گفت: معلم‌ها بی‌حجابن، انگار هیچی براشون مهم نیست، میخوام برم قم؛ حوزه. 🔻چشماتو از حرام ببندی... خدا خوشگل خوشگلا رو بهت نشون میده؛ امتحان کن... ●فرمانده قرارگاه فتح ســـــردار والامقام #شهید_مصطفی_ردانی‌پــور 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بابا به یه تار موی مردم گیر ندید!😐 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :9⃣9⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور در بین نگهبان‌های بیمارستان، انور علاوی با ما رفیق شده بود. دوست داشت ایران بیاید. آدرس دو، سه نفرمان را نوشت. اهل کوت بود. می‌گفت پسرعمویم خلبان است، بارها و بارها اهواز و دزفول را بمباران کرده بود. آن طور که می‌گفت پسرعمویش در یک سانحه‌ی رانندگی خانم و پسر ش را از دست داده بود. قضیه‌ی تصادف پسرعموی خلبانش به سال ۱۹۶۸ یعنی سال ۱۳۶۵ بر می‌گشت. می‌گفت بعد از آن تصادف پسرعمویم سمیر می‌گوید: این تصادف انتقام خدا بود؛ خودش اقرار می‌کرد که من خون بی‌گناهان زیادی از غیرنظامیان خوزستانی را به زمین ریخته‌ام. شب جلوی تلوزیون عراق جمع شده بودیم و تبادل اسرای دو کشور را تماشا می‌کردیم. عراقی‌ها از تلوزیون آسایشگاه ما استفاده می‌کردند، مثل کمپ ملحق. وقتی تلوزیون اسرای عراقی را نشان داد، عراقی‌ها را خوشحال نمی‌دیدم. آن‌ها نتوانستند مکنونات قبلی‌شان را از ما پنهان کنند. یکی‌شان گفت: ایرانی‌ها از اسرای عراقی مشتی آخوند پرورش دادند! صدام از اسرای عراقی به بمب‌های اتم تعبیر کرده بود. اسرای عراقی همه پیراهن سفید آخوندی پوشیده بودند و بعضاً دکمه‌ی آخر پیراهن‌شان را بسته بودند. نگهبان‌های بیمارستان از این شکل لباس پوشیدن‌شان ناراحت بودند. می‌دانستند ایرانی‌ها به اسرای عراقی رسیدگی کرده‌اند و برایشان کم نگذاشته‌اند. بیست و‌دو روز‌ از تبادل اسرای دو کشور سپری می‌شد. روزانه قریب به هزار اسیر جنگی از هر کشور آزاد می‌شدند. حوصله‌کان سر رفته بود. برای آزادی لحظه‌شماری می‌کردیم. سیزده روز‌ قبل که ما را از تکریت آوردند، گفتند قرار است فردای همان روز‌ آزاد شویم. صبح فردا، قبل از ورود نمایندگان صلیب‌سرخ، نظامیان اردوگاه ۱۳ رمادیه تهدیدمان کردند از زندگی نابسامان اردوگاه و سرنوشت کسانی که در اردوگاه‌ها جان داده‌اند، حرفی نزنیم. آن‌ها گفتند: نمایندگان صلیب‌سرخ که رفتند، ما هستیم و شما، اگه حرف بزنید، نمی‌ذاریم بروید ایران. بازرسان با دیدن اسرای قطع عضو تعجب کردند! اردوگاه رمادیه ۱۳ محل نگهداری اسرایی بود که در جزیره‌ی مجنون اسیر شده بودند. دیوارهای رنگ‌و رو رفته‌ی اردوگاه پر از نوشته‌های کج و ‌معوج و اسامی و تاریخ‌های اسارت و شهرستان محل سکونت افراد بود. شب به دور از چشم نگهبان‌ها شروع به نوشتن نامه‌ای به آقای کورنیلیو سومارو - رئیس سازمان صلیب‌سرخ جهانی - کردم. می‌خواستم با این کار صدای مظلومیت اسرای مفقودالاثر را به گوش‌شان رسانده باشم. امروز سه‌شنبه اعضای صلیب‌سرخ برای تکمیل اطلاعات‌شان به اردوگاه آمدند. یکی از مجروحین سراغ‌شان رفت و نامه‌ای داد. بازرسان که رفتند، نگهبان‌ها سراغش آمدند و با لگد به جانش افتادند. می‌خواستند بدانند در نامه چه نوشته است. هر چه کتکش زدند چیزی نگفت. وقتی دژبان‌ها رفتند حقیقت را به ما گفت: عراقی‌ها حسین پیراینده بچه‌ی سراب را در روزهایی که اسرای دو کشور مبادله می‌شدند، هدف گلوله قرار داده و شهید کردند. این اتفاق در اردوگاه ۱۸ بعقوبه رخ داد. می‌گفت: شهید پیراینده خوشحال بود که اسرای ایران و عراق آزاد می‌شوند، آن طور که او می‌گفت: شهید پیراینده نذر کرده بود، آزاد که شد از شهرستان سراب تا مشهد مقدس را پیاده به زیارت آقا علی‌بن‌موس‌الرضا (ع) برود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا صبحے ڪه با سلام شما آۼاز مے‌شود؛ صد پنجره به باغ غزڸ باز مے‌شود #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🍃🌸 °•{سرلشکر خلبـــــان #شهید_عبـــــاس_بابایـــــی🕊🌹}•° 🔴 حضرت #آیت‌الله_خامنـــــه‌ای در توصیـــــف شهید عباس بابایـــــی‌⇩↯⇩ 《در میان رزمندگان، شهید بابایی یك انسان بزرگ و یك چهره‌ ماندگار و فراموش نشدنی است》 🔘➼‌┅══┅┅───┄ #فـــــرازےازوصیتنـــــامہ ◽️در این دنیا فقط پاكـــــی، صداقـــت، ایمان، محبت به مردم، جان دادن در راه وطن و عبادت باقی می‌ماند ... ◽️همیشـه بخاطرت این كلمـــات بسیار شیــرین و پر ارزش را بسپـــار؛ كسی كه به پـــــدر و مـــــادرش احتــــرام بگذارد، یعنی طوری با آنها رفتار كند كه رضـایت آنها را جلب نماید، همیشه پیش خداونـد عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود.  🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅سخنرانی تصویری #کوتاه ✅ "حاج آقا عالی" 🔰 قرآن خوان اهل جهنم 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•{مدافــــع حــــرم نویسنده داستانهای مذهبی 🕊🌹 🍂 و قسم به آن زمان، که موعد دیدار ما فرا برسد ... و چه کسی شرمسارتر از من در برابر توست؟ ... تو رحمان و رحیمی و من بنده گنهکاری که چشم به رحمت و غفرانت دارم ... که بر من ببخشای ای کریم‌ترین کریمان ... و ای بخشنده‌ترین بخشندگان ...  🍂 و قسم به آن زمان ... که من در حسرت دیدار تو هستم ... روزی که مرا از زندان نفسم برهانی ... و به حرمت بزرگی خودت، مرا بپذیری ... که این نفس خسران زده، جز امید رحمت تو چیزی ندارد ...  🍂 و می‌ترسم از روزی که وجود حقیرم گره بخورد به نام مقدست ... که وای از آن زمان ... که نام مرا با این همه شرم و تقصیر در کنار خوبان و برگزیده‌گانت ببرند ... و می‌ترسم از روزی که قطره شرمی باشم بر پیشانی روزگار ... که نبودم مگر اشک اندوه پسر فاطمه ...  🍂 مرا چنان ببر که نه نامی بماند نه نشانی ... شاید به حرمت بی‌نشانه‌ها در برابرت نشانی بیابم ... و این روح ناآرام با این کوله بار خالی، سکنی گیرد و آرامش پذیرد ... که خسته‌ام از این نفس سرکش و ناآرام .. ‌ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
دوستان گرامی و میهمانان سفره شهدا بخش 🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷 امروز به پایان رسید ممنون میشم اگه پیشنهاد بدید چه بخش جدیدی رو جایگزین بکنم. پیشنهاد هاتون رو به این آیدی بفرستید @Mehrabani1364
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷 قسمت پایانی سختی همراه آسونی اگه بدونی سختی یه روزی تموم می‌شه تحملش زیاد سخت نیست. اما اگه ندونی کی سختی تموم می‌شه هر لحظه برات یه عمر می‌گذره. همه سختی داشتیم، کم و زیاد، ولی الان که به عقب برمی‌گردیم می‌بینیم تموم شدن و رفتن. الان هم سختی داریم ولی اینا هم تموم میشن و میرن. قرآن می‌گه حتما حتما با هر سختی یه آسونی هست: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا حتما با هر سختی آسانی است (6 انشراح) 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
🔸شهید مهدی زین الدین : 🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آن‌ها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد می‌کنند. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔴تصویر زن ایرانی مسلمان.... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه است هوایت نکنم می میرم خاطره ای شنیدنی از زیارت شب جمعه کربلا از راه دور. اشکتون جاری شد شهدا رو یاد کنید 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆