°•|🌿🌹
#برادران_غریب
#از_یتیمی_تا_غربت
#دوقلوهای_پرورشگاهی
#شهید_ثابت_شهابی_نشاط
#شهید_ثاقب_شهابی_نشاط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پدر_و_مادر_نداریم_شرف_که_داریم
◽️دلیل اشکهای ثاقب و ثابت را بعدتر متوجه میشود: «بعدها در بمبارانی در سومار تعدادی از بچهها شهید شدند. دیدم ثاقب خیلی بیتابی میکند.
◽️گفتم این بچهها پدر و مادرشان بیشتر از تو داغ دیدهاند. دیدم گریهاش شدیدتر شد. گفتم مگر حرف بدی زدم؟
◽️گفت آخر ما پدر و مادر نداریم. شوکه شدم. پرسیدم یعنی چی؟ گفت ما پرورشگاهی هستیم. آنها حدود یازده-دوازده نفر بودند که با هم از پرورشگاه اعزام شده بودند به جبهه.
◽️با همان تعجب گفتم خب شما که پدر و مادر ندارید و پرورشگاهی هستید برای چی آمدهاید جبهه؟ گفت ما پدر و مادر نداریم؛ شرف که داریم، غیرت که داریم»
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊
🐝 زنبور🐝
توی عملیات بعد از اینکه قله ها را تصرف کردیم، داخل سنگری شدیم که کمی استراحت کنیم. متوجه زنبوری شدیم که داخل سنگر پرواز می کرد. آن قدر که زنبور می ترسیدیم از خمپار و توپ نمی ترسیدیم. چفیه هامان را در آوردیم و شروع کردیم تکان دادن توی هوا تا زنبور بیرون رفت. کمی هم دنبابش رفتیم که برنگردد. یک دفعه سوت خمپاره و سنگر رفت هوا. از آن به بعد ارادت خاصی به زنبورها پیدا کردیم
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙صوت ماندگار | شهیدهمت: تکلیف امروز ما چیست؟
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷#شھـید_محسن_حاجی_حسنی🇮🇷
✫⇠# قسمت0⃣2⃣
🌸 یک روز عمران از شمال زنگ زد. دعوتش کرد برای قرائت به شهرشان برود.
بعد ازش خواست که بگوید چه مبلغی باید تقدیمش کنند تا با صاحب جلسه در میان بگذارد.
🌹 محسن گفت: هیچی!
عمران جا خورد.
گفت: اینطوری که نمیشه!
محسن پرسید: چرا نمیشه؟
عمران من و منی کرد و گفت:
بالاخره هر محفلی چیزی به شما می دن!
🌼 اصرار عمران افاقه نکرد.
محسن علاقه ای به این بحث ها نداشت. سرو ته حرف را زود جمع کرد و گفت:
🌺ببین عمران! من فقط دنبال یه فضای خوب و قرآنی ام. دیگه هیچی برام مهم نیس!
🍀شاگرد هایش مال شهر های مختلف بودند.
هرکدام دعوتش می کردند به شهر و دیارشان محسن با هزینه شخصی می رفت و آنجا تلاوت می کرد و آموزش می داد.
🌷 جواد و مصطفی که به بعضی شهر ها برای قرائت دعوت می شدند از آنجا می شنیدند که:
حاج محسن چند سال پیش اومده برای ما تلاوت کرده و هنوز پولش رو نگرفته. حتی زنگ هم نزده!
💐همیشه می گفت:
خود قرآن روزی آدم رو می ده!
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
4_5980978457759187371.mp3
3.46M
🔴 برداشت ناصواب رئیس جمهور از آیه ۵۶ سوره انفال
📜 تحلیل اخلاقی، تاریخی و قرآنی آیه از دیدگاه استاد قاسمیان
♦️حتما گوش کنید
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
May 11
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
قبل از انقلاب اگه کسی رساله ی امام داشت دستگیرش می کردند.
اما حاجی رساله ی امام رو در منزل نگه داری می کرد.
حاجی سرباز امام بود و براش مهم نبود کجا باشه !
خادم بچه ها در شهر سوسنگرد و در خط مقدم بود ،
یه روز سنگر می ساخت و یه روز در منبر بچه ها رو نصیحت میکرد.
در شروع جنگ به بچه های ستاد سوخت کمک می کرد و نفت رو به در خونه ها می برد !
حاجی اون موقع دو برابر سن ما رو داشت ولی میومد و زیر نظر ما کار می کرد و اصلا ابایی از کار کردن نداشت.
وقتی قرار بود در شب های انقلاب از جان و اموال مردم حفاظت کنه نگهبانی می داد.
خوب یادمه در روز های اول انقلاب هم به کمک خیرین برای مردم مستضعف خونه می ساخت و در قبالش هم پولی دریافت نمی کردند....
#شهیدحبیب_الله_ترابی_دامغانی
📕 تفسیر روی داربست
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊
به درد جنگ نمی خورید
فرمانده روز اول نارنجکی را انداخت بین جمعیت که بعضی ها ترسیدند. ضامنش را نکشیده بود. بعد به آن ها گفت: بچه ننه ها برگردید عقب پیش ننه تان. شما به درد جنگ نمی خورید. یک بار که فرمانده رفته بود توالتِ ریا، یکی از همین بچه ننه هارفته بود رفته بود دو تا سنگ آورده بود ، انداخت روی سقف توالت که فلزی بود و صدای زیادی درست شد. فرمانده آمد بیرون. به یک دستش شلوار بود و دست دیگرش را گرفته بود پشت سرش. یک نفر روی خاکریز نشسته بود. می گفت: برگردید عقب پیش ننه تان. شما به درد جنگ نمی خورید. و می خندید
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#پـدرموشـکےایـران✌️
وقتی بازدید تموم شد، حسن روکرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: اکه میشه فناوری این موشک رو در اختیار ما قرار بدید!
ژنرال های روسی خندیدندو گفتند:امکان نداره این فناوری فقط در اختیار کشور ماست
حسن خیلی جدی گفت: ولی ما خودمون این موشک رو میسازیم✊✌️
و دوباره صدای خندهی اونا بلند شد وقتی برگشتیم خیلی تلاش کردیم نمونهش رو بسازیم ولی نشد
حسن راهی مشهد شد به امام رضا متوسل شد و سه روز توی حرم موند.
حسن میگفت روز سوم بود که عنایت امام رضا رو حس کردم و... حلقهی مفقودهی کار به ذهنم خطور کرد سریع دست به کار شدیم و موشک رو ساختیم که به مراتب از مدل روسی بهتر و پیشرفتهتر بود
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#سالروز_شهادت 🌷
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷#شھـید_محسن_حاجی_حسنی🇮🇷
✫⇠# قسمت1⃣2⃣
🇹🇿 رفته بود تانزانیا؛ یک کشور آفریقایی که بیشتر مردمش اهل سنت هستند.
در بزرگترین مسجد پایتخت تانزانیا، برای گروه آنها مجلس تلاوت ترتیب داده بودند.
💎پارچه ترمه ای پهن شده بود جلوی جایگاه قاری ها.
همین که محسن شروع کرد به قرائت، مردمی که از ظاهرشان پیدا بود وضع مالی خوبی دارند، شروع کردند دسته دسته اسکناس روی سرش و توی ترمه ریختند.
💵💰تلاوت که تمام شد، همه پول ها را ریختند وسط ترمه، گوشه هایش را جمع کردند و دادند دست محسن.
محسن به خاطر احترام به رسوم آنها ترمه را قبول کرد.
💸 حدود ده ـ دوازده میلیون تومانی می شد.
😔 پایش را که از مسجد بیرون گذاشت چشمش افتاد به بچه های لاغر و پابرهنه آفریقایی که جلو در مسجد جمع شده بودند.
☹️ با آن مراسم پول ریزان فکر می کرد مردم این شهر باید وضع و روزگار بهتری داشته باشند.
🔺دلش به درد آمد. از همراهانش پرسید :
_ اینا چرا اینطوری ان؟!
🔻یکی جواب داد :
_اینا ثروتمندانشون خیلی ثروتمند و فقیرانشون خیلی فقیرند.
👞👕👖محسن برگشت داخل .
از رئیس برنامه خواست بیاید. آن منظره را نشان داد.
پول ها را داد به رئیس و گفت :
_ شما از طرف من امین! این پول رو خرج کفش و لباس این بچه ها بکنید.
🎁 رئیس نگاهی به بچه ها و نگاهی به محسن کرد :
_ اما این پول هدیه ست! متعلق به شماست!
👋 محسن دستش را تکان داد و رفت...
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
◽️ ما نباید خدای ناکرده اهل کوفه باشیم و به آن دسته از مردمی که شب و روز به خاطر کمبود وسائل مورد نیاز، به اسلام و امام بد میگویند بگوئید تو را به خدا خجالت نمیکشید از این همه خونهایی که ریخته شده از برادرانی که در جبههها شب و روز در زیر ریزش خمپارهها و گلولهها جان باخته و میبازند.
◽️دست از نق زدنهای مادیتان بردارید زندگی دو روزه دنیا را رها کنید و آخرت را بگیرید که زندگی جاودانه آنجاست.
#شهید_بهمن_بهرامی_کرکوندی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
@ostad_aali110.mp3
1.95M
🔊فایل صوتی #کوتاه
🔰 عمل بدون بسم الله....‼️🔰
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
تاجر پولداری که #مدافع_حرم شد‼️👇
همه میدانستند از لحاظ مال مشکل ندارد👌حاج حبیب اساسا یک انسان اجتماعی بود و با اطرافیان سریع ارتباط برقرار میکرد، از خصوصیات بارز ایشان کارگشایی و گره باز کردن از کار مردم است که به خاطره این ویژگی بین اقشار مختلف مردم شهره بود 🌺
در تشییع پیکر مطهر حاج حبیب سیل عظیمی از مردم را دیدیم که حضور داشتند، به نظر بنده این به خاطر همین اخلاق حسنه و سجایای اخلاقی بود که ایشان داشتند.🌸
حبیب در مراسم یادواره شهدا شرکت میکرد و با دوستانش کمکهای مالی💶و فرهنگی به خانوادههای سوری میکردند. بنابراین تمام شایعات مبنی بر "مادی بودن" علل حضور "مدافعان حرم" در سوریه را رد میکنم☝️؛ زیرا همسرم را به عینه دیدم که با وجود وضعیت مالی خوب، بدون هیچ توقعی عازم سوریه شد✌️.
شهید مدافع حرم حبیب بدوی🌹
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 حال امام زمان نگیر!
🎙 حاج حسین یکتا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊
این کیه؟
دو تا بچه یک غولی را همراه خودشان آورده بودند و های های می خندیدند. گفتم این کیه؟
گفتند: عراقی
گفتم: چطوری اسیرش کردید
می خندیدند. گفتند: از شب عملیات پنهان شده بود. تشنگی بهش فشار آورده و با لباس بسیجی های خودمان آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته بعد پول داده بود. این طوری لو رفت. هنوز می خندیدند
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷#شھـید_محسن_حاجی_حسنی🇮🇷
✫⇠# قسمت2⃣2⃣
🌸 دعوت شده بود به یکی از روستاهای جاجرم.
به مسجدی که مثل خود روستا کوچک بود. تک و توکی از مردم روستا آمده بودند.
هیچ کدام محسن را خوب نمی شناختند.
🌻 برایشان یک قاری بود مثل همه قاری هایی که توی تلویزیون های چهارده اینچی شان دیده بودند.
سیستم صوتی خراب بود و دم به دم بوق می کشید.
اصلا این سفر بی برنامه اتفاق افتاد.
🌺 محسن و همراهانش خسته راه بودند. قبل از اینکه محسن از پله های منبر بالا برود، یکی از همراهان بازویش را گرفت و با صدای بی رمقی در گوشش گفت :
کوتاه بخون! باید زود بریم که استراحت کنیم.
🌼محسن چیزی نگفت.
روی پله دوم منبر نشست. نیم ساعت تلاوت کرد.
تلاوتی مثل بقیه تلاوت هایش در حرفه ای ترین محافل.
🌷 توی راه برگشت بهش گفتند :
لازم نبود اینقدر مایه بذاری!
بندگان خدا روستایی اند. فرق بین تو رو با قاری های درجه بیستم و سی ام تشخیص نمی دن!
🎀محسن گفت :
فرقی نمی کنه. برای من همین که یک نفر نشسته باشه کافیه که سنگ تموم بذارم ....
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #فرازی_از_وصیتنامه 🇮🇷
◽️وقتی انسان فداكاریهای یاران حسین(ع) را میبیند، میخواهد سر را به زیر خاك فرو برد و اشك ریزد.
◽️خدایا، آیا میشود من هم زمانی، همچون دیگر شهیدان فی سبیلالله فداكاری كنم و به شهادت برسم؟ خیلی آرزوی شهادت دارم ولی خیلی گناهكارم و اكنون میخواهم توبه كنم.
◽️بار خدایا، لیاقت و توفیقی عنایت فرما تا از جمله سربازان و یاوران خوب تو باشم.
◽️بار خدایا، لیاقت جنگیدن فیسبیل الله و توفیق شهادت را نصیبم فرما.
◽️خدایا، من تنها راه نجات از آتش جهنم را نوشیدن شهد گوارای شهادت میدانم.
#سردار
#شهید_سیدرسول_اشرف
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 زلال سخن 🇮🇷
✅ امام صادق عليه السلام:
اگر توانستيد ناشناخته بمانيد ، چنين كنيد ؛ وقتى نزد خدا ستوده باشى نگران نباش كه مردم ستايشت نكنند و نگران نباش كه در نظرشان نكوهيده اى.....
📕 میزان الحکمه/ج۳
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆