☕️ #کافه_کتاب 📚
زینب گفت: «دلت چگونه شاد میشود؟»
فاطمه به حسن نگاه کرد. گفت: «وقتی حسن هیبت پدرش را به خود میگیرد و خطبههای او را میخواند، دلم شاد میشود.»
زینب به حسن نگاه کرد. گفت: «چرا معطلی پسرم؟ یکی از خطبههای پسرعمو را بخوان!»
فاطمه هرچند درد در پهلوها و در شکمش پیچید اما از آنکه زینب چنان در جلد او فرو رفته بود که حتی آگاه بود پدرش را پسرعمو خطاب میکند، بلند خندید. نه زینب انتظار داشت نه حسن نه حسین.
صدای خندهی فاطمه، فضه را هم به اتاق کشاند. آستینهای فضه تا بازو بالا بود و دستهایش تا نزدیک بازو از آرد سفید. گفت: «الهی قربان صدای خندهتان بروم، فاطمه جان!» و با اشکهای جاری آمد و پیش از آنکه فاطمه بتواند مانع شود، بوسه بر پای فاطمه زد. گفت: «کاش آقا بود و این خنده را میدید و میشنید.» فاطمه گفت: «از دست این زینب!» و دوباره از خنده ریسه رفت.
و حسن دید که خندهی مادرش آنقدر قدرت دارد که میتواند کورترین گره اندوه را باز کند...
📚رمان احضاریه - صفحات ۶۹ و ۷۰
#حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه
🖤🥀@cafe_taamol
ويژه-نامه-ريحانة-النبي.pdf
1.65M
📕 ویژه نامه «ریحانة النبی»
🔹 ۴۴ پرسش و پاسخ منتخب اخلاقی، فقهی و اعتقادی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه
🖤🥀 @cafe_taamol
8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محرم عمومیه ولی #فاطمیه خصوصیه
هر کسی نمیتونه عزادار #حضرت_زهرا (س) باشه...💔
#ایام_فاطمیه
🖤🥀 @cafe_taamol
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای مادر بتشکنم
ای روح عاشق شدنم
دخیل چادرت منم تا مردنم...💔
#فاطمیه #ایام_فاطمیه #حضرت_زهـرا
🖤🥀 @cafe_taamol